Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: منادي تحوّل در حوزه

منادي تحوّل در حوزه

به مناسبت سالگرد درگذشت آيت‌الله سيدروح‌الله خاتمي‌

در ابتداي دهه 40، "تحول‌خواهان در نهاد روحانيت" در قالب كتابي به نام "بحثي درباره مرجعيت و روحانيت" مانيفست اعتقادي خود را درباره چگونگي و چيستي حوزه نگاشتند و برابر چشمان همگان با خيال راحت انتقاد كردند و پايشان را فراتر از چارچوب مرسوم حوزه قرار دادند. پس از آن بود كه نظام‌هاي جديد آموزشي در حوزه علميه قم در قالب چند مدرسه و موسسه برپاشد. در دي 1341، آن هنگام كه بزرگان تحول‌گرايي در حوزه؛ آقايان علامه طباطبايي، سيد ابوالفضل زنجاني، مرتضي مطهري، مهدي بازرگان، سيدمحمد بهشتي، سيدمحمود طالقاني و مرتضي جزايري در كنار يكديگر اين مانيفست را نوشتند، نمي‌دانستند كه شخصيتي در شهر كوچكي به نام "اردكان" حضور دارد كه سال‌ها پيش در قالب يادداشتي همينگونه سخن گفته بود.

آيت‌الله سيدروح‌الله خاتمي، نه‌تنها پيش از آنان، بلكه پيش از اينكه بزرگان حوزه قم به درخواست آيت‌الله بروجردي اصول اصلاحات حوزوي را بنويسند كه البته اجرايي هم نشد، در دفتر يادبودي كه از آن "حجت‌الاسلام وزيري" بود، از تحول‌گرايي در حوزه و آسيب‌شناسي آن نوشت؛ در دفتر يادبودي كه بزرگاني همچون امام خميني هم در آن مطالبي نوشتند. آيت‌الله خاتمي در 30 مهر 1326 همان گونه نوشته بود كه 15 سال بعد ديگران به آن رسيدند و امروز هم همچنان بزرگان حوزه از آن مي‌گويند و مي‌نالند؛ او مواردي را به عنوان نقاط ضعف حوزه بازگو كرد: "تشتت افكار، بي‌نظمي دستگاه روحانيت، تربيت نكردن مبلغ و خطباء و اهالي منبر پاك و زبردست، تجمع همه فضلا و دانشمندان در مراكز علمي و خالي گذاردن شهرهاي كوچك و قصبه‌ها و ده‌ها از اشخاص شايسته براي هدايت و تربيت مردم، تربيت نكردن برنامه صحيح و متناسب تحصيلي يراي محصلين و هزاران دردهاي ديگر، پيكر جامعه مسلمانان به‌خصوص روحانيت را بسيار ضعيف ساخته و تهديد به نيستي مي‌كند... " او آنچنان از اين وضعيت ناخرسند بود كه در ادامه با مزاحي تلخ‌گونه مي‌گويد: " هروقت به اين مسائل به مناسبتي توجه مي‌كنم، از شدت تاثر پريشان (مي‌شوم، از اين رو) از مغز پريشان جز فكر پريشان تراوش نخواهد كرد. "

آيت‌الله آنچنان به اين وادي توجه داشت كه در ايام تبعيد امام خميني در نجف؛ همان زماني كه همه اين عالم ديني را در قامت يك رهبر سياسي مي‌ديدند و حتي در حلقه درسي‌اش چارچوب حكومت اسلامي تئوريزه مي‌شد، در نامه‌اي از تشتت در راس هرم سازمان روحانيت گلايه كرد و آسيب‌شناسي‌اش را از نهاد روحانيت محور نامه قرار داد. اينگونه بود كه امام هم در 21 اسفند 44، در پاسخ به آن نامه فقط از حوزه گفت و خودش را هم‌درد با آيت‌الله دانست: " مطالبي كه مرقوم شده بود، صحيح. غفلت از آن نداشتم... اينجانب در رجوع از حبس سابق در نظر گرفتم كه كاري كه مقدمه اين نحو امور و طليعه تفاهم بين حضرات است، انجام دهم. بعضي اصلا در شور هم حاضر نشدند و بعضي كه در ظاهر صلاح ديدند، عمل نكردند. و كساني هم به اعذار مختلفه متشبث شدند... والي الله المشتكي و عليه التوكل في الشده و الرخاء... "

او در بيان انتقادات خود از ساختار حوزه، فقط با معممين سخن نمي‌گفت، بلكه مكلاها هم بي‌پرده گلايه‌هاي او را مي‌شنيدند؛ همانگونه كه استاد محمد رضا حكيمي از آن ياد كرده است.

