|
اعلامیه جهانی حقوق بشر از منظر اسلام
اشاره: اگر اعلامیه جهانی حقوق بشر را از دیدگاه اسلام مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم و یا به عبارت بهتر، حقوق بشر از دیدگاه اسلام و حقوق بشر از دیدگاه اعلامیه جهانی حقوق بشر را با یكدیگر تطبیق و مقایسه كنیم و اشتراكات و افتراقات آنها را با نظر مثبت و تفاهم و به طور منصفانه تبیین و مشخص كنیم بحث بسیار سودمند، علمی و حقوقی خواهد بود كه محصول آن حقوق تطبیقی است و نتیجه كاربردی آن ایجاد تفاهم و تعامل و آشتی دادن بین دو دیدگاه حقوقی و نزدیك ساختن آنها به همدیگر و به جریان انداختن آنها در مسیر حمایت از حقوق انسانها و حفظ كرامت، حرمت و حقوق بندگان خدا و تخفیف آلام بشری خواهد بود. بنابراین جا دارد بپرسیم كه طرح بحثهای جدلی و ایجاد تعارض و تقابل جدی ما بین این دو دیدگاه، نفی و طرد یكدیگر، جنگ و دعوا به راه انداختن چه نتیجه علمی، حقوقی و كاربردی میتواند داشته باشد و چه سودی برای بشریت به ارمغان میآورد و چه بار سنگینی از دوش انسانهای مظلوم، محروم، ستمدیده و حقوق تضییع شده آنها میتواند بردارد و چه آلامی را از بندگان دردمند خدا برطرف میسازد؟ آیا جز تضعیف ابزار حمایت از حقوق انسانها در جهان سود دیگری حاصل میشود؟! از این جدال، كشمكش و تقابل آتشی شعلهور میشود كه دود آن فقط به چشم بندگان ضعیف و مظلوم خدا فرو میرود. بدین جهت من این بحث را در این جا مطرح میكنم تا اشتراكات و افتراقات این دو دیدگاه را به طور اجمال، بررسی و این حقیقت روشن شود كه آیا این دو دیدگاه حقوقی در مقابل هم قرار دارند و یكدیگر را نفی میكنند و آشتی ناپذیرند و یا اینكه در عین تفاوتهای معدود، در مسیر واحدند كه همان حمایت و دفاع از حقوق انسانهای ضعیف و بندگان ستمدیده خدا است و باید هر دو دیدگاه یعنی هم اسلام و هم اعلامیه جهانی حقوق بشر را كه هركدام زبان خاص خود را دارد به رسمیت بشناسیم و احترام قائل شویم و هر دو را در خدمت بشر بكار بگماریم و هر كدام را در جای خود وسیله و سند مبارزه با متجاوزان به حقوق بشر و بندگان ضعیف پروردگار قرار دهیم. تعیین و تحدید موضوع بحث قبل از ورود به اصل بحث، نخست باید به اینكه باید توجه شود كه موضوع سخن ما در این بحث تطبیقی اصل اعلامیه جهانی حقوق بشر است نه نحوه برداشت و نحوه استفاده از این اعلامیه و نه سازمانها و كمیتههای حقوق بشر و دولتها و عملكرد آنها زیرا این دو بحث از یكدیگر جدا است، منظور ما در این بحث صرفاً اعلامیه جهانی حقوق بشر است كه از نظر اسلام در چه وضعیتی قرار دارد و با حقوق بشر از دیدگاه اسلامی چه همسانیها و اشتراكات و چه تفاوتها و افتراقاتی دارد؟ و این افتراقات و تفاوتها در چه حدی است؟ آیا در حد تقابل و تعارض و نفی یكدیگر است و یا در حد محدود و قابل تعامل؟ در پاسخ این سؤال بر این باورم كه اعلامیه جهانی حقوق بشر در كل با اسلام و با حقوق بشر در اسلام نه تنها تفاوت ماهوی و اساسی ندارد و در تقابل و تعارض نمیباشد و یكدیگر را نفی نمیكنند بلكه هر دو، هدف واحد و مشتركی را دنبال میكنند و در جهت حمایت و دفاع از حقوق انسانها طراحی شدهاند یعنی معاضد یكدیگرند و در كلیات كاملاً یكسان و مشتركند و در فروعات نیز در بسیاری از موارد و مسایل، مشترك و در برخی موار با هم متفاوتند یعنی هدف واحد است و مشتركاتشان نیز بسیار بیشتر از افتراقاتشان میباشد. به نظر میرسد همه تفاوتها را به طور كلی میتوان در سه مسأله و یا سه مرحله خلاصه كرد: مبنا و منشأ حقوق: كه بانیان اعلامیه معمولاً منشأ حقوق بشر را ذاتی و طبیعی میدانند و اسلام آن را الهی میداند. انسان شناسی: كه بانیان اعلامیه در حقوق بشر به جنبه الهی، معنوی و اخروی بشر توجه ندارند و آن را دخالت نمیدهند و تنها برای زندگی دنیوی و اجتماعی و حل مشكلات دنیوی او برنامهریزی میكنند ولی اسلام به جنبه الهی، معنوی و اخروی انسان نیز در این امر عنایت دارد. از این جهت انسان از منظر اسلام از حقوق بسیار زیاد، فراتر و مهمتری برخوردار است كه در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیامده است. برخی از فروعات حقوق: یعنی این دو دیدگاه حقوقی در اصول و كلیات مواد مذكور در اعلامیه كاملاً مشتركند ولی در برخی از فروعات بعضی از مواد با هم متفاوتند كه بعداً توضیح داده خواهد شد. از این سه مورد تفاوت كلی، مورد اول و دوم موضوع بحث و گفتگوی ما نیست چون آنها در مواد اعلامیه نفیاً و اثباتاً ذكر نشده و اساساً منعكس نگردیده است تا انطباق و عدم انطباق آنها با اسلام مورد بحث قرار گیرد زیرا اعلامیه یك منشور عملی و كاربردی است و