Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: خارج فقه
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: تأثیر نگاه فرهنگی فقها در موضوع نماز زن در مسجد
تأثیر نگاه فرهنگی فقها در موضوع نماز زن در مسجد
درس خارج فقه
حجت الاسلام والمسلمین فخرالدین صانعی (دامت برکاته)
کتاب الوقف
درس 198
تاریخ: 1401/12/20

بسم الله الرحمن الرحیم و به تبارک و تعالی نستعین

یک مسأله در بحث مسجد، مطرح است و با توجه به شرائط امروزه، یکی از فروع فقهی قابل تأمل و بازنگری به شمار می‌رود. همان طور که می‌دانید، بحث مساجد در کتاب الصلاة آمده و به عنوان یک باب جدا مطرح گردیده است یا مثل کاشف الغطاء قبل از بحث سجده، احکامی را درباره مساجد، بیان کرده‌اند و به بیان امور حرام و واجب در مورد مسجد پرداخته‌اند. امور بسیاری را هم بر شمرده‌اند که انجامش در مسجد، مکروه است و یکی از آنها نماز خواندن زنان در مسجد است. همان گونه که مطلعید، به یک سری از روایات هم تمسک کرده‌اند که در عبارات فقها از آنها به «خبر» تعبیر شده که به آنها استدلال شده بر این‌که صلات زن در بیت، افضل از صلات او در مسجد است و به لازمه آن استناد کرده‌اند که نماز زن در مسجد، افضلیت ندارد و یا بالاتر از آن، اصلاً فضیلت ندارد، در نتیجه به کراهت نماز خواندن زن در مسجد، قائل می‌شوند. بنده قصد ورود به بحث ماهوی فقهی به شیوه معمول را ندارم که با بررسی اقوال و ادلّه، آنها را نقض و ابرام کنیم، بلکه فقط می‌خواهم متعرض یک نکته در خلال این مباحثی که فقها بیان کرده‌اند، بشوم تا درباره صحت و عدم صحت آن، ازخدمت دوستان، استفاده کنیم.

من فقط به این جهت که می‌خواهم آن نکته را عرض کنم -و آن نکته هم به کیفیت استدلال بزرگان بر می‌گردد- عبارتی را از «جواهر» می‌خوانیم که اقوال را جمع کرده و مربوط به سده‌های اخیر است؛ مطالبی را که در کتب قدما بوده، جمع کرده؛ مطلب جدیدی هم به جز چند وجه اعتباری برای استدلال، وجود ندارد.

«تأثیر نگاه فرهنگی فقها در موضوع نماز زن در مسجد»