تفاوت آيت‌الله خاتمي با ديگر تحول‌خواهان، فقط در زمان بازگويي كه به دهه 20 باز مي‌گشت و پيش از سايرين بود، مختص نمي‌شود، بلكه او اين نظرات را هم اجرايي كرد. او پس از تحصيل در اصفهان به اردكان بازگشت و حوزه علميه اين شهر را به همراه ديگر روحانيون بازسازي كرد و روش تحول‌خواهانه خويش را پياده كرد. اين برنامه درسي كه از آن ياد مي‌شود، به دوراني باز مي‌گردد كه حوزه، نه تنها حوزه امروز نبود، بلكه هنوز زعامت آن برعهده آيت‌الله بروجردي هم قرار نگرفته بود. حجت‌الاسلام "سيدمحمد موسوي زاده" يكي از شاگردان آن دوره حاج‌آقا روح‌الله، اينگونه در اين باره مي‌گويد:" ايشان نظم خوبي در مدرسه اردكان ايجاد كردند؛ امتحان مي گرفت. فقط هم از دروس حوزوي امتحان نمي‌گرفت؛ مثلا ادبيات فارسي هم درس مي‌داد و امتحان مي‌گرفت. " حجت‌الاسلام " علي جديدي " ديگر شاگردش هم به گونه ديگر روش آموزشي ايشان را بيان مي‌كند: " برنامه ايشان اين بود كه هفته‌اي يك‌بار يا 15 روز يك‌بار درس‌ها را مي پرسيدند و امتحان مي‌گرفتند. اگر كسي در درس حاضر نمي‌شد، ناراحت مي شدند و تذكر مي‌دادند. همچنين آقاي خاتمي گاهي اوقات براي رسيدگي به وضع طلاب به‌طور غيرمنتظره سري به طلاب مي‌زد تا ببيند آنها چكار مي كنند. "اين روش، روشي است كه حدود 15 سال بعد، مرحوم قدوسي در مدرسه حقاني به كار گرفت. همچنين "ميرزا احمد پيشوايي" هم از استادش مي‌گويد و درباره روش او به ياد مي‌آورد كه "آقاي خاتمي گذشته از اينكه استاد همه ما بود، پدر ما نيز بود. ايشان هر سه ماه يك‌بار از طلاب امتحان كتبي و شفاهي مي‌گرفت. "پيشوايي در پاسخ به اين سوال كه آن زمان در حوزه‌ها رسم بر امتحان گرفتن نبود؛ چه برسد به حوزه كوچك و غيرمشهوري همچون اردكان؟، مي‌گويد: " اما در اردكان اين رسم بود." از سوي ديگر، آيت‌الله خاتمي در كنار متون اصلي حوزه، برخي دروس ديگر را كه به فهم آن متون كمك مي‌كرد، را آموزش مي‌داد و در حوزه تحت زعامتش، مجالس گفت و شنود برگزار مي‌كرد.

آيت‌الله در آن دوره روزنامه مي‌خواند؛ اقدامي كه در خاطرات روحانيون از آن به عنوان رفتاري ممنوعه در قم ياد مي‌شود. راديو گوش مي‌كرد؛ راديويي كه از نگاه برخي در آن دوره حرام بود. او حتي در ايام طلبگي در اصفهان در مسابقات مقاله‌نويسي شركت كرد و جايزه گرفت.

البته ديگر تفاوت او با ساير تحول‌خواهان اين است كه در حين بيان اين انتقادات و حتي اجرايي كردن نظراتش، نماينده و وكيل چندين مرجع بزرگ تقليد در منطقه بود و هر از چندگاهي به قم مي‌رفت و با آنان ديدار مي‌كرد. در حالي كه اغلب تحول‌خواهان در گذشته و امروز، نه‌تنها در حوزه به اجرايي كردن نظراتشان نمي‌پردازند، بلكه از فضاي حوزه هم دور مي‌شوند و دورادور انتقاد مي‌كنند.

آيت‌الله خاتمي درباره حوزه‌هاي علميه معتقد بود كه " حوزه‌هاي علميه وابسته به هيچ شخصي نيست " و " بايد تحت نظم كامل اداره شود و طلاب جوان بايد در تحصيل خود نظم را سرلوحه قرار دهند. " همچنين او درباره عالمان ديني گفته بود: " اگر عالم دين خودش حب دنيا داشته باشد، چگونه مي‌تواند راهنما و الگوي مردم باشد؟... عالم ديني اگر اگر تهذيب نفس نداشته باشد، مخزن توليد فساد است و علمش تاريكي محض است."

از سوي ديگر، ويژگي "روحانيت" و اسلوب رفتاري آنان از منظر آيت‌الله اينگونه ديده شده بود: " اگر عمل يك شخص روحاني منطبق بر گفته‌هايش نباشد، در آخرت از همه مردم پست‌تر و بيچاره‌تر خواهد بود... اگر مردم به اندازه سر سوزني احساس كنند كه يك روحاني گرايش به ماديات دارد، او ديگر به درد روحانيت نمي‌خورد و قول و فعلش هيچ اثري بر مردم ندارد... " او همچنين درباره ارزش روحانيت گفته بود: " اگر يك نفر روحاني مي‌خواهد ارزش خودش را بفهمد، بايد ببيند كه چقدر به درد مردم مي‌خورد و چه اندازه وجودش براي مردم مفيد... " و به آنان توصيه كرده بود: " روحانيت حقيقي بايد روحاني‌نماها را به مردم بشناسانند... روحانيت بايد پيش از هر چيز انگشت انتقاد را متوجه خودش كند... روحانيون دنيادوست از همان زمان معاويه دين خود را به بهايي اندك مي‌فروختند... مفاسد زيادي روحانيت را تهديد مي‌كند كه از بزرگترين آنها حب جاه و گرايش به ماديات است... "

آيت‌الله اينگونه مي‌انديشيد و اينگونه باور داشت، اما حضورش در اردكان كمتر مجال داد كه اين آراء در قم و ساير حوزه‌هاي بزرگ علميه شنيده و در مجالس و محافل نقل شود.

منابع:

گفت و گوي نگارنده با برخي شاگردان آيت‌الله خاتمي‌

يادنامه خاتمي، محمدتقي فاضل ميبدي، انتشارات موسسه معارف اسلامي امام رضا(ع)

روح باران، خانه فرهنگ خاتمي‌

تنديس دينداري و فرزانگي، محمدرسول دريايي‌

صحيفه امام خميني‌

بحثي درباره مرجعيت و روحانيت، شركت سهامي انتشار

* فرید مدرسی

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org