Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: همزيستي با اديان و مذاهب آري يا نه؟!

همزيستي با اديان و مذاهب آري يا نه؟!

سخن نخست:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

«لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهَاجاً وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلکن لِيَبْلُوَکُمْ فِي مَا آتَاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِيعاً» (سوره مائده، آيه 48)؛

براي هر گروهي از شما شريعت و روشي قرار داده ايم. و اگر خدا مي خواست همة شما را يک امت قرار مي داد، ولي خواست، شما را بوسيله آنچه که به شما داد، امتحان کند. پس در خيرات بر يکديگر پيشي گيريد که بازگشت همگي تان به خداست.
همزيستي با اديان و مذاهب آري يا نه؟!

خداي را بخاطر وحدانيتش سپاس و ثناء مي گوييم و بخاطر خلقتش سر تنظيم فرود مي آوريم و بر آنچه او اراده فرموده است، مطيع و فرمانبرداريم. در پيشگاه قادر متعال عهد و پيمان توحيد را برخود ياد آور مي شويم که: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا « (سوره اعراف، آيه 172)؛ بياد آر هنگامي که پروردگار تو از فرزندان آدم، از نسل هايشان، فرزندانشان را گرفت و آنان را بر خود گواه ساخت که: آيا من پرورگار شما نيستم؟ گفتند: بلي، ما به خدايي تو گواهي دهيم.

و بر طوق بندگي انسان، که عصارة هدف در خلقت آدمي است گردن مي نهيم و بدان شکر مي گزاريم. در اينکه تمامي اديان و مذاهب با آنچه در اين مفاهيم و مشابه آن وجود دارد، اتفاق نظر دارند، شکي نيست و از اين منظر، سير همه ي خداجويان به وحدتي منتهي مي شود که غرض اصلي حرکت انسان در آن نهفته است؛ توحيد و خدمت به خلق. اشتراک در توحيد و يکتاپرستي و خدمت به انسان، مفهوم مشترکي است که نوع انسان با هر آئين و مذهبي بدان سرسپرده و اعتقادات خود را به واسطه ي آن شکل داده است.

همه ي اديان آسماني براي نيل انسان به اين هدف، نازل شده اند و صاحبان رسالت نيز از انسان هاي برگزيده اي بودند که هريک ديگري را تصديق نموده و بر تکريم دين و آئين يکديگر تأکيد مي ورزيدند. از اين جهت اديان يکي هستند؛ چرا که نقطه آغاز آنان؛ يعني توحيد، يکي است و آنان در هدف هم، که تکريم و خدمت به انسان باشد، يکي هستند. اين هدفي است که حرکت عالم خلقت به سوي اوست.

با اين وجود، انسان به خويشتن پرستي اسير شد و هدف را فراموش کرد و گرفتار نژادپرستي به جاي نژاددوستي و وطن پرستي به جاي وطن دوستي گرديد. خدا هم با اين وضع، انسان را به حال خود واگذار کرد: «کَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ». بدين جهت راه ها و مسيرهاي گوناگون اختلاف در بين آدميان ظاهر گرديد و نمادهاي دوگانگي، خودبيني و خودپرستي سر از ستيز، جنگ و ويرانگري درآورد و موجبات رنج ها و گرفتاري هاي بشر را باعث گرديد.

اگر بخواهيم گزارة پروندة اين شماره از نشريه ي صفير حيات را تحليل نماييم؛ «همزيستي با اديان و مذاهب»، در اين رابطه بايد به دو موضوع عمده و اساسي به دقت نظر کنيم تا پاسخ سؤال «آري يا نه؟!» را به آساني، بيابيم:

الف) جايگاه انسان در خلقت؛

ب) برنامه هاي انسان به عنوان مخلوق؛

موضوع اول؛ بر کسي پوشيده نيست، انسان از جانب خالق هستي کرامت يافته و مسجود فرشتگان قرار گرفته است. اگر به حکمت و علت اين تکريم که ذاتي انسان است، نگاه کنيم مي يابيم که خداوند در انسان فصل مميزي به وديعه نهاده که در بقيه موجودات عالم چنين مميزة والايي قرار نداده است؛ عقل وآ شعور که نتيجه و عملکرد آن عقلانيت در حيات آدمي است. آنکه چراغ راه بشر در بين تمامي يافته هاي زندگي اوست.

بنابراين، عمده توانمندي انسان داشتن تعقّل و تفکر است که با آن خير را از شرّ، خوبي را از بدي و مصلحت را از مفسده تشخيص مي دهد. اين انسان بر پايه اين ظرفيت به توحيد گرايش دارد و بر اساس اصول و موازين توحيدي، صيانت از حقوق آدميان را سرلوحه خود قرار مي دهد. اين کرامتي است که به همه ي بشريت عنايت شده است و انسان ها نيز بر آثار و حقوق منبعث از اين عقلانيت، اصرار مي ورزند.

به همين جهت در تمامي اديان و مذاهب بر حقوق فردي و اجتماعي انسان؛ نظير: حق حيات، امنيّت در زندگي، مساوات و برابري، کار به اندازه توان و برخوداري به اندازه نياز، آزادي فردي و اجتماعي، تعليم و تربيت و ... تأکيد بسياري شده است. در اين ميان هيچ سخني از جنس زن و مرد، سياه و سفيد، مذهب و آيين، مليّت و جغرافيا نبوده؛ بلکه مدار بر انسانيت انسان است که گوهر مشترک ميان همگان است و هيچ كسي نمي تواند اعتقادات خويش را مجوّز تعرّض به حقوق ديگران و تصرّف در شئوون مادي، معنوي، فردي يا اجتماعي آنان بشمارد. جان و مال و عِرض و آبرو و آزادي و حقوق انساني همه ي انسان ها بايد مصون بماند و اعتقادات در آن نقشي ندارد. به عنوان مثال، همان گونه كه دروغ وافترا، آزار و اذيت، تعّرض به ملکيت و ... نسبت به مسلمانان جايز نيست، نسبت به ديگران نيز ـ از هر دين و مذهبي ـ جايز نيست.

حضرت آيـت الله صانعي مدظله با عنايت به همين حرمت و کرامت ذاتي انسان و برابري او از حقوق طبيعي و اجتماعي، مي فرمايد:

«در رابطه با برابري حقوق انسان ها بايد به دو اصل اساسي توجّه شود: اول اينکه خداي بزرگ براي خلقت همه ي افراد بشر به خود تبريك و تحسين گفت: «فَتَبَارَكَ اللَهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ «. بنابراين از نظر حقوقي نمي توان بين انسان ها فرق گذاشت، چرا كه خلاف مبارك بودن امر خلقت است. اصل دوم، كه در اسلام و اخلاق، فوق العاده روي آن عنايت و تكيه شده و در حقيقت زير بناي مباني اخلاقي و حقوق انساني به شمار مي رود اين است كه هر كسي بايد آن چه را براي خود دوست مي دارد براي ديگران هم دوست بدارد و آن چه را كه براي خود دشمن مي دارد براي ديگران نيز دشمن بدارد. بنابراين هر انساني بخواهد راجع به حقوق اجتماعي انسان ها سخن بگويد، با توجّه به اين اصل آن چه كه به ضرر آنها و يا تبعيض محسوب شود، انجام نمي دهد و اين نابرابري را جزو حقوق الهي و اسلامي نمي داند».

اما موضوع دوم؛ آنچه پيرامون «جايگاه انسان در خلقت» مطرح شد ظرفيت وجودي و ذاتي انسان بود، ولي در اين مقوله عنايت به نياز هاي انساني است که در قالب خدمت به هم نوعان تحقق پيدا مي کند. به قول سعدي شيرين سخن:

بني آدم اعضاي يکديگرند            که در آفرينش زيک گوهرند 
چو عضوي بدرد آورد روزگار       دگر عضوها را نماند قرار

نيازهاي انساني که به اختلاف در توانمندي هاي موجود در ذات آنان باز مي گردد، موجب شده است که بشر به هم نوع خود براي توسعه و کمال خويش نيازمند باشد. جامعه اي هم که اين انسان را درخود جاي داده است بايد به مثابه ي کلّ هماهنگ باشد؛ برآوردن هر نيازي که به ناديده انگاشتن ديگر نيازها منجر شود، باعث ناهماهنگي در همان بخش نسبت به بقيه افراد و در ادامه در کل جامعه خواهد بود. با وجود اين نيازهاست که اديان و مذاهب آسماني بر اين نکته مشترکند که: «محبت خدا با دوست نداشتن انسان جمع نمي شود».

لذا خداوند يکتاي همه ي اديان بر هر کوششي که براي اداي حقوق مردم و ياري مستضعفان و ستمديدگان باشد، بهترين اعمال دانسته و دين مبين اسلام نيز بر آن تأکيد فراوان نموده است.

محصول اعتدال انساني نيز درک درست از وضعيت ديگران است؛ شکسته دلي را همراهي کردن، فقيري را سير نمودن، حاجت نيازمندي را روا داشتن، مريضي را عيادت کردن و ... افضل ترين اعمال نزد تمامي اديان و مذاهب است.
به آن اميد که همه ي انسان ها در دار دنيا در کنار هم با صلح و دوستي، مهرباني و سازندگي به حيات خود ادامه داده و در دار آخرت هم رستگار گردند. انشاءالله

مدیر مسئول

-----------------------------
1 . « وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ « (سوره ذاريات ، آيه 56)؛ جن و انسان را نيافريدم مگر آنکه مرا بپرستند.
2. «مثل کساني که خدا را فراموش کردند و خدا نيز آنها را به «خود فراموشي» گرفتار کرد». (سوره حشر، آيه 19).
3. «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً» (سوره¬ اسراء، آيه 70)؛ و ما فرزندان آدم را گرامي داشتيم و در خشکي و دريا جاي داده ايم و از چيزهاي پاکيزه روزيشان کرديم و آنان را بر بسياري از آفريدگان خويش برتري کامل بخشيديم.
4. «وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا» (سوره بقره، آيه34 )؛ به فرشتگان گفتيم: آدم را سجده کنيد، پس سجده کردند.
5. سوره مؤمنون، آيه 14؛ «پس آفرين به خداوندي که نيکوترين آفرينندگان است».
6 . چکيده انديشه ها، صص 84 ـ 85.

عنوان بعدی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org