ایشان می‌فرماید: «وکیف کان فافضیلة [یک بحث را مطرح می‌کند که نماز خواندن در مسجد، افضل است و سپس گفته‌اند این افضیلت، مربوط به مردان است] المكتوبة في المساجد إنما هي للرجال دون النساء وإن أطلق بعض الأصحاب [گرچه برخی، مطلق آورده‌اند و گفته‌اند که نماز در مسجد، افضل است، پس هم زن را می‌گیرد و هم مرد را، اما نمی‌توانیم از این اطلاق، افضیلت برای زنان را استفاده کنیم] بل ربما كان هو مقتضى أصالة الاشتراك في الأحكام [بگوییم زن و مرد در احکام، مشترکند پس وقتی گفتیم افضل است، شامل زنان هم می‌شود. پس یکی، اطلاق کلام اصحاب است و یکی هم اصالة الاشتراک، اما می‌فرماید:] لكن [با وجود این دو وجه هم می‌گوییم] لا نعرف خلافاً بينهم [ما خلافی بینشان نمی‌بینیم] بل ظاهرهم الاتفاق عليه في أفضلية صلاتها في المنزل من صلاتها فيها [در مساجد. می‌فرماید اگر به اقوال فقها بر گردیم و آنها را بررسی کنیم، می‌بینیم که آنها خلافی ندارند. ایشان مدعی می‌شود که اتفاق اصحاب بر این است که صلات در منزل، افضلیت دارد نه صلات در مسجد. پس آن دو وجه کنار گذاشته می‌شود] رعايةً للستر المطلوب منهنّ [این اساس استدلالی است که فقها در این مسأله، مطرح کرده‌اند و در جاهای بسیاری هم به آن، تمسک کرده‌اند؛ مثل این‌که زن نمی‌تواند امام جماعت بشود یا در اجتماعاتی، حاضر شود. می‌بینید که با چه دیدی به زن، نگاه می‌شده و فتوا براساس نگاه فقیهانه، بیان گردیده. شما چند روایت در این باره دارید که زن نمازش را در خانه یا مخدعش بخواند و از این، تنقیح مناط کرده‌اند و در همه جا از این - که تستّر را هم نمی‌رساند- استفاده کرده‌اند که وجوب تستّر بر زن است اما نه تستّر به معنای حجاب، چون اینجا الآن بحث در بی حجابی نیست و نمی‌گوید زن، بی حجاب بیاید یا نه، بلکه بحث در این است که آیا زن، با حجاب می‌تواند وارد مسجد بشود یا نه. ایشان می‌فرماید] وحذرا عن الافتتان بهنّ [اینها باعث فتنه در جامعه می‌شوند به جای این‌که ما فرهنگ را درست کنیم، یک سری را محدود می‌کنیم. معمولا کار فرهنگ‌سازی، مشکل است و کار و زحمت دارد، اما همیشه زحمت را کنار می‌گذاریم و حقوق دیگران را محدود می‌کنیم تا جامعه را بتوان اداره کرد] والفتنة بسببهنّ لو خرجن إليها مجتمعةً مع الرجال [می‌بینید که اینها یک سری امور اعتباری است. البته هیچ اشکالی ندارد و ما عرض کردیم نگاه، افکار و محل زندگی فقیه و پیشینه‌ای که در آن، زندگی کرده، بر فتوا و برداشتش از روایات، تأثیر می‌گذارد و این محدود به فقها نیست، بلکه مسائل روان‌شناسی، در هر انسانی، مورد بررسی قرار می‌گیرد. اگر امروز گفته می‌شود با فرزندتان پرخاش و او را تنبیه نکنید -که در اسلام هم تنبیه را جایز نمی‌دانند- یا بدرفتاری یا رفتارهای مخاطره‌آمیز و ناهنجارها را در مقابلش انجام ندهید، به این دلیل است که در ذهنش اثر می‌گذارد و شاکله‌اش این گونه، ریخته می‌شود. همه این موارد، در فقیه هم وجود دارد و این‌که فقیه باید ورع، تقوا و عدالت داشته باشد، ربطی به کیفیت استدلال و استنباطش ندارد. فقیه تقوا دارد اما نگاهش و آنچه در ذهنش دارد، به تقوا مربوط نمی‌شود، بلکه جز این، برداشتی ندارد. بارها هم عرض کرده‌ایم که شهید مطهری فرمود: فقه فقیه دهاتی بوی دهات و فقه فقیه شهری بوی شهر می‌دهد. می‌بینید که افکار و آراء فقها به جهت خاستگاه فرهنگی و محل زندگی‌شان تفاوت‌های بسیاری دارد. اینها همه در استنباط، تأثیر دارد و الآن هم اشکالی به این گونه امور اعتباری از سوی این فقها نداریم، چون در بسیاری از زمان‌ها مطابق با پذیرش اجتماعی بود. اگر جامعه پنجاه یا شصت سال گذشته را ببینید، در خانه‌هایی که به صورت اتاق بود و دیگر خانه، معنا نداشت، چون یک خانه شامل ده اتاق بود که ده خانواده در آنها زندگی می‌کردند و زنان و بچه‌ها با هم درحال زندگی بودند، مانند امروز نبود، خانه چندطبقه و چند اتاق، وجود نداشت و زنان هم این را قبول کرده بودند با این‌که مسأله شرعی نیست. می‌خواهم بگویم قبول جامعه زنان نسبت به این مطلب هم وجود داشت اما امروزه، چنین نیست و زنان، طالب حقوق خودشان هستند، در بحث ازدواج، شروطی را برای مسکن، قرار می‌دهند درحالی که در زمان گذشته، زنان اصلاً چنین مطالباتی نداشتند و هیچ یک از حقوق خودشان را طلب نمی‌کردند، و تا جایی که سن ما اقتضا کرده و شاهده بوده‌ایم، اصلاً شاید مطالبه حقوقشان برایشان سؤال نبوده تا بپرسند که مثلاً چرا دیه زن، نصف دیه مرد است و یا در کیفیت حجاب، برایشان سؤالی پیش نمی‌آمده. الآن هم زنانی را می‌بیند که هنوز با روسری می‌خوابند و حتی در برابر دامادهایشان هم روسری از سرشان بر نمی‌دارند و این به اقتضای آداب و فرهنگی است که دارند. اشکالی به این هم نیست، ولی مرادمان این است که بدانیم یک سری از فتاوا ناشی از نوع نگاه فقیهان است نه مربوط به اسلام. البته آن هم اشکالی ندارد؛ چون فقیه براساس عرف جامعه و آنچه مورد پذیرش جامعه است و در ذهن او هم وجود دارد، متناسب با هنجارهای اجتماعی، نظر می‌دهد، اما باید توجه داشت که اینها را نباید یقینی و تغییرناپذیر بدانیم، چون ناشی از نگاه فقیهانه و برداشت‌های فقیه با پیشینه و پیش‌فرض‌هایی که در ذهنش وجود دارد، می‌باشد.

