Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: متفرقه
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: روزه خالص ترین عمل است
روزه خالص ترین عمل است
درس متفرقه
مجموعه درس های ماه مبارک رمضان سال 1432
درس 9
تاریخ: 1390/5/18

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله العظیم فی کتابه: (يَاأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلىَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ)؛[1] «‏اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد كه پرهيزگارى كنيد.»

از رسول‌ ‌الله(صلی الله علیه وآله و سلم) نقل شده است که فرمود: «علیکم بریاض الجنة»،[2] به روضه‌ها و باغ‌های بهشتی بروید. عرض کردند: باغ بهشت با این‌­جا چه ارتباطی دارد؟ کانه ـ با ترجمه آزاد ـ فرمود حلقه‌های ذکر یا جایی که یاد خدا باشد، یاد عدالت و انسانیت و صفات الهی باشد، یاد پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) و امام(علیه السلام) که یاد خدا است، باشد، آن جاها باغ‌های بهشتی است و ان شاء الله خداوند هم اجر خواهد داد. این آیه‌ و چند آیه بعد سوره بقره در رابطه با روزه است، من یکی دو نکته را راجع به این آیه عرض می‌کنم:

نکته اول این است که خطابات قرآنی گاهی به عنوان «الذین آمنوا» و مؤمنان آمده است، مثل همین آیه شریفه‌ای که در بالا ذکر شد، یا در سوره مائده آمده است: (يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ)؛[3] «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! به قراردادها[ى خود] وفا كنيد»، گاهی هم به صورت ناس آمده: (يَا أَيهَّا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكمُ مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ)؛[4] «اى مردم! از پروردگارتان پروا كنيد، آن كه شما را از يك تن- آدم- آفريد».

باید توجه داشت که اگر چه خطاب آیات به مؤمنان است، اما معنایش این نیست که این تکالیف فقط برای مؤمنان باشد، و غیر مؤمنان و غیر مسلمانان و این همه جمعیت دنیا هیچ تکلیفی ندارند و تکلیف فقط از آنِ مؤمنان است، حال شما مؤمن را اعم از مسلم و شیعه بدانید یا تنها شیعه بدانید که فقط آنها تکلیف دارند، این طور نیست، اولاً ضرورت کلامی بر این قائم است که تکالیف خدا مربوط به همگان است و لطف خدا باید شامل حال همه بشود، این طور نمی‌شود که یک عده‌ای را مشمول لطفش قرار بدهد و فقط به آنان رهنمود بدهد و یک عده را مشمول لطفش قرار ندهد، چون احکام شرعی الطاف الهی هستند. این بدیهی است که تکلیف برای همه است، ولی این­‌که خطاب را مخصوص مؤمنین قرار می‌دهد، برای این است که یک نحوه ضمانت اجرایی برای این احکام درست کند و از ایمان آنها برای اجرا استفاده احسن کند. می‌گوید: ای کسانی که به خدا و قیامت توجه دارید این کارها را انجام بدهید، این برای این است ‌که در اجرا تأثیر بگذارد و راحت‌تر اجرا بشود، کانّه یک ضمانت اجرایی است و الا تکلیف از آن همه است، بله غیر مسلمانانی که اسلام به گوششان نخورده یا از اسلام غافل‌اند یا یقین دارند که مطالب خودشان درست است، برای آنها تکلیف منجّز نیست، یعنی معذورند و عذاب هم نمی‌شوند که چرا فلان واجب را انجام ندادی؟ چون­که عذاب غافل، قبیح است. آنها هم تکلیف دارند اما منجّز نیست و استحقاق عقوبت ندارند، مثل این‌که اگر انسان مسلمان هم ناآگاه باشد و ناآگاهی‌اش از روی قصور باشد، او هم عذاب ندارد و به اصطلاح اهل علم، تکلیفش منجّز نیست. پس تکالیف از نظر قانونی برای همه است و خطاب به «الذین آمنوا» برای ضمانت اجرایی است، و الا تنها آنان نیستند. شاهد بر این مطلب که تکالیف برای همگان است قطع نظر از ضرورت کلامی، آیات اواخر سوره انعام است که حدود ده واجب فرعی و عقیدتی در این آیات بیان شده، اما بحث قبلی‌اش درباره مشرکین است: (سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشرَْكُواْ لَوْ شَاءَ اللهُ مَا أَشرَْكْنَا وَ لَا ءَابَاؤُنَا وَ لَا حَرَّمْنَا مِن شىَ‏ْءٍ)؛[5] «كسانى كه شرك آوردند به زودى خواهند گفت: اگر خدا مى‏خواست، نه ما و نه پدرانمان شرك نمى‏آورديم، و چيزى را [خودسرانه‏] تحريم نمى‏كرديم»، می‌آید تا این‌­جا که شاهدهای خودتان را بیاورید: (قُلْ هَلُمَّ شهُداءَكُمُ الَّذِينَ يَشهْدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَذَا)؛ « بگو: گواهان خود را كه گواهى مى‏دهند به اين كه خدا اينها را حرام كرده، بياوريد»، می‌گویند خداوند فلان چیز را حرام کرده، (فَإِن شهِدُواْ فَلَا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِینَ کذَّبُوا بِآیاتِنَا وَالَّذِینَ لاَیؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَهُم بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ)؛[6] «پس اگر هم شهادت دادند تو با آنان شهادت مده، و از هوس‌هاى كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند و كسانى كه به آخرت ايمان نمى‏آورند و [معبودان دروغين را] با پروردگارشان همتا قرار مى‏دهند، پيروى مكن»، معلوم می‌شود همه احکام بعدی‌ که می‌آید، تنها ناظر به مسلمین نیست بلکه به همان مشرکان و همان تکذیب کنندگان هم ناظر است و  می‌گوید ای پیامبر! به آنها هم بگو بیایید: (قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَاحَرَّمَ رَبُّکمْ عَلَیکمْ)؛ « بگو: بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده، براى شما بخوانم»، بیایید تا چیزهایی که خدا حرام کرده، برایتان بگویم: شرک نیاورید، احسان به والدین کنید، فرزندانتان را نکشید، به سراغ فواحش نروید، قتل نفس نکنید، سراغ مال یتیم نروید، (...وَأَوْفُوا الْکیلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ)؛[7] «و پيمانه و ترازو را به عدالت، تمام بپيماييد» تا آخر. این اموری که این­جا ذکر شده، با خطابِ «بیایید [تعالوا]» است و معلوم می‌شود این حرام، برای مشرکان هم حرام است و اختصاصی به مسلمین ندارد. واجبات هم همین طور است، اما جاهایی که با خطاب «یا ایها الذین آمنوا» نیامده، به نظر بنده جاهایی است که توجه به خود انسانیت ضامن اجرایی است، وقتی انسان‌ها را به انسانیت خودشان متوجه کنید، به بنی‌آدم بودن متوجه کنید، خود این ضمانت اجرایی است، عقل و درک انسان‌ها ضمانت اجرایی می‌شود: (يا بَني‏ آدَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ)؛[8] «اى فرزندان آدم! جامه خود را در هر نمازى برگيريد»، ای فرزندان آدم! به گونه‌ای نباشید که رفتن شما به معابد باعث تنفر دیگران بشود، زینت‌های خودتان را هنگام رفتن به معابد بگیرید و حفظ کنید، لباس خوب، بدن نظیف، فرش‌های نظیف و جاهای نظیف داشته باشید، همه چیز باید نظیف باشد. طبیعی است که انسان خوشش می‌آید که نظیف باشد و زینت داشته باشد، اینجا دیگر احتیاج ندارد ایمان را ضامن اجرای آن قرار بدهد.

(یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکمُ الَّذِی خَلَقَکم مِن نَفْس وَاحِدَة وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کثِیراً وَ نِسَاءً)؛[9]  «اى مردم! از پروردگارتان كه شما را از «نفس واحدى» آفريد و جفتش را [نيز] از او آفريد، و از آن دو، مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد، پروا داريد»، تا آخر آیات می‌خواهد بگوید: ای انسان‌ها! متقی باشید، نسبت به حقوق زنان، نسبت به حقوق خویشان که در آیه بعد آمده است، هر کسی به عقلش مراجعه کند این مطلب را درمی‌یابد که نباید حقوق دیگران را تضییع کرد، اگر وجدانش هنوز کدر نشده و آن را از دست نداده باشد، همان وقتی که تضییع می‌کند، می‌داند دارد خلاف اخلاق رفتار می‌کند. در باب عبادات هم گاهی خطاب به مردم مطرح می‌شود: (وَللهِِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیهِ سَبِیلاً)؛[10] «و براى خدا، حج آن خانه، بر عهده مردم است [البته بر] كسى كه بتواند به سوى آن راه يابد»، حج یک امر تعبدی است، امری است که عقل ما به همه خصوصیات آن نمی‌رسد، اما در عین حال آن‌جا نمی‌گوید بر مؤمنین حجّ بیت واجب است، بلکه می‌گوید: «للهِِ عَلَى النَّاسِ»، شاید سرّش این باشد که کعبه و حج برای قیام مردم است حج برای این است که مردم در خانه خودشان بروند، کعبه را خانه ملت قرار داده تا بروند در مکان امن و در آن مکان امن به یاد خدا باشند، در حرم و اماکنی که حتی گیاهان در امن هستند، و یادشان بیفتد که امنیت در همه ابعادش چه ارزشی دارد. شاید تعبیر به ناس از این جهت باشد که از درک و فکر خود آنها استفاده کرده است.

اما درباره آیه (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ کمَا کتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکمْ)؛ معمولاً مفسرین گفته‌اند و ظاهر آیه هم باید همین باشد که درباره اصل روزه است نه در کمیّت آن، ما باید یک ماه روزه بگیریم ولی بعضی دیگر چهل روز روزه می‌گرفتند، بعضی‌ها کمتر و بعضی‌ها زیادتر. مطلب درباره اصل روزه است، بر شما روزه واجب شده هم چنان که بر دیگران هم این وجوب بوده است. البته در بعضی از روایات تعلیل‌هایی هست که بنده نمی‌فهمم شاید شما هم نتوانید عمق آنها را بیابید، دارد که سؤال می‌کند سی روز روزه بر ما واجب شده و بر دیگران این طور نبوده؟ می‌فرماید: بر انبیا(علیهم السلام) هم سی روز بوده است. یک روایت این را دارد. روایت دیگری هم دارد که می‌پرسد چرا سی روز؟ می‌گوید چون وقتی آدم(علیه السلام) گندم را خورد سی روز در شکمش باقی ماند، به همین خاطر بچه‌هایش را کیفر کرده‌اند که سی روز روزه بگیرند،[11] بنده این را نمی‌فهمم، این از آن روایاتی است که یرد علمها الی اهلها، به قول معروف:

درس قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org