Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نگاه آیت الله صانعی درباره تفكر فقهی آیت الله العظمی بروجردی

نگاه آیت الله صانعی درباره تفكر فقهی آیت الله العظمی بروجردی

تاثیر ریشه یابی روایات در استنباط احكام‌

اشاره:

سال 85 مسئولا‌ن روزنامه شرق برآن شدند تا به مناسبت سالگرد فقیه نامدار شیعه، حضرت آیت الله العظمی بروجردی به انتشار ویژه نامه ای مبادرت ورزند. در همین رابطه به دیدار مرجع نواندیش شیعه حضرت آیت الله العظمی صانعی شتافتند و طی گفتگویی دیدگاه ایشان را پیرامون تاثیر ریشه یابی روایات در استنباط احكام به چاپ رساندند. اما آیت الله در همین رابطه تاكید كردند:

جای تشكر است كه شما می خواهید یادنامه ای را درباره آیت الله العظمی بروجردی منتشر كنید. به شرطی كه بازی سیاسی در یادنامه نیاید. چون در این صورت هم ظلم به فقه و فقاهت شده است هم ظلم به آیت الله بروجردی. اگر می خواهیم بحث سیاسی داشته باشیم باید در جای خودش طرح شود.

مرجع نواندیشه شیعه ادامه دادند: اما یادنامه باید به دور از خط و خطوط سیاسی باشد.

زمانی كنگره ای درباره آیت الله بروجردی تشكیل شده بود، آقای واعظ زاده خراسانی لطف كرده و آمده بودند كه مرا هم دعوت كنند. به ایشان هم گفتم اگر می خواهید كنگره علمی باشد باید خط و خطوط سیاسی حاكم نباشد. اینكه كسانی را دعوت می كنید آیا می توانید حرف های آنها را هم پخش كنید؟ گفتند نه نمی توانیم، گفتم پس من هم نمی توانم. این یك كار سیاسی است. عرایض من هم ان شاء الله با این شرط نوشته می شود. در غیر این صورت این جملات بنده هم حذف شود. چون من نمی خواهم فقه پربار شیعه را با خطوط سیاسی و قدرت ها مخدوش كنم.

امید است روزنامه شرق كه از وزانت خاصی برخوردار است، كه در بحث های تحقیقاتی و فكری حقوقی اش این وزانت را می بینم، در این مورد هم حق مطلب را رعایت نماید.

آیت الله صانعی در این گفتگو درباره تفكر فقهی آیت الله بروجردی چنین فرمودندكه با هم پی می گیریم.

احترام به دیدگاه فقهای عامه یك ریشه تاریخی دارد. از زمان سید مرتضی به عنوان یك فقه تطبیقی و حقوق تطبیقی مطرح بوده است. سید مرتضی "انتصار" می نویسد و در آن مبانی عامه و امامیه را نقل می كند و مستنداً به ادله ای كه آنها هم بپسندند و ادله ای كه واقعاً دلیل هستند جواب می دهد. بعد نوبت به شیخ طوسی می رسد كه كتاب "خلاف" را می نویسد و فقه تطبیقی را دنبال می كند. علامه هم در "تذكره" همین دیدگاه تطبیقی و به زبان امروز فقه مقارن را مطرح می كند. اینها دیدگاه های اهل سنت را می آوردند و جواب می دادند، این ریشه تاریخی دارد. اما امتیاز آیت الله بروجردی در فقه این بود كه مسائل را ریشه یابی می كردند. برای این كار ایشان شناخت نظریات فقهای اهل سنت را لازم می دید. چون ایشان معتقد بوده است كه فقه شیعه در ابتدا حاشیه ای بر فقه اهل سنت بوده است. امتیاز بسیار قوی فقه آیت الله بروجردی ریشه یابی بود. اصولش هم همین است. ایشان از نواده های بحرالعلوم بوده كه او هم در ریشه یابی مسائل بسیار قوی بوده است. اخیراً كتاب مصابیح ایشان را كه بعضی آقایان می خواهند چاپ كنند دیدم این روش در آن بسیار روشن است. چه بسا اتخاذ این روش از سوی ایشان از كثرت تتبع و تفقه ایشان است كه نقل می كنند در اصفهان كه مشغول تحقیق و مطالعه می شد متوجه گذشت زمان نمی شد و همچنان غرق مطالعه و غور در مسائل بود.

