Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: علت شناسي آسيب هاي خانواده با تكيه بر منابع اسلامي (محمد کرمي نيا )

علت شناسي آسيب هاي خانواده با تكيه بر منابع اسلامي (محمد کرمي نيا )

چکيده

آسيب هاي خانواده از مسائل مهم اجتماعي كشور است كه نيازمند علت شناسي است. هدف اين بررسي آن است كه با تكيه بر منابع اسلامي، علت آسيب هاي خانواده را معرفي نمايد تا براي پيشگيري و درمان آن چاره انديشي شود. نتيجة بررسي ها نشان مي دهد كه ريشة آسيب هاي خانواده در «سبک ازدواج کردن» و «سبک زندگي کردن» مي باشد. ازدواج بد و زندگي بد، عامل اساسي ناكامي و ناپايداري خانواده است كه مي تواند منجر به همسر آزاري، طلاق عاطفي، طلاق حقوقي، و حتي آسيب هايي، مانند گرايش به اعتياد، مشروبات الكلي، خودكشي روابط نامشروع و مانند آن گردد . اين به جز آسيب هايي است كه متوجه فرزندان مي شود. تبيين آن نيز به اين است كه اساس پايداري و كاميابي خانواده بر نظرية «مودت و رحمت» است كه تحقق آن، در خانواده متوقف بر درست عمل كردن انسان، به اضافة جعل الهي است. درست عمل كردن انسان نيز به آن است كه در مرحلة ازدواج، همسر خود را درست برگزيند و در مرحلة زندگي نيز درست با همسر خود تعامل نمايد . در سبك مثبت همسرگزيني، معيار ايمان و الگوي تصميم گيري مشاركتي (والد - فرزندي)، و در سبك مثبت همسرداري، الگوي تعامل اخلاقي وجود دارد كه مي تواند زندگي خوب را تضمين نمايد . الگوي ازدواج اجباري و همچنين، ازدواج استقلالي با محور عشق، و همچنين، افول ارزش هاي اخلاقي در ميان همسرانِ جوان از علل افزايش آسيب هاي خانواده و طلاق مي باشد. چارة اين مشكل نيز در بازگشت به الگوي اسلامي همسرگزيني و همسرداري است كه نيازمند تلاشي علمي و عملياتي از سوي مجموعة نظام اسلامي است.

واژه هاي كليدي

ازدواج، پايداري خانواده، آسيب هاي خانواده، همسرگزيني، همسرداري

مقدمه

خانواده از موضوعات مهم زندگي است كه دچار آسيب هاي گوناگوني مي گردد و در نتيجه، خانواده را دچار «ناپايداري» کرده و با «ناکامي» مواجه مي سازد. اين نهاد مهم اجتماع، دو بخش اساسي دارد : همسران و فرزندان. برخي از آسيب ها به همسران مربوط مي شود و برخي به فرزندان و آنچه در اين مقاله بررسي مي گردد، آسيب هاي مربوط به همسران مي باشد. آسيب هاي مربوط به همسران، گاه شكل خانوادگي دارند، مانند همسرآزاري، خيانت زناشويي، طلاق عاطفي و طلاق حقوقي. وگاه، شكل خانوادگي ندارند، اما مشكلات خانوادگي، زمينه ساز آنها مي گردند، مانند اعتياد و خودكشي. اين آسيب ها موجب «ناکامي» و «ناپايداري» خانواده مي گردد. از مسائل بسيار مهم در پيشگيري و درمان، علت شناسي آسيب هاست. تا علت آسيب ها شناخته نشوند، پيشگيري و درمان امكان ندارد. هدف اين بررسي، آن است كه با تكيه بر منابع اسلامي به علت شناسي اين آسيب ها بپردازد و از درون آنها، راه حل پيشگيري را روشن سازد.

نظرية پايداري خانواده

در متون ديني (قرآن و حديث) ، آموزه هاي متعددي دربارة پايداري و كاميابي خانواده بيان شده است و معمولاً، همة آن ها در كنار يكديگر فهرست مي شوند. از پرسش هاي اساسي اين است كه آيا همة اين امور در عرض يكديگر قرار دارند؟ مطالعة دقيق نشان مي دهد كه برخي از اين امور، بنيان و اساس پايداري و رضايت زناشويي را تشكيل مي دهند و ديگر موارد، عواملي براي تحقّق اين امر مي باشند. 1براساس اين بررسي «مودت و رحمت» اساس پايداري خانواده است. خداوند متعال، در قرآن كريم مي فرمايد : «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة» 2 توضيح اين پاية نظري، متوقف بر توجه به ماهيت خانواده است. خانواده، هر چند با خواندن صيغة عقد و به وجود آمدن محرميت، آغاز مي شود، اما ماهيت اصلي آن، بودن دو بدن در زير يك سقف نيست. خانواده پيوند و ار تباط ميان روح ها و جان هاست . هرچند با ازدواج، بدن ها نيز با يكديگر محرم مي شوند، اما ماهيت اساسي خانواده، پيوند و ارتباط روحي است. از اين رو، عامل بنيادين پايداري و رضامندي عواطف است، نه چيزهاي ديگر. اگر ميان دو روح و جان، عواطف مثبت و خوشايند وجود داشته باشد، پايداري و رضامندي رابطه تضمين مي گردد.

