اسلام دین آسانی و مدارا
درس متفرقه مجموعه درس های ماه مبارک رمضان سال 1432 درس 7 تاریخ: 1390/6/17 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین و الصلوة و السلام علی رسول الله ابیالقاسم محمد، و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین الهداة المهدیین واللعن علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین. قال الله العظیم فی کتابه، اعوذ بالله من الشیطان الرجیم: «وَمَن کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلَى سَفَر فَعِدَّةٌ مِنْ أَیام أُخَرَ یرِیدُ اللهُ بِکمُ الْیسْرَ وَلاَ یرِیدُ بِکمُ الْعُسْرَ» در ادامه بحث، در آیه 184 سوره بقره، تقریبا به مسئله یسر در اسلام و عدم عسر در اسلام رسیدیم. خداوند در این آیه بعد از آن که روزه را واجب میکند، میفرماید اگر کسی مریض یا مسافر است زمان دیگر روزه بگیرد، «یرِیدُ اللهُ بِکمُ الْیسْرَ وَلاَ یرِیدُ بِکمُ الْعُسْرَ» خداوند آسانی را در نظر دارد و سختی را اراده نكره است، «وَلاَ یرِیدُ بِکمُ الْعُسْرَ» آسانی را برای شما میخواهد و عسر و مشکل را نمیخواهد. آیات دیگری هم که در قرآن بر این مسئله دلالت می کند، آیه تیمم است «وَإِن کنتُم مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَر أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنکم مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیمَّمُوا صَعِیداً طَیباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکمْ وَأَیدِیکم مِنْهُ مَا یرِیدُ اللهُ لِیجْعَلَ عَلَیکم مِنْ حَرَج وَلکن یرِیدُ لِیطَهِّرَکمْ وَلِیتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیکمْ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ» در آیه تیمم میفرماید: اگر نمی توانید آب به دست آورید، تیمم کنید. «وَإِن کنتُم مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَر أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنکم مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیمَّمُوا صَعِیداً طَیباً» زیرا خداوند در دینش عسر و حرج قرار نداده است. «مَا یرِیدُ اللهُ لِیجْعَلَ عَلَیکم مِنْ حَرَج» خدا برای شما حرج و سختی در زندگی قرار نداده است. «ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِى الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ»[1]؛ «خداى سبحان در دین بر شما سختگیرى نفرموده است». در راستای آسانگیری خداوند از انسانها به اندازه توانایی هایشان مطالبه میكند و قدرت را یكی از شرایط تكلیف قرار داده است.«لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»[2]؛ «خداوند هیچ کس را بیش از حد طاقتش تکلیف نفرموده است». اساس و بنیان دینى بر سهولت است. اسلام نیامده تا مردم را در حرج و مشقّت بیندازد و عدم عسر یك اصل است. این اصل در تمام امور حاكم است. جوهره دین، سهولت، آسان گیری است و نرمش در ذات هر دین آسمانی قرار دارد؛ چرا که به تعبیر قرآن کریم، دین الهی، یک امر فطری است، گوهری است که خلقت انسانها آن را میطلبد: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّینُ الْقَیمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ»[3]. از این رو، احکام الهی و برنامههای عملی ای که ساز و کار زندگی انسانها را تعیین میکند، موافق فطرت انسانهاست؛ یعنی ممکن نیست در شرع، دعوتی باشد که ریشه آن در اعماق فطرت آدمی نباشد و ممکن نیست چیزی در اعماق وجود انسان باشد و شرع با آن مخالفت کند. بنای دین اسلام -که کامل ترین دین الهی است- نیز بر همین محور بوده و آسان گیری و نرمش، با احکام و قوانین آن همراه است. این حقیقت در کلام پیامبر اکرم(ص) به زیبایی مطرح شده است. آن حضرت در اعتراض به