|
کلَیات حقوق بشر در قرآن و سنَت نبوی (صلّی الله علیه وآله)
کلَیات حقوق بشر در قرآن و سنَت نبوی (صلّی الله علیه وآله)
اثری از آیت الله سیّد ابوالفضل موسوی مجتهد زنجانی ( قدّس سرّه) برگرفته از کتاب « یادگاری ماندگار »
کرامت وشرف انسانی به موجب آیه کریمه (وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ) [1] در ظرف آفریدگار جهان مستحیل شده و شامل همهاعضای خانوادهبزرگ بشری است و اعتراف به آن و به حقوق انسانی زیر بنای آزادی ها و عدالت و صلح جهانی و همزیستی مسالمت آمیز است . متأسفانه در طول تاریخ جز در فترت های کوتاه مدَت ( یعنی دوران رهبری و حکومت پیامبران و پیشوایان الهی ) این حقیقت در جامعه های بشر به بوتهفراموشی سپرده شده است و مورد بی اعتنایی قرار گرفته و همچنان ادامه دارد.
هم اکنون ما ناظر جنایت ها و خون ریزی ها و درنده خویی ها و حق کشی ها هستیم که بشر را به رتبه وحشی ترین حیوان تنزَل داده و وجدان انسانی را آزار می دهد. ظلم و استبداد و استثمار از یک سو و ترس و گرسنگی و بینوایی و عصیان از سوی دیگر درگیر شده ، نه تنها همزیستی مسالمت آمیز را ممتنع ساخته، بلکه ادامهحیات بشر را به خطر انداخته است و به انقراض تهدید می کند و از انفجار قریب الوقوع خبر می دهد احساس خطر و نه عواطف انسانی و دلسوزی! زعمای دولت های نیرومند را به چاره جویی برانگیخته و در پایان دومین جنگ جهانی منشوری مبنی بر اعتراف به حقوق انسان ولزوم رعایت آن تنظیم نموده و رؤسای قدرت های سترگ و بیشتر کشورهای دیگر آن را تعهَد و امضاء نمودند که در بدوامر نوید امید بخشی تلقَی گردید؛ ولی بر خلاف آرزو وانتظار، پس از اندک زمانی به صورت پندنامه و توصیه در آمده و فاقد ضمانت اجرای بین المللی گردید، چنان که هم اکنون تجاوز به حقوق افراد ملَت های ضعیف در سرزمین های مختلف به حال خود باقی است و سازمان ملل با خونسردی تماشاگر آن است و تنها به صدور قطعنامه اکتفا می کند!
مع هذا این جانب به اتَفاق جمعی از دانشمندان و نویسندگان محترم نه به عنوان اعتقاد به همهمواد منشور حقوق بشر و یا اطمینان به یک عمل مؤثَر از طرف سازمان ملل، بلکه نظر به قانون منطقی جدل ( یعنی الزام طرف مناظره به آنچه که خود قبول کرده و تعهد نموده است) نامه ای مبنی بر شرح اوضاع جاری کشور و موارد نقض حقوق بشر به دبیر کل سازمان ملل نوشته و فرستادیم که شاید هنوز هم تحت بررسی است!
ولی اساسا معتقدم دفاع از حق پیش از این گونه تشبثات به عهدهخود صاحب حق است وآیین مقدَس اسلام قرن ها پیش از انقلاب فرانسه وتأسیس سازمان ملل ( که بعضی از بی خبران به غلط آنها را مبتکر و پیشگام می پندارند) حقوق بشر را با توجَه به ارزش های انسانی حتَی شامل جنین در رحم مادر که چشم به جهان نگشاده است، کلا وجزءاً معیَن کرده و ضمانت اجرای آن را با دستور اکید امر به معروف و نهی از منکر به عهدهملَت رشید مسلمان محوَل نموده است : (ُ وَلَوْلاَ دَفْعُ اللهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْض لَفَسَدَتِ الاَْرْضُ)[2] .
وچون قیام به مطالبهحقَ، فرع آگاهی از حق است ، لازم به نظر رسید تا آنجا که فرصت مراجعه به مدارک آن بود، قسمتی از کلیات حقوق بشر مستخرج از قرآن مجید و سنت حضرت خاتم الانبیاء وائمَههدی – صلوات الله وسلامه علیهم – را در طی بیست و سه مادَه به اطلاع برادران ایمانی برسانم تا هر کس مایل باشد، آزادنه از آن پشتیبانی نموده و به طرفداران حقوق بشر بپیوندد، توفیق همگانی را از پیشگاه قادر متعال خواستارم .