در آية مودت و رحمت، نكتة مهمي وجود دارد و آن اينكه از مودت و رحمت بين همسران، به عنوان «جعل الهي» ياد شده است ؛ يعني خداوند متعال آن را ميان همسران برقرار مي سازد. مودت و رحمت پيوند قلب هاست و اين، جز از خداوند متعال برنمي آيد. البته اين به معناي نقش نداشتن همسران در اين زمينه نيست . آنان به اندازة خود و در طول خواست الهي، وظيفه اي دارند كه بايد انجام دهند تا چرخة صميميت تكميل گردد. 3
گزاره اول : ازدواج، علت ناكامي و ناپايداري

مراد از ازدواج در اين گزاره، سبك همسرگزيني است . معمولاً عوامل موفقيت و رضايت زناشويي، عوامل پسيني دانسته شده اند، اما بر اساس روايات، پايداري خانواده و رضايت زناشويي، از پيش از ازدواج، آغاز و سبك ازدواج كردن را نيز شامل مي شود. 4بررسي منابع اسلامي نشان مي دهد اشتباه در همسرگزيني، از اشتباهات راهبردي در ازدواج مي باشد كه اثر منفي و ويرانگر خود را بر تمام زندگي زناشويي خواهد گذاشت ؛ اثري كه جبران ناپذير خواهد بود. از اين رو، انتخاب شايسته نقشي مهم در پايداري دارد. در اسلام، موضوع همسرگزيني به جد مورد توجه قرار گرفته و دليل آن، محدوديت آوري ازدواج دانسته شده است. انسان تا پيش از ازدواج آزاد است، اما به محض ازدواج، محدود مي شود. اين محدوديت، هم مربوط به زن مي باشد5 و هم مرد. 6

در سبك همسرگزيني، دو مسئلة اساسي وجود دارد : يكي معيارهاي انتخاب و ديگري، الگوي تصميم گيري. از اين رو، در ادامه به بررسي اين دو مسئله پرداخته و نقش آن ها را در نظرية خانواده مشخص ساخته و روشن خواهيم كرد كه اشتباه در اين دو مسئله، چه تبعاتي را مي تواند به دنبال داشته باشد.

معيارهاي انتخاب

يك زندگي خوب و پايدار، مبتني بر وجود ويژگي هايي در هر يك از همسران مي باشد. از اين رو، فلسفة «معيار» در موضوع انتخاب، در نظر گرفتن ويژگي هايي است كه بتواند يك زندگي موفق و مستحكم را پايه گذاري كند و رضايت همسران را تضمين نمايد ، اما اين كه چه ويژگي هايي مي تواند يك زندگي خوب را تضمين كند، از مسائل و گلوگاه هاي اساسي در موضوع پايداري، كاميابي و رضامندي خانواده است. پرسش مهم اين است كه معيار پايداركننده و كامياب كنندة خانواده چيست؟

در متون اسلامي، از اموري به عنوان معيارهاي همسرگزيني ياد شده كه مهم ترين آن ها دين داري7 است. ايمان به عنوان يك معيار، سه رقيب دارد كه عبارت اند از مال، جمال و شهرت..8 آن چه به اين بحث مربوط مي شود و اساس كار بر آن استوار است، اين كه اگر كسي به خاطر هر كدام از سه عنوان ياد شده با كسي ازدواج كند، خداوند متعال آن ها را به همان عوامل وامي گذارد! و اين يعني دخالت نكردن خداوند در ايجاد مودت و رحمت و بر عكس، اگر كسي به خاطر دين و ايمان با كسي ازدواج نمايد، اولاً خداوند متعال خود عهده دار اين امر خواهد شد و ثانيا،ً آن چه هدف نهايي از مال و جمال و شهرت است را نيز به آنان خواهد داد، بدون اينكه در ظاهر خود آن عناصر را داشته باشند! در روايات اسلامي تصريح شده است كه اگر كسي به خاطر ثروت و فخر فروشي ازدواج كند، موجب افزايش خواري و پستي9 و فقر و نيازمندي فرد مي گردد.01 و چه بسا وي را با طغيان و سركشي همسر دارا مواجه مي سازد. 11و اگر به خاطر جمال و زيبايي با كسي ازدواج نمايد، به خواستة خود از زيبايي نمي رسد.21 و آن چه را ناخوش دارد، در او مي بيند و چه بسا، با فساد و انحراف همسر مواجه مي شود.31 و زمينة خيانت زناشويي را فراهم مي آورد و اگر كسي به خاطر شهرت با كسي ازدواج نمايد، موجب دنائت و پستي فرد مي شود.41 از همة اين ها يك چيز روشن است و آن اينكه، در اين سبك از همسرگزيني، فرد به انتظارات و خواسته هاي خود از مال، جمال و شهرت نمي رسد و برعكس ، با احساس فقر و نيازمندي، ارضا نشدن جنسي، و ذلت و خواري مواجه مي شود؛ و اين يعني ناكامي در زندگي زناشويي ! و بديهي است در چنين شرايطي نمي توان زندگي توأم با مودت و رحمت داشت و به پايداري و كاميابي آن اميدوار بود. در روايات اسلامي تصريح شده كه در اين سبك همسرگزيني، خداوند دخالت نكرده و آنان را به همان عوامل وامي گذارد.51 و برعكس، اگر كسي به خاطر خدا و با معيار دين و ايمان با كسي ازدواج نمايد، خداوند متعال مطلوبِ مال (يعني احساس غني و بي نيازي)، مطلوبِ جمال (يعني دلپذير بودن و لذت بردن ) و مطلوبِ شهرت (يعني عزت و سربلندي ) را نيز به آنان خواهد داد61 و هر كدام را براي ديگري ماية بركت و خرسندي قرار خواهد داد. 71

