Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: فقه و حقوق بشر

فقه و حقوق بشر

بیانات حضرت آیت الله العظمی صانعی (مد ظله العالی) در برنامه دیدار با فرزانگان (قسمت دوم)

ما درس امام كه می رفتیم، پیش مطالعه و پیش مباحثه می كردیم تازه باید به جای تمام حواسمان یك مقدار هم باید حواس می گرفتیم ببینیم چطوری كد می دهد و اشاره می كند. من بارها گفته ام درس های امام همه بحث های دیگران است لا بالممازجه ولا بالمباینه، نه این جور است كه آن ها باشد و نه آنجور است كه آنها نباشد. ما فتوای نادر از امام نمی یابیم یعنی فتوایی كه با موازین فقهی سنتی جور در نیاید، او شاگرد می پروراند؛ امام عنایت داشت. من الان كه دارم فكر می كنم تعجب می كنم چون دنیای الان را دارم می بینم بنده حدود 8 سال درس امام می رفتم و تا زمانی كه در مسجد سلماسی درس می فرمود، چه صبح و چه عصر، پشت سر امام راه می افتادم و تا مقابل خانه شان می رفتم. خوب طبیعی است كه 8 سال یك روز و دو روز نیست آن هم یك بچه طلبه دهاتی كه حرف می زند ممكن است خیلی حرفهایش هم نادرست باشد، قاعدتاً یك روز عصبانی بشود قیافه اش را در هم بكشد. یك روز رو ترش كند كه آدم بفهمد این آقا دیگر مایل نیست، اما امام با آن عنایتی كه داشت در تمام این مدت یك روز نشد كه از دست امام ناراحت بشوم و بگویم امام ناراحت شده و نباید بروم. جالب این است كه امام پرورش می داد ما باید از امام درس بگیریم در پرورش هر كسی در حد خودش، هر استادی نسبت به شاگردش، هر مدیری نسبت به زیردستانش، هر مسؤول سیاسی نسبت به دیگران و جامعه اش، این پرورش دادن این عنایت داشتن بازیچه نیست كه شخصی 8 سال مرتب صبح و عصر دنبال یك كسی كه دریای علم و فلسفه است بگیرد و آن مسائلی كه شما از بزرگان نسبت به ایشان نقل می فرمودید و او گوش می دهد.

یك روز صیبه ایشان مریض بود فردایش رفتم آنجا اخوی گفت: چكار داری؟

گفتم: سؤالی از امام دارم.

گفت، صبیه امام در بیمارستان است و شما بروید.

گفتم: نمی شود و امام این طور نیست كه من برگردم. می روم حرفم را می زنم. آمدیم و مطلبمان را به امام گفتیم. امام خیلی گرفته بود و جواب ما را نداد ما هم یك آدم پرتوقع، امروز كه صبیه شان مریض است آمده ایم از قیافه ما معلوم بود كه ناراحتم فردا كه امام برای درس به مسجد اعظم آمدند، مطلب را بیان كردند و گفتند: دیروز آقایی آمده مسائل را برای من نوشته است و چون یك مقدار حواسم جمع نبود جواب ندادم. معذرت می خواهم و حالا می خواهم جواب بدهم و جواب دادند.

مسأله مریضی صیبه امام این بود كه سنه 41 صبیه ایشان كه حامله بود مریض شده بود و به بیمارستان نكویی برده بودند شورای پزشكی تشكیل شد و گفتند به هر حال نمی شود هر دوی این ها جان به در ببرند؛ یا باید بچه را فدای مادر كنیم یا این كه مادر را فدای بچه. بعد از ظهری بود كه منزل ایشان جلسه ای تشكیل دادند و دكتر قره گوزلو رئیس بیمارستان نكویی هم بود امام فرمود حالا صبركنید تا فردا صبح.

بعد به اخوی گفتند: شما در منزلتان ختم "امن یجیب" بگیرید و آقای قاضی، عموزاده علامه طباطبایی كه قبرش در شیخان است را هم بگویید بیاید؛ چون از رفقای قدیمی امام بود و آدم خاصی بود و دارای كرامات و خصوصیات بود. بعد از دعا شفای این ها را از خدا بخواهید تا ببینیم چه می شود؟ نیمه های شب بود كه تلفن به آقای اخوی زنگ می زند كه خطر هم از مادر رفع شده و هم از بچه و فردا صبح هم سالم شدند و بعد به دنیا آمد.