كمااینكه در نوشتار هم ایشان به شدت دقیق و حساس بودند، به طوری كه ایشان نوشته های بسیار داشت ولی هیچ كدام در زمان خودشان چاپ نشد. چون هربار كه آن را مرور می كردند چیزی برآن می افزودند. در فتواهایشان هم همین حساسیت و وسواس را داشتند. یادم است آن زمان كه طلبه ها به جمكران می رفتند و می آمدند و بحث نماز شكسته مطرح بود، هر دو، سه ماه ایشان نظر دیگری می دادند. گاه می گفتند نماز شكسته است گاه می گفتند كامل باید خواند. چون دائماً در حال تفحص و تتبع بودند.اجمالاً به خاطر ریشه یابی و اقتدا به شیوه سلف صالح نظریات عامه را نقل می كردند و كار خوب و پسندیده ای هم بود. اما اینكه به آنها با دیده احترام می نگریستند هم یك فضیلت انسانی است، هم یك فضیلت سیاست اسلامی است. اما از نظر انسانی بنده در بحث غیبت گفته ام كه غیبت هیچ انسانی جایز نیست، برخلاف بعضی فقها كه گفته اند غیبت غیرشیعه جایز است یا دلیلی بر حرمت نداریم. بنده در مكاسب محرمه گفتم غیبت هیچ كس مجاز نیست. اما غیبت یعنی انتقادی كه از حسد سرچشمه می گیرد نه اینكه اگر من مظلوم واقع شدم حق نداشته باشم بگویم به من ظلم شده است. یا در جامعه كسی مرتكب خلاف می شود حق نداشته باشم به او انتقاد كنم. غیبتی كه حرام است و مشمول همه انسان ها می شود غیبتی است كه از حسد شخصی سرچشمه بگیرد. اینكه من ناراحت باشم چرا دیگری این فضیلت را دارد. موارد استثنای غیبت بسیار زیاد است. شهید ثانی در رساله غیبتش ده، بیست مورد را استثنا كرده است كه به نظر من آنها استثنا نیست، از ابتدا آنها با غیبت متفاوت بوده است. آقازاده بزرگ مرحوم محقق داماد می گفت پدرم معتقد بود برخی روایات غیبت در زمان بنی امیه بعد از حادثه كربلا آمده است. چون بنی امیه جنایت زیاد كردند برای اینكه كسی آن جنایات را متذكر نشود، این مطالب را درباره غیبت گفتند درحالی كه آنها غیبت نیست، بیان تظلم است. یا كسی كه مسئولیتی را پذیرفته در مقام مسئولیت باید اجازه بدهد من حرفم را بزنم یا اگر كسی نظرش را علنی گفت من هم حق دارم علنی پاسخ بدهم.

امتیاز آیت الله بروجردی در فقه این بود كه مسائل را ریشه یابی می كردند. برای این كار ایشان شناخت نظریات فقهای اهل سنت را لازم می دید.

گذشته از این موارد غیبت مطلقاً حرام است. لذا آیت الله بروجردی از این جهت رعایت می كرد و به برادران اهل سنت بد نمی گفت. این منبعث از فرهنگ و شأن علمی اسلام است. ایشان از نظر جهانی طرفدار وحدت جهان اسلام بود. ضمن اینكه اساساً بدگویی نسبت به مقدسات دیگران بد است. در قرآن آمده است ولاتسبوا الذین یدعون من دون الله. باید گفت تكیه شیعه برمثبتات خودش است و اگر بخواهیم شیعه را معرفی كنیم باید به همین مثبتات تكیه كرد.

مرحوم امام خمینی هم در سراسر كتاب هایشان یك جا را نمی بینید به بزرگان اهل سنت خلاف احترام و اخلاق چیزی گفته باشند. در حالی كه بعضی بزرگان ما این رویه را داشته اند. كمااینكه در باره مرحوم فیض چه ها گفته اند. مرحوم امام در همین كتاب چهل حدیث خودشان در تفاوت افراد با یكدیگر می گویند كسی كتابی نوشته بود كه آن را وقف كسانی كرده بود كه روزی صد بار به مرحوم فیض لعن كنند. در حالی كه مرحوم شاه آبادی می گفت لعن به شخص نكنید، مگر اینكه لعن به او از جانب اهل بیت آمده باشد، چون ممكن است او بین خود و خدا اصلاح شده باشد. آیت الله بروجردی هم بر همین اساس اخلاقی هیچ گاه خلاف احترام عمل نمی كرد. اما از جهت سیاسی هم باید مسلمان ها هماهنگ باشند، در این صورت فشار و هتك بر اسلام كمتر خواهد شد. این هماهنگی و نزدیكی را هم نمی شود از قدرتمندان انتظار داشت چون ممكن است با منافع آنها و ریاستشان منافات داشته باشد. آقای بروجردی معتقد بود این هماهنگی ایجاد شود. همه ما باید زمینه ساز این هماهنگی شویم تا در ظهور مهدی موعود(عج) همه تسلیم حق و عدالت شوند. البته این جبر تاریخ است كه بشریت به سوی وحدت می رود، هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین كله و لوكره المشركون. امروزه بشریت از اختلاف ها ناراحت است و اختلافاتی كه هست بخشی مربوط به قدرتمندان است، بعضی هم مربوط به ناآگاهی و جهالت است وگرنه اگر اسلام واقعی معرفی شود همه می پذیرند.

الان در عراق برخی قدرتمندان مخالفند كه رئیس جمهور شیعه باشد، برخی دیگران هم مخالف سنی بودن آن هستند. در حالی كه فرقی نمی كند. وقتی قانونی وجود دارد كه حقوق همه را در نظر گرفته است، مسئله اینكه رئیس جمهور شیعه یا سنی باشد اهمیت ندارد. باید فرهنگ جامعه را بالا ببریم. در این صورت شیعه یا سنی بودن رئیس جمهور نمی تواند اثرگذار باشد. مگر اینكه فرهنگ جامعه عقب افتاده باشد. ما حتی با مسیحیان هم نزاعی نداریم بلكه با هیچ انسانی دعوا نداریم. قرآن هم می گوید همه تسلیم حق و عدالت باشید. آقای بروجردی هم حیث سیاسی و هم اخلاقی این مسئله را رعایت می كرد كه ماهم امروز موظفیم این مسائل را رعایت كنیم. امید است در ایامی مثل هفته وحدت واقعاً این هماهنگی ها تقویت شود، نه اینكه كار صوری و نمادین باشد ولی در محتوا نحو دیگری باشد. آقای فلسفی می گفت جایی رفته بودم، قبل از ورود پشت در شنیدم از من بدگویی می كنند. بعد در را باز كردم و وارد شدم، همان افراد با خوشرویی از من استقبال كردند و گفتند الان ذكر خیرت بود. این نمی شود كه به صورت متحد و به سیرت متشتت باشیم.آقای بروجردی از نظر فرهنگی و علمی در جهت تقریب مذاهب اقدامات بسیاری كردند. برای تدریس مختصرنافع در الازهر مصر اقدام كردند. سیدمرتضی هم می خواست چنین كاری بكند كه موفق نشد.

ریشه یابی روایات خیلی می تواند در استنباط احكام موثر باشد. گاهی حرف هایی كه ائمه زده اند، براساس تقیه بوده است، تقیه یكی از ابوابی است كه ما حقایق فقه شیعه را بفهمیم. مثلاً درباره مسئله دیه زن كه بنده معتقدم در اسلام برابر است. یكی از دوستان نقل می كرد در سفر حج یكی از آقایان بحث می كرد كه اگر ما از بحث تعارض روایات بگذریم و فرض كنیم روایات همه می گویند دیه زن نصف مرد است و تعارضی در كار نیست شما چه جواب می دهید؟

ایشان گفته بود احتمال داده می شود كه جو اجازه نمی داده است كه ائمه خلاف نظر عامه را اعلام كنند ولی باید از فلانی بپرسیم. من به آن آقا عرض كردم كه از قضا صاحب حدائق و حاج آقا رضا همدانی تقیه بدون روایت معارض را قبول دارند. گاهی روایت معارض وجود دارد، آن را كه موافق نظر عامه است حمل بر تقیه می كنیم. اما گاهی به نظر صاحب حدائق ممكن است از ترس عامه تنها یك روایت باشد، اما همان یك روایت از باب تقیه صادر شده باشد. نه از علمای عامه، بلكه قدرتمندان عامه كه علما را وادار می كردند هرطور آنها می خواهند فتوا بدهند. بنابراین اثر دارد كه ما ببینیم علمای عامه چه گفته اند در كنارش ببینیم ائمه این را كه گفته اند بیان واقع بوده است كه معمولاً همین طور بوده است یا اینكه جو آن روز اجازه نمی داده است كه ائمه واقع را بگویند و از باب تقیه مطلبی را گفته اند.

جمله ای از مرحوم امام شنیده ام كه بد نیست گفته شود. بعد از فوت آیت الله بروجردی در خدمت امام خمینی به تهران می رفتیم، ایشان می فرمود من رفتم نجف در حوزه ای كه بزرگان بودند گفتم بروید از بروجرد آقای بروجردی را بیاورید كه بعد از آقا سیدابوالحسن حوزه را حفظ كند. ایشان هم استخوان دارد و هم اثباتاً اعلم است. بعد یكی از دوستان گفت شما كه از جلسه بیرون رفتید آقایان انتقاد داشتند كه ایشان می گوید بروید از بروجرد آقای بروجردی را بیاورید در حالی كه ما امثال آقاشیخ محمد كاظم شیرازی را داریم كه شیرهای فقاهت اند.

ایشان فرمود كه من به آن آقا گفتم آنها به حرف من توجه كامل نكردند، چون من گفتم ایشان استخوان دارد یعنی عشایر دنبال ایشان هستند و این به اعلمیت ربطی ندارد، ایشان می تواند عشایر را حركت بدهد و در جهت اسلام از آنها استفاده كند. ثانیاً گفتم ایشان اثباتاً اعلم است و این منافات ندارد كه آقاشیخ محمد كاظم ثبوتاً اعلم باشد، چه رسد كه ایشان ثبوتاً هم اعلم بود. یعنی در مقابل بزرگان آن زمان ایشان معتقد بود كه آقای بروجردی ثبوتاً و اثباتاً اعلم بود.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org