الگوي تصميم گيري

از مسائل مهم ازدواج، الگوي تصميم گيري و همسرگزيني است كه در آن، نقش هر يك از والدين و فرزندان مشخص مي شود. اين مرحله نيز از مسائل پيشيني ازدواج است كه نقش مهمي در پايداري يا ناپايداري خانواده دارد. الگوي انتخاب نيز بايد در راستاي نظرية خانواده و واقعيت هاي حاكم بر دختر و پسر باشد. اگر تصميم و انتخاب براساس الگويي مثبت شكل گيرد، موجب افزايش رضايت زناشويي و احساس كاميابي گشته و پايداري خانواده را تضمين مي نمايد. برعكس، اگر از الگوي نادرست استفاده شود، منجر به ناكامي و ناپايداري خانواده خواهد شد.

الگوي تصميم گيري بايد دو مسئلة اساسي را در نظر گيرد : يكي مصلحت زندگي زناشويي، و ديگري خواست و علاقة طرفين. مصلحت بدون در نظر گرفتن علاقة طرفين، ايجاد مودت و رحمت را دچار مشكل مي سازد و علاقه بدون رعايت مصلحت، آيندة زندگي را تخريب و تداوم علاقه را با مشكل روبه رو مي سازد. با اين نگاه، دربارة انتخاب و تصميم، سه الگو وجود دارد كه در ادامه به آن مي پردازيم :

الف: الگوي استبدادي

الگوي استبدادي مبتني بر انتخاب و تصميم والدين يا بزرگ ترها مؤثر مي باشد. در اين الگو، نقشي براي دختر و پسر ديده نمي شود. در بهترين وضعيت، اين الگو مي تواند تأمين كنندة عنصر مصلحت باشد، اما خواست و علاقة طرفين را تأمين نمي كند؛ حتي مصلحت بدون محبت، نمي تواند زندگي خوب و رضايت بخشي را به ارمغان آورد. اين مسئله، اختصاص به جنس خاصي نداشته و براساس منطقي كه دارد، دختر و پسر را شامل مي شود، ولي به جهت مسائل فرهنگي و قومي، بيشتر در مورد دختران صدق مي كند. به همين جهت، يكي از مسائل مهم در ازدواج، نظرخواهي از دختر و پسر در امر ازدواج است كه در ادبيات دين با نام «استئمار المرأة» از آن ياد شده است.81 در اين گروه از روايات، تصريح شده كه بايد از دختر نظرخواهي كرد91 و بدون رضايت دختر، نمي توان وي را به ازدواج كسي درآورد.02 اين بدان جهت است كه بدون رضايت دختر، امكان ايجاد مودت و رحمت وجود ندارد و بر همين پايه، در روايات از شوهر دادن دختران خردسال (تزويج الصغار) نهي شده است. 12

ب: الگوي استقلالي

در برابر الگوي استبدادي، الگوي استقلالي قرار دارد كه در آن، تنها فرزندان حق تصميم دارند و هيچ نقشي براي والدين يا ديگرانِ مهم، ديده نشده است. اين الگو همان چيزي است كه از آن به ازدواج هاي عاشقانه ياد مي شود و اكنون رو به گسترش بوده و از آن به عنوان يك الگوي موفق ياد مي شود. بر پاية آنچه گفتيم، معلوم مي شود كه دين الگوي نخست را تأييد نمي كند. با اين حال، اثبات استقلال فرزندان از رواياتِ نفي استقلال والدين مشكل است ؛ زيرا در برخي ديگر از روايات، به مسئوليت والدين نيز اشاره شده است. در برخي از اين روايات، تأكيد شده كه اگر خواستگار، فلان شرط يا شرايط را دارد، دختر خود را به ازدواج او درآوريد. 22در مقابل، در برخي ديگر تأكيد شده است كه فرزندان خود را به ازدواج كساني كه فلان ويژگي را دارند، درنياوريد. 32

در منابع اسلامي، هر چند مسئوليت همسرگزيني براي پسران و مردان، بيشتر برعهدة خود آنان است ؛ چراكه در بيشتر روايات، خود مرد مورد خطاب و توصيه قرار گرفته و ملاك هاي انتخاب به او تذكر داده شده، اما به ويژه دربارة ازدواج دختر، تمام آموزه ها در خطاب به اولياي آنان بيان شده و تقريباً در هيچ يك، خود دختر به صورت مستقيم مورد سفارش قرار نگرفته است.42 البته پسران نيز والدين مسئوليت دارند، اما شايد نه به اندازه دخترها. اين الگو، در بهترين وضعيت، ممكن است بتواند عنصر خواست و علاقة طرفين را تأمين كند، اما نمي تواند عنصر مصلحت را تأمين نمايد. اين بدان جهت است كه اولاً، وقتي علاقة طرفين درگير شد، قدرت تشخيص كاهش مي يابد. اين يك قاعده است كه عشق، انسان را كر و كور مي كند. 52 ثانياً، سطح دانش و آگاهي دختر و پسر جوان در چنين موضوعاتي، پايين و تجربة آنان در اين گونه موضوعات، اندك است. به همين جهت، استقلال آنان در انتخاب، ممكن است عنصر مصلحت را تأمين نكند و بدين سان آيندة زندگي زناشويي را به مخاطره اندازد. زندگي، فقط يك آغاز عاشقانه نيست، بلكه يك تداوم سازگارانه و مهربانانه است.