این دو مسأله یك بحث نظری و مربوط به فلسفه حقوق است و خارج از مواد اعلامیه میباشد. بنابراین، تفاوت اعلامیه با اسلام تنها به مورد سوم یعنی به برخی از فروعات حقوق اختصاص پیدا میكند كه در بحث آتی به حدود و موارد آن میپردازیم. مشتركات و مفترقات قبلاً اشاره كردیم كه مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر با حقوق بشر از دیدگاه اسلام در اصول و كلیات به طور كلی و در فروعات در اكثر موارد همسان و مشتركند و در برخی از فروعات و مصادیق تفاوتهایی وجود دارد. بر این اساس اگر یكایك مواد اعلامیه بررسی و با متون دینی و اسلامی و با آیات و روایات وارده ارزیابی گردد و مستندات دینی آنها احصا، استخراج و مورد استناد قرار گیرد و موارد اختلاف و تفاوتها نیز به طور كامل مشخص گردیده و با دید علمی و حقوقی به طور منصفانه بررسی شود و یك بحث تطبیقی جامع ارائه گردد، یك و یا چند جلدكتاب مستقل و سودمند دینی و حقوقی را تشكیل میدهد و این دو دیدگاه حقوقی را كاملاً به هم نزدیك میسازد و در میان آنها تفاهم و تعامل كارساز ایجاد میكند و در مسیر خدمت به جهان بشریت خواهد بودكه البته این یك بحث بسیار اساسی و طولانی است كه در این فرصت كوتاه نمیگنجد. ما فعلاً با استفاده از این مناسبت و فرصت پیش آمده به عنوان طرح مسأله و القای فكر، به طور اجمال به مشتركات كلی و افتراقات جزئی این دو دیدگاه حقوقی میپردازیم: مشتركات و همسانیها اعلامیه جهانی حقوق بشر از 30 ماده تشكیل یافته است كه اگر اهداف اصلی و كلیات مواد آن، تلخیص و دستهبندی گردد در اصول و عناوین زیر خلاصه میشود: -1 حق كرامت و حرمت و منزلت انسانی. -2 حق آزادی، آزادگی و حرّیت از بردگی و از سلطه و استبداد. -3 برادری و برابری افراد بشر با یكدیگر. -4 حق حیات و زندگی. -5 حق امنیت جامع یعنی امنیت جانی، روحی، حیثیتی، شغلی، اجتماعی و اقتصادی. -6 حق مساوات و برابری و نفی تبعیض در برابر قانون و در برخورداری از حمایتهای قانون. -7 حق آزادی مخصوصاً آزادی سیاسی و اصل حاكمیت تراضی و ارادهها. -8 حق مصونیت از آزار و شكنجه. -9 حق دادخواهی عادلانه و محاكمه منصفانه و حق دسترسی به محاكم صالحه. 10- حق برخورداری از ممنوعیت توقیف، حبس و تبعید خودسرانه. 11- حق مصونیت شخصی، شخصیتی و حیثیتی از هر نوع تعرض، توهین، تحقیر، ایذا، ظلم و تجاوز، و حق برخورداری از حمایت قانون در برابر تعرضات. 12- اصل برائت و حق برخورداری از آن. 13- اصل قانونی بودن جرم و مجازات و حق برخورداری از آن. 14- اصل عدم عطف بمسابق در مجازات و تشدید آن و حق مصونیت از آن. 15- حق مصونیت حریم خصوصی و خانوادگی از ورود، تجسّس و تعرّض. 16- حق انتخاب محل اقامت و حق آزادی تردد در همه كشورهای جهان كه ملك خدااست. 17- حق تابعیت و انتخاب كشور و جامعه. 18- حق مهاجرت و مراجعت. 19- حق پناهندگی و حمایت خواهی در برابر خطرات و تهدیدات غیر قانونی و ظالمانه. 20- حق انتخاب همسر و تشكیل خانواده و حق برخورداری خانوادهها از حمایت دولت و جامعه. 21- جایگاه منیع خانواده در جامعه و حق برخورداری از حمایت جامعه و دولت. 22- حق داشتن كار و شغل مناسب و آزادی در انتخاب و حق برخورداری از حمایت و تأمین اجتماعی در بیكاری. 23- حق داشتن مسكن و حق آزادی در انتخاب مسكن. 24- حق مالكیت فردی، جمعی و اجتماعی. 25- حق بیمه همگانی، حمایتها و تأمین اجتماعی. 26- حق آزادی عقیده و بیان و ممنوعیت تفتیش عقاید. 27- حق تشكیل، عضویت و مشاركت در مجامع، جمعیتها و در احزاب، اتحادیهها و تشكلهای مسالمت آمیز. 28- حق انتخابات آزاد و حق انتخاب شدن و انتخاب كردن. 29- حق مشاركت در امور اجتماعی و عمومی كشور. 30- حق اوقات فراغت، استراحت و تفریحات سالم و حق مرخصی با اخذ حقوق. 31- حق بهداشت، درمان و سلامت روحی و جسمی. 32- حق رفاه، معیشت، آسایش و آرامش و حق تأمین زندگی مطابق شئون انسانی. 33- حق برخورداری مادران و كودكان و همه اقشار آسیب پذیر از حمایتها و مراقبتهای ویژه و مضاعف. 34- حق تعلیم و تربیت و حق برخورداری از آموزش و پرورش رایگان و همگانی. 35- حق رشد و تكامل شخصیت انسانی برای هر فردی از افراد جامعه از طریق تعلیم و تربیت مناسب. 36- فراهم سازی زمینهها و دیدگاههای دوستی و حسن تفاهم بین ملتها و جمعیتهای نژادی و مذهبی و تسهیل صلح و همزیستی مسالمت آمیز بین المللی با آموزشهای دوستانه. 37- حق آزادی در مشاركتها و فعالیتهای معنوی، اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی و حق برخورداری از آثار و بركات آن. 38- حق برخورداری از فنون، علوم، هنرها، مهارتها و پیشرفتهای علمی و حق بهره برداری از آثار و منافع آنها. 39- حق ملی كه هر ملتی حق دارد از دولت خود نظمی را طلب كند كه در رشد شخصیت و پیشرفتهای علمی،مادی و معنوی او كارساز. 