|
او چگونه مي زيست؟
در سالروز درگذشت مرحوم حاج آقا مصطفي، وقتي همسر امام، كه در كنار امام نشسته و تلويزيون نگاه ميكردند به امام گفتند: آقا، امسال هم راديو، تلويزيون براي آقا مصطفي كاري نكرد، امام پس از شنيدن اين مطلب، عبارتي به اين مضمون به همسرشان فرموده بودند كه خانم، به اين چيزها كاري نداشته باشيد، دعا كنيد جايشان در آن عالم خوب باشد.همچنين همسر امام تعريف كردهاند كه امام پس از درگذشت فرزندشان، نيمي از ثواب اعمال مستحبّيشان را به ايشان هديه كردهاند كه اين امر، نشانگر اوج محبت و لطف حضرت امام نسبت به فرزند مجتهدي است كه در اعلاميه آبان سال 56 خود در اين زمينه ايشان را اميد آينده اسلام معرفي كرده بودند. شايد نسل جوان ما كمتر بداند كه مرحوم آيتالله حاج آقا مصطفي كه بود و چه كرد و چگونه زيست و منزلت علمي ايشان تا چه اندازه بود كه اميد است رسانههاي ما دستكم براي تنوير افكار اين قشر هم كه شده، گامي براي رفع اين ناشناختگي بردارند و به ويژه منزلت علمي ايشان را كه علاوه بر اجتهاد، مفسر قرآن هم بود و كتاب تفسير حمد ايشان، بهترين سند اين مدعاست، به طلاب و دانشجويان حوزههاي علميه، معرفي و زهد و سادگي و مبارزات وي را به جامعه بشناسانند.در سال 1342 كه امام به تركيه تبعيد شدند، مرحوم حاج آقا مصطفي نيز با فاصله كوتاهي توسط ساواك دستگير و به تركيه تبعيد شد. در آنجا و پس از آن در دوران سخت تبعيد امام در نجف و تا لحظه ارتحال در خدمت پدر ارجمند خود بود و عجيب اينجاست كه ايشان در وصيتنامهاي كه نوشته بودند، گويي، از مرگ خود پيش از رحلت پدرشان خبر داشتند، براي همين، حضرت امام را وصي خود در وصيتنامه معرفي مينمايند. امام پس از درگذشت فرزندشان، نيمي از ثواب اعمال مستحبّيشان را به ايشان هديه كردهاند كه اين امر، نشانگر اوج محبت و لطف حضرت امام نسبت به فرزند مجتهدي است كه در اين زمينه ايشان را اميد آينده اسلام معرفي كرده بودند. عجيبتر از اين، برخورد حضرت امام با خبر مرگ فرزند برومندشان است كه وقتي اعضاي دفتر با كنايه به ايشان ميگويند: حال حاج آقا مصطفي خوب نيست و بايد به بُيمارستان برده شوند، با فراستي كه داشتند، فرمودند: اگر مصطفي مرده است، به من بگوييد و بعد صداي گريه مرحوم حاج احمد آقا همه چيز را براي ايشان روشن كرده بود. اصحاب امام كه در اين لحظه سخت در كنار امام بودهاند، از شكوه صبر و عظمت حلم امام پس از اين مسئله خبر ميدهند كه به رغم آن همه علاقه كه به فرزند خود داشتند، در حالي كه به زمين خيره شده بودند، انگشتان دست راستشان را به هم چسبانده و به زمين قرارداده و تنها سه بار فرمودند: "انالله و انا اليه راجعون". و تنها جملهاي كه از ايشان شنيده شد، اين عبارت بود كه اميد داشتم مصطفي به درد اسلام بخورد و اضافه كرده بودند، سعي كنيد مستحبات را نسبت به دفن ايشان انجام دهيد.در روز تشييع جنازه مرحوم حاج آقا مصطفي، امام فرزندشان را مثل بقيه كساني كه تشييع كرده بودند، تشييع فرموده به منزل بازگشتند و عجيبتر آن كه در آن روز هم به مسجد براي اقامه نماز جماعت ظهر و عصر رفتند و هم به شهادت مرحوم حاج احمد آقا، برنامه مطالعه كتابي را كه روزانه از آن صفحاتي را ميخواندند و كتاب درسي و حوزوي هم نبود، ترك نكردند و با همان آمادگي و تسلط همه روزه در حوزه درسشان حاضر شدند؛ گويي هيچ اتفاقي براي فرزندشان نيفتاده است. اين روحيه حضرت امام، در حالي بود كه ايشان به مجرد شنيدن خبر كسالت يا ناراحتي يكي از فرزندانشان، بلافاصله از اعضاي دفترشان ميخواستند ايشان را از حال وي مطلع سازند. از جمله يكبار كه مرحوم حاج احمد آقا در مجلس شوراي اسلامي گفته بود، حال من زياد خوب نيست، امام كه همزمان اين برنامه را از راديو گوش ميكردند، چنان نگران شدند كه بلافاصله با زنگ مخصوصي كه در كنارشان بود، يكي از اعضاي دفتر را خبركرده و از او پرسيده بودند، مگر احمد چه شده؟ خبري از او به من بدهيد. با وجود درگذشت مشكوك ايشان امام به هيچ وجه اجازه كالبدشكافي پيكرشان را ندادند، چرا كه آن را مايه بهانهگيري احتمالي بعثيها ارزيابي ميكردند. منبع: كتاب سيره امام خميني جلد سوم
|