همچنين، اين گونه ازدواج ها معمولاً با رابطه با جنس مخالف همراه است. داشتن روابط ناسالم و خارج از قاعده با جنس مخالف، از جمله زمينه هاي پيشيني خيانت است. كسي كه اهل اين نوع ارتباط است، به آن عادت مي كند و معمولاً، روابط گوناگوني نيز دارد. چنين فردي، در بهترين فرض، ممكن است با يكي از آنان ازدواج كند، اما ارتباط با ديگران همچنان مي تواند باقي باشد . وانگهي، حتي اگر با هيچ كدام از آنان ازدواج نكند و يا هيچ گاه آنان را نبيند، عادت ارتباط با ديگران، زمينة خيانت را فراهم مي آورد. افزايش انواع ارتباط حقيقي و مجازي در زمان ما زنگ خطري جدي براي نهاد خانواده است. 62با اين بيان روشن مي شود كه يكي از عوامل ناپايداري خانواده و ناكامي زندگي زناشويي، ازدواج عاشقانه براساس الگوي استقلالي است.

ج: الگوي مشاركتي

الگوي مشاركتي مبتني بر ايفاي نقش «والد- فرزند» در انتخاب است. در اين الگو، به گونه اي خاص هر دو گروه، نقش دارند. رعايت مصلحت و سنجيدن خير و شر مسئله بيشتر با والدين و ديگرانِ مهم و البته در تعامل با فرزندان است و رعايت خواست و علاقة طرفين نيز بيشتر با فرزندان مي باشد كه البته مي تواند كمك والدين و ديگران نيز در اين زمينه مؤثر باشد. در اين الگو، هر دو عنصر مصلحت و محبت تأمين مي شوند. مجموع دو گروه از رواياتِ پيش گفته، يعني رواياتي كه بر خواست فرزندان و رواياتي كه بر نقش والدين تأكيد دارند، الگوي سوم را تأييد مي كند كه تركيبي از نظر والدين و فرزندان است و بخشي از هر دو الگو را دربر مي گيرد ؛ البته چگونگي تركيب و تعامل اين دو با يكديگر نيز مهم است. بديهي است كه تصميم گيرندة نهايي بايد فرزندان باشند، نه والدين . اما والدين مقدمات تصميم گيري و اطلاعات لازم براي آن را فراهم و فضا را براي فرزندان روشن مي سازند تا آنان خود به تصميم برسند و انتخاب كنند. براساس اين الگو، هم مصلحت ها توسط والدين در نظر گرفته مي شود و فرزندان از تصميمات شتاب زده و احساسي خودداري مي كنند، و هم خواست و علاقة فرزندان در نظر گرفته مي شود و از تحميل نظر والدين جلوگيري مي شود.72 با توجه به آنچه گذشت، مشخص مي شود كه تغيير سبك ازدواج و همسرگزيني در زمان ما، از عوامل مهم در ناپايداري و ناكامي خانواده هاست. ازدواج هاي اجباري و استبدادي كه هر چند به نظر مي رسد تعداد آن زياد نيست، اما در برخي مناطق سنتي ايران بيشتر به چشم مي خورد، و ازدواج هاي استقلالي و عاشقانه كه تعداد آن رو به افزايش است و در شهرهاي بزرگ و مجامع دانشگاهي بيشتر به چشم مي خورد، موجب مي شود كه عناصر اصلي كاميابي و رضامندي خانواده تحقق نيابد و بدين سان، خانواده ناپايدار گشته و آيندة آن مبهم گردد و به آسيب هاي گوناگون دچار شود.

گزارة دوم : زندگي، عامل ناكامي و ناپايداري

يك سري امور است كه همسران بايد پس از ازدواج و تشكيل خانواده رعايت كنند تا مودت و رحمت توسط خداوند متعال قرار داده شود و در نتيجه، موفقيت خانواده و رضايت زناشويي تضمين گردد . در اين باره بايد گفت عاطفه، خاستگاه عشق و نفرت است كه به دو شكل ممكن است بروز كند ؛ مثبت يا منفي. عواطف مثبت و خوشايند ميان دو نفر، محبت و صميميت را بر مي انگيزد و عاطفة منفي، نفرت و خصومت را.

زندگي زناشويي، تركيبي از زن و مرد است و لذا در اينجا مسئلة «تعامل و رابطة بين همسري» شكل مي گيرد. آنجا كه انسان تنها زندگي مي كند، تعامل بين فردي معنا پيدا نمي كند. تعامل بين فردي در جايي كه انسان با ديگران مرتبط باشد و زندگي مشترك داشته باشد، به وجود مي آيد. بنابراين اگر بنا باشد كه ميان همسران مودت به وجود آيد، بايد تعاملي را ميان آنان طراحي كرد كه عواطف مثبت آنان را نسبت به يكديگر برانگيزد. همة مسائل همسران در چارچوب تعامل معنا مي يابد و همة راه هاي مودت به عواطف مثبت برمي گردد. پس بايد رابطه و تعاملي را طراحي نمود تا عواطف مثبت را برانگيزد و مودت و صميميت ميان همسران را به وجود آورد. اينجاست كه مسئله «سبک همسرداري» رخ مي نمايد. چگونگي تعامل همسران با يكديگر نقش مهمي در تحقق مودت و رحمت و در نتيجه، در موفقيت زندگي و رضايت زناشويي دارد. از اين رو، در متون اسلامي به طور كلي از «حسن معاشرت» ياد شده است . قرآن كريم در ترسيم اين اصل بنيادين در تعامل همسران خطاب به مردان مي فرمايد : «و با آنان به نيکي رفتار کنيد». 82 امام صادق (ع) از سه چيز به عنوان نياز اخلاقي مرد در تعامل با همسر ياد كرده كه يكي از آنها «معاشرة جميله»، يعني تعامل زيباست. 92در پاره اي از روايات، تأكيدات پي در پي نسبت به احسان به همسر وارد شده است. رسول خدا (ص) بهترين مردم را كسي مي داند كه به خانوادة خود احسان كند03و بهترين رفتار را با آنان داشته باشد13 و كاري نكند كه آنان به ديگري پناه برند23همچنين، در سفارشات ديگر معصومان نيز توصيه شده كه مرد بايد بهترين برّ و نيكي را در حق آنان روا دارد. 33

