Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: گفتگو: لوازم و ملزومات

گفتگو: لوازم و ملزومات

* محمد منصور نژاد (محقق و نویسنده)

در این نوشتار کوتاه ضمن تعریف گفتگو، از شرایط و ابزار تا قالب های گفتگو مورد بررسی اجمالی قرار می گیرند.

اول) تعريف گفت وگو

گفت وگو در زبان فارسى و نیز انگلیسی به معنى مكالمه، گفت و شنيد، و مباحثه به ویژه برای شناخت بیشتر و مفاهمه آمده است. بدين ترتيب ديالوگ (Dialouge) در مقابل مونولوگ (Monologue) قرار مى گيرد. مونولوگ به معنى به تنهايى سخن گفتن، سخن گفتن طولانى توسّط يك نفر و به طور مشخّص سخن گفتن انحصارى يا متكلم وحده بودن در يك مذاكره است.[1]

پيشينه گفت و گو به زمانى باز مى گردد كه بشر سخن گفتن را فرا گرفت. با اين حال هيچ گاه سخن گفتن را با گفت وگو يكسان نمى انگارند. زبان شناسان و انديشمندان براى زبان، كاركردهاى متعدّدى برشمرده اند و گفت وگو كه تافته يى از جنس سخن، كلام و گفتار است، با ديگر انواع سخن و گفتار تفاوت دارد.

مشهورترین گفت وگو كه سابقه آن به آغاز تاريخ فلسفه باز مى گردد، ديالوگ هاى سقراط با هم نشينان و شاگردانش است. سقراط همواره به همان اندازه درد آشناى خويشتن است كه هم درد با ديگران. به اعتقاد سقراط، معرفت در ژرفاى روح انسان ها نهفته است. تنها دشوارى اين است كه آن را در شخص، كشف و بيدار و آشكار كنند.[2]

مى توان چنين تفسير كرد كه تعامل هم در درون يك جامعه و تمدّن معيّن و هم در ارتباط ميان جوامع و تمدّن ها جريان مى يابد. از اين منظر از انواع گفت وگوها مى توان نام برد: «گفت وگو ميان نسل ها، گفت وگو بين نخبگان حاكم و حكومت شوندگان، گفت وگو بين دو جنس مخالف، گفت وگو بين فرهنگ ها، گفت وگو بين اديان، گفت وگو بين فرهيختگان آكادميك، گفت وگو ميان طرف هاى درگير و گفت وگوى بين تمدّن ها.»

دانستيم ديالوگ (گفت وگو) سقراطى محصول توجّه آدمى به اين نكته بود كه نمى داند. گفت وگو به سقراط كمك مى كرد كه از يك سو معرفت خويش را رشد دهد و از ديگر سو به ديگران مدد مى رساند تا احياناً جهل مركّب خود را به جهل بسيط ارتقا داده و آنگاه در مسير بسط معرفت گام بردارند.

از نظر هابرماس، رسيدن به وضعيّت كلامى ايده آل، نيازمند نقد ايدئولوژى (زدودن كژى ها و اختلال هاى ايدئولوژيك) از پيكر ارتباط كلامى است. حقيقت نه محصولى تک ذهنی كه عنصرى بين الاذهانى است كه در عمل كلام ظهور مى يابد. پس حقيقت به داورى بین ذهنی وابسته است. بنابراين هابرماس نظريّه «گفتارى حقيقت» را در مقابل نظريّه هاى اثباتى و تك ذهنى مطرح مى كند.[3]

دوم) شرايط و ابزار گفت وگو

گفت وگو برقرارى نوعى ارتباط و مفاهمه طرفينى است كه تحقّق آن منوط به وجود تعدادى از شرايط و زمينه ها مى باشد. تحقّق اين شرايط، ابزارها و زمينه ها است كه موجب مى شود اهداف و مقاصد گفت وگو عملى گردد و طرفين از مشاركت در اين ديالوگ منتفع گردند. جايگاه شرط در گفت وگو تا حدّى است كه حتّى در گفت وگوها و مناظرات دينى، بدان توجّه شده است. به عنوان نمونه امام على(ع) در يكى از مناظرات خود با يك يهودى، به اين نكته توجّه نموده و قبل از وارد شدن به گفت وگو و پاسخگويى به سؤال وى، او را مخاطب قرار مى دهد:

«على شرطٍ يااخا اليهود... تقول معى قولا عدلا مخلصا.» اى برادر يهودى! با يك شرط با تو وارد بحث مى شوم. گفت: چه شرطى؟ فرمود: با من بر مبناى عدل و اخلاص سخن بگويى.[4] پس از پذيرفتن اين پيش شرط توسّط مخاطب است كه امام(ع) با وى وارد گفت وگو مى شوند و او را مجاب مى نمايند.

به نظر مى رسد بدون وجود هر يك از اين عناصر، جريان گفت وگو انجام نمى پذيرد: گوينده يا پيام گذار؛ مخاطب يا پيام گير؛ پيام يا گفتار؛ ابزار يا وسايل. با توجّه به وجود اين عناصر اصلى، مى توان شرايط و لوازم گفت وگو را بر اساس ويژگى هاى هر يك از اين وجوه، به دو دسته تقسيم نمود:

اوّل ـ شرايط درونى: اينك به وجود شرايط و زمينه هاى درونى مى پردازيم كه تحقّق آنها، شرط اساسى انجام يك گفت وگو و مفاهمه موفّق و هدفمند است.

الف) شرايط مربوط به گوينده: شناخت پيام، شناخت مخاطب، توجّه به ظرفيّت هاى مخاطب، شناخت نيازهاى مخاطب و زمينه سازى.

ب) شرايط مربوط به مخاطب: مخاطب بايد علاوه بر شناخت و آگاهى از موضوع مورد گفت وگو، با دقّت به سخنان گوينده توجّه نموده و گوش فرا دهد. به علاوه خود نيز به طور فعّال، وارد فرآيند گفت وگو و تبادل نظر شود. در غير اين صورت به جاى ديالوگ، منولوگى انجام خواهد شد كه براى طرفين سودمند نخواهد بود.

ج) شرايط مربوط به پيام: ويژگى هايى كه به يك پيام قدرت و نفوذ مى بخشد، از اين قرار است:

1) قابل آزمون و استدلال باشد و از جانب عقل و منطق حمايت شود. پيامى كه احساسى باشد، دوام نمى يابد. منطقی بودن گفت وگو و پيام، زمينه پذيرش عقلانى آن را فراهم مى سازد و آن را در انديشه ها مقبول مى نمايد. بنابراين گفتارها بايد قوى، استوار و روشنگر باشد. قرآن در اين زمينه مى فرمايد: «فليتقوا الله و ليقولوا قولا سديدا.» (نساء/9)

پس بايد پرواى خدا كنند و سخن محكم و متقن گويند.

2) با احساسات، نيازها و انگيزه هاى مخاطب منطبق، آرمان ساز و شوق برانگیز بوده و قدرت برآورده نمودن هدف هاى مخاطب را دارا باشد.

3) پيام بايد تا حد امكان به زيور فصاحت و بلاغت آراسته باشد.

4) استفاده از مدل هاى حاوى فرض هاى ساده کننده در همه حوزه هاى معرفتى و عملى، از جمله در حوزه كاربرد زبان، مى تواند راهگشاى فهم بهتر و عمل مؤثّرتر باشد. همچنين پيام بايد از تحرّك و تازگى كافى برخوردار باشد تا گوينده از تكرار بى مورد پرهيز نمايد.

نحوه ارائه پيام: عبارتند از تصميم هايى كه گوينده براى انتخاب و تنظيم و ترتيب محتواى كلام مى گيرد. گوينده مى تواند پيام خود را با فرض ها و صور مختلف عرضه و برخى از آنها را خلاصه، تكرار يا حذف كند و بعضى ديگر را در انتها قرار دهد. تصميم گيرى براى مجموعه اين انتخاب ها است كه روش ارتباطى گوينده را تشكيل مى دهد.

در تهيّه و تدوين روزنامه (به عنوان يكى از ابزارهاى گفت وگو) روزنامه نگار، پيام خود را به شيوه هاى مختلف ارائه مى نمايد. او محتوايى را كه فكر مى كند مورد توجّه خوانندگانش واقع مى شود، برمى گزيند. از ميان كدها، لغاتى را كه فكر مى كند خوانندگان او مى پسندند و ترجيح مى دهند، انتخاب مى كند.[5]

د) شرايط مربوط به طرفين گفت وگو: علاوه بر شرايطى كه در باب گوينده يا فرستنده پيام و همچنين مخاطب ذكر كرديم، وجود شرايط و لوازم مشتركى براى طرفين گفت وگو، ضرورى است. گفت وگو يا تعامل كلامى، مى تواند بين دو فرد، دو گروه، دو جامعه و يا دو فرهنگ و تمدّن صورت گيرد. پس ضرورت دارد هر يك از طرفين گفت وگو، براى دست يابى به مفاهمه يى سودمند و هدفدار، خود را متخلّق به آداب و شرايطى از قبيل موارد زير نمايند: شناخت هدف و وجوه مشترك طرفين، برابر بودن موضع گفت وگو، برابرى امكانات و حقوق طرفين گفت وگو، پذيرش تفاوت ها، آگاهى از موانع و مشكلات و آفات گفت وگو، پذيرش اصل تسامح و دگرپذيرى، احترام و درك متقابل طرفين توسّط ديگرى، ملايمت و صداقت در گفتار و نفى خشونت و تهديد در آن، نقدپذيرى گفت وگو، حفظ فضاى دوستى و توجّه به ارزش های اخلاقى ـ معنوى در گفت وگو.

دوّم ـ شرايط بيرونى: اين شرايط عبارتند از:

الف) نهادینه کردن فرهنگ گفت وگو در جامعه و برنامه ريزى براى آشنايى افكار عمومى با فرهنگ مفاهمه.

ب) گفت وگو بايد در فضايى آزاد و به دور از تشنّج و درگيرى صورت گيرد: در گفت وگو، مخاطب بايد فرصت اظهار عقيده و رأى داشته باشد. باور و عقيده، هرگز با اكراه و زور، قابل انتقال نيست. نبايد هيچ فكرى را به طرف مقابل تحمیل کرد. گفت وگو چون مبتنى بر آزادى و اختيار است، مطلوب و در اين صورت مقدّمه يى براى صلح، امنيّت و عدالت خواهد بود.[6]

ج) شناخت ابزار و وسايل گفت وگو: طرفين گفت وگو بايد نسبت به ابزار و وسايل مورد استفاده در گفت وگو، شناخت داشته باشند و به تناسب نوع گفت وگو، زمان و مكان و ديگر زمينه ها، وسيله مورد نياز خويش را انتخاب نمايند. ابزارهاى گفت وگو دو دسته اند: ابزار كلامى و ابزار غيركلامى يا نشانه يى.

ج ـ 1) ابزار كلامى: گفت وگو و ارتباط بين افراد با استفاده از كلمات و مفاهيم صورت مى گيرد. پس زبان به عنوان ابزار اساسى در گفت وگو مطرح است. زبان موجبات تحوّل اساسى و رشد انسان ها و حتّى فرهنگ ها را فراهم مى آورد. در ارتباطهاى كلامى، واژه ها ابزار اساسى هستند و به شكل شفاهى (وعظ، سخنرانى، كنفرانس، سمينار و گردهم آيى) يا مكتوب (روزنامه، مجلات، كتب، مكاتبه) القا مى گردند.

ج ـ 2) ابزار غيركلامى يا نشانه يى: پيام هاى غير بيانى فرستاده شده كه با پيام هاى بدنى هم زمان هستند، عموماً ارتباط گفتارى را تقويت مى كنند؛ مثل لبخند، اخم، تُن صدا، دست دادن، حركات بدن و نگاه.

اهداف گفت وگو

در تبيين شرايط و لوازم گفت وگو اشاره شد كه روشن بودن اهداف و غايات از لوازم مهم در گفت وگوست به گونه يى كه اگر اين اهداف براى طرفين گفت وگو شناخته شده و روشن باشد، مى توان اميدوار بود كه طرفين در مسير دست يابى به تبادلى سودمند، توفيق حاصل كرده و بهره مند گردند.

اهداف و غايات متصوّر براى گفت وگو عبارتند از:

1) تأثيرگذارى و اقناع مخاطب؛

2) شناخت متقابل و آگاهى از آرا و انديشه ها و دست آوردهاى ديگر اقوام، افزايش و گسترش دامنه معرفت و آگاهى طرفين گفت وگو؛

3) غنى شدن، تكامل و تعالى طرفين گفت وگو؛

4) شناخت و حلّ مشكلات موجود؛

5) رفع بدگمانى ها، سوءتفاهمات، سوءبرداشت ها، ذهنيّت ها و باورهاى ناصحيح؛

6) تأمين صلح، امنيّت، تفاهم، آرامش و از بين رفتن خشونت، به ويژه در سطوح جهانى.

سوم) قالب هاى گوناگون گفتار

عصاره بحث از انواع جلوه هاى سخن و بسترهاى گفت وگو عبارت است از:

1) گفت وگوى بين آدميان مى تواند در دو قالب شفاهى و كتبى تحقّق يابد.

2) گفت وگو ممكن است به نحو مجادله يى و قرين با خشونت باشد و يا آنكه گفت وگويى مباحثه يى و با تحمّل يكديگر، با هدف كسب حقيقت باشد.

3) گفت وگو مى تواند بين موافقان دو ديدگاه در موضوعى دينى يا غيردينى و يا بين دو فرد تعاملى در حوزه دل و بر مبناى عشق باشد. در گفت وگوى عاشقانه، مراد ادراك نظرى، علمى و... نيست، بلكه بيان حالات خصوصاً عاشق در مقابل معشوق است. پس لطافت ها و زيبايى هاى خاصّ خود را دارد.

4) گفت وگو چه شفاهى، چه كتبى به دو صورت نثر و شعر جلوه گر مى شود.

5) دادوستد فكرى و قلبى هم مى تواند به شكل امر واقعى ـ عينى در بيرون رخ دهد و هم مى توان در موضوعى تخيّلى ـ فرضى گفت وگويى بين دو موجود خلق کرد. دو گفت وگو کننده مى توانند انسان، حيوانات و يا جمادات فرض شوند.

6) در گفت وگو براى كشف حقيقت بر اساس مبانى دينى، معصوم با غیر معصوم تفاوت بنيادين دارد. چون معصوم به امر قدسى دسترسى داشته و بالاترين درجه حقيقت براى آنها قابل كشف است، امّا براى ديگران در آن حدّ چنين امكانى وجود ندارد. در مباحثه امامان معصوم با غير مسلمين، ادلّه مخالفان را به حدّى بادقّت گوش مى كردند كه گويى ادلّه شان را پذيرفته اند.

7) گفت وگوى انسان ها، به قدمت تفكّر بشر و در شرق و غرب ريشه دار است.

8) مى توان از جهت نظامى و سياسى، حكومتى را نفی کرد، ولى از جنبه فرهنگى و تمدّنى با آنها به گفت وگو نشست.

9) ارتباط كلامى بين انسان ها و مذاهب و اديان، اختلافات نظرى و عملى بين آدميان و كشورها را كاهش مى دهد.

10) در قالب گفت وگو و با استفاده از ابزار هنر مى توان مطالب پيچيده و سنگين (مثلاً فلسفى) را به صورت ساده فهم تر به ديگران منتقل نمود.

11) سخن گفتن انسان ممكن است با خودش باشد، تا جايي كه در يك جدال جدّى با خود، به حقايق معنوى و يا فلسفى و علمى دست يابد.

12) در هر جامعه ا يى كه سخن گفتن در اقسام جلوه ها تكثّر يابد، به راحتى ظاهر شود و به زبان هاى مختلف بیان گردد، آن جامعه از شرايط و بسترهاى لازم براى گفت وگو جهت اخذ حقيقت و دادوستد تمدّنى ـ فرهنگى برخوردارتر است.[7]

------------

پانوشت ها:

[1]. s New World Dictionary of The Amercan Language, page 921, Ed.David Guralnik, second'Webster .College Edition, Hall Press, 1986.B.s New World, surjeet press, 1989'Wfebster.

[2]. ژان برن، سقراط (1366) ترجمه سید ابوالقاسم پورحسینی، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى.

[3]. هولاب، رابرت (1375) يورگن هابرماس، ترجمه حسين بشيريه، نشر نى، 1375.

[4]. محمّدباقر مجلسى (1403 هـ . ق‏) بحارالانوار، ج 10، بيروت، الجامعة الدرر اخبار الائمة الاطهار (چاپ دوم).

[5]. محسنيان‏راد، مهدى (1369)، ارتباط شناسى تهران، نشر سروش، صفحه 224.

[6]. خاتمى، سيدمحمّد (1378)، هزاره تفاهم و گفت‏وگو (گزارش سفر حجت‏الاسلام سيدمحمّد خاتمى به سازمان ملل متحد)، نشر رسانش (چاپ اول).

[7]. منصورنژاد، محمد ـ به اهتمام (1381) گفت‏وگوى تمدّن‏ها با نگاهى به رويكردهاى هانتينگتون، صفحه60 ، فوكوياما، خاتمى و هابرماس‏، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی، صفحه 60.

عنوان بعدیعنوان قبلی


آرشیو پی دی اف صفحات این شماره



کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org