پس همان طور که ما امروز، این حرف‌ها را می‌زنیم و به هنجارهای موجود در گذشته، اشکال داریم، صد سال دیگر هم به همین حرف‌هایی که امروز گفته می‌شود، اشکال وارد می‌آید و هیچ اشکالی هم ندارد. ما الآن هنجارهای گذشته را قبول نداریم و هنجارهای جدیدی را برای زنان می‌پذیریم، صد سال دیگر هم هنجارهای ما پذیرفته نخواهد شد.

والد استاد، بسیار می‌فرمودند که دختران و زنان را در عید، به نماز عید بیاورید و تحلیلشان -که شاید در روایت هم داشته باشد- این بود که دختران را ببینند و برای امر ازدواج، انتخاب کنند. ایشان می‌فرمودند یک مسأله اجتماعی، دنبال این وجود دارد. ادامه عبارت:] وعن توصّلهن إلى كثيرٍ من القبائح التي هنّ مظنّتها باعتبار نقص عقولهن وغلبة شهواتهن [می‌فرماید کثیری از قبائح، به سبب اینها انجام می‌شود و در محل انجام قبائح هستند. آخرین حد قبائح، فعل جنسی است درحالی که آن‌ها این مسائل، فقط درباره زنان هست و مردان هیچ دخالتی در آن ندارند. مراد ایشان این است که زن‌ها هستند که قوام مسائل جنسی به آنان است. چرا اینها بسترساز افعال قبیحند؟] باعتبار نقص عقولهنّ وغلبة شهواتهنّ [اینها کجایش فقه است و کجایش روایات صحیحه است؟ این موضوع هم که در «نهج البلاغه» آمده، نیاز به بحث‌های مفصلی دارد و برخی فرموده‌اند اینها اصلاً جزء «نهج البلاغه» نیست و خلاف مشی ائمه اطهار می‌باشد.]

«استناد به چند "خبر" برای اثبات فضیلت نداشتن نماز زنان در مسجد»

مضافاً إلى‌ قول الصادق(علیه السلام) في خبر يونس بن ظبيان [اساس ما قرآن است و قرآن می‌فرماید خدا همه را از نفس واحده، خلق کرده و همه احکام نیز مشترک بین زن و مرد است مگر آنجا که بالخصوص و بالنص، خارج شده باشد، اما این تساوی در حقوق را با همه اهمیتش، با این امور اعتباریه و برخی روایات، نادیده می‌گیریم مثل خبر یونس بن ظبیان که از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده که فرمود:] "خير مساجد نسائكم البيوت" [بهترین محل سجده یا مسجد زنان شما بیوت است] بل‌ عنه(علیه السلام) أيضا: "أن صلاة المرأة في مخدعها أفضل من صلاتها في بيتها وصلاتها في بيتها أفضل من صلاتها في الدار" [ظاهراً مراد از «مخدع» همان گنجه یا محل خواب یا صندوق‌خانه است، می‌فرماید اگر در خانه خودش هم باشد، بهتر است. مراد از «دار» خانه‌های بزرگ است. می‌بینید که از همه این روایات، به «خبر» تعبیر شده و هیچ روایت صحیحه‌ای در این باره نداریم.

بسیاری به مرحوم صاحب «حدائق» و اخباریان می‌تازند که شما به هر خبری، عمل می‌کنید. (می‌دانید که بعد از علامه، بحث از ضعیف و حسن و صحیح، باب شده و این اصطلاح متأخرین از زمان علامه به بعد است) و باعث تعجب است که در اینجا فقها ضعف سند را دلیل ردّ این اخبار قرار داده‌اند] وفي‌ خبرٍ آخر كما عبر به في النفلية والمفاتيح: "أن صلاتها في بيتها أفضل منها في صِفّتها [درباره «صفّه» گفته‌اند: موضع مظلّلٍ فی المسجد؛ یعنی جایی که سایه‌بان داشته باشد و اصفهانی‌ها هم به ایوان جلوی خانه را صفه می‌گویند] و في صِفّتها أفضل منها في صحن دارها وفي صحن دارها أفضل منها في سطح بيتها" [نماز در خانه خودش فضیلت دارد پس، از این استفاده کرده‌اند که ملاک تستّر است یعنی هیچ وقت بیرون نرود و هرچه در خانه بماند، بهتر است.] بل قد يقال: لا فضل ولا استحباب في إتيانها المساجد أصلاً [آنجا گفته بودند برای زن، افضل نیست ولی فضیلت دارد، اینجا می‌خواهد بفرماید برخی قائلند که اصلاً فضل و استحبابی هم ندارد و همان طور که عرض کردم، گفته‌اند مکروه است] لعدم الدليل بعد تنزيل إطلاقات المساجد على الرّجال [گفته‌اند اطلاقاتی که در افضیلت نماز در مسجد، وجود دارد، مربوط به رجال است، ولی از کجا این اطلاق را مقید به رجال کرده‌اند؟ می‌فرماید چون گفته‌اند دلیلی نداریم و اطلاقات هم بر رجال، حمل می‌شود] ولعلّه الظاهر من عبارة لمعة الشهيد [شاید این قولی که با «قد یقال» مطرح کرده، از عبارت شهید اول هم فهمیده می‌شود که درباره نماز فرموده‌اند:] حیث قال: والأفضل المسجد ثم قال: ومسجد المرأة بيتها [یعنی برای زن، این فضیلت وجود ندارد نه این‌که افضل نباشد.] ضرورة ظهورها في كون المرأة عكس الرجل فالبيت بالنسبة إليها كالمسجد مطلقاً [خانه برای زن مسجد است پس دیگر مسجد برای زن، خصوصیت ندارد مطلقا] أو خصوص ما أرادت الخروج اليه من المساجد والمسجد بالنسبة إليها بيتٌ»[1] می‌گوییم برای زن مسجد، بیت اوست.

«مغایرت تستّر با پوشش»

از کجا به گردن شارع می‌گذارید؟ اگر حتی نص صریح داشته باشیم که بگوید برای زنان، فضیلت ندارد که به مسجد بروند، باز هم نمی‌توان به آن ملتزم شد زیرا به رفتاری که در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وجود داشته و حضور زنان در اجتماع، منقوض است. حضرت زهرا(سلام الله علیها) که آن خطبه را خواندند، هیچ کس نگفت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تستّر را بر زنان، واجب کرده. البته باید توجه کرد که تستّر با حجاب، فرق دارد. ما یک حجاب داریم و یک تستّر. اگر حجاب را ضروری و ادلّه‌اش را ثابت شده و ضرورت فقه بدانید، اما حجاب به عنوان ضروری فقه، با تستّر، تفاوت دارد و اصلاً حجاب برای حضور در اجتماع، واجب شده و الا نگفته‌اند در خانه، حجاب را رعایت کنید. شما که ادلّه حجاب را ذکر و این همه بر آن، پافشاری می‌کنید و تنها فهم ما از اسلام درباره زن می‌شود، برای حضور در اجتماع است. حجاب با تستّری که معنا می‌کنید، اصلاً متناقض است؛ چون حجاب برای حضور در اجتماع است، ولی شما از تستّر، برای عدم حضورش استفاده می‌کنید. این همه ادلّه را ذکر کرده‌اید که زن باید حجاب داشته باشد، تا جایی که گفته‌اید در غیر از نماز هم باید روی پاهایشان پوشیده باشد اما مرحوم مقدس اردبیلی در «مجمع الفائدة و البرهان» اشکال می‌کند و می‌فرماید اگر قرار باشد روی پا هم پوشیده باشد، زنان در جامعه نمی‌توانستند کار کنند؛ اگر تاریخ را بخوانید، زنان پابه‌پای مردان، کار می‌کرده‌اند و در دهه‌های اخیر هم به همین شکل بوده و همین الآن هم در شهرهای ما دیده می‌شود که با وجود حجابشان، سخت‌ترین کارها را هم انجام می‌دهند. وقتی سخن از کار کردن باشد، می‌گوییم زن کار بکند اما حضور در جامعه نداشته باشد. پس اصلاً این حجاب با برداشت از تستّر، مخالف است؛ چون حجاب برای حضور است اما شما تستّر را برای عدم حضور، استفاده می‌کنید؛ چنان که درباره نماز در مسجد فرموده‌اند به خاطر تستّر یا چون باعث فتنه‌گری می‌شوند، افضلیت ندارد، اما باید پرسید که فتنه‌گری فقط درباره زنان، مصداق دارد اما مرد، هیچ فتنه‌گری ندارد؟ پاسخ این سؤال بر عهده آقایانی است که می‌فرمایند.

«توجیهی از کاشف الغطاء»

مرحوم کاشف الغطاء، راه را مقداری باز کرده و با نقل این روایت می‌فرماید: «وروى: أنّ "صلاة المرأة في مَخدعِها أفضل من صلاتها في بيتها، وفي بيتها أفضل منها في الدار". وروى: "خير مساجد نسائكم البيوت" [تا آخر روایت که درجاتش را بیان می‌کند. ایشان توجیهات دیگری را مطرح می‌کند و تقریباً می‌خواهد راه را باز کند:] والظاهر اختلاف الحكم شدّةً وضعفاً [این‌که چه مقدار در خانه باشد، یا اصلاً بیرون نیاید؛ یا برخی وقت‌ها که مردان نیستند، بیرون بیاید] باحتمال الناظر وعدمه [اگر کسی او را نمی‌بیند، خروجش اشکال ندارد و می‌تواند به مسجدی برود که مثلاً مردان به آنجا نمی‌آیند] وقلّته وكثرته [اگر کم باشند یا مثلاً چند پیرمرد در آن مسجد هستند، اشکال ندارد] والظلمة والضوء [بحث امنیتشان بوده است. این نظر خوبی است و می‌خواهد بگوید روایات مربوط به بحث امنیت آنان است و الآن هم گفته می‌شود که زنان مراقب باشند در شب اگر می‌خواهند با وسیله نقلیه، به جایی بروند، از وسائل نقلیه معتبر و قانونی، استفاده کنند و این یک بحث عقلی، اجتماعی و قابل قبول است] والمُماثل وغيره والمحارم وغيرهم؛ [همراه با زنان دیگر برود یا همراه محارمش برود، اشکالی ندارد] والمراد المحافظة على الستر»[2] [اما ایشان باز می‌فرماید مراد از آن محافظت بر ستر است اما به این معنا که اصلاً بیرون نیاید، قابل قبول نیست. پس می‌توانیم بگوییم توجیه این روایات، به بحث امنیت بر می‌گردد که اگر در تاریکی باشد (مثلاً نماز صبح یا مغرب و عشا) بیرون نیایند و این یک حکم ارشادی است نه استحبابی یا کراهتی نیست. این چیزی است که عقل هم درک می‌کند و اصلاً لازم نیست شرع بگوید؛ چون خود انسان اجازه نمی‌دهد حتی فرزندش شب‌ها از خانه بیرون برود یا در خیابانی که ماشین‌ها تردد دارد، اجازه خروج نمی‌دهد. اگر هم شرع، چنین گفته باشد، ارشاد الی حکم عقلی است و همه این را می‌فهمند.

نکته‌ای که خواستم عرض کنم، این است که از ادلّه حجاب، جز حجاب و پوشیده بودن محل‌های خاصی از بدن زنان استفاده نمی‌شود و در فقه، چیزی به نام «تستّر» نداریم و این برداشت فقهاست، آن هم به جهت نگاهشان. اگر هم در جاهایی مثل اینجا که مرحوم کاشف الغطاء می‌فرماید، بیان شده، ارشاد به حکم عقل و احکامی ارشادی است؛ مضافاً به این‌که این روایات، یا مرسله است یا خبر ضعیف است و هیچ سندیتی ندارد. و اینجا نمی‌توانید از یک خبر -که مثلاً گفته صندوق‌خانه برای زن، بهتر است- یک حکم کلی را استفاده کنید با این‌که در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) زنان به مسجد می‌آمدند. داستان محاجه‌هایی که زنان با امثال معاویه داشته‌اند، معروف است و در کتب رجالی هم روایاتی بسیاری از زنان، نقل شده که با تستّری که آقایان معنا می‌کنند، نمی‌سازد؛ چون نشان می‌دهد که زنان در مجامع علمی، حضور می‌یافتند و روایت نقل می‌کردند.

نکته دیگر این است که در زمان‌های گذشته، اضافه بر چهار زن دائمی، ده کنیز هم داشته‌اند و این نشان می‌دهد که با دیدن کنیزان و زنان که در جامعه رفت و آمد داشتند، مورد رغبت قرار می‌گرفتند. اصلاً بحث ازدواج و مسائل جنسی‌ای، امروزه در ذهن حوزویان، بسیار برجسته شده و قسمتی از آن به فرهنگ ما مربوط می‌شود اما در جامعه، درحال رنگ باختن است. مثلاً اگر در قدیم، دختری طلاق می‌گرفت، ازدواج مجددش بسیار بعید بود اما امروزه دیگر این فرهنگ، وجود ندارد. این سری فرهنگ‌ها می‌رود تا کنار گذاشته شود و در صدر اسلام و جوامعی که احکام اسلام در آنها بوده، اصلاً بحث ازدواج‌ها به این شکل نبوده است. حتی بزرگان دینی ما زن داشتند و وقتی که طلاق می‌گرفتند، به ازدواج فرد دیگری در می‌آمدند. فرهنگ ازدواج یک فرهنگ سهل و آسان بوده و مثلاً اگر شوهر نداشتند، در تاریخ هم می‌خوانیم که به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خبر می‌دادند و آن حضرت هم اعلام می‌کرد که چه کسی حاضر است با آن زن، ازدواج کند. این مسائل، قبحی نداشته و آنچه امروزه، وجود دارد، مربوط به فرهنگ ماست و ربطی به اسلام ندارد.

«و صلّی الله علی سیدنا محمّدٍ و آله الطاهرین»

__________________

[1]. جواهر الکلام 14: 150-149.

[2]. کشف الغطاء 3: 85. 

درس بعدیدرس قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org