Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: فلسفه دعاهاي قرآني

فلسفه دعاهاي قرآني

اشاره:

فلسفه دعاهاي قرآني،دومين قسمت از سلسله درسها و مباحث مطرح شده از سوي حضرت آيت الله العظمي صانعي (مدظله) است كه تقديم خوانندگان و علاقه مندان مي گردد. قابل ذكر است كه اين سلسله درسها حاصل چندين جلسه مي باشد كه در يك درس منتشر مي گردد.

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله رب العالمين و الصلوه` و السلام علي رسول الله ابي القاسم محمد، و علي آله الطيبين الطاهرين المعصومين الهداه` المهديين واللعن علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.

لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفساً اِلاَّ وُسعَها لَها ما كَسَبَت وَ عَلَيها مَا اكتَسَبَت رَبَّنا لا تُؤاخِذنا اِن نَسِينا او اخطَأنا رَبَّنا وَ لا تَحمِل عَلَينا اِصراً كَما حَمَلتَهُ عَلَي الَّذِينَ مِن قَبلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلنا ما لا طاقَه`َ لَنا بِهِ وَ اعفُ عَنَّا وَ اغفِر لَنا وَ ارحَمنا انتَ مَولانا فَانصُرنا عَلَي القَومِ الكافِرِينَ.

دعا يك درخواست

"دعا" فقط يك درخواست خشك و بيروح نيست بلكه بايد گفت: "دعا" باطن قرآن است، چنانكه حضرت امام خميني سلام الله عليه به نقل از استاد خود ميفرمود: "دعا قرآن صاعد است"1 علامه طباطبائي رحمهالله در تفسير شريف الميزان ميفرمايد: "هر عبادتي دعا است". و با توجه به كلام نوراني خداوند كه فرمود: "وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الاِنسَ اِلاّ لِيعبُدوُنَ"2 بايد گفت: "دعا" هدف خلقت است.

دعا كننده كسي است كه چون فاصله بين آنچه را كه "هست" با آنچه را كه "بايد باشد" او را دچار هراس و بي تابي كرده است، دست به دامن "دعا" ميزند تا خود را به اوج قله كمال برساند. دعا كننده واقعي حركتش به سوي مخلوق نيست تا محدود باشد، او طالب خالق است. پس دعا وسيعترين، كاملترين و ضروريترين نوع حركت است.

به قول شهيد مطهري: "دعا هم طلب است و مطلوب، هم وسيله است و غايت، هم مقدمه است و غايت.

ترديدي نيست كه ضروري ترين وظيفه انسان خود سازي و تزكيه نفس است "قَد اَفلَحَ مَن زَكّيها"، رستگار كسي است كه جان را پاك سازد. از همين رو، اساس دعوت همه انبياي عظام و ائمه اطهار، در حول اين مسئله مهم بوده است. هدف آيين حيات بخش اسلام هم براي رهايي انسان از دام خواسته هاي پست حيواني است، زيرا تا انسان اسير شهوت، هوس و ساير قيد و بندهاي مادي خود باشد.، موفق به دستيابي به قرب حق نخواهد بود.

بهره گيري از دعا يكي از مهمترين راههاي تزكيه نفس و رسيدن به فلاح و رستگاري است. "دعا و نيايش" از ابزارهاي مهم اتصال به قرب الهي ميباشد.

دعا از جمله ابزاري است كه پروردگار عالم در اختيار انسان قرار داده تا او از مسير تعيين شده خارج نشود و با توسل به دعا، ذكر و استغفار، خودش را در مسير اصلي قرار دهد و مشكلات روحي خود را برطرف سازد و حتي ميتواند از دعا براي بهبودي و رهايي از بيماري هاي جسمي استعانت جويد.

در حديثي امام صادق(ع) فرمود: "عليك بالدعاء، فانّه شفاء من كل داء"، بر تو باد به دعا كردن، زيرا آن درمان هر دردي است.

بنابراين، در خواست نمودن از ذات اقدس متعال هميشه بايد در وجود انسان باشد تا يأس و نااميدي در او راه نيابد.

اگر دعا طبق شرايط و به شكل صحيحي صورت گيرد، خواه ناخواه مستلزم تقرب واقعي انسان به ذات اقدس الهي مي گردد و انسان به واسطه دعا و عبوديت و ذكر واستغفار به خداوند نزديك مي شود. به عبارت ديگر اينها سلوك و حركت و رفتن به سوي پروردگار است. شايان توجه است كه اولين منزل سلوك و حركت به سوي خداوند "توبه" است و توبه يعني انقلاب درون، تغيير مسير، انقلاب و قيام از ناحيه خود انسان عليه خودش، عكس العمل نشان دادن روح لطيف و والاي انساني عليه مقامات دانيو

دعاهاي قرآني

همه ميدانيم برخي از دعاهايي كه خوانده ميشود از متن قرآن استخراج شده است. بهتر است براي شناخت اين ادعيه، از "ربناهايي" كه در قرآن آمده، شروع كنيم و آنها را مورد بررسي قرار دهيم.

شهيد مطهري رحمه الله اليه در بار ه كلمه رب ميفرمايد: درباره كلمه رب بايد بگوئيم كه در فارسي كلمهاي كه بتوانيم معادل آن قرار دهيم نداريم. گاهي به معناي تربيت كننده است، ولي بايد توجه داشت كه رب از ماده"ربب" است نه از "ربي" و تربيت كننده، كلمهاي است كه معادل مربي قرار ميگيرد و مربي از ماده ربي است و گاهي آن را صاحب اختيار ترجمه ميكنند چنانچه عبدالمطلب گفت: "انا رب الابل و للبيت رب؛ من صاحب اختيار شتر هستم و خانه صاحب اختياري دارد".

در هر حال هيچكدام از اين كلمات به تنهايي رساننده معني رب نيستند؛ گرچه هر دو صفت از اوصاف خداوند بشمار ميروند ولي گويا در كلمه رب، هم مفهوم خداوندگاري و صاحب اختياري نهفته است و هم معناي تكميل كننده و پرورش دهنده. خداست كه هم صاحب اختيار عالم است و هم كمال رسان همه عالم. 3

كلمه "ربّنا" در قرآن فراوان تكرار شده ; ولي تنها حدود 66 مورد آن را ميتوان از دعاهاي قرآني دانست. برخي از آنها عبارتند از:

"ربّنا ءاتنا في الدنيا حسنه` و..".4

، "ربّنا افرغ علينا صبراً و..".5

، "ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا. 2.".6،

"ربّنا اغفر لنا ذنوبنا واسرافنا في امرنا..".7،

"ربّنا ظلمنا انفسنا وان لم تغفر لنا و..".8،

"رَبَّنا اغفر لي ولوالديّ و..".9،

"ربّنا اغفر لنا ولاخوننا الذين سبقونا بالايمن و..".10،

"ربّ زدني علماً"11

در آيه 286 سوره بقره نيز مي خوانيم: "لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفساً اِلاَّ وُسعَها لَها ما كَسَبَت وَ عَلَيها مَا اكتَسَبَت رَبَّنا لا تُؤاخِذنا اِن نَسِينا او اخطَأنا رَبَّنا وَ لا تَحمِل عَلَينا اِصراً كَما حَمَلتَهُ عَلَي الَّذِينَ مِن قَبلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلنا ما لا طاقَه`َ لَنا بِهِ وَ اعفُ عَنَّا وَ اغفِر لَنا وَ ارحَمنا انتَ مَولانا فَانصُرنا عَلَي القَومِ الكافِرِينَ". پروردگارا! اگر ما فراموش يا خطا كرديم، ما را مؤاخذه مكن. پروردگارا! تكليف سنگيني بر ما قرار مده آن چنان كه(به خاطر گناه و طغيان ) بر كساني كه پيش از ما بودند، قرار دادي. پروردگارا! آنچه طاقت تحمّل آن را نداريم بر ما مقرّر مدار و آثار گناه را از ما بشوي. ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده. تو مولا و سرپرست مايي. پس ما را بر جمعيّت كافران پيروز گردان.

دعاهاي انبياء در قرآن

دعاي حضرت ابراهيم(ع)

حضرت ابراهيم(ع) يكي از پيامبران بزرگ الهي و يكي از برجستگان دعوت به توحيد است و ابراهيم از اجداد پيامبران ميباشد.

دعاي حضرت ابراهيم(ع) چنين است: "رَب هَب لي حُكماً وَ الحِقني بِالصلِحِينَ وَاجعَل لي لِسانَ صِدقٍ في الاَخِرِينَ وَ اجعَلني مِن وَرَثَه`ِ جَنَّه`ِالنَّعِيمِ وَ اغفِر لاَبي اِنَّهُ كانَ مِنَ الضالِّينَ وَ لاتخزِني يَومَ يُبعَثُون "؛12

"پروردگارا! به من علم و دانش مرحمت فرما و مرا به صالحان ملحق كن - و براي من در ميان امتهاي آينده زبان صدق(و ذكر خير) قرار ده - و مرا از وارثان بهشت پر نعمت گردان - و پدرم(عمويم) را بيامرز كه او از گمراهان بود - و مرا در روزي كه مردم مبعوث مي شوند، شرمنده و رسوا مكن. )

دعاي حضرت نوح(ع)

در قرآن كريم يك سوره به حضرت نوح اختصاص يافته است و تمام اين سوره مربوط به داستان آن حضرت ميباشد.

خداي متعال ميفرمايد: "ما نوح را به سوي قومش فرستاديم پيش از آنكه عذاب دردناك به سراغشان آيد. او به مردم گفت: من شما را هشدار ميدهم، خدا را بپرستيد وتقواي الهي را پيشه كرده ومرا اطاعت كنيد. اگر چنين كنيد خداوند شما را ميآمرزد و مرگ شما را به تأخير مياندازد"

نوح آيات و نشانههاي حق تعالي را در عالم آفرينش براي قومش بازگو كرد اما آنان باز هم از خواب غفلت بيدار نشدند وبه يكديگر سفارش ميكردند كه از بتهاي خود دست بر نداريد. آنان در گناهان خود غوطه ور بودند وسرانجام اهل جهنّم شدند.

در اين هنگام نوح دست به دعا برداشت و از پروردگار درخواست كرد:

"رَّبِّ لَا تَذَر عَلَي الأَرضِ مِنَ الكَافِرِينَ دَيَّاراً اِنَّكَ اِن تَذَرهُم يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا اِلَّا فَاجِراً كَفَّاراً رَبِّ اغفِر لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَن دَخَلَ بَيتِيَ مُؤمِناً وَلِلمُؤمِنِينَ وَالمُؤمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ اِلَّا تَبَارا"؛13

"بارالها، از كافران بر روي زمين هيچ كس را باقي نگذار. اگر آنان را رها كني بندگان تو را گمراه ميكنند و به جز تبه كارِ كافر فرزندي نياورند.

بارالها، مرا و پدر ومادر مرا وهر مؤمني را كه به خانه ام وارد شود وهمه مردان وزنان با ايمان را بيامرز و بر نابودي ستمگران بيفزاي".

دعاي آدم و حوا

خداوند آدم و حوا را به بهشت برد و دستور داد تا از ميوه يا دانه خاصي نخورند، اما شيطان آنان را وسوسه كرد و آنان از ميوه ممنوعه خوردند و گرفتار شدند. خداوند به آنان گفت: "آيا من شمارا از آن نهي نكردم و نگفتم كه شيطان دشمن آشكار شماست".

در اين هنگام، آدم و حوا توبه كردند و دست به دعا برداشتند و گفتند:

"رَبّنا ظَلَمنا انفُسَنا وَاِن لَم تَغفِر لَنا وَ تَرحَمنا لَنَكونَنَّ مِنَ الخاسِرينَ"؛

بارالها، ما به خود ستم كرديم - كه نافرماني تو كرديم - اگر ما را نيامرزي و به ما رحم نكني ما از زيان كاران خواهيم بود.

دعاي سربازان طالوت

يكي از داستانهاي قرآني واقعه طالوت و جالوت است. بنياسرائيل پس از دوره حضرت موسي عليهالسلام به پيغمبر خود ميگويند: "فرماندهي را بر ما بگمار تا به فرمان او در راه خدا پيكار كنيم". از جانب خداي تعالي، طالوت به فرماندهي بني اسرائيل گماشته ميشود، اما آنها در آغاز نمي پذيرفتند، سرانجام با تأكيد پيامبر الهي به اطاعت از طالوت تن ميدهند و در ركاب او براي نبرد باجالوت حركت ميكردند.

دولشكر مقابل يكديگر صف آرايي ميكنند و آماده نبرد ميشوند. سربازان موحّد طالوت در اين هنگام دست به دعا بر ميدارند و ميگويند:

رَبَّنا افرِ غ عَلَينا صَبراً وَثَبِّت اقدامَنا وَانصُرنا عَلَي القَومِ الكافِرينَ؛

بارالها، صبر و پايداري بر ما فروريز و گامهاي ما را استوار دار و ما را بر كافران پيروز فرما.

دعاي حضرت داود و سليمان(ع)

سليمان(ع) و داود از پيامبران بني اسرائيل بودند. حضرت سليمان(ع) به خدا گفت: "رَبِّ اغفِر لي وَهَب لي مُلكاً لا يَنبَغي لاحَدٍ مِن بَعدي اِنَّكَ انتَ الوَهّابُ"؛

خداوندا، مرا بيامرز و حكومتي به من ببخش كه شايسته هيچ كس پس از من نباشد، همانا تو بسيار عطا كنندهاي.

خداوند متعال هم خواسته او را بر آورد و حكومتي بينظير به او عطا كرد.

روزي سليمان(ع) با لشكريانش از سرزميني ميگذشتند. او شنيد كه مورچگان به يكديگر ميگفتند: به لانههاي خود برويد مبادا سليمان(ع) و لشكريانش شما را لگدمال كنند. سليمان(ع) كه زبان همه موجودات را ميدانست تا اين سخن را شنيد به خنده افتاد و دست به دعا برداشت و چنين گفت:

"رَبِّ اوزِعني ان اشكُرَ نِعمَتَكَ الّتي انعَمتَ عَلَيّ وَعَلي والِدَيَّ وَان اَعمَلَ صالِحاً تَرضيهُ وَادخِلني بِرَحمَتِكَ في عِبادِكَ الصّالِحينَ"؛

بارالها، به من الهام كن نعمتهايي را كه به من و به پدر و مادرم دادهاي، شكر كنم و سپاسگزار باشم تا بتوانم كارهاي نيكي را كه مورد پسند تو باشد، انجام دهم و از سر لطف و رحمت خود، مرا در زمره بندگان نيكوكارت قرارده.

همان طور كه اشاره شد، حضرت سليمان(ع) از پيامبران بني اسرائيل بود. خداوند به داود و سليمان(ع) نعمتهاي فراواني داد و حتي برخي نعمتهايي كه به آن دو پيامبر الهي داده، به ديگر انبيا نداده است. به داود(ع) علم قضاوت داد و آهن را در دست او نرم كرد و به سليمان(ع) آشنايي با زبان پرندگان و حيوانات، تسخير شياطين و جن و حكومت عظيم عطا كرد. آنها گفتند: "اَلحَمدُ لِلّهِ الَّذي فَضَّلَنا عَلي كَثيرٍ مِن عِبادِهِ المُؤمِنينَ"؛

"حمد و سپاس از آن خدايي است كه ما را بر بسياري از بندگان مؤمنش برتري داد".

دعاي بلقيس

بلقيس ملكه سبا در يمن بود. روزي حضرت سليمان(ع) در ميان پرندگان، هدهد را نديد. زماني نگذشت كه هدهد باز آمد و گزارش داد كه: از سرزمين سبا براي تو خبري آوردهام. در آنجا زني حكم ميراند و مردم آن جا در برابر خورشيد سجده ميكنند.

سليمان(ع) با شنيدن اين خبر، نامهاي به بلقيس مينويسد و به وسيله هدهد، نامه را به ملكه ميرساند. بلقيس براي اينكه نظر سليمان(ع) را جلب كند، هديهاي براي سليمان(ع) ميفرستد، ولي او آن را نمي پذيرد.

ملكه به سوي دربار سليمان(ع) ميآيد و در كاخ او از خدا ميخواهد:

"رَبِّ اِنّي ظَلَمتُ نَفسي وَاسلَمتُ مَعَ سُلَيمانَ لِلّهِ رَبِّ العالَمينَ"؛14

"بارالها، من بر خودم ستم كردم و باسليمان(ع) به خداوند عالميان ايمان آوردم".

دعاي حضرت ايّوب(ع)

ايوب يكي از پيامبران الهي است كه از نعمتها و ثروت بسياري برخوردار بود. او به خاطر صبرش براي همه شناخته شده است. زماني رسيد كه ايوب به گرفتاري سختي مبتلا شد و در امتحاني بزرگ قرار گرفت؛ ثروت و فرزندانش را يكي پس از ديگري از دست داد، اما در اين آزمايش بزرگ، صبر پيشه كرد و بر حوادث و پيش آمدهاي تلخ چيره شد و آنگاه كه نيمهجاني بيش برايش نمانده بود دست به دعا برداشت و چنين گفت: "انّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَانتَ ارحَمُ الرّاحِمينَ"؛15

"بارالها، ضرر و زيان به جان من رسيد و تو ارحم الراحمين هستي".

در آيه ديگر آمده است كه ايوب چنين گفت: "انّي مَسَّنِيَ الشَيطانُ بِنُصبٍ وَ عَذابٍ"؛16

"پروردگارا، شيطان باسختي و رنج و عذاب به سراغ من آمد".

دعاي ايوب مستجاب شد و از اين امتحان بزرگ سربلند بيرون آمد و بر شيطان و پيروانش آشكار شد كه ايوب در تمام حالت شكرگزار خداست.

اصرار در دعا

دعا جنبه علت تامه ندارد جنبه مقتضي دارد لكن اقتضائش خيلي قوي است و نبايد آن را رها كرد. اگر يك بار دعا كردم مستجاب نشد، دوباره و چندباره بخواهم، سرانجام پاسخ داده خواهد شد. علامه مجلسي هم نقل ميكند كه وقتي دري را كوبيدي به هر حال كسي ميآيد آن را باز ميكند. خود اصرار و جزم در دعا مطلوب است. يعني خدايا اگر مصلحت ميداني، خواسته مرا برآورده ساز، ولي كسي كه متوجه مصلحت بوده و از خداوند خواسته اگر مصلحت باشد، دعايش برآورده شود، معلوم نيست كه به خواستهاش برسد، شايد سرش اين باشد كه مستجاب نميشود. محكم از خدا بخواهيد الا و لابد بايد اين كار بشود. در روايت هم آمده است كه نبايد با ترديد دعا كرد. اين كار از نظر رواني موثر است و اصرار، آثار روحي دارد. هم چنين در دعا حتما بايد از خدا بخواهد، ولي در نذر بايد به صورت تعليقي نذر كرد؛ يعني بگويد اگر اين طور شد، من اين كار را ميكنم، چون اگر به اين شكل عمل شود، براي اين كه آدم ضرر نميكند وگرنه اگر نذر جزمي كرديد كه من صدهزار تومان نذر كردم تا مريضم خوب بشود و ازقضا خوب نشد، انسان ناراحت ميشود هم از آن امام يا كسي كه برايش نذر كرده ناراحت ميشود و هم پولش از دستش رفته است. اما اگر بگويد خدايا اگر اين مريض من خوب شد، اين مبلغ را ميپردازم، اگر هم نشد ناراحتي پيش نميآيد؛ لذا ميگويد كه نذر هم بايد به صورت تعليقي باشد.

در باب استخاره، جزم در نيت، واسطه قرار دادن معصومين(ع)، اصرار در دعا، مأيوس نشدن و ناراحت نشدن را بايد مد نظر قرار داد و به هر حال اين روزنه اميد را هميشه در زندگي زنده نگه داشت.

از آثار روحي اصرار در دعا اين است كه انسان دچار خستگي نمي شود؛ چنان كه بر خداوند نيز خستگي عارض نميگردد؛ "يا من لا يشغله الحاح الملحين" اين طور نيست كه اگر بخواهد دعايي را مستجاب كند، از دعاي ديگر باز ميماند، نه چنين نيست كه با خود فكر كند چون مردم دعا ميكنند، دعاي من به جايي نميرسد و به من نظر ندارد.

شيوه دعا كردن

مسئله مهمي كه در دعا قابل طرح است چهگونه دعا كردن است، بندگان چهگونه حاجات خود را بيان كنند.

انسان اين كار را بايد بلد باشد، چه طور دعا كند، دعاهاي پر محتواي منقول از ائمه معصومين بهترين راهنماي ما هستند كه چهگونه با خدا خود ارتباط برقرار كنيم، چه بخوانيم و چه بخواهيم.

دعاهاي مأثور از ائمه را بزرگان نوشته اند و مضامين بسيار بلندي دارند، اگر ما بلد نيستيم از خدا چه بخواهيم، آنها به خوبي ميدانستند. در يكي از دعاها دارد "الهي لا تكلني الي نفسي طرفه عين ابدا"؛ خدايا مرا در يك چشم بههم زدن، به خودم وا نگذار كه اگر وا بگذارد، نابود ميشوم.

دعا از دو جهت قابل بررسي است:

الف - "شكل و قالب دعا" كه داراي وجوه فصاحت و بلاغت، موزون و تاثير گذارند و گذشته از آثار معنوي، يك اثر ادبي بهشمار ميآيند.

ب- "محتواي دعا"؛ آن دسته از دعاهاي قرآني و آنچه كه از ائمه(ع) و پيامبر(ص) منقول است، در بر دارنده معارف ديني و انديشه ناب توحيدي است.

پيغمبر(ص) از كسي سراغ گرفت، گفتند بيمار است؛ از اين رو به عيادتش رف. او در بستر بيماري افتاده بود. پيامبر فرمود: چرا به اين حال گرفتار شدهاي؟ گفت وقتي شما آيات عذاب را ميخوانديد، گفتيم خدايا ما را در آخرت عذاب نكن، اگر بناست عذاب كني، همين جا عذاب بده. بهدنبال آن دعا چنين شده كه ما گرفتار شديم و داريم عذاب ميشويم. پيغمبر فرمود: چرا اين طور دعا كردي؟ گفت: پس چهگونه بايد دعا كنم؟ فرمود: بايد در مقابل خداوند متعال با همت بلند دعا كرد، مسائل مهم را بخواهيد. دوباره گفت چه طور دعا كنم؟ فرمود بگو: "ربنا آتنا في الدنيا حسنه و في الاخره حسنه و قنا عذاب النار" هم در دنيا به من خوبي بده و هم در آخرت، نتيجهاش اين ميشود كه نه در دنيا عذابت كند و نه در آخرت. دنيا و آخرتت خوب ميشود. امام العارفين زين العابدين(س) مرد دعاست و صحيفه او كه "زبور آل محمد" لقب گرفته، راهنماي بسيار خوبي براي چهگونه دعا كردن است و انسان ميتواند هر نوع نيايشي را از آن حضرت بياموزد. اين اثر بي بديل زبور آل محمد است.

حضرت امام سجاد(ع) در مكه به هنگام طواف، كسي را ديد كه در حال طواف دعا ميكند. از وي پرسيد: از خدا چه خواستي؟ گفت: از خدا صبر خواستم. عين روايت اين است كه حضرت دستش را روي كتفش گذاشت و فرمود: باز گرد. پرسيد: چرا برگردم؟ فرمود: باز گرد و آنچه من ميگويم، از خدا بخواه. گفت: چه بخواهم؟ فرمود: حال كه صبر خواستهاي، صبر يعني بلا و مصيبت، تو كه نميتواني بلا و مصيبت را تحمل كني، چرا از خداوند صبر طلبيدهاي؟

گاهي خشكهمقدسي افراد گل ميكند، چرا همه زندگي مشكل، گريه و ناله؟ همه كه نميتوانند گريه و ناله كنند. به هر حال، امام به او فرمود: تو نميتواني صبر كني. هنگام دعا بگو خدايا به من عافيت بده؛ "اللهم ارزقني العافيه، عافيه الدنيا و الاخره" كه هم اين جا خوش باشم، هم درآخرت. مگر خوشي براي آدمهاي خوب بد است؟ آدمهاي خوب هميشه بايد در ناراحتي باشند؟ اين چه حرف بي حسابي است كه ما ميزنيم؟ "الطيبات للطيبين" همان طور كه طيبات براي طيبين است خوشيها هم بايد براي همه باشد. بايد در دعا خوبها را خواست، عافيت و خوشي را طلب كرد.

كرامت انسان در دعا

از جمله مسايل در دعا جهت دعاست، دعاي ماه مبارك رمضان، سراسر اميد است؛ "اللهم ادخل علي اهل القبور السرور" از مردگان آغاز ميكند. پيام اين دعا به كرامت انسان مربوط است. انسان حتي در زمان مرگش نيز مكرم است؛ چنان كه در زمان حياتش ارجمند بود و حقوقش بايد رعايت ميشد، در زمان مرگ نيز محترم است. آنان كه طرفدار حقوق انسان هستند و از حقوق بشر سخن ميگويند، آيا از اين همه احترام و كرامت در مكتب وحي آگاهي داشتند؟ ديني كه دستورات خاصي براي پيروانش حتي پس از مرگ دارد. پس در باب دعا اول، مسئله مردگان است كه بر كرامت انسان دلال ميكند؛ "لقد كرمنا بني آدم"

"اللهم ادخل علي اهل القبور السرور اللهم اغن كل فقير" همهاش خوبي و خوشي است. خدايا، هر فقيري را بي نياز كن. زيبايي اين دعا آن جاست كه در نهادش بحث همگاني مطرح است؛ يعني درخواست خوبيها براي ديگران. چيزهايي كه آدم را خوشحال ميكند، يا آن جا كه آزادي تمام اسرا را از خداوند درخواست ميكنيم: "اللهم فك كل اسير" و در جاي ديگر ميخواهيم: "اللهم اصلح كل فاسيد من امور المسلمين" يعني چه؟ يك مسئوليت اجتماعي را ميرساند؛ مبارزه با فساد و تباهي در امور مسلمين را طلب ميكند. يعني دعا كردن به اين كه در جوامع اسلامي فساد نباشد، البته همه جوامع انسانند و انسان هم بزرگوار است، نبايد فساد در بينشان باشد. ما بايد دعا كنيم فساد در امور هيچ يك از مردم نباشد، "اللهم اصلح كل فاسد" ولي چه شده كه كلمه "مسلمين" آمده؟ مدتهاست روي اين مسئله فكر ميكنم، آخرين چيزي كه به نظرم رسيده اين است كه اين مسلمين در آن جا مسلمين متعارف بين ما نيست. بلكه به معني تسليم است و در قرآن هم اسلام به معني تسليم آمده است: "فلما اسلما و تله للجبين ناديناه يا ابراهيم ان قد صدقت الروِيا" يا بعضي از انبيا درخواست ميكردند خدايا ما مسلمان باشيم يا "وله اسلم من في السموات و من في الارض" آن چه در آسمان و زمين است، در مقابل او تسليمند؛ يعني در اين جا به معني تسليم است. يك معني تسليم، اسلام است. يكي هم اين معناي متعارف بين ماست كه در نماز ميت ميگوييم: "اللهم اغفر للمومنين و المومنات و المسلمين و المسلمات" كه تمام برادران اهل سنت را هم شامل ميشود و ميگوييم: خدايا، همه آنها را بيامرز. اين اسلام در اين جا به معني تسليم در مقابل حق است و نظرم اين است كه خدايا فساد را از ميان همه كساني كه در مقابل حق تسليمند، ريشه كن ساز تا آنها هم راحت زندگي كنند همان گونه كه عرضشان، مالشان و حقوقشان محترم است. شما اگر امانتي را از يك غيرمسلمان گرفتيد، حق نداريد در آن خيانت كنيد يا اگر قراردادي را با غيرمسلمان بستيد، حق نداريد بشكنيد. "ثلاثه` لا عذر لاحد فيها: اداء الامانه` الي البر والفاجر والوفاء بالعهد الي البرو الفاجر وبر الوالدين برين كانا او فاجرين" اينها انسانهايي هستند كه در مقابل حق تسليمند و بهدنبال حق و عدالتند، ولي مسلمان نيستند. ميگويد خدايا بين آنها هم فساد نباشد؛ آنها نيز چون انسانند، صلاح در بينشان باشد. به هر حال، بنده احتمال ميدهم معني "اللهم اصلح كل فاسد من امور المسلمين" اين باشد.

1 .صحيفه نور، 20 / 157.

2 .الميزان، ذيل آيه 56 از سوره ذاريات.

3 - كتاب آشنايي با قرآن استاد شهيد مطهري تفسير سوره حمد صفحه 90 الي 91.

4 .بقره/201.

5 .بقره/205.

6 .آل عمران/8.

7 .آل عمران/ 147.

8 .اعراف/23.

9 .ابراهيم/41.

10 .حشر/10.

11 .طه/25 تا 28 و مومنون/ 97 و 98 و نمل/ 9 و 63 و آل عمران/38 و فرقان/74 و...

12 .شعراء/83- 87.

13 .نوح/26-28

14 .نمل/44.

15 .انبيا/83.

16 .ص/41.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org