Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: گزيده اي از سخنان حضرت آيت الله العظمي صانعي مدظله پيرامون شخصيت و مظلوميت حضرت زهرا (س)

گزيده اي از سخنان حضرت آيت الله العظمي صانعي مدظله پيرامون شخصيت و مظلوميت حضرت زهرا (س)

راجع به شخصيّت حضرت زهرا (عليها سلام الله) بهترين روايتي كه مي تواند شخصيّت حضرت زهرا را به ما بفهماند، آن صحيحه اي است كه كليني در كافي نقل كرده كه جبرئيل بعد از رسول الله (صلوات الله و سلامه عليه) مرتب به خانه حضرت زهرا مي آمد، املاء مي كرد به حضرت زهرا او مطالب را براي حضرت زهرا مي آورد، حضرت زهرا هم املاء ميكرد و امير المؤمنين مي نوشت. با اينكه جبرئيل امين وحي است، او حافظ وحي است، او مقرب ترين ملك است كه وحي را مستقيم مي گيرد و براي رسول الله مي آورد.

و امّا نسبت به مظلوميّت زهرا (عليها سلام الله) هر يكي از شماها فكري داريد و مطلبي داريد و گفته ايد و شنيده ايد.
يكي مظلوميّت حضرت زهرا را به اين مي داند كه در خانه اش را كه حتي رسول الله بي اجازه نمي آمد، رسول الله هم قبلاً اجازه مي گرفت و مي آمد، بي اجازه وارد شدند و آن وقايع را پيش آوردند. يكي مظلوميّت حضرت زهرا را به اين مي داند كه خواست دفاع كند از همسرش که اين گونه نبريد، آخر اين علي بن أبيطالب است، اين علي در تمام غزوات بوده، اين ابوالحسنين است، شوهر زهرا است، اينطوري نبريد، به اين نحو نبريد. آمد دفاع كندکه به قول مرحوم كمپاني: «و الأثر الباقي كمثل الدملج * في عضد الزهرا اقوي الحجج».

يك كسي ميگويد: دليل بر مظلوميّت زهرا (عليها سلام الله) اين است که زهرا بستري شد تو مدينه تا اين روزهاي آخر يك زن براي عيادت زهرا نيامد. عجيب است، خيلي دنيا بد است، اف بر جنايت بشريّت، اف بر جهل بشر، تا اين روزهاي آخر، اين هم ظاهراً نقشه سياسي بود و الاّ چطور شد روزهاي آخر زن ها جمع شدند، آمدند براي عيادت حضرت زهرا (عليها سلام الله)، شايد يك روز يا دو روز به شهادتش مانده، اينها به عيادت زهرا آمدند. وقتي آنها گفتند: «كيف اصبحت يا بنت رسول الله» چطوري صبح كردي؟ زهرا است، جبرئيل بر او نازل مي شود، بعد از پيغمبر هفتاد روز تقريباً جبرئيل بر او نازل شده، مطالب را گرفته، املاء كرده علي(ع) نوشته، اين زن است، اين زهرا است. به جاي بحث فرمود: حالم خوب نبوده، مريضي هايم اينطور بوده، كسالتم اينطور بوده، آن نحو شد اين نحو شد، بخوانيد شيخ صدوق نقل كرده ديگران هم نقل كرده اند، حضرت زهرا آن جملات بلند را براي زنها گفت و زنها هم تحت تأثير قرار گرفتند، رفتند به شوهرهايشان گفتند، باز نقشه عليه زهرا كشيده شد. بُعد از رحمت خدا براي شما باد، مفصّل آنجا صحبت كرده، حرف هايش تقريباً آن مقداري كه نقل شده، شبيه حرف هاي خطبه اش در مسجد است.

اين مظلوميّت دختر پيغمبر است، پيغمبر همه زحمت ها را براي اينها كشيده است، حالا براي عيادت زهرا نيامدند، اين روزهاي آخر آمدند. رفتند به شوهرهايشان گفتند، شوهرها آمدند عذر خواهي كنند. لااله الاالله، «السلام عليك يا اوّل مظلوم» به قربان تو يا علي! خدا نصيبتان كند كنار حرم امير المؤمنين اين زيارتنامه را آنجا با هم بخوانيم. من روي اين جمله خيلي حسّاس هستم؛ السلام عليک يا اول مظلوم. مي دانيد عذر مردهايشان چي بود؟ مردها آمدند، بعضي هايشان پيغام دادند براي زهرا كه زهرا تقصير شوهرت است. لا اله الاالله ببينيد جهل چه مي کند؟ اگر شوهرت قبلاً به ما گفته بود ما اين كار را نمي كرديم. دروغ چگونه؟ خيانت تا چه حد؟ جهل و وحشي گري تا چه حد؟ گفتند: حالا ديگر كار گذشته است، چه مي گوييد که كار گذشته است؟ اگر خيانت است كه خيانت گذشتن ندارد، خوب برگرديد ماهي را از آب هر وقت بگيرند تازه است. تازه تقصير را گذاشتند گردن امير المؤمنين (صلوات الله و سلامه عليه). يك كسي مي گويد: مظلوميت حضرت زهرا اين بود.