40- اصل تطابق حقوق و وظایف مخصوصاً میان دولتها و ملتها یعنی هر ملتی در برابر دولتی تكلیف و مسئولیت دارد كه حقوقش را تأمین كند. اعلامیه بعد از این اصول كلی و مواد، بالاخره در ماده29 یك اصل بنیادین را مطرح و آن را بر همه اصول و مواد قبلی حاكم میسازد و میگوید: حقوق آزادیهای مذكور در این اعلامیه آنچنان مطلق، یله و بیقید و شرط نیست كه هر كس هرطور كه بخواهد در پوشش این اعلامیه از حقوق و آزادیهای مذكور در آن سوء استفاده نموده و مرزهای اخلاق، فضیلت، نظم عمومی و حریم حقوق و آزادیهای دیگران را در هم بشكند و آنها را مخدوش سازد بلكه حقوق و آزادیهای مذكور در این اعلامیه تابع قانون و مقرراتی است كه بر اساس اقتضائات اخلاق صحیح، نظم عمومی، مصالح اجتماعی، رفاه همگانی و در جهت حفظ حقوق و آزادیهای عمومی در هر كشوری با فرایند دموكراتیك تصویب شده باشد. بنابر این با وجود ماده29 اعلامیه بسیار از شبهات، اشكالات و دغدغهها در مورد حقوق و آزادیهای ادعایی،غیر مشروع، ولنگاری و خلاف قانون برطرف میگردد و در ماده سی ام آخرین ماده اعلامیه جلوی یكی دیگر از راههای سوءاستفاده را میبندد و میگوید: هیچ كس و هیچ مقام، قدرت و دولتی حق ندارد هیچ یك از مواد و مقررات این اعلامیه را به طور مضیق و یا موسّع به نفع خود تفسیر كند و از آن در فشار به دیگری و یا تضییع حقوق دیگران سوء استفاده نماید. این بود خلاصهای از اصول و مواد سی گانه اعلامیه جهانی حقوق بشر كه كلیات آن بدین صورت تلخیص و ذكر گردید. چنانكه ملاحضه میفرمائید مخصوصاً با آن قید و شرطی كه در دو ماده آخر اعلامیه آمده است این سند یك سلسله اصول انسانی، قواعد عقلانی و مفاهیم عالیه و ارزشمندی را در بر دارد كه به قول شهید مطهری در كتاب نظام حقوق زن، جملههای طلایی است و كلیت آنها ریشه دینی و الهی دارد و همه آنها در متون دینی و اسلامی با صراحت آمده و بر آنها تأكید شده است و در حقیقت متن قرآن و روایات ما است كه به عنوان نمونه در اینجا به مستندات دینی و اسلامی ماده اول اعلامیه به طور اشاره و كوتاه میپردازیم. مستندات دینی و اسلامی ماده اول در ماده اول چنبن آمده است: ماده -1 تمام افراد بشر آزاد به دنیا میآیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند و همه دارای عقل و وجدان میباشند و باید نسبت به یكدیگر با روح برادری رفتار كنند. در این ماده: حریت، آزادی،آزادگی،جوهره عقل، برادری و برابری انسانها و كرامت ذاتی انسان كه در مقدمه اعلامیه آمده است به عنوان پایهها و مبامنی حقوق بشر و اصول اولیه و بنیادین آن ذكر گردیده و بر آنها تأكید شده و حقوق و مقررات مذكور در این اعلامیه بر پایه آنها پیریزی شده است. این اصول و قواعد گو اینكه عیناً از متون دینی و اسلامی گرفته شده است زیرا هزا و اندی سال پیش از آن در منابع اسلامی چنین آمده است: -1 امام علی (ع) در مورد حرّیت،آزادی و آزادگی انسانها چنین میفرماید: یا اَیهَا النّاسُ اِنَّ آدَمَ لَم یلِد عَبداً وَ لا اَمَه وَ اِنَّ النَّاسَ كلُّهُم اَحرارٌ (نهج السهاده: 1/198) ای مردم آگاه باشید كه انسانها برده بدنیا نیامده اند پس بنابراین همه انسانها آزادند و از حرّیت و آزادگی برخوردارند. ملاحضه میفرمائید كه فراز آغازین اعلامیه در این ماده گو این كه عیناً از گفتار حكیمانه امام علی (ع) اتخاذ و ترجمه شده است كه میفرماید: تمام افراد بشر آزاد به دنیا آمده اند و بر این آزادی،حقوق فراوان بار میشود. -2 رسول خدا (ص) در اعلامیه فتح مكه در مورد برابر ی و مساوات همه انسانها چنین میفرماید: اِنَّ النّاسَ مِن عَهدِ آدَمَ اِلی یومِنا هذا مِثلُ اَسنانِ المُشطِ لا فَضلَ لِلعَرَبِی عَلَی العَجَمی وَ لا لِلاَحمَرِ عَلَی الاَسوَدِ اِلّا بِالتَّقوی. (سیره ابن هشام: 2/412 - روضه كافی246) ای مردم! بدانید و آگاه باشید كه انسانها از آغاز خلقتشان تا كنون از عصر آدم ابوالبشر تا امروز مانند دندانههای شانه با یكدیگر مساوی هستند و كوچكترین تفاوت و برتری نسبت به یكدیگر ندارند. همه امتیازات و برتریهای ملی و نژادی لغو است. هیچ ملتی بر ملت دیگر و هیچ نژادی بر نژاد دیگر امتیاز و برتری ندارد مگر با تقوی. عرب و عجم، سیاه، سفید و سرخ و همه انسانها ذاتاً یكسان و برابرند. -3 رسول خدا (ص) در اعلامیه حجه الوداع در مورد اخوّت و برادری همه انسانها میفرماید: یا اَیهَا النَّاسُ اِنَّ رَبَّكم وَاحِدٌ وَ اِنَّ اَباكم واحَدٌ كلُّكم لِاَدمَ وَ ادَمُ مِن تُرابٍ (نهج الفصاحه: 675) ای مردم بدانید و آگاه باشید پروردگار همه شما یكی است و همگان از یك پدر و مادر به دنیا آمده اید و فرزندان آدمید و آدم نیز از خاك آفریده شده است یعنی پدر، مادر، اصل، نسب، ریشه، ماده و آفریدگار همه شما یكی است و همه شما از یك اصل و ریشه هستید و با هم برادر و برابرید. -4 خداوند نیز در اخوّت، برادری و برابر ی انسانها میفرماید: یا اَیهَا النَّاسُ اِنّا خَلَقناكم مِن ذَكرٍ وَ اُنثی جَعَلناكم شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا اِنَّ اَكرَمَكم عِندَاللِه اَتقیكم اِنَّ الله عَلیمٌ خَبیرٌ. (سوره حجرات: 13) ای مردم بدانید كه ما همه شما را از یك مرد و زن و از پدر و مادر واحد آفریدهایم و شما را قبائل و ملتهای مختلف قرار دادیم تا از یكدیگر شناخته شوید، نه احساس جدایی و برتری كنید. همه شما با هم برادرید و تفاوتی با یكدیگر ندارید فقط گرامی ترین شما پرهیزگارترین شما است و خداوند بر همه چیز و بر اعمال و رفتار شما دانا و آگاه است. یعنی همه انسانها برادر، یكسان و برابرند اختلاف در نژادها و ملیتها فارغ بین انسانها و عامل برتری و امتیاز آنها نسبت به یكدیگر نیست. -5 امام علی(ع) در مورد ارزش و فضیلت جوهره عقل انسانی كه انسان را یك موجود ممتاز و ارزشمند و دارای حقوق و كرامت ساخته است میفرماید: لِلاِنسَانِ فَضیلَتَانِ عَقلٌ وَ مَنطِقٌ. انسان از دو ملاك ارزش و فضیلت برخوردار است كه او را والا و ارزشمند ساخته است. یكی عقل و دیگری منطق یعنی قدرت فهم و قدرت بیان. باز میفرماید:اَلعَقلُ فَضیلَهُ الِانسانِ یعنی عقل مایه فضیلت،احترامو ارزش انسان است(تصنیف غررالحكم:50) -6 قرآن مجید در مورد كرامت ذاتی و خدادادی انسان به طور عموم میفرماید: وَ لَقَد كرَّمنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلنا هُم فی البَرِّ وَ البَحرِ وَ رَزَقناهُم مِن الطَّیباتِ وَ فَضَّلناهُم عَلَی كثیرٍ مِمَّن خَلَقنا تَفضیلاً(اسرا:70) حقا و قطعاً ما فرزندان آدم را گرامی داشته ایم و شایسته حرمت و كرامت قرارش دادیم.مواهب،امتیازات و نعمتهای فراوان و ارزش مندی به او عنایت نمودهایم و بر بسیاری از مخلوقات و آفریدههای همه جهان خلقت برتری داده ایم.برتری بزرگ و شایسته. -7 پیامبر اسلام نیز در مورد كرامت عام و مطلق انسان میفرماید: ما مِن شَیئی اَكرَمَ عَلَی اللهِ مِن بَنی آدَمَ قیلَ یا رَسولَ اللهِ وَ لا المَلائِكهُ قالَ وَ لاالمَلائِكهُ،اَلمَلائِكهُ مَجبُورُونَ بِمَنزِلَه الشَّمسَ وَ القَمَرِ(كنز العمال حدیث:34612) هیچ پدیده و مخلوقی در پیشگاه پروردگار از انسان، اولاد آدم گرامیتر نیست سوال شد حتی فرشتگان؟ فرود: آری حتی فرشتگان زیرا فرشتگان موجودات بیاختیارند مانند ماه و خورشید ولی انسان موجودی با اراده و دارای اختیار است. ما در اینجا به عنوان نمونه فقط به مستندات دینی و اسلامی ماده اولیه اعلامیه كه پایه و مبنای حقوق بشر است بدون شرح و تفصیل اشاره كردیم و آن هم در هر كدام فقط به یك آیه و یا روایت اكتفا نموده ایم و اگر به همین ترتیب مستندات همه اصول و مواد و همه مستندات آنها تحت عنوان مسندات دینی اعلامیه جهانی حقوق بشر ذكر و جمع آوری شود یك و یا چند جلد كتاب مستقل و قطوری را تشكیل میدهد. متفرقات و تفاوتها بحث در مشتركات و متفرقات حقوق بشر از دو منظر اعلامیه جهانی و اسلام است.گفتیم كه هر دو اصول و كلیات همسان و مشتركند به طوری كه گویا اعلایه از متون دینی و اسلام متخذ شده و یا با آن كاملاً منطبق است واما در برخی از مفروعات و مصادیق، تفاوتهایی از نظر كیفی و هم از نظر كمی بسیار فراتر از آن است كه در اعلامیه آمده است زیرا اعلامیه بیشتر ناظر به اعمال سلبی است ولی حقوق بشر در اسلام هم سلبی است و هم ایجابی، اسلام میگوید نه تنها به كسی ظلم نكن بلكه از حق مظلوم حمایت و دفاع كن(كونوا لِلظّالِمِ خَصماً وَ لِلمظلُومِ عَوناً)نه تنها كسی را آزار مده، ایذا و شكنجه مكن بلكه خدمت كن و آسایش و آرامش دیگران را فراهم ساز، نه تنها تكبر، تجبر و نسبت به دیگران احساس برتری نكن بلكه تواضع و فروتنی كن. نه تنها كسی را تحقیر و توهین نكن بلكه تعظیم واحترام كن نه تنها با كسی دشمنی و خصومت مكن بلكه مهربان باش و انسانها را دوست بدار كه بندگان خدایند و نه تنها به حقوق كسی تجاوز مكن بلكه حقوق خودتان را بر دیگران ایثار كن، نه تنها به دیگران حرف بد مزن بلكه با دیگران نیكو سخن بگو (قُولُوا للنّاسِ حُسناً) و نه تنها كسی را غمگین و ناراحت مكن بلكه دلشان را شاد كن كه شاد كردن دل بندگان خدا و نشاندن لبخند بر لبانشان بزرگترین عبادت است. عبادت به جز خدمت خلق نیست! و امثال اینگونه حقوق ایجابی كه فراوان است و باز اعلامیه جهانی حقوق بشر ناظر به اعمال و رفتار است ولی حقوق بشر در اسلام از اعمال و رفتار فراتر میرود و تا دل و درون انسان، و تا به بینش، نیت و انگیزش انسان نسبت به یكدیگر تسری و گسترش پیدا میكند و میگوید نسبت به یكدیگر در دل و درون خویش خوشبین و خیرخواه باشید. از سوء ظن، بدگمانی و بد خواهی و از كینه، عداوت و حسادت نسبت به دیگران دلتان را پاك سازید كه (اِنَّ بَعضَ الظَّنِّ اِثمٌ) به طور كلی اسلام در مورد حقوق بشر میگوید هر آنچه را كه برای خود دوست میداری برای دیگران دوست بدار و هر آنچه را كه برای خود خوش نمیداری برای دیگران نیز خوش مدار. این دستور را "قانون طلایی اسلام" در مسأله حقوق بشر مینامند كه امام علی (ع) میفرماید: (اَحِبَّ لِعامَّهِ رَعِیتِك ما تُحِبُّ لِنفسِك وَ اَهلِ بَیتِك وَ اَكرِه لََهُم ما تُكرِهُ لِنَفسِك وَ اَهلِ بَیتِك) و باز اعلامیه جهانی حقوق بشر ناظر به انسان زنده است ولی حقوق بشر در اسلام مردگان را نیز محترم میشمارد و صاحب حقوق میداند. از آنچه به طور اشاره و مختصر گفته شد، عمق، وسعت و گستردگی حقوق بشر و جامعیت و برتری آن بر اعلامیه روشن میگردد ولی در عین حال این حقیقت و جامعیت حقوق بشر در اسلام به معنای نفی اعلامیه جهانی حقوق بشر و معارضه با آن نیست و اساساً اختلاف با اعلامیه تلقی نمیشود زیرا این سلسله امور و حقوق در اعلامیه نه ذكر شده و نه نفی گردیده است و عدم ذكر آنها در اعلامیه به معنای نفی آنها نیست تا از مصادیق اختلاف تلقی گردد البته این موضوع و همچنین موضوع اختلاف در مبانی و اختلاف در شناخت شخصیت واقعی انسان كه قبلاً به آنها اشاره شد در مقایسه حقوق بشر اسلامی با حقوق بشر سكولار و غربی قابل طرح و بررسی است ولی در مورد اعلامیه فقط مواد و قواعد مذكور در متن اعلامیه قابل بررسی و ارزیابی است نه بیشتر از آن. اعلامیه جهانی، جامع همه قواعد و مفاهیم حقوق بشری نیست بلكه تنها متضمن قواعد و مقرراتی است كه مشكلات موجود و اولیه بشریت را در جهان كنونی حل و از خطرات، تهدیدات، آلام و ناملایماتی كه پیوسته او را تهدید میكند مصون بدارد و یا تخفیف دهد و از او حمایت كند. بنابراین، فراتر بودن حقوق بشر در اسلام از اعلامیه جهانی هیچ منافاتی با آن ندارد و اختلاف تلقی نمیشود. اختلافها و تفاوتها را باید فقط در مواد و مقررات مذكور در اعلامیه جستجو كنیم كه گفتیم در اصول و كلیات اختلافی نیست و در فروع و جزئیات نیز موارد اختلاف بسیار كم و معدود است. چنانكه گفته شد اعلامیه جهانی حقوق بشر دارای 30 ماده است و در این مواد از یكسو یك سلسله اصول، قواعد و مقررات كلی در مورد حقوق بشر مطرح شده است كه با اسلام و متون دینی انطباق كامل دارد چنانكه قبلاً توضیح داده شد و از سوی دیگر احكام و فروعات زیاد حقوقی در فرازهای مختلف مواد ذكر شده است كه تعداد آنها به حدود 170 فقره بالغ میشود و از این 170 فقره حكم فرعی، فقط 2 مورد به طور صریح با برخی از احكام فقهی و حقوقی اسلام متفاوت است و اختلاف صریح و قطعی تلقی میشود و حدود 7 تا حداكثر 10 مورد نیز شبهه و ابهام وجود دارد كه اگر به طور موسّع تفسیر شود و شامل برخی از احكام ممنوعه اسلام گردد اختلاف تلقی میشود و اگر مضیق تفسیر شود و به احكام ممنوعه تسری پیدا نكند اختلافی پیش نمیآید. اگر همه این موارد صریح و غیر صریح را كلاً مورد اختلاف فرض كنیم حداكثر به 10 تا 12 مورد بالغ میشود و موارد اختلاف اعم از موارد قطعی و احتمالی حداكثر به 7درصد میرسد یعنی در 170 حكم فرعی حقوقی 158 مورد اشتراك و همسانی و حداكثر 12مورد افتراق و اختلاف خواهد بود و اگر كسی بخواهد مواردی را هم بر آن بیفزاید آنچنان زیاد نخواهد بود و به جایی نمیرسد و این مقدار تفاوت و اختلاف نیز كاملاً طبیعی است. در مجموع باید گفت موارد اختلافات اعلامیه با اسلام اولاً با ماده 29 اعلامیه قابل توجیه است كه قوانین مصوب اصولی و منطقی كشورها را حاكم بر موارد اختلاف نموده است و ثانیاً این مقدار تفاوت در میان دیدگاهها و مباحث حقوقی یك امر متداول و طبیعی است چنانكه در تمام مباحث علمی و نظری و در فقه اسلامی و حتی در فقه شیعه میان فقها اختلاف نظر بیش از این مقدار است بنابراین نباید به اعلامیه جهانی حقوق بشر با سوء ظنّ و نگاه بدبینانه و تنگ نظرانه بنگریم و با آن به مقابله و مبارزه برخیزیم بلكه باید ضمن توجه به افتراقات و تفاوتهای موردی، آن را به رسمیت بشناسیم، با سعه صدر و احترام به آن بنگریم، با تعامل و تفاهم با آن برخورد كنیم و در حمایت و دفاع از حقوق انسانهای ستمدیده و بیدفاع در جهان و در تسكین آلام آنها حداكثر استفاده را بنمائیم. ذیلاً به برخی از موارد اختلافات صریح و احتمالی بین مفاد اعلامیه و اندیشه اسلامی كه به طور اجمال میزان كلی آن اشاره شد میپردازیم. موارد اختلاف صریح در مباحث پیش گفتیم كه موارد صریح اعلامیه با احكام فقهی و حقوقی اسلام دو مورد بیشتر نیست: -1 در ماده16 آزادی زن و مرد در انتخاب همسر مطرح میشود و این آزادی انتخاب از نظر ملی، نژادی، دینی، مذهبی، فردی، خانوادگی و شرایط مختلف دیگر مصادیق فراوان دارد و همه موارد آن از نظر اسلامیت شرط است یعنی زن و مرد مسلمان فقط میتواند با مسلمان ازدواج كند گرچه اطلاق این شرط نیز در میان فقهای اسلام مورد اختلاف است. -2 در ماده18 آزادی فكری، اعتقادی، دینی و مذهبی و آزادی در تغییر آن مطرح شده است و این آزادی مصادیق فراوان دارد كه كلیت و همه مصادیق آن در اسلام مورد تأیید است كه میفرماید: "لا اِكراهَ فِی الدّین" اساساً ایمان، فكر با درون و باور انسان در ارتباط است اكراه و اجبار پذیر نیست و از نظر اسلام نیز همه مصادیق آن آزاد و اختیاری است جز یك مورد یعنی ارتداد و تغییر دین كه بعد از مسلمان شدن و یا مسلمان متولد شدن، تغییر دین كه موجب وهن اسلام و مسلمین است مجاز نمیباشد و دارای مجازات است. گرچه در این مورد نیز مباحث و گفتگوهای فراوانی در میان فقها و علمای اسلام وجود دارد و قابل بحث و اجتهاد است. موارد ابهام و شبهه در چند مورد خاص از فرازهای فرعی اعلامیه ابهام وجود دارد گرچه به طور صریح اختلافی با احكام اسلام ندارد ولی در تفسیر موسع احتمالی تسری به احكام اسلام راه پیدا میكند كه اگر به احكام ممنوعه اسلام تسری پیدا نكند هیچ اشكال شرعی ندارد به عنوان نمونه به چند مورد اشاره میشود: -1 در یكی از فرازهای فرعی ماده16می گوید: زن و شوهر در كلیه امور مربوط به ازدواج دارای حق مساوی میباشند اگر این جمله بدین گونه تعبیر شود كه حقوق متقابل زن و مرد از نظر ارزش و مقدار در مجموع با هم مساوی و یكسان باید باشند و یكی از نظر حقوقی بر دیگری برتری نداشته باشد یعنی آنچه در برابری حقوق لازم است مساوات و یكسانی مقداری است نه عینیت و مشابهت در تمام موارد، بنابراین تفسیر، این ماده با احكام و حقوق خانوادگی اسلام اصطكاك پیدا نمیكند و مورد موافقت و تأیید اسلام خواهد بود. زیرا در اسلام حقوق زن و مرد در مجموع با هم مساوی است ولی مشابه نیست. یعنی در برخی موارد در عین مساوات، عینیت و مشابهت ندارد و در عین حال مساوی، هم وزن و مثل هم است " وَ لَهُنَّ مِثلُ الَّذی عَلَیهِنَّ" ولی اگر مساوات به معنای عینیت در تمام موارد و مشابهت كامل تفسیر شود در برخی از موارد با احكام و حقوق خانوادگی اسلام متفاوت خواهد بود. -2 در ماده 5 میگوید: احدی را نمیتوان تحت شكنجه و یا مجازات برخلاف انسانیت و شئون بشری و یا موهن قرار داد. اگر شكنجه و مجازات برخلاف شئون بشری و موهن طوری تفسیر شود كه شامل برخی از مجازاتهای اسلامی گردد و یا برخی از مجازات اسلامی، شكنجه و مجازات خلاف شئون بشری و موهن تلقی شود در هر دو صورت این ماده از اعلامیه در برخی موارد با احكام و حقوق جزایی اسلام اصطكاك پیدا میكند. ولی به نظر ما این ماده شامل مجازات اسلامی نیست زیرا مجازات اسلامی مجازات قانونی است و مجازات قانونی در همه كشورها وجود و ضرورت دارد و یك امر طبیعی است و هر مجازات هم در حد خود تلخی و آلام دارد ولی در صورتی كه قانونی باشد و با فرآیند دموكراتیك قانونی تصویب بشود. در این صورت اولّاً: شكنجه، خلاف شئون بشری و موهن تلقی نمیشود زیرا شكنجه به نظر ما به معنای آزار شدید بی رویه، خودسرانه، ظالمانه و غیر قانونی است و ثانیاً چنین قوانینی طبق ماده 29 اعلامیه كه توضیح داده شد حاكم بر مواد اعلامیه است. -3 در ماده 2، تمایز و تفاوت همه افراد را نسبت به یكدیگر به طور مطلق حتی از حیث مذهب نفی میكند و تمایز، مصادیق فراوان دارد تمایز از نظر نژادی، ملی، ثروت، مكنت، مقام و قدرت و امتیازات فراوان دیگر كه از نظر اسلام هیچ كدام آنها عامل امتیاز، برتری و تمایز در میان افراد بشر و عامل حقوق بیشتر برای كسی نیست. اسلام در كلیت نفی تمایز در تمام این موارد با این ماده اعلامیه موافقت كامل دارد و آن را تأیید میكند. جز تمایز از حیث مذهب زیرا به نظر اسلام ایمان و اعتقاد به خدا و آئین حنیف الهی برای انسان امتیاز ایجاد میكند و یك فرد مؤمن با یك فردی كه خدا را نمیشناسد و از آئین الهی یعنی از حق پیروی نمیكند یكسان و مساوی نیست و تمایز دارد ولی به نظر ما هیچ اختلافی بین اسلام و اعلامیه در این مورد وجود ندارد زیرا منظور از نفی تمایز به طور مطلق و حتی تمایز مذهبی در این ماده تمایز در حقوق ذاتی است كه به انسانیت انسان فارغ از هر خصوصیت دیگر بار میشود و حقوق فرا ملّی و فرا مذهبی است نه در حقوق اكتسابی مانند ایمان، علم، تقوی و امثال آن كه به طور طبیعی موجب امتیاز و عامل حقوق اكتسابی و مضاعف میباشند و سبب تمایز میشوند. بنابراین، تمایز مذهبی و حرمت بیشتر افراد مومن بر دیگران از نظر اسلام در حقوق اكتسابی است نه در حقوق ذاتی همان طور كه عالم بر جاهل به طور طبیعی در حقوق اكتسابی امتیاز و برتری دارد و این تمایزات اكتسابی خود از حقوق بشر است و این اصل ثانوی یعنی تمایز درحقوق اكتسابی با آن اصل اولی یعنی عدم تمایز در حقوق ذاتی هیچ منافاتی با هم ندارند. چنانكه قرآن مجید میفرماید:"اِنَّ اَكرَمَكم عِندَ اللهِ اَتقیكم"راستی گرامی ترین شما در پیشگاه پروردگار با تقوی ترین شما است. این آیه شریفه با صفت تفضیلی آمده است یعنی همه افراد بشر به طور یكسان از كرامت ذاتی انسانی برخوردارند و تمایز در كرامت ذاتی ندارند كه یكی واجد و دیگری فاقد آن میباشد ولی آدم با تقوی از حرمت و كرامت مضاعف برخردار است زیرا علاوه بر كرامت ذاتی كه با همه افراد بشر مشترك است از كرامت اكتسابی نیز برخوردار میباشد بنابر این تفسیر، این ماده هیچ منافات و مخالفتی با احكام اسلام و حقوق اسلامی ندارد. -4 در ماده 18 اعلامیه جهانی، حق آزادی عقیده و بیان مطرح میشود اگر اطلاق آزادی بیان كاملاً مطلق و بی قید و شرط تلقی میشود و شامل آزادی در توهین، افترا، تهمت به دیگران، نشر دروغ و اكاذیب و توهین به دین و مقدسات گردد از نظر اسلام مردود میباشد. زیرا این گونه آزادیها در اسلام ممنوع و غیر مجاز است ولی منظور از آزادی بیان در این ماده آنچنان مطلق و بی قید و شرط نیست و شامل این گونه موارد نمیشود زیرا در ماده 29 جلو سوءاستفاده از این نوع آزادیها را بسته و حقوق و آزادیهای مذكور در اعلامیه را تابع اخلاق، نظم عمومی، رفاه همگانی و محدودیتها قانونی نوده است بنابراین آزادی بیان مذكور در این ماده مقید است و هیچ منافاتی با اسلام ندارد. -5 در ماده 26 اعلامیه جهانی، حق آموزش، تعلیم و تربیت و پرورش همگانی را مطرح و احكام بسیار زیاد و ارزشمندی را مقرر میدارد كه همه آنها مورد تایید و بلكه مورد تاكید اسلام است و با اسلام توافق كامل دارد تا میرسد به این فراز كه میگوید: "آموزش و پرورش باید حسن تفاهم، گذشت، احترام به عقاید مخالف، دوستی بین تمام ملل را آموزش دهد و فعالیتهای صلح بین المللی را تسهیل كند". همه مفاهیم مذكور در این فراز مانند دیگر مقررات مذكور در این ماده بسیار بلند و زیبا و از نظر اسلام مستحسن و مورد تایید و تاكید است ولی ممكن است كه گفته شود كه یك مشكل ضمنی در این فراز به نظر میرسد و آن اینكه آموزش دادن این مفاهیم برای بچهها و جوانان در آموزش و پرورش و آنها را با روحیات خوشبینی جهانی و حسن تفاهم و تعامل بین المللی و با انسان دوستی عمومی و صلحجویی و با گذشت و احترام به عقاید دیگران تربیت نمودن، ایجاب میكند كه از طرح مسایل جهاد و دفاع و تبرّی در آموزش و پرورش كه از فروض الهی و ضروریات دین است خودداری شود و از این جهت دراین یك مورد با آموزهها و احكام اسلام و با حقوق اسلامی اصطكاك پیدا میكند. ولی به نظر ما این ماده هیچ مشكل شرعی و دینی ندارد زیرا در اسلام اصل اولیه بر دوستی احترام تفاهم، تعامل، صلح و زندگی مسالمت آمیز در جهان است و اسلام نیز در فضای صلح، دوستی و تفاهم میتواند در جهان پیشرفت و توسعه پیدا كند و صادر شود "اَلصُّلحُ خَیرٌ"ولی اگر روزی خدای نكرده این مفاهیم و این اصول و آموزهها كارساز نشد و به عللی به جنگ و خصومت منتهی شد مسأله جهاد و دفاع ومقاومت در برابر دشمن یك امر مشروع، مقدس، ضروری و طبیعی خواهد بود و حق همگانی است بدین جهت در اسلام نیز چنین موارد خاص به ناچار و به عنوان اصل ثانوی، جنگ، جهاد و مقاومت تشریع و تجویز شده است كه امام علی میفرماید:"اَخَرُالدَّواءاَلكی" بنابراین باید آموزشهای عمومی طوری طراحی شود كه در مرحله اول به عنوان اصل اولی، تفاهم، تعامل، تحمل، بردباری، سازگاری، انسان دوستی، صلح بین المللی و مفاهیم انسان دوستانه را به طور عموم و در سطح داخلی و بین المللی آموزش دهد و دانشآموزان و دانشجویان را با این روحیات پرورش دهد و در عین حال در كنار آموزش این مفاهیم عالیه، آن روی سكه نیز یاد آوری شود كه در صورت ناچاری به عنوان اصل ثانوی، جنگ، جهاد، دفاع و مقاومت در برابر دشمن نیز یك امر مقدس و ضروری است و از این طریق روح شجاعت و مقاومت در آنها ایجاد گردد. در این صورت نه از نظراعلامیه مشكل پیش میآید و نه از نظر اسلام و این یك آموزش منطقی، اصولی، جامع و انسانی است ولی اگر تنها جنگ، ستیز، خصومتف نفرت به كالبد دانشآموز و دانشجو دمیده شود و فرد تعلیم پذیر با روحیه نفرت، بدبینی، ستیزهجویی، ناسازگاری و جنگ طلبی تربیت گردد، رنگ و صیغه اصل ثانوی از اصل اولی پررنگتر شود و یا فقط دوستی و صلح طلبی یك جانبه القا و تعلیم گردیده و فرد تعلیمپذیر با روحیه سازش، تسلیم و ظلم پذیری تربیت شود هر دو از نظر اسلام مردود است. بنابراین روش آموزشی جامع و اصولی، اسلام و اعلامیه نه تنها هیچ تعارض و تقابلی با هم ندارند بلكه مؤید یكدیگرند زیرا نه از نظر مقررات بین المللی و حقوق بشری همانطور كه صلح، دوستی، تامل یك اصل است دفاع مشروع نیز یك اصل مسلم است و حق همگانی است و مورد حمایت و دفاع است. نتیجه بنا بر آنچه به اجمال گفته شد، موارد اختلاف آموزهها و احكام حقوقی اسلام با اعلامیه جهانی حقوق بشر به حداقل میرسد و اكثر موارد شبهه اختلاف قابل رفع و قابل جمع و تعامل است و اگر موضوعات خاصی هم باقی بماند در بسیاری از موارد با اجتهاد پویا قابل حل است. اجتهادی كه در اسلام و فقه اسلامی باب آن بسیار گشوده و قلمرو آن بسیار وسیع است كه تا مرز ضروریات دین و نص صریح و قطعی و مصالح نظام و جامعه گسترش دارد و در قانون اساسی در اصل دوم بدان تاكید شده و جمهوری اسلامی بر روی چنین اجتهاد مستمر و اندیشهای پویا پیریزی شده است و اگر برخی از موارد از طریق اجتهاد هم حل نگردید، ماده 29 اعلامیه جهانی در حل اختلاف و رفع شبهات بسیار كارساز است كه میگوید:هر قانون اصولی كه در یك فرآیند دموكراتیك قانونی تصویب شد است حاكم بر همه مواد اعلامیه حقوق و آزادیهای مذكور در آن میباشد و اگر باهمه این احوال، موارد اختلاف و تفاوتی باقی بماند بسیار كم و حد اقلی است و این میزان نیز در تمام مباحث حقوقی و حتی فقهی در میان حقوقدانان و فقیهان به طور طبیعی قابل تفاهم و تعامل و تفاهم است. خلاصه مباحث -1موضوع بحث و مقایسه در این توضیح فشرده فقط اعلامیه جهانی حقوق بشر بود نه عملكردها و نه حقوق بشر از دیدگاه سكولاریزم و غرب و نه كمیتهها و سازمانهای مختلف حقوق بشری و عملكرد آنها و نه میثاقها و كنوانسیونهای حقوق بشری، بلكه فقط ارتباط اسلام با اعلامیه جهانی حقوق بشر و موارد اشتراك و افتراق آنها مورد بحث، تطبیق و مقایسه میباشد. -2 اعلامیه جهانی حقوق بشر 30 ماده است و چهل اصل و قاعده كلی از آنها انتزاع میشود كه فهرست وار ذكر گردید و در تمام این اصول و قواعد حقوقی با اسلام اشتراك نظر دارد و مورد تأیید، تأكید و موافقت اسام است. -3 در اعلامیه كلاً 170 مورد احكام فرعی مقرر شده است و موارد اختلاف آن با اسلام فقط در برخی از فروعات و فرازهای فرعی است كه كلاً 2مورد اختلاف صریح وجود دارد و حداكثر 7مورد نیز به علّت ابهام در تغییرات، احتمال و شبهه اختلاف مطرح است یعنی در اصول و كلیات كلاً مشترك و همسان و فروعات نیز 94 درصد اشتراك نظر و فقط 6 درصد متفاوت است. -4 بسیاری از موارد اختلاف نیز كه از كلیت و ابهام در عبارات ناشی میشود قابل توجیه، حل و جمع است كه برخی از موارد به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفت و شبهه اختلاف و تفاوت بر طرف گردید. -5 حقوق بشر از نظر اسلام كماً و كیفاً بسیار گسترده، جامع و فراتر از اعلامیه جهانی حقوق بشر است ولی این گستردگی و جامعیت به عنوان اختلاف با اعلامیه تلقی نمیشود زیرا اعلامیه هیچكدام از آنها را نفی نمیكند فقط از ذكر آنها ساكت است زیرا اعلامیه جهانی براساس یك هدف خاص و به طور خلاصه تنظیم شده است مشكلات اولیه بشر را در جهان كنونی حل كند. -6 اعلامیه جهانی در ماده29، حقوق و آزادیهای مذكور در اعلامیه را با حفظ و رعایت اصول و منطق حقوقی و فرآیند دموكراتیك قانونی تصویب میشود محدود ساخته و چنین اصول و قوانین را بر مواد، اعلامیه حاكم میسازد از این طریق بسیاری از مشكلات را حل و بسیاری از شبهات و دغدغهها را بر طرف میسازد. -7 اجتهاد پویا نیز كه در اسلام و فقه اسلامی جایگاه بس رفیع و قلمرو بس وسیعی دارد در بسیاری از موارد حلال مشكلات و معضلات و عامل تفاهم و تعامل بین المللی و حقوق بشری میتواند باشد. -8 اكثر مواد و مقررات اعلامیه جهانی حقوق بشر از مستندات دینی و اسلامی فراوان رخوردار است كه به عنوان نمونه به برخی از مستندات دینی ماده اول كه ماده مبنا است اشاره گردید و مواد دیگر نیز بر همین منوال میباشد. * آیت الله هاشم هاشم زاده هریسی
|