|
حكایت / مناظره علامه حلی
زمانی كه ، به سلطان محمد خدابنده ، نوه هلاكوخان مغول ، اطلاع دادند: علاوه بر چهار مذهب اهل تسنن، مذهب دیگری بنام شیعه، در بین مذاهب اسلامی وجود دارد؛ و رهبر آنان علاّمه حلّی، یكی از مجتهدین و نامداران این فرقه در شهر حلّه عراق، زندگی می كند؛ او تصمیم گرفت كه علاّمه حلّی را به سلطانیه قزوین كه مركز حكومت وی بود دعوت كند. مجلس و محفلی تشكیل داده و علاّمه را با بزرگان اهل تسنن، مواجه ساخت. هنگام مباحثه ، علاّمه بر همه علما غلبه یافت و در نتیجه شاه و تمامی درباریان به مذهب شیعه گرویدند و اسامی ائمه معصومین علیهم السّلام را بر سكّه ضرب نموده و در خطبه ها قرائت كردند. روزی علاّمه حلّی ، در مجلس سلطان و در پایان مناظره با علماء، خطبه بلیغی در بیان اثبات مذهب شیعه امامیه ، ایراد نمود و چون بنام های مقدس چهارده معصوم علیهم السّلام رسید؛ علاوه بر پیامبرصلّی اللّه علیه و آله بر همه آن بزرگان صلوات فرستاد. در این موقع سیدی از اهل موصل - كه شخصی ناصبی و از دشمنان خاندان رسالت بود - برآشفت و خطاب به علاّمه گفت: شما شیعیان ، چه دلیلی دارید كه بر غیرپیامبر، صلوات و درود می فرستید؟ علاّمه بدون تامّل فرمود: دلیل ما این آیه قرآن است كه خداوند می فرماید: (اَلَّذینَ اِذا اَصابَتهُم مُصیبَهٌ قالُوا اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ، اُولئِكَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَهٌ وَ اُولئِكَ هُمُ المُهتَدُونَ): (كسانی كه هرگاه مصیبتی به آنها می رسد، می گویند: ما از آنِ خدائیم و بسوی او بازگشت می كنیم ، درود و رحمت خداوند بر آنان باد و آنها هدایت یافته گان هستند.(سید موصلی، با ناراحتی گفت: كدام مصیبت بر خاندان پیامبر و امامان شما رسیده است كه طبق این آیه شایسته درود و صلوات خداوندی باشند؟ علامه فرمود: كدام مصیبت دردناك تر و دشوارتر از این می تواند باشد كه مانند تو، فرزند نااهلی ، از میان آنها پیدا شده و دیگران را بر آل رسول صلّی اللّه علیه و آله مقدم داشته؛ تا آنجا كه حاضر نباشد، این همه فضائل و مناقب پدران پاك خویش را بشنود. حاضران مجلس، همگی از پاسخ به موقع علاّمه خندیده و حاضر جوابی و كلام زیبای آن دانشمند فرزانه را، تحسین كردند. جلوه هایی از نور قرآن
|