يك كسي مي گويد: مظلوميّت زهرا اين بود آنهايي كه زهرا را مظلومه قرار دادند، آمدند به علي گفتند: علي، ما مي خواهيم بياييم زهرا را ببينيم اين روزهاي آخر، مي خواهيم بياييم زهرا را ببينيم يعني چه؟ يعني مي خواهيم زهرا را ببينيم، اين آخر سري زهرا را مثل زن هاي ديگر راضي كنيم، همه كارها را كرديم، بعد هم جنازه را روي دوش بگيريم و راه بيفتيم. مثل كارهاي ساواك سابق، ساواك مي زد، شكنجه مي كرد، اذيّت مي كرد، بعد كه مي خواست بيايد بيرون، خيلي عذر خواهي مي كردند، ببخشيد سوء تفاهمي شده بود، اين ده تومان را هم بگيريد و برويد. آنها در يك حد پايين ساواك جهنمي اش اينها در يك حد بالاتر، يعني زهرا متوجه نيست كه اينها كلاه ميخواهند سر زهرا بگذارند. زهرا هم به علي عرض كرد «البيت بيتك»، خانه خانه تو است من هم كنيز تو هستم، من كه اجازه خانه تو را ندارم.

من نمي دانم به زهرا چه گذشته وقتي اينها آنجا آمدند. يعني ببيند آنهايي كه بالاترين ظلم را در باره اش كردند، حالا شدند طرفدار، حالا شدند علاقه مند، حالا هم مي خواهند باز هم به شوهرش ظلم كنند، باز هم مي خواهند از جنازه زهرا، عليه علي استفاده كنند، بر اين زهرا چه گذشته من نمي دانم. اينقدر هست كه صورتش را برگرداند، امّا برگرداندن معنادار، خيلي معنا داشت. اين هم يك كسي مي گويد: مظلوميّت است.

من امروز داشتم فكر مي كردم كه كدام اين مصيبت ها براي حضرت زهرا مظلوميّت است؟ من به فكر قاصر خودم يك مطلبي را ديدم كه فكر مي كنم اين مطلب خيلي دليل بر مظلوميت است، يا از همه دليل ها بالاتر است، يا حداقل كمي از آنها ندارد. با اينكه قصه هم خيلي ساده است. فدكي دست حضرت زهرا (عليها سلام الله) بود، رسول الله طبق وحي بخشيد. به زهرا نبخشيد، به عصمت بخشيد، به عفّت بخشيد، به عدالت بخشيد، به حرّيّت بخشيد، به آزادي بخشيد و لذا زهرا هم با اينكه فدك دستش بود هيچي ذخيره نكرده، مدتها فدك دست زهرا بوده براي خودش چيزي ذخيره نكرده است. ولي در عين حال نتوانستد ببينيد از نظرسياسي كه اين فدك هم دست زهرا باشد. خود امير المؤمنين (صلوات الله و سلامه عليه) مي فرمايد: « بَلَى كَانَتْ فِي أَيْدِينَا فَدَكٌ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ »، همه آنچه آسمان سايه انداخته بود فدك بود، ما به همه چيز راضي شديم براي آنها، آسمان يك فدكي را سايه انداخته بود براي ما، از زير آنچه آسمان سايه انداخته بود، « فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ آخَرِينَ وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَيْرِ فَدَكٍ ...» اين خطبه اي كه امير المومنين آنجا دارد. خيلي خوب فدك را گرفتند، گرفتند كه گرفتند.

زهرا (عليها السلام) براي اينكه ياد بدهد از حق بايد دفاع كرد، بايد حد اقل اعلام كرد ظلم را ،كه ظالم ظلم نكند و بگويد: نفهميدند ندانستند. گرفتند فدك را، زهرا براي دفاع از حقش آمد مسجد، زهرا دختر پيغمبر آمده. شما فرض كنيد اصلاً فدك به زهرا داده نشده، فرض كنيد نعوذ بالله، ثم العياذ بالله، ثم العياذ بالله، يك اشتباهي نعوذ بالله شده، فدك براي زهرا نيست، امّا به هر حال دختر پيغمبر است، دلش خوش است به اين فدك، خوب جايش بود علي القاعده اصلاً نگيرند، حالا هم كه گرفتند، ديگر وقتي ديدند قصه اينقدر است كه زهرا تا تو مسجد آمده بدهند، گفتند: به تو نمي دهيم، بايد گواه بياوري، حالا زهرا چه كسي را گواه بياورد؟ ام ايمن را گواه آورد، كار دختر پيغمبر به اينجا كشيده، حرفش را بخواهند بفهمند حق است يا ناحق است، بايد ام ايمني كه افتخارش اين است زهرا به من اجازه بدهد كفش هايش را پاك كنم، زهرا به من اجازه بدهد خاك هاي خانه اش را جارو كنم، سرمه چشمم كنم، حالا مي گويند: اين بيايد برايت شهادت بدهد تو راست مي گويي. من نمي دانم به زهرا چقدر سخت گذشته است. زهرا با همه عظمتش، درست است ام ايمن آمد، امّا اين خيلي كسر و ترور شخصيّت است. اين خيلي پائين آوردن زهرا است. آنقدر زهرا را پايين آوردند، پايين آوردند، پايين آوردند كه امّ ايمن بايد بيايد برايش شهادت بدهد.

امّ ايمن هم آمد شهادت داد. زهرا چاره نداشت، علي هم شهادت داد، حسنين هم شهادت دادند. نامه ردّ فدك را هم از دست آن شخص گرفت. برگشت، دارد مي آيد خانه، نامه را مي خواهد بياورد، حالا ببينيد شخصيّت زهرا را پايين آوردند، شوهرش را آورده گواهي داده، بچّه هايش را هم آوردند و ام ايمن را هم آورده، همه گرفتاريها يك طرف، خطبه اش را خوانده و حرف هايش را هم زده، دلش خوش است نامه فدك را گرفته دارد مي آيد. آن ظلم ها از نظر روحي و بدتر اين از نظر بدني. مرحوم آيت الله كمپاني ميگويد: چشم حضرت زهرا خون آلود، شد، « و احمرّت العين و عين المعرفة* تزرف بالدمع علي تلك الصفة». اين يك نكته.

نكته دوّمي كه همه بايد از زهرا درس بگيريم، زهرا مثل شوهرش علي جامع بين اضداد بود. علي هم مرد عرفان است هم مرد ميدان، علي هم مرد بيهوشي از ترس خداست كه مي افتد روي زمين، آن مرد خيال مي كند علي از دنيا رفته، مرحوم آيت الله آقا شيخ جعفر شوشتري مي گويد: آن مرد آمد گفت: زهرا شوهرت از دنيا رفته، گفت: «هي و الله الغشیة التي تأخذه من خشیة الله»، اين علي است. اين علي عبادت است، اين علي عرفان است. امّا همين علي عرفان و همين علي عبادت، علي ميدان جنگ است و علي نبرد، علي آزادي، علي حرّيت، علي استقلال، علي حفظ احكام اسلام و آثار رسول الله (صلوات الله و سلامه عليه). هم مرد زهد است و هم مرد حماسه، هم مرد قلم است و هم مرد خطابه. زهرا هم اين چنين است. زهرا هم زن تعبّد است و تنسُّك و زن حجاب است و عفت، هم زن مبارزه است وهم فداكاري در راه حفظ اسلام و قرآن. تعبد را بنگر، فداكاري و مبارزه را بنگر، مثل بسياري از زنان ما كه از زهرا درس گرفتند. امّا همه ما بايد درس بگيريم. زهرا وقتي دارد وصيت مي كند، وصيت كرد به امّ ايمن يا اسماء، كه شنيده ام در سمت يمن، اماري مي سازند، نعش مي سازند، براي من نعشي بسازيد، يا تابوت يا اماري، براي اينكه جسد زهرا تو دل شب حتي چشم أبيذر و سلمان هم به او نيفتد، چون تابوت كه نبوده مي گرفتند روي فرشي مي بردند، فرمودند: تابوت بسازيد كه بدن من مخفي و مستور باشد. اين چه تعبّدي است نسبت به حجاب؟ اين چه تعبدي است نسبت به عفاف؟ اين تعبدش نسبت به عفاف، آن هم نمازش، آن هم به علي مي گويد: كنار قبر من بنشين قرآن بخوان، اين تعبّد است ديگر، كنار قبر من بنشين قرآن بخوان، اين تعبد است. آن هم مبارزه اش و فداكارياش و شهادتش، آن هم سخنراني و خطابه اش كه آن خطابه قرّا را در آن مسجد ايراد كرد كه ظاهراً اينجاست كه مي گويند: پنجاه آيه قرآن را زهرا در آن خطابه استدلال كرد.

اين هم يك درسي كه از حضرت زهرا همه بايد بگيريم. هيچگاه، نه مرد گوشه گيري باشيم كه هواي نفس است، نه فقط مرد مبارزه باشيم كه خدا نيست. هم تعبد و تنسُّك، و هم ميدان مبارزه و نبرد. و بر همه ماهاست كه در ايام عزاداري اش در مجالس عزاداري اش در حدّ توان شركت كنيم.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org