|
سخن نخست
بسم الله الرّحمن الرّحيم « مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا چالش هاي پيش رو در مناطق جغرافيايي جهان اسلام به خصوص در بين مسلمانان، ابهاماتي را در اذهان عمومي ايجاد کرده است که اولاً سرّ اين نزاع ها چيست؟ چرا اين جنگ ها و خشونت ها با همه ي ويران گري هايش، اين چنين گاه و بي گاه بايد در اين مناطق و در ميان مسلمانان اتفاق بيافتد؟ چرا مسلمانان قبل از دشمني با دشمنان اصلي اسلام و مسلمين، در پي ساقط کردن برادران و هم کيشان خود، به دست يکديگرند؟ و ثانياً راهکار مناسب براي جلوگيري و پيشگيري از اين جنگ ها و خشونت ها چيست و چه کساني بايد عَلَم مبارزه با اعمال و انحرافات را به دست گيرند؟ در پاسخ به بخش اول اين سؤالات و سؤالاتي از اين دست، دو محور قابل طرح و بررسي است. محور اول: عامل خارجي است و محور دوم: عامل داخلي و دروني. از جهت اول که با ابعاد سياسي پيوند دارد، روشن است که مديريت و برنامه ريزي هاي پيچيده ي قدرت هاي برتر امروز جهان که تماماً يا بيشتر آنها در خارج از مناطق جهان اسلام قرار دارند و به خصومت با اسلام و مسلمانان شهره هستند، عامل بسيار مهم و مؤثر در ايجاد، دامن زدن و پيشبرد اين درگيري ها محسوب مي شوند. لذا به واقع بايد اين عامل از سوي قدرتمندان و حکومت هاي مربوطه جدي گرفته شود و بر هوشمندي آنان در تحليل، تدبير و مقابله ي درست در مواجهه با رخدادهاي سياسي اين چنيني، تصميم مقتضي و راهکار و راهبرد مناسب اتخاذ گردد. بگذريم که آنچه ما در اين مقال در پيِ آنيم، محور دوم پاسخ؛ يعني عوامل دروني و داخلي در بين خودِ مسلمانان است. به لحاظ تاريخي، با نگاهي به عصر رسول خدا(ص) و در حکومت نبيّ گرامي(ص) جنگ هايي بين پيامبر با گروه هاي مختلف غيرمسلمان (کفار، يهوديان و ...) رخ داده است که در مَرآ و منظر مسلمانان، مبناي قضاوت و ملاک عمل قرار گرفته است. گذشته از آنکه پيامبر خدا(ص) بنا به فرموده ي آيه ي شريفه: «وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى» (نجم/3و4) ، عملي را خارج از دستور الهي به انجام نمي رساند، ليکن توجه به برخي روايات و گفتارهاي بعضي از سران و علماي طوايف و فِرَق مختلف اسلامي، حقيقت وحي در مسأله جنگ هاي پيامبر(ص) و آياتي که پيرامون آن نازل شده است، به گونه اي ديگر تفسير و تبيين شد و باعث آسيب ها، خسارت ها و تهمت ها به ساحت مقدّس اسلام و پيامبر عظيم الشأن و امّت ايشان گرديد. سخن نخست بر اين است که آيا اسلام دين صلح است يا دين جنگ؟ اصالت در دين اسلام بر کدام است؟ آيا اسلام به دنبال جنگ است که قطعاً هر جنگي در ذات خود خساراتي چون خونريزي و کشتن انسان ها، تخريب آبادي ها و اموال، نا امني و ... را شامل مي شود؟ در توضيح اين مطلب بايد بگوييم که جنگ و جهاد در قرآن و فقه شيعه امري لازم و مورد تشويق قرار گرفته است؛ اما نه هر جنگي، بلکه جهاد به تعبير قرآن، اگر چه جنگ و پيکار است؛ اما نه هر پيکاري. جهادي در قرآن مورد تأييد و توجه قرار گرفته که جنبه «في سبيل لله» در آن ملحوظ باشد. لذا در آيه شريفه : « الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ». (نساء/76) اين قيد، شرايطي را براي پيکارگران گوشزد مي کند که: تجاوز و تهاجم به حريم کشورهاي ديگر، يا براي به غنيمت گرفتن مال و ثروت آنان، يا تعدّي از حد و حدود جهاد و ... به کلي ممنوع است، بلکه جهاد في سبيل لله، جنبه دفاعي دارد. بلايي که به جان امت اسلامي افتاده، نگاه به دور از حقيقت نسبت به اين آيات شريفه الهي است. سطحي نگري در آموزه هاي اسلامي و محتواي علوم نقلي، درهاي اضلال و انحراف را به روي مسلمين گشود و از اين طريق بستر لازم براي تزريق سموم و القاي برداشت ها و قرائت هاي غلط فراهم آمد و اسلام و مسلمين در بسياري از اکناف عالم به همراه معرکه گيري بد خواهان و دشمنان، اسلامي خشن و بي رحم و مسلماناني بي پروا و بي علاقه به فرهنگ، تمدن و تاريخ، معرفي شده اند. از اين منظر نمي توان نسبت به آلودگي هاي فکري برخي از رؤساي فرقه هاي اسلامي و حتي خصومت آنان نسبت به اسلام و امامان معصوم(ع) چشم پوشي کرد. گذري در تاريخ و پيدايش جريان ابن تيميه و در ادامه عبدالله بن وهّاب که به دشمني و ضديت با اهل بيت(ع) و خود رأيي و خود ساختگي در متون اسلامي و تفسير غلط و نادرست از آنها معروفند، نمونه هايي از عوامل ظهور و بروز جنگ ها و خشونت ها، و همچنين به وجود آمدن گروه هاي تروريستي مانند داعش در ميان مسلمانان است. شايد بتوان سرّ اين گرفتاري ها را در محور دوم که عامل داخلي و دروني در بين مسلمين بوده، به همين قرائات و تحليل هاي قشري و سطحي در متون و روايات اسلامي نسبت داد. لذا شايسته است با تمسک به قرآن کريم و تفسير ائمه طاهرين(عليهم السلام) و تکيه بر احاديث معتبر از منابع اصيل و احترام و اهتمام به اقوال علما و فقهاي عظام و رعايت ضوابط و ملاکات، و همچنين موضوع شناسي صحيح از پديده ها به همراه استفاده از کارشناسان فن، بر قرائت واقعي از دين مبين اسلام دست يافت تا افق هاي روشنِ تابشِ خورشيد اسلام بر اهل عالم، آشکار گردد و دنيايي عاري از ظلم، جنايت و جنگ، فرا روي بشر قرار گيرد. پرونده ي ويژه اين شماره از نشريه به وجوه مختلف موضوع فوق اشاره دارد. در اين پرونده دلايل منطقي، وحياني و نقلي با استحکام هر چه بيشتر مورد بحث و ارزيابي قرار گرفته و چهره ي اسلام عزيز و پيامبر مهر و محبت و رحمت و رأفت به خوبي به خوانندگان محترم، معرفي شده است. به اميد آنکه اسلام با تمام ابعادش به صحيح ترين و زيباترين قرائت ها در بين مسلمين مزيّن گردد و همه ي انسان ها از کمالات، صلح و صفاي آن بهره مند گردند. ان شاء الله
|