مادَه اوَل
همه افراد بشر، عضو خانواده بزرگ انسانی و دارای احترام و حقوق متقابل هستند : (وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِير مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً)[3].
وهمه آنها از موهبت خرد و وجدان برخوردارند : (وَاللهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالاَْبْصَارَ وَالاَْفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ)[4]
(وَلاَ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ)[5].
وهمگی از یک پدر و مادر به وجود آمده اند و طبعا برادر و خواهر یگدیگرند : (يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِن نَفْس وَاحِدَة وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَنِسَاءً)[6] وامیر المؤمنین – صلوات الله علیه – فرمود: «الانسان اخ الانسان أحبًَ أم کره»[7].
مادَه دوم
اختلاف رنگ بشر ونژاد و لغت و زاد و بوم نمی تواند منشأ امتیاز و برتری گروهی بر گروه دیگر یا فردی بر فرد دیگر باشد ، و همه افراد بشر به یکسان از حقوق انسانی بهره مند هستند .
﴿ يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِن ذَكَر وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللهِ أَتْقَاكُمْ([8].
«کُلَُکم لادم وآدم من تراب، لیس لعربی علی عجمی ولا لعجمی علی عربی ولا لاحمر علی اسود ولا لاسود علی احمر فضل إلا بالتقوی »[9]. «الناس سواسیة {سواءً خ} کَأسنان المٌشط»[10].
و خدا بشُر را بر دو نوع آزاد و برده نیافریده است و همه آنان آزاد به وجود آمده اند ، « لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ و قد جَعَلَکَ اللهُ حُرَّاً»[11].
مادَه سوم
همه افراد بشر در برابر قانون مساوی بوده و قانون بدون تبعیض باید درباره همه، اعم از خویشاوند و بیگانه و توانگر و تهدیست و دشمن اجرا بشود.
﴿ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ أَوْ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى ﴾[12]. ﴿وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلىأَلَّا تَعْدِلُوا﴾[13].
«إِنَّمَا أَهْلَكَ الَّذِينَ قَبْلَكُمْ أَنَّهُمْ كَانُوا إِذَا سَرَقَ فِيهِمْ الشَّرِيفُ تَرَكُوهُ وَإِذَا سَرَقَ فِيهِمْ الضَّعِيفُ أَقَامُوا عَلَيْهِ الْحَدَّ »[14].
«علیکم بالعدل علی الصدیق والعدوَ»[15].
«لاتبغُوا علی أهل القبلة ولا تظلمُوا أهل الذمة»[16].
ماده چهارم
همه افراد بشر حق دارند از نعمت حیات برخوردار باشند، و این حق برای همه تضمین شده است :
﴿وَلاَ تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ﴾[17]
﴿ مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْس أَوْ فَسَاد فِي الاَْرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً﴾[18].
وهمچنین از حق امنیت همگی بهره مند هستند و هیچ کس را نمی رسد از کسی دیگر سلب امنیت بکند و سخت ترین کیفر درباره او مقرر شده است:
﴿ إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الاَْرْضِ فَسَاداً أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِنْ خِلاَف أَوْ يُنفَوْا مِنَ الاَْرْضِ﴾[19].
و نیز همه افرا د از حق آزادی برخوردارند و نمی توان کسی را به بردگی گرفت یا به تجارت برده فروشی پرداخت .
﴿فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَة أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْم ذِي مَسْغَبَة﴾[20].
«شرَ الناس من یبیع الناس »[21].
ماده پنجم
هیچ یک از افراد بشر را در مورد اخذ اعتراف یا به هر منظور دیگر نمی توان آزار و شکنجه روحی یا بدنی داد، یا درباره اش و حشیانه و توهین آمیز رفتار کرده و به شرف و آبرویش لطمه وارد ساخت:
«إن الله یعذب الذین یعذبون الناس فی الدنیا »[22].
« ظهر المسلم حمی إلا بحقه »[23].
«من آذی ذمیا فانا خصمه »[24].
ماده ششم
همه افراد بشر حق دارد برای احقاق حق خود یا دفاع و رفع تجاوز دیگران به دادگاه صالح مراجعه و داد خواهی بنمایند و یاری طلبند و به قانون عدل دادرسی بشوند:
﴿ وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ مَا عَلَيْهِم مِن سَبِيل إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الاَْرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ ﴾[25].