رفتار یکی از اصحاب به نام عثمان بن مظعون که روزها به روزه و شبها به عبادت میپرداخت و به زندگی خود توجه نمیکرد؛ تا جایی که این امر، شکایت همسر او را در پی داشت فرمود: «ای عثمان! خداوند متعال، مرا به رهبانیت (گوشه گیری از مردم و ترک دنیا) نفرستاده است؛ بلکه مرا به شریعت و دینی که مستقیم و سهل و آسان است، مبعوث کرده است»[4] قرآن کریم نیز، این اصل را مبنای تشریع احکام خویش قرار داده است «ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِى الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ». بدین جهت، هنگامی که دستور جهاد صادر میکند، افرادی که توانایی مشارکت در جنگ را نداشتند استثنا میکند[5] و علت آن را برداشته شدن سختی و مشقت از كسانی می داند كه توانایی ندارند.«لَیسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَمَن یطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ یدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَن یتَوَلَّ یعَذِّبْهُ عَذَابًا أَلِیمًا» خط مشی آسان گیری اسلام در تبلیغ دین هم دیده میشود. در این آیه، این منطق را آشکار می سازد. «الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ»[6] اسلام دین منطق و گفتگو است و شیوه تبلیغی اش بر تحمل و مدارا و احترام استوار است. بنابراین، دعوت اسلام از طریق زور و خشونت انجام نمیگرفت و اصولاً دعوت کردن انسانها به فطرت و مصالحشان، همیشه باید با زبان نرم، توأم با صمیمیت، خیرخواهی، مهربانی و دلسوزی باشد. روحیه مدارا و تحمّل در سیره پیامبراسلام نیز چه در زمان ابتدای بعثت كه در مكه بودند، و از لحاظ قدرت در موقعیتی ضعیف قرار داشتند، و چه آن روز که حکومت مقتدری در مدینه تشکیل دادند، افراد یا گروههایی را به زور، وادار به پذیرش اسلام نمیکرد. به همین جهت، بعد از ورود به مدینه و پایه گذاری حکومتش، آیین و حتی ثروت یهودیان مدینه را محترم شمرد و آنها را به پذیرش اسلام مجبور نکرد. پیامبراسلام پس از سال هشتم هجرت كه مكه را فتح كردند، با اهل مكه و قریش كه بیشترین صدمات را به ایشان و مسلمانان در طول بیست سال زده بودند با رحمت و گذشت برخورد و همه آنها را عفو كردند. اساسا اسلام نسبت به اهل کتاب (مسیحیان، یهودیان، زردشتیان، صابئین) نگرش خاصی دارد و به گواهی تاریخ، برخورد نسبت به آنها بسیار با مدارا بود. جان و مال و نوامیس آنها محترم شمرده می شد و میتوانستند در جامعه اسلامی، معابد و کلیساهای خود را داشته باشند و به عبادت بپردازند و ازدواج و طلاقشان را بر طبق احکام دین خود انجام دهند. تحمل و مدارای اسلام با اقلیتهای مذهبی (یهود، نصارا،...) به حدی است که نه تنها دین آنها را محترم میشمارد، بلکه آنان از همه حقوق شهروندی برخوردار بودند و اسلام، دفاع از آنان را همچون سایر مسلمانان، لازم میشمارد. روح آسان گیری در روابط اجتماعی در تمام قوانین اسلام مورد توجه و تأکید اسلام است و قرآن کریم در آیات متعددی مسلمانان را به سهل گیری نسبت به هم دعوت میکند: «بدی را با نیکی پاسخ بده تا دشمنان سرسخت، همچون دوستان، گرم و صمیمی شوند». «لَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَكَ وَبَینَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِی حَمِیمٌ»[7] هنگامی که برخی از مسلمانان به یکی از زنان پیامبر اکرم، تهمت زده بودند، سایر مسلمانان تصمیم گرفتند به خاطر رفتار ناپسند آن گروه، هیچ کمک مالی به ایشان نکنند و در هیچ موردی با آنان همدردی ننمایند. قرآن کریم، آنها را از این کار منع کرد و به عفو و گذشت، دعوتشان نمود. وَلَا یأْتَلِ أُوْلُوا الْفَضْلِ مِنكُمْ وَالسَّعَةِ أَن یؤْتُوا أُوْلِی الْقُرْبَى وَالْمَسَاكِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیعْفُوا وَلْیصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ [8]. حضرت علی(ع) هنگامی که مالک اشتر را والی مصر میکند، او را به آسان گیری با مسلمانان سفارش مینماید و میفرماید: «مالک! مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش... اگر گناهی از آنان سر میزند یا معایبی در کارشان پدیدار میشود، خواسته و ناخواسته، اشتباهی مرتکب میشوند، آنان را ببخشای و بر آنان آسان گیر...»[9]. از آنچه گذشت، فهمیده مىشود که اساس و بنیان دین بر سهولت است. اسلام نیامده تا مردم را در حرج و مشقّت بیندازد. همچنین در دعوت به اسلام و تربیت، تبلیغات و امر به معروف و نهى از منکر، باید به مراحل و مراتب آن توجه داشت و از همان آغاز، نباید با شدّت و حدّت برخورد شود. در سراسر قوانین اسلام از اول کتاب الطهاره تا آخر کتاب الدیات باید توجه کرد که خداوند اراده حرج ندارد. خداوند باری تعالی اصلا در دین حرجی جعل نکرده است. آیه در تشریع وضو و غسل که باید با آب انجام گیرد و مواردی را که آب برای آن ضرر دارد و یا دستیابی به آن مشقت دارد، استثنا کرده و روزه را نیز برای مسافران و کسانی که مریض هستند واجب نشمرده است. بنابراین، روح احکام اسلامی با سهولت و آسان گیری همراه است و همین، راز اقبال گسترده ملتهای مختلف به اسلام بود. با این حال، سهولت و فطری بودن اصول و عقایدش از یک طرف و سهولت و عقلانی بودن احکام و تکالیفش از طرف دیگر ضامن دفاع نیرومند و جدّی اسلام از خود بوده و عامل گسترش آن در گذرگاه تاریخ گشته است.«دین اسلام سماحت دارد. دین با گذشت است، دینی که به شما میگوید وضو بگیر، همین دین به شما میگوید اگر زخم یا بیماریی در بدن تو هست و خوف ضرر داری(نمیگوید یقین داری به ضرر) تیمم بکن، وضو نگیر. این معنای سماحت دردین است. یعنی دین بر لجاجت و سختی نیست، ولی دین بر این هم تأکید کرده که واقعاً اگر انسان بدون عذر روزهای را بخورد گناه مرتکب شده است. پس یکی از چیزهایی که به موجب آن اسلام همه را جذب میکند، همین سهولت و سماحت در دین است.»[10] خداوند همین طور در آیه صوم میگوید: حرجی جعل نکردهام «وَمَا جَعَلَ عَلَیکمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَج» مشکلی را قرار ندادم. این که قرآن در ذیل آیه صوم متعرض این جهت شده، برای این که میخواهد مسئله صوم را و انجام این وظیفه الهی را با رحمت و برکت برای مردم آسان سازد و فرهنگ سازی کند، راههایی را برای تقریب به ذهن و وادار ساختن مردم به این که خودشان دنبال وجوب روزه بروند، طی کرده است. شهید اول در«كتاب القواعد و الفوائد» یک قاعده راجع به نفی حرج دارد و آن جا موارد نفی حرج را ذکر کرده است. باید توجه داشت که این قانون نفی حرج هم در جعل احکام بوده و ریشه در جعل دارد و هم نسبت به مواردی که قانون عام است تبصره به آن میزند. بعضی از احکام را خداوند چون حرجی در آن بوده، اصلا از اول جعل نکرده، مواردش را شهید اول در «القواعد و الفوائد» دارد. یکی عدم وجوب وضو و غسل است. وقتی آب نیافتی، وضو و غسل را واجب نکرده برای نفی حرج و برای اراده آسانی، و یا موارد دیگر.تبصره به مواد قانونی، اگر قانونی در جایی برای کسی یا عده ای مشکل است، آن اطلاق و عموم ماده اش به وسیله ادله نفی حرج، تخصیص میخورد. والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته -------------------------------------------------------------------------------- [1]. حج: 22. [2]. بقره: 286. [3]. سوره روم: آیه 30. [4]. الفروع من الکافی، ج 5، ص 494. [5]. سوره فتح، آیه 17؛ سوره توبه، آیه 91. [6] .سوره زمر: آیه 18. [7]. سوره فصّلت، آیه 34. [8]. نورآیه 22. [9]. نهج البلاغه، ترجمه: نامه 52. [10]. سیری در سیره نبوی، مرتضی مطهری، صص ۲۱۷ تا ۲۱۹.
|