اصل این كه اسلام حكومت دارد از مسلمات فقه شیعه است و دلیلشان هم این است كه اگر اسلام حكومت نداشته باشد، حرج و مرج و ناامنی پیش می آید و جان و مال و ناموس مردم به خطر می افتد وحقوق مردم تضییع می شود. پس عقل و نقل حكم می كند كه ملت حكومت داشته باشد و حتی مرحوم آقای اراكی (رضوان الله تعالی علیه) در این كتاب مكاسب محرمه ظاهراً دارند كه حكومت را ازكجا باید تامین كرد؟ چون حرف ایشان این است كه چون تشكیل حكومت بر ما واجب است زیرا همه ما مكلفیم كه اعراض و امنیت مسلمین را حفظ كنیم و حقوق افراد را حفظ كنیم تا مردم به حقوقشان برسند، حالا با دید حكومت منهای منابعی كه دارد - همان حكومت 200 سال قبل را مثلاً نگاه كنیم - می فرماید چون تشكیل حكومت بر ما واجب است حفظ آن هم بر ما واجب است ومقدمتا ما باید مالیات بدهیم تا این ها به كارمندانشان بدهند و اداره بشود و این را بابت اجاره بدهند.

نه اصلاً این حرفهامطرح نیست حرف ایشان درست است كه تشكیل حكومت و حفظ آن بر ما واجب است و همگان باید با دادن مالیات و انواع و اقسام دیگر، آن را حفظ كنیم این یك بحث و آنچه كه بنده از بحث امام برداشت می كنم این است كه وقتی اسلام حكومت دارد این نظر اسلام است برای همیشه است، عقل هم همین را می گوید كه حكومت لازم است من كار به كیفیت حكومت ندارم اصل حكومت را عرض می كنم. این حكومت برای حفظ اموال و اعراض و انفس مردم آمده برای امنیت آمده و امروز برای رشد استعدادها آمده؛ چون دانشگاهها و وزارتخانه ها مال حكومت است هر زمان بر حسب بینش افراد باید آن حكومت تشكیل و اداره بشود و لذا محقق در شرایع می فرماید كه مستحب است كمك كردن به سلطان عادل؛ یعنی اگر كسی در راس قدرت قرار گرفت، سلاطین آن موقع هم به عنوان استبداد عمل می كردند منتهی در این استبداد و خودرایی اگر عادل باشد و سبب تضییع حقوق دیگران نشود باید كمكشان كرد و مستحب است. یك روز هم حكومت سلطنتی بوده و مشروطه كه میرزای نائینی آوردند قبل از او هم در زمان محقق ثانی حكومت غیرمشروطه بوده امروز هم حكومت جمهوری یعنی حكومت مردمی داریم در چارچوب موازین اسلام. بنا بر این می توانیم بگوییم كه اسلام حكومت دارد و از احكام اولیه است؛ یعنی چیزی است كه برای جلوگیری از هرج و مرج لازم است و واجبی هم مهم تر از این نیست و بر حسب گذشت زمان هرچه را كه جامعه بشر با فكرش در اختیار حكومت قرار داده و می گوید باید انجام بدهد، هم مقدار اختیارات حكومت و هم مواردی كه حكومت به كار می برد، اگر خلاف شرع نباشد باید انجام بگیرد روزی به صورت استبداد بوده یعنی خود پادشاه اهل حل و عقد بوده كه 4 نفر ریش سفیدان می نشستند و مطرح می كردند، روزی به صورت مشروطه بوده كه مجلس قوانین را می گذرانده و چنین و چنان، امروز هم به صورت جمهوری اسلامی در آمده ولی مسائل حكومت ده برابر صد سال قبل است اگر نگوییم صد برابر یعنی آنقدر كه اختیارات برای حكومت قرار داده اند برای پیشرفت، ما هم باید همه آن اختیارات را به حكومت بدهیم و می گوییم اسلام آن اختیارات را داده است. بنا براین من بحث مالیات را كه آن وقتها در مجلس بحث می شد حالا كه نگاه می كنم می بینم كه اصلا به آن مباحث احتیاج نیست، گرفتن مالیات بر حكومت جایز است و دادنش بر مردم برای حفظ نظم و جلوگیری از هرج و مرج، واجب است. آنچه كه در دنیا فكر می شود كه ابزار كار حكومت است ما معتقدیم اسلام اجازه داده است كه به حاكم بدهند و به حكومت، فلذا امام فرمود حكومت می تواند قراردادها را یك طرفه فسخ كند حكومت را عرض می كنم، قانون كار كه به اعتبار حكومت تصویب شده است، حكومتها در دنیا وزارت كار دارند اداره مملكت وزارت می خواهد ما امروز نمی توانیم بگوییم وزیر كار و وزارتخانه نمی خواهیم چون كه اداره مملكت به قانون كار و وزارت كار احتیاج دارد امام فرمود حكومت می توان قانون كار بگذارد و یك طرفه به كار فرما بگوید تو باید این كار را بكنی این را از كجا بیرون آورد؟ از اینجا در می آید كه اسلام حكومت دارد عقل حكومت را تنفیذ كرده است پس آنچه مربوط به حكومت است باید انجام بگیرد.

از نظر بنده اگر كسی بخواهد فقه حكومتی بنویسد یك كلمه است و آن این است كه آنچه را بشریت رسیده كه حكومتها لازم دارند مسلمانها هم باید آن را برای حكومتها درست كنند حكومت هم باید برود اگر در جایی رسیدند كه جایز نیست فكر نكنند كه روی حساب شخصی جایر است یا نه؟ به حساب حكومتها مالكیت در دنیا محترم است و این چیزی نیست كه ما مسلمانها داشته باشیم همه طرفداران مالكیت آنرا محترم می دانند، همه هم می گویند كسی حق ندارد در مال دیگری تصرف كند همه هم می گویند اگر شهرداری بخواهد خیابان كشی كند و خواست خانه شما را خراب كند می تواند لكن باید پولش را به قدر متعارف و قیمت بازار بدهد این دیگر بحث شخصی نیست كه من بگویم من راضی نیستم و خلاف شرع است آنچه را كه حكومت برای اداره امور مردم در دنیای امروز به حكومت داده اند بنده معتقدم در اسلام هم به حكومت داده است و در بعد حكومت باید نگریست نه در بعد قانون مدنی. می خواستند با قانون مدنی قانون كار درست كنند، خوب با قانون مدنی درست نمی شود و جالب این است كه در روایات تحف العقول كه شیخ در اول مكاسلب محرمه آورده یكی از وجوهات امارت دانسته یعنی قوانین استخدامی و حكومت غیر از قوانین مالك و مستأجر است قوانین استخدامی، وزارت كشور می خواهد مجلس و نمایندگان می خواهد این درباره حكومت اما مسأله ای كه فرمودید آیا نظریات امام فرق كرده یا نه؟ اصول كلی امام سر جای خودش است و فرق نكرده هر فقیه و محققی باید این طور باشد اصول كلی فرق نمی كند اما بر حسب اشكالات و مشكلاتی كه پیش می آید دوباره بر می گردد به آن اصول كلی و به قول امام زمان و مكان در استنباط و فقه مؤثر است محور همان كتاب و سنت است و همان اقوال فقها اما زمان و مكان مؤثر است این حرف تنها مال امام نیست بلكه شهید اول هم این حرف را دارد و مواردش مؤثر است. زمان و مكان مؤثر است هم فقهای دیروز داشته اند و هم فقهای امروز و هم فقهای فردا دارند اشكال ها را هم نباید بگوییم چون غربی ها گفته اند پس ما بگوییم این باطل است و كفر است این ها چیزهایی است كه خود انسان گاهی می فهمد و می یابد یعنی به این جا می رسد كه چرا این طور شد خوب اسلام دین منطق است حتی نماز و روزه را هم كه واجب می كند، جهتش را هم بیان می كند علل الشرایع پر است از جهت مسائل اگر دیروز در مسائل زنان مشكلاتی نبود برای این بود كه خانواده ها و زندگی بشر یك زندگی بسته بود و مشكلی پیش نمی آمد دیروز كه زن نمی خواست به دانشگاه بود تا شوهر بگوید نمی خواهم بروی دیروز كه شوهر معتاد نبود دیروز كه شوهر زندانی شده نبود شوهر فراری نبود اما امروز همه این ها پیش می آید این جاست كه وقتی به سراغ امام می روید كه شورای نگهبان در مورد عسر و حرج زندگی برای امام می نویسند -من همانجاهم مبنایم با حالا یكی بود طرفدار این بودم كه عسر و حرج می تواند باعث طلاق بشود- می بینید كه امام آنجا می نویسد آری باید به محكمه برود و نصیحت كند والا طلاق بدهد اگر نبود ترس، مطالب آسانتری بود كه می گفتم یعنی امام با همه قدرتش می ترسید.

این مطلب ادامه دارد

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org