ماده هفتم
هیچ کس را نمی توان خود سرانه بازداشت یا زندانی یا تبعید نمود :
﴿وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلوا بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِيناً﴾[26].
مادَه هشتم
متهم مادام که در دادگاه صالح و علنی و بی طرف با در اختیار داشتن وسیله و آزادی در دفاع از حق خود جرمش ثابت نشده، و محکوم علیه نگشته است، بری و بی گناه شناخته می شود : ﴿ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولئِكَ عِندَ اللهِ هُمُ الْكَاذبُونَ﴾[27].
و هیچ کس را بیشتر از آنچه که قانون معیَن کرده است ، نمی توان مجازات کرد :
﴿جًزاءً وفاقاً﴾[28].
«ولکنه یصنع بهم علی قدر جنایتهم »[29].
مادَه نهم
هیچ کس نباید در خصوصیات زندگی افراد و خانواده ها یشان و در مراسلات آنان فضولانه مداخله کند یا خانه و محل کار اشخاص را مورد تفتیش قرار بدهد :
﴿وَلاَ تَجَسَّسُوا﴾[30].
و نباید سرزده به خانه کسی پای بنهد:
﴿ لاَ تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴾[31].
﴿وَإِن قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا ﴾[32].
همه افراد بشر حق دارند از این گونه تعرضات ناروا در امان باشند .
مادَه دهم
هر کس حق دارد در کشور خود هر جا که مایل باشد، اقامت گزیند و یا آزادانه به کشور دیگر مهاجرت بنماید :
﴿ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي واسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُون﴾[33].
یا در اثر فشار و سختگیری های ناروایی دستگاه حاکم به کشور دیگر پناهنده شود :
﴿قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فيهَا فَأُولئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيراً﴾[34].
« خیر البلاد ما حملک » [35].
ماده یازدهم
هر کس حق دارد آزادانه تابعیت کشور دلخواه خودش را بپذیرد :
« لیس بلد باحقّ بک من بلد » [36].
« من ضیّعة الاقرب اتیح له الابعد .» [37]
ماده دوازدهم
هر یک از مرد و زن که به سن ازدواج رسیده اند ، حق دارند با رضا و رغبت خود همسر انتخاب کرده و تشکیل خانواده بدهند و کسی دیگر نباید در امر ازدواج آنها مداخله کند :
﴿ فَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ﴾[38].
ولکن زن مسلمان نمی تواند و حق ندارد با مرد غیر مسلمان ازدواج بکند:
﴿ لاَ هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلاَ هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ ﴾[39].
هر یک از زن و شوهر در آغاز ازدواج و دوران زناشویی و به هنگام جدایی از حقوق مشروعه و متقابله بر خوردار خواهند بود: ﴿ وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ﴾[40]
﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ ﴾[41].
﴿ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ ﴾ [42].
مادَه سیزدهم
هر یک از مردان و زنان حق تملک و استقلال تصرف دارند و می توانند از این حق چه به صورت انفرادی و چه به صورت اشتراکی استفاده بنماید :
﴿ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ ﴾[43].
شوهر حق ندارد چه در دوران ازدواج ، چه به هنگام جدایی زن را زیر فشار قرار داده و یا به حیله و نیرنگ و تهمت زدن بر وی، همه یا قسمتی از مهر یا سایر اموال زن را از او بگیرد :
﴿وَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ﴾[44]
﴿وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً فَلاَ تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً﴾[45].
مادَه چهاردم
یهودی و مسیحی وزرتشتی که در کشورهای اسلامی در حمایت جامعة مسلمین به سر می برند ، از حقوق انسانی و همزیستی مسالمت آمیز به شرط مراعات شروط ذمه برخوردار خواهند بود، و در احوال شخصیه و حل و فصل اختلافات فیمابین خودشان حق مراجعه به قضات و روحانیان مذاهب خود دارند و می توانند مراسم و آداب مذهبی خودشان را به صورت انفرادی و به صورت دسته جمعی در معابدشان برگزار بنمایند:
﴿لاَ يَنْهَاكُمُ اللهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ﴾[46]. و نباید آنها را به ترک دینشان مجبور کرد : ﴿ لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ﴾[47].
مادَه پانزدهم
نوع بشر که از مواهب فکر و بیان وقلم برخوردار است ، حق دارد همه این تجهیزات و موهبت ها را به کار برد و در امور مربوط به دین و دنیا به تفکر بپردازد:
﴿كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمُ الآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ فِي الدُّنْيَا وَالاْخِرَةِ﴾[48].
« الفِکرُ ، مِرآةَ صافیة »[49].
و حق دارد افکار خود را شفاهاً به دیگران عرضه بنماید :
﴿خَلَقَ الاِْنسَانَ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ﴾[50].
و حق دارد اندیشه هایش را به قلم آورد :
﴿ وَرَبُّكَ الاَْكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ﴾[51].
و حق دارد آراء و افکار دیگران را هم بررسی بنماید ، و آنچه را که بهتر و سازنده تر بداند ، برگزیند:
﴿ فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولـئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللهُ وَأُولـئِكَ هُمْ أُولُوا الاَْلْبَابِ ﴾[52].
« من استقبل وجوه الاراء عرفَ مواضع الخطا.» [53]
مادَه شانزدهم
هر کس حق دارد آزادانه عضویت جمعیتی را بپذیرد یا در اجتماعات مسالمت جو شرکت بنماید ، ونمی توان کسی را به عضویت جمعیت مخصوصی مجبور نمود :
﴿قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ﴾[54].
مادَه هفدهم
هر کس حق دارد با داشتن صلاحیت و کفایت در شرایط متساوی بدون در نظر گرفتن طبقه اجتماعی وی متصدَی مشاغل کشوری بشود، و هیچ چیز جز کاردانی و امانت ، شرط ارجاع مقام و منصب نیست :
﴿ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الاَْمِينُ ﴾[55].
﴿وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ﴾[56].
« لو سلمتم الامر لاهله لسلمتم . » [57]
مادَه هجدهم
هر کس حق و وظیفه دارد کار و پیشه مشروعی برای خود انتخاب کند : « فلا تکسل فی معیشتک ، فتکون کلا علی غیرک» .[58]
و حق دارد مستقلا از ثمره کار و کوشش خودش بهره مند باشد : « و جناةَ ایدیهم لاتکون لغیر افواههم ».[59]
و اگر از طرف کار فرما به کاری گماشته شود ، حق دارد از مزد متناسب با کار و کافی برای زندگانی خود و خانواده اش برخوردار گردد و فرصت استراحت و تجدید قوا به وی داده شود ، و در بحران های بیکاری ، مورد حمایت دولت و جامعه قرار گیرد و به فقیر و ذلت نیفتد : « استعملتموهُ حتی اذا کبر و عجز منعتموهُ انفقوا علیه من بیت المال » [60]
و هیچ کس را نمی توان به کاری که مایل نیست ، مجبور کرد : « لا أری أن أجبرَ أحداً علی عمل یکرههَُ . »[61]
مادَه نوزدهم
هر کس حق دارد از معیشت متوسط و از سلامت و رفاه خود و خانواده اش از جهت غذا و مسکن و لباس وبهداشت و سایر خدمات اجتماعی برخوردادر شود و در حوادث غیر اختیاری مانند بیماری و از کارافتادگی و زیان های طبیعی مانند سیل و زلزله و غیره بالخصوص بیوه زنان و کودکان بی سر پرست مورد رعایت دولت و جامعه قرار گیرند :
﴿ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُسْتَخْلَفِينَ ﴾[62]
و به فساد وآلودگی به کارهای غیر انسانی کشانده نشوند :
﴿ وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى ﴾[63].
مادَه بیستم
چون قوای هر کشور ناشی از ملَت و توده مردم است ، هر کس حق دارد در امور و اداره کشور خود مستقیماً یا به وسیله نمایندگانی که با آزادی کامل انتخاب شده باشند ، اظهار نظر بنماید : ﴿ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴾[64] وحق دارد از کارهای خلاف مصالح عمومی و تصمیمات ناروانی زمامداران انتقاد و اعتراض بنماید : ﴿ وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِياءُ بَعْض يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر ﴾[65].
«مَنْ رَأَى مِنْكُمْ مُنْكَراً فَلْيُغَيِّرْهُ بِيَدِهِ، فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ، فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ، وَذَلِكَ أَضْعَفُ الإِيمَانِ»[66]
و هر گاه روش دستگاه حاکم به نقض قوانین اسلام و به استبداد و خودسری بیانجامد، حق عصیان تا آنجا که حاکم جائر را سر جای خود بنشاند، برای توده مردم محفوظ است:
«أفضَلُ الجِهادُ كَلِمَةُ عَدلٍ عِندَ إمامٍ جائرٍ»[67]
«وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ »[68]
«وَالَّذِینَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنتَصِرُونَ»[69]
«لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق»[70]
مادّه بیست و یکم
هر کس حق دارد برای رشد کمال و شخصیت انسانی خود از تعلیم و تربیت برخوردار گردد، اعم از تعلیمات ابتدایی و متوسطه و حرفه و در شرایط متساوی و آمادگی در تعلیمات عالیه: «طَلَبُ العِلمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ»[71]
«أَلاَ وَ إِنَّ طَلَبَ اَلْعِلْمِ أَوْجَبُ عَلَيْكُمْ مِنْ طَلَبِ اَلْمَالِ»[72]
و نیز حق دارد از علوم و معارف ملل دیگر استفاده و اقتباس بکند: « أَعلَمُ النّاسِ مَن جَمَعَ عِلمَ النّاسِ إِلى عِلمِهِ» [73]
مادّه بیست و دوم
آزادی افراد محدود است به اینکه موجب زیان و تجاوز به حق دیگران و سلب آزادی آنان نباشد:
و نیز بر خلاف مصالح عمومی عملی انجام ندهد: «لاضرر و لاضرار في الاسلام»[74]
مادّه بیست و سوم
هر کس حق دارد از تابعیت نظامی که در آن همه این حقوق مو به مو اجرا می شود، برخوردار گردد. « انّ قوما ركبوا سفينه في البحر و اقتسموا فصار كلّ واحد منهم موضعه فنقر رجل موضعه بفأس فقالوا : ما تصنع ؟ قال : هو مكاني أصنع به ما شئت فإن أخذوا علي يديه نجا و نجوا و إن لم يأخذوا علي يديه هلك و هلكوا »[75]
ماده بیست و سوم
هر کس حق دارد از تابعیت نظامی که در آن همه این حقوق موبه مو اجرا می شود برخوردار گردند. « اعتصموا بالذّمهم في أوتادهم»[76]
---------------------------------- [1] - سوره اسراء آیه 70 . [2] - «اگر خدا برخی مردم را دربرابر برخی دیگر (زورگویان) بر نمی انگیخت ، فساد روی زمین را فرا می گرفت) سوره بقره ، آیه 251 . [3] - «همانا فرزندان آدم را ارجمند داشتیم و خشکی ها ودریاها را برایشان هموار ساختیم و از غذاهای پاکیزه روزیشان کردیم و آنان را بر بیشتری از آفریده ها مان برتری دادیم» سوره اسراء ، آیه 70 . [4] - «خدا شما را از شکم مادرهایتان بیرون آورد، در حالی که هیچ چیز را درک نمی کردید و برای شما چشم و گوش و خرد قرار داد، شاید شکر این نعمت ها را به جای آورید. » سوره نحل ، آیه 78 . [5] - «سوگند به روح ملامتگر انسانی.» (کنایه از وجدان بشری) سوره قیامت ، آیه 2 . [6] - ای مردم! بپرهیزید از پروردگارتان، آنکه شما را از یک تن آفرید وجفت او را از جنس خود او قرار داد و مردان و زنان فراوان از آن دو پدید آورد و بر روی زمین پراکنده نمود.» سوره نساء، آیه 1. [7] - انسان، برادر انسان است؛ ه بخواهد، چه نخواهد. این سخن منسوب به پیامبر(صل الله علیه وآله) است، ولی هیچ مأخذی ندارد . (مصحح) [8] -« ای مردم! همه شما را از یک مرد و زن آفریدیم و به صورت ملَت ها و خاندان ها در آوردیم تا یکدیگر را بشناسید ، همانا ارجمندترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین است » سوره حجرات ، آیه 13 . [9] - همه تان فرزندان آدم هستید و آدم از خاک پدید آمده است و عرب را بر عجم و عجم را بر عرب و سفید را بر سیاه و سیاه را بر سفید برتری نیست، جز به تقوی . «حدیث نبوی، سیره ابن هشام، » تحف العقول ، ص 34. [10] - مردم همه یکسان و برابر هستند ، مانند دندانه های شانه ، «نهج البلاغه» تحف العقول ، ص 368 (چاپ جامعه مدرسین قم )؛ من لایحضره الفقیه ، ج 4، ص 379، حدیث 5798. [11] - بنده کسی نباشی، همانا خدا تو را آزاد آفریده است، «نهج البلاغه ، نامه 31». [12] - «ای گروه مؤمنان ! پاسدار عدالت باشید، در گواهی دادن خدا را در نظر بگیرید ، هر چند به زیان خودتان یا پدر و مادر و خویشاوندانتان باشد و به ناحق برای هیچ کس، چه توانگر باشد، چه نهیدست ،جانبداری نکنید ، خدا اولی به رعایت حق آنان است ودر حکم و شهادت هرگز از هوای نفس پیروی نکنید.» سوره نساء « آیه 135 . [13] - «دشمنی با قومی شما را به بی عدالتی وادار نکند» سوره مائده ، آیه 8 . [14] - پیشینیان شما گمراه شدند بدان سبب که به مساوات حکم نمی کردند. هرگاه یک نفر از سردمنداران دزدی می کرد، او را رهات می نمودند و هرگاه فرد ضعیفی دزدی میکرد، مجازاتش می نمودند. (حدیث نبو، بخاری، مسلسل 6788 ، باب کراهیه الشفاعه فی الحد). [15] - بر شماست درباره دوست و دشمن به عدالت رفتار کنید . ( تحف العقول ، چاپ جامعه مدرسین ، ص 88) [16] - به اهل قبله (مسلمانان ) زور نگویید و به اهل ذمه (غیر مسلمانان ) ستم رو ندارید . (الغارات ، ج1، ص 351 ، به تصحیح محدَث ارموی). [17] - «هرگز کسی را که خدا خونش را حرام کرده است ، به ناحق نکشید». سوره انعام ، آیه 151. [18] - «هر کس نفسی را که خونی نریخته و یا فسادی در روی زمین بر نیانگیخته است، به قتل برساند، مانند آن است که همه مردم را کشته است .» سوره مائده ، آیه 32 . [19] - «همانا مجازات کسانی که با خدا و رسول او به ستیز برخاسته و در روی زمین فساد برانگیتخته وسلب امنیت می نمایند، آن است که کشته شوند و یا به دار آویخته شوند و یا دست و پایشان از خلاف یکدیگر (یک راست و یک چپ) بریده شود.» سوره مائده ، آیه 33 . [20] -«بشر نا موفق به رفع مشکلات زندگی انسان ها تن درنداد ، بردگی و گرسنگی را از میان بر نداشت » . سوره بلد، آیات 11 _ 14 . [21] - بدترین مردم کسی است که انسان ها را می فروشد ، مستدرک الرسائل ، ج2 کتاب التجاره، باب 19، حدیث 1 . [22] - خدا آنان را که در دنیا به مردم شکنجه و آزار می دهند، عذاب خواهد کرد . «حدیث نبوی ، مسلم» (جامع الصغیر ، ج1، ص 292) [23] - پشت و سر وبر مسلمان در حمایت قانون است و جز به حکم قانون نمی توان به وی تازیانه زد . «حدیث نبوی» (جامع الصغیر ج2،ص144) [24] - هر کس فرد ذمی را که در حمایت اسلام زیست می کند، آزار بدهد، مرا آزار داده است . «حدیث نبوی ، شرح اب میثم». (جامع الصغیر ، ج2 ص 547). [25] - «هر کس ستمی بر او رفته ، و به داد خواهی بر خیزد و یاری بطلبد نباید مورد مؤاخذه شود . مسئولیت و مؤاخذه متوجه آن گروه است که به مردم ستم روا می دارند و در روی زمین به نا حق زور می گویند . » سوره شوری ، آیات 42 – 41 . [26] - « آنان که مردان و زنان با ایمان را بی هیچ جرم و تقصیری می آزارند ، آشکارا مرتکب افترا و گناه می گردند . » سوره احزاب ، آیه 58 . [27] - « آنان که بی اقامه دلیل و شاهد به مردم تهمت می زنند، در پیشگاه خدا ( در حکم قانون اسلام) مردم دروغ بردازانن.» سوره نور ، آیه 13. [28] - «کیفر متناسب با جرم است . » سوره نباء ، آیه 26 . [29] - پیشواز و زمامدار مسلمین می تواند مجرم را تنها به آنچه که قانون اسلام مقرر کرده است ، مجازات نماید، (وسائل ، ج18 ، ص 534). [30] - « هرگز {در کار مردم جستجو و کاوش نکنید»} سوره حجرات ، آیه 12 . [31] - « به هیچ خانه، جز خانه خودتان بی اجازه قدم مگذارید ، » سوره نور ، آیه 27 . [32] - «و اگر گفته شد برگردید ، حتما برگردید .» سوره نور ، آیه 28 . [33] - « بندگان من، زمین من پهنا ور است ، در همه جا مرا بپرستید . » سوره عنکبوت ، آیه 56. [34] -«فرشتگان به هنگام مرگ زیر دستان که تن به ستم داده و به گمراهی کشانده شده اند، عتاب کرده و گفتند: مگر زمین خدا پهناور نبود که به سر زمین دیگر گوچ کنید » . سوره نساء آیة 97 . [35] - بهترین شهرها، شهری است که تو را در برگیرد و آنجا در امان باشی . « نهج البلاغه ، حکمت 442 » . [36] - هیچ سر زمینی از سر زمین دیگر برای توطن و اقامت تو سزاواتر نیست . «نهج البلاغه ، حکمت 442». [37] - کسی که از آشنایان و نزدیکانش روی خوش نبیند، و قدرشناسی از وی نکنند، بیگانان پذایرایش شوند و از او قدردانی خواهند کرد . «نهج البلاغه ، حکمت 14» . [38] - « زنان را مانع نشوید از اینکه با شوهر مورد رضایت خودشان ازدواج کنند. » سوره بقره ، آیه 232 . [39] - « نه زنان مسلمان بر مردان غیر مسلمان حلال هستند و نه مردان غیر مسلمان بر زنان مسلمان .» سوره ممتحنه ، آیه 10 . [40] - «زنان را بر شوهران حقوقی است همانند حقوق شوهران بر زنان .» سوره بقره ، آیه 228 . [41] - «مردان به سبب تفاوت در فطرت و نیرومندی بیشتر کفیلان و سرپرستان زنان هستند .» سوره نساء ، آیه 34. [42] - « مردان را یک درجه مزیت بر زنان است ، » سوره بقره، آی، 228 . [43] - «مردان و زنان از آنچه که به کسب و کار به دست آورده اند، برخوردار هستند .» سوره ، آیه 32. [44] - « به زنان سختگیری مکنید تا بدین وسیله قسمتی از مهریه که به آنها داده اید ، پس بگیرید یا اصلا مهریه شان را ادا نکنید .» سوره نسا، آیه 19. [45] - «هر قدر مالی فراوانی به زن خود داده باشید، نباید به زور یا تهمت زدن به وی چیزی از آن را پس بگیرید .» سوره ، آیه 20. [46] - «خدا شما را از نیگوکاری و رفتار به عدالت درباره آن گروه غیر مسلمانان که با شما به جنگ نپرداخته و از خانه هایتان بیرون نرانده اند، نهی نمی کند و عدالت پروران را دوست می دارد . » سوره ممتحنه، آیه 8 . [47] - « دین و عقیده کار قلب است و اکراه بردار نیست و با حجت و برهان می توان در دل مردم نفوذ کرده و عقیده شان را تغییر داد . » سوره بقره، آیه 256 . [48] -« خدا آن چنان آیات خودش را بر شما روشن می سازد تا در کار دنیا و آخرت تفکر بنمایید .» سوره بقره ، آیه 220 . [49] - « فکر، آیینه ای است روشنگر، «نهج البلاغه، حکمت 5 و 365» . [50] - «خدای رحمان انسان را بیافرید و به وی سخن گفتن آموخت . » سوره الرحمن ، آیات 3 و 4 . [51] - «پروردگار کریم و بخشاینده تر تو همان است که به انسان خط نوشتن آموخت . » سوره علق، آیات 3 و 4 . [52] - «مژده رستگاری بده به بندگان من، آنان ه به سخن دیگران گوش فرا می دهند، آنگاه از نیگوترین آنها پیروی می کنند، آنان هستند که خدا هدایتشان نموده و آنانند صاحبدلان . » سوره زمر، آیات 17 و 18 . [53] - هر کس به عقاید و آراء گونا گون رو به رو گشت ، به خطا و اشتباه آگاه می شود، نهج البلاغه ، حکمت 173 . [54] - « بگو هر کس در خور فطرت و ملکات نفس خود کار می کنند .» سوره اسراء ، آیه 84 ، {هر کسی بر فطرت خود می تند}. [55] - «بهترین کسی که به کار می گماری ، کار پرداز امین است . » سوره قصص ، آیه 26 . [56] - « خدا طالوت را به فرماندهی گماشت ، و بر نیروی دانش و قدرت جسمانیش افزود . » سوره بقره ، آیه 247 . [57] - اگر کار را به کاردان بسپارید ، به سلامت رسته اید . « المسترشد طبری شیعی ، ص 404 » . [58] - در تحصیل معاش تنبلی مکن تا سر بار دوش دیگران نشوی، حضرت جعفر بن محمد (علیه السلام) ، « وسائل ج 12، ص 37 ». [59] - و دستچین زحمتکشان مخصوص دهان خودشان است نه دیگران ، «نهج البلاغه ، خطبه 232.» [60] - این مرد نصرانی را تا توانایی داشت به کار گماشتید ، و همینکه پیر و نابینا شد ، به حال خودش رها کردید تا به ذلت گدایی افتاد . معاش او را از بیت المال تأمین کنید . « وسائل الشیعه ، ج11 ، ص 49» . [61] - روا نمی بینم کسی را به کاری که مایل نیست ، مجبور بنمایم ، «انساب الاشراف بلا ذری ، ص 162 ، چاپ اعلمی بیروت ». - [62] « از مالی که سپرده الهی است و چند روزی به نوبت به دست شما رسیده است . بخل نورزید و در صالح عامه صرف کنید که اجر فراوان به دنبال دارد . » سوره حدید ، آیه 7 . [63] - « در احسان و نیکوکاری و نگاهداری مردم در حریم تقوا همکاری کنید . » سوره مائده ، آیه 2 . [64] - « آنان که کارهای اجتماعیشان با مشورت یکدیگر انجام می یابد و از آنچه روزیشان کرده ایم ، در راه خیر و صلاح صرف می کنند . » سوره شوری ، آیه39 . [65] - « مردان و زنان با ایمان مراقب و ناظر یکدیگر ند ، به کارهای شایسته همدیگر را وادار می نمایند و از کارهای زشت باز می دارند . » سوره توبه، آیۀ71. [66] - هر کس ببیند بدعتی بر خلاف آیین اسلام پدید آمده است، با آن به مبارزه بر خیزد، و اگر از مبارزه ناتوان است، زبان به اعتراض بگشاید و اگر قادر به اعتراض نیست، در دل از آن بیزاری جوید. «حدیث نبوی.» (حپجامع الصغیر، ج2، ص602، حدیث8687). [67] - برترین جهاد، سخن حق است که رو در روی حاکم جائر گفته شود.«حدیث نبوی.» (جامع الصغیر، ج1، ص 187، حدیث 1246). [68] -« اگر خدا برخی از مردم را در برابر برخی دیگر بر نمی انگیخت، (فرمان مبارزه نمی داد) فساد روی زمین را فر می گرفت» سوره بقره، آیۀ251. [69] -«آنان که هر گاه مورد ستم و تجاوز واقع شدند، به مبارزه بر میخیزند.» سوره شوری، آیه39. [70] -از کسی که از فرمان آفریدگار سرپیچی می کند، نباید اطاعت کرد اطاعت از زمامداران آنجا لازم است که بر طبق قانون امر و نهی کنند. «حدیث نبوی». (جامع الصغیر، ج2، ص749، حدیث9903و9902). [71] -تحصیل دانش بر هر مسلمانی لازم است.« حدیث نبوی.» ( جامع الصغیر، ج2، ص132، حدیث5267). [72] -طلب علم بر شما واجب تر از کسب مال برای معشیت است. حضرت جعفربن محمّد(ص)، (و سائل، ج18، ص12) [73] - دانشمندترین مردم آن است که علوم دیگران را با دانش خود یک جا گرد آورد.(جامع الصغیر، ج1، ص180، حدیث1192). [74] -در قانون مجاز نیست کسی ابتدائاً و یا به عنوان معارضه به مثل به دیگری زیان برساند. «حدیث نبوی» (جامع الصغیر، ج 2، ص749، حیث9899). [75] -برای روشن ساختن محدودیت آزادی افراد، مثلی است که رسول (ص) آورده است: جمعی کشتی نشینان صحنه کشتی را در میان خودشان قسمت کردند، یکی از آنان هوس کرد جایگاه مخصوص به خود را با تبر بشکافد. گفتندش: داری چه می کنی؟ گفت: اینجا مخصوص به خودم است، هر چه خواستم می توانم انجام بدهم. فرمود: اگر دست او را را بگیرند، و مانع در خرابکاریش بشوند، هم او را نجات داده اند وهم خودشان نجات یافته اند و اگر آزاداش بگذارند، هم او و هم خودشان نابود شده اند. (مسند احمدبن حنبل، ج4، ص273، از چاپ6 جلدی دار الطادر بیروت؛ مسند المبارک، ص42، چاپ مکتبه المعارف ریاض). [76] - به نظامی چنگ بزنید که گردانندگانش بر سر قول و قرار خودشان استوار و در پیمان که بسته اند و فادار
|