از سوي ديگر، به زنان «حسن التبعل ؛ خوب شوهرداري» توصيه شده است. همه اين موارد، نشان دهندة تأكيد عميق و حساسيت زياد دين نسبت به تعامل مثبت و سازنده ميان همسران است . برترين نمونة آن را مي توان در خانوادة نمونه، يعني زندگي حضرت علي و حضرت زهرا (س) مشاهده كرد . امام على (ع) در توصيف رفتارش با فاطمه (س) مي فرمايد : «به خدا سوگند كه تا زنده بود، نه او را عصبانى نمودم و نه به كارى مجبورش كردم ! او نيز، نه مرا عصبانى نمود و نه در كارى، از من نافرمانى كرد. هنگامى كه به او نگاه مى كردم، غم ها و اندوه ها از من برطرف مى شدند». 43 امام باقر (ع) نيز در اين باره مي فرمايد : « براى زن، هيچ شفيعى نزد پروردگارش كارسازتر از رضايت شوهرش نيست. زمانى كه فاطمه (س) درگذشت، اميرمؤمنان (ع) بر بالين او ايستاد و فرمود : بار خدايا ! من از دختر پيامبرت راضى هستم. بار خدايا ! او تنها شد؛ پس همدم او باش. بار خدايا ! او مهجور شد؛ پس تو، به او بپيوند. بار خدايا ! به او ستم شد؛ پس تو داورش باش كه تو، بهترين داورانى» 53

خلاصة سخن اينكه تعامل مثبت و سازندة عامل بنيادين در تأمين مو دت و رحمت بوده و از توانمندي هاي اساسي به شمار مي رود. خانواده اي موفق است كه همسران از توان برقراري يك تعامل مثبت و سازنده برخوردار باشند، اما سؤال اساسي اين است كه مؤلفه هاي اين تعامل مثبت و سازنده كدام اند؟ در متون ديني موارد متعدبددي در اين باره وارد شده كه به اختصار عبارت اند از : خوش اخلاقي كه خود شامل اموري، مانند نرم خويي و انعطاف پذيري، خوش گويي، خوش رويي63، شوخ طبعي73، در وسعت قرار دادن خانواده 83 ، خشم نگرفتن 93و مانند آن.

بحث و نتيجه گيري

براساس آنچه گذشت، روشن شد كه اساس پايداري و كاميابي خانواده بر مودت و رحمت است كه هر چند توسط خداوند متعال ميان همسران قرار داده مي شود، اما چگونگي رفتار همسران در دو مرحلة حساس، يعني همسرگزيني و همسرداري، نقش تعيين كننده در آن دارد. سبك همسرگزيني و سبك همسرداري مي تواند منجر به پايداري و كاميابي خانواده، و يا ناپايداري و ناكامي آن گردد . از اين رو بود كه ، با نگاهي آسيب شناختي گفتيم كه «ازدواج بد» و «زندگي بد» از عوامل مؤثر در ناپايداري و ناكامي خانواده است.

ازدواج بد

ازدواج بد دو مسئله اساسي دارد : يكي معيار بد و ديگري الگوي بد تصميم گيري. معيار بد شامل اموري همچون مال، جمال و شهرت مي شود. كساني كه اين گونه امور را معيار انتخاب قرار مي دهند، از سويي، به خواستة خود از آنها دست نمي يابند (ناكامي) و از سوي ديگر، ممكن است مالِ همسر ثروتمند وي را به غرور (طغيان گري)، و زيباييِ همسر بي ايمان، وي را به فساد و روابط خارج از خانواده (خيانت) سوق دهد ، اما از همه مهم تر اينكه خداوند از ايجاد مودت و رحمت دست مي کشد (فقدان مودت و رحمت) و بديهي است اگر خداوند متعال مودت و رحمت را ايجاد نكند، هيچ قدرت ديگري توان چنين كاري را ندارد . اين حقيقتي است كه متأسفانه كمتر مورد توجه قرار گرفته است. از مجموع آنچه گذشت به دست مي آيد كه يكي از عوامل اساسي در ناپايداري و ناكامي خانواده، سبك نادرست انتخاب و داشتن معيارهاي نادرست مي باشد. منطق اين امر آن است كه موفقيت خانواده به ويژگي هاي همسران بستگي دارد و خاستگاه بخشي از اين ويژگي ها، پيش از ازدواج است. از اين رو، انتخاب شايسته نقشي مهم در پايداري دارد. 40

فقدان اين امر، موجب آسيب هاي خانوادگي مي گردد. وقتي مودت و رحمت وجود نداشت و فرد احساس ناكامي نمود، زمينة ناسازگاري فراهم مي شود و به همسرآزاري، خشونت و طلاق عاطفي منجر مي شود و در نهايت، موجب جدايي مي گردد. همچنين، فشار رواني ناشي از اين امر، مي تواند زمينة گرايش به اعتياد و خودكشي را فراهم سازد. اين ها، غير از آسيب هايي است كه ممكن است متوجه فرزندان شود. همچنين، در الگوي بد تصميم گيري، يا خواست طرفين در نظر گرفته نمي شود و يا فقط خواست و علاقة طرفين محور تصميم قرار مي گيرد. آنچه اكنون بيشتر با آن مواجه هستيم، الگوي استقلالي تصميم گيري است كه بر پاية عشق و علاقة دختر و پسر قرار دارد و البته، پيوندي تنگاتنگ با معيارهاي بد دارد! بديهي است كه اين سبك همسرگزيني، نمي تواند تضمين كنندة يك زندگي موفق باشد. گذشته از مطالعات اسلامي، مطالعات تجربي نيز همين مسئله را اثبات كرده است. در جوامع غربي، شاهد رواج ازدواج عاشقانه يا رمانتيك هستيم. در اين سبك، كه جنبه هاي احساسي بر عقلاني غلبه دارد، نهاد خانواده در غرب را با معضل بي سابقه اي روبه رو كرده است ؛ زيرا اگر عشق تنها اساس خانواده باشد، زماني كه رو به افول مي رود، بايد در انتظار بي ثباتي خانواده بود. به همين دليل برخي محققان غربي بر اين باورند كه بالا رفتن ميزان طلاق، يك پديدة كوتاه مدت نيست، بلكه كفارة مفهوم جديد ازدواج است.14

از بررسي مطالعات انجام شده چنين نتيجه گيري مي كنند كه اولاً، اين اقدام امكان كسب تجربه را به افراد نمي دهد و زوج ها فرصت سازگاري به دست نمي آورند. ثانياً، شادماني و رضايت كمتري نسبت به ديگران دارند . ثالثاً، صميميت و ارتباط نزديك ميان آنها كمتر است. رابعاً، اعتماد كمتري به يكديگر دارند . خامساً، از آزادي كمتري در زندگي زناشويي برخوردارند. سادساً، خشونت ميان آنها بيشتر است و سابعاً، پايداري خانواده در اين نوع ازدواج ها كمتر است24

در ايران، مظاهري و همكاران ( 1388 )، در دو بررسي تجربي، رابطة ميان سبك همسرگزيني را با دو موضوع اساسي، يعني سازگاري زناشويي و پايداري خانواده سنجيده اند. در بررسي نخست، پنج سبك همسرگزيني مشخص شده اند، كه عبارتند از :

خواستگاري با رضايت خود و خانواده
خواستگاري و ازدواج اجباري
آشنايي و ازدواج با رضايت خانواده
شيفتگي و ازدواج با مخا لفت خانواده
آشنايي و ازدواج اجباري

سپس رابطة آنها با سازگاري زناشويي بررسي شده است. مقايسة داده ها در اين بررسي نشان داده كه سطح سازگاري زناشويي زنان در سبك هاي مختلف همسرگزيني، متفاوت مي باشد ؛ بدين شكل كه سبك هاي «آشنايي و ازدواج با رضايت خود و خانواده» و « خواستگاري و ازدواج با رضايت خود و خانواده» سطح بالاتري از سازگاري زناشويي را در مقايسه با ديگر سبك ها نشان داده اند. جالب اينكه در سبك « شيفتگي و ازدواج با مخالفت خانواده» به مرور زمان نه تنها نمرة سازگاري زناشويي كاهش داشته، بلكه با گذشت زمان ، روند رو به نزول خود را حفظ كرده است و اين روند نزولي، پس از گذشت چندين سال از ازدواج، همچنان ادامه يافته و كاهش مي يابد ! اين يافتة تجربي، همان چيزي است كه در مطالعات اسلامي مشخص گشت كه خداوند متعال در چنين مواردي همسران را به خود واگذاشته و از ايجاد مودت و رحمت خودداري مي كند. نكتة قابل توجه و تأمل در بررسي نخست اين است كه نمرة سازگاري زناني كه سبك همسرگزيني خود را «شيفتگي و ازدواج با مخالفت خانواده» گزارش كرده بودند، با گذشت زمان ، نسبت به ساير سبك پايين و پايين تر آمده است؛ به طوري كه در اين نوع سبك، صرفا شاهد كاهش نسبتاً تند سطح سازگاري زناشويي در طول زمان هستيم ! جالب تر اينكه هرچند اين گروه در آغاز، سطح سازگاري بالايي را در حد سبك «آشنايي و ازدواج با رضايت خانواده» گزارش كرده بودند، اما با گذشت چند سال از ازدواج، سطحي از سازگاري را گزارش كرده اند كه هم سطح با زنان ناسازگار ، يعني دو سبك ازدواج اجباري («خواستگاري و ازدواج اجباري» و «آشنايي قبلي و ازدواج اجباري» ) است.34

زندگي بد

زندگي بد مبتني بر فقدان اخلاق در تعامل ميان همسران است . گفتيم كه زندگي، سراسر تعامل ميان همسران است و اين تعامل، اگر به شكل مثبت و سازنده شكل گيرد، موجب حفظ و تقويت مودت و رحمت مي شود. زندگي زناشويي واقعيت ها و موقعيت هايي دارد كه واكنش انسان را مطالبه مي كند و هر كدام از آنها، به توانمندي خاصي نياز دارند تا بهترين واكنش صورت پذيرد . براساس مطالعات اسلامي، براي هركدام از اين موقعيت ها، يك يا چند عنصر اخلاقي وجود دارد كه فرد را در مواجهه با آنها توانمند مي سازد. اين توانمندي هاي اخلاقي، موجب كاهش مشكلات خانوادگي و افزايش رضامندي زناشويي گشته و سطح احساس كاميابي را بالا مي برد و در نتيجه، خانواده را پايدار و مستحكم مي سازد. چنين زندگي اخلاقي است كه شايستگي جعل مودت و رحمت از جانب خداوند متعال را دارد.

اين در حالي است كه اين عناصر اخلاقي، در ميان افراد، رو به افول گذاشته است. فلسفة زندگي بر «لذت و بهره مندي بيشتر» نهاده شده است و لذا، معيار انتخاب ثروت، شهرت و زيبايي قرار مي گيرد و عامل اصلي پايداري، يعني ايمان ناديده گرفته مي شود. تحمل سختي و دشواري زندگي، يعني صبر، رخت برمي بندد و جاي آن را به بي تابي و بي حوصلگي مي دهد و رضايت به روزي مقدر ، يعني قناعت، جاي خود را به حرص و زياده خواهي مي دهد و گذشت، جاي خود را به مطالبة حق مي دهد و وفاداري، جاي خود را به ارتباط ناسالم با ديگران مي دهد و ايثار جاي خود را به خودخواهي مي دهد و ... طبيعي است با چنين شرايطي، نمي توان حاكميت مودت و رحمت و زندگي پايدار و همراه با كاميابي و رضامندي را انتظار داشت. آنچه مهم است اينكه تغيير ارزش هاي زندگي، موجب ناتواني افراد در مواجهه با واقعيت هاي سخت و جدي زندگي شده است. همسران بر اهميت و كارآمدي اين توانمندي هاي اخلاقي واقف نيستند و خانواده ها در تربيت فرزندان براي زندگي فردا، به اين امور نمي پردازند. همة اينها دست به دست هم داده و همسراني ناتوان براي زندگي به وجود آورده است. به همين جهت، ناسازگاري ها و اختلافات زناشويي افزايش يافته و همسرآزاري رواج پيدا كرده و در نتيجه، زمينه هاي طلاق ر و به گسترش است. همچنين، اين امور مي تواند زمينه ساز گرايش به اعتياد، خيانت و حتي خودكشي شوند ! بررسي هاي اخير با رويكردي ديني- روان شناختي نشان داده اند فقدان توانمندي هاي اخلاقي پيش گفته در خانواده، عامل اصلي همسرآزاري، خشونت و طلاق است.44 همچنين، فقدان توانمندي هاي اخلاقي مانند صبر، شكر، زهد، قناعت، حلم، عفت، خويشتن داري، اميد، آرزوهاي تعديل شده و اموري از اين دست، عامل اساسي گرايش به اعتياد ،54 خودكشي ،64 روابط نامشروع74 و حتي فرار از خانه84مي باشد. افراد نابردبار به محض ورود مشكل، پرخاشگر شده و اقدام به آزار مي كنند و براي كاهش فشار رواني خود، ممكن است به مشروبات الكلي و مواد مخدر و روان گردان روي آورند و يا نااميد شده، اقدام به خودكشي نمايند. افراد ناسپاس، خوبي ها و زيبايي هاي زندگي را نمي بينند و همه جا را تيره و تار مي پندارند و لذا رضا مندي خود را از دست داده، دچار فشار رواني گشته و براي مهار آن ممكن است همان روند پيش گفته را طي كنند. افراد حريص و دلبستة دنيا، فقط به برخورداريِ بيشتر مي انديشند و همواره از وضع موجود ناراضي اند و فشار رواني سختي را تحمل مي كنند.94 و هنگام مواجهه با سختي ها، كه به عنوان اجتناب ناپذير زندگي اند، بي تاب گشته و براي مهار آن باز ممكن است همان روند پيش گفته تكرار شود. داشتن آرزوهاي دور و دراز انسان را دچار انتظارات غير واقعي در زندگي مي كند كه نتيجة آن ناكامي و نارضايتي و افزايش فشارهاي رواني است. 05و باز ممكن است براي مهار آن روندپيش گفته تكرار شود. افراد ناخويشتن دار و فاقد تقوا، در مواجهه با مسائل فريبنده و اشتباه زندگي، توان مقاومت در برابر خواهش هاي آسيب زاي نفس را ندارند و ممكن است فرد را به پرخاشگريِ هنگام خشم و يا بي عفتيِ هنگام شهوت15 و ديگر ناهنجاري ها و آسيب هاي خانواده سوق دهد و البته، براساس بررسي هاي انجام شده، از ديدگاه اسلام ريشة همة اين ها در فقدان عقل است. عقل و خرد، در فرهنگ اسلام، منشأ همة توانمندي هاي اخلاقي است.25

نتيجه گيري

از مجموع آنچه گذشت، به دست مي آيد كه براي پيشگيري از آسيب هاي خانواده، بايد بر سبك ازدواج كردن و سبك زندگي كردن متمركز شد. جامعه نيازمند آموزش زندگي خانوادگي (F.L.E)35 است كه مبتني بر معارف اصيل اسلامي باشد. لازم است براساس منابع اسلامي، برنامه اي بدين منظور آموزش داده شود. اين برنامه، بايد متمركز بر اصلاح سبك همسرگزيني و اصلاح سبك همسرداري گردد. بايد الگوي اسلامي همسرگزيني و الگوي اسلامي همسرداري طراحي و آموزش داده شود. اين كار بدون هماهنگي حوزه و دانشگاه در بخش نرم افزاري و بدون كمك مجموعة حاكميت در بخش اجرايي امكان پذير نيست. لازم است مشكلات، معضلات و بحران هاي خانواده به درستي شناسايي شوند و منابع اسلامي براي پاسخ به آن ها مورد بررسي دقيق و عالمانه قرار گيرند و سپس مجموعة حاكميت در راستاي آن به تقنين قوانين و اجراي آن بپردازد. در چنين فضايي، مي توان به كنترل آسيب هاي خانواده و ارتقاي خانواده اميدوار بود. در غير اين صورت، بايد منتظر بحران خانواده در آينده اي نه چندان دور بود. گسترش روابط پيش از ازدواج، موجب عادت كردن جوانان به روابط خارج از قاعده شده و اعتماد را از بين مي برد. ازدواج بر مبناي عشق موجب تصميم نادرست گشته و زندگي را با ناسازگاري، خشونت، طلاق و حتي اعتياد و خودكشي مي شود و همه اينها تربيت فرزند را تحت تأثير منفي خود قرار مي دهد. در چنين خانواده هايي، چه نسلي براي آينده تربيت مي شوند؟

----------------
فهرست منابع
1. علاوه بر قرآن کريم
2. ابن اثير جَزَرى، علي بن محمد ( 1415 ق) ، اُسد الغابه فى معرفه الصحابه. تحقيق على محمد معوض و عادل أحمد عبد الموجود، بيروت، دار الكتب العلميهْ
3. ابن حنبل، أحمد بن حنبل ( 1414 ق) ، المسند. تحقيق عبد اللَّه محمد درويش، بيروت، دارالفكر
4. ابن شعبةْ حرانى، حسن بن علي ( 1404 ق) ، تحف العقول عن آل الرسول (ص). تحقيق على اكبر غفّارى، قم، مؤسسة انتشارات اسلامي
5. ابن عساكر، علي بن حسن ( 1415 ق ) ، تاريخ مدينه دمشق. تحقيق على شيرى، بيروت، دار الفكر
6. ابن ماجة قزوينى ( 1395 ق) ، سنن ابن ماجه. تحقيق محمد فؤاد عبدالباقى، بيروت، دار إحياء التراث
7. اربلى، على بن عيسى ( 1401 ق ) ، كشف الغمه فى معرفه الأئمه . تصحيح سيد هاشم رسولى محلّاتى، بيروت. دارالكتاب
8. بستان، حسين ( 1383 ش) ، اسلام و جامعه شناسى خانواده. قم، پژوهشكدة حوزه و دانشگاه
9. بستان، حسين ( 1383 ش) ، اسلام و جامعه شناسى خانواده. قم، پژوهشكدة حوزه و دانشگاه
10. پسنديده، عباس ( 1389 ش) ، كانون جوانمردي. تهران، دفتر زنان و خانوادة رياست جمهوري
11. پسنديده، عباس ( 1389 ش) ، كانون مهرورزي. تهران، دفتر زنان و خانوادة رياست جمهوري
12. جعفري نژاد،كامران و منصوره اردشيرزاده ( 1383 ) ، آشنايي با آموزش زندگي خانواده . تهران، سازمان بهزيستي كشور
13. حرّعاملى، محمد بن حسن ( 1409 ق ) ، وسائل الشيعهًْ. تحقيق موسسهًْ آل البيت (ع)، قم، مؤسسهً آل البيت (ع)
14. حلوانى، حسين بن محمد ( 1408 ق ) ، نزهه الناظر و تنبيه الخواطر . تحقيق مؤسسة امام مهدى (ع ج)، قم، مؤسسة امام مهدى
15. حِميرى، عبداللَّه بن جعفر ( 1413 ق) ، قرب الإسناد. تحقيق مؤسسهًْ آل البيت (ع)، قم، مؤسسه ًْ آل البيت(ع)
16. خطيب، مهدي ( 1390 ) ، درآمدي بر پيشگيري از گرايش به خودكشي در منابع اسلامي . تهران، سازمان بهزيستي كشور
17. خوارزمى، موفّق بن أحمد ( 1414 ق). المناقب للخوارزمى . تحقيق مالك محمودى، قم، مؤسسهْ النشرالإسلامى
18. رى شهرى، محمد ( 1378 ش) ، خردگرايي در قرآن و حديث. قم، دارالحديث
19. رى شهرى، محمد ( 1384 ش) ، دانشنامة ميزان الحكمه. قم، دارالحديث
20. رى شهرى، محمد ( 1385 ش) ، فرهنگ نامة آرزو. قم، دارالحديث
21. رى شهرى، محمد ( 1387 ش) ، تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث . ترجمة حميدرضا شيخي، قم، مشعر
22. سيوطى، عبدالرحمان بن أبى بكر ( 1414 ق). الدر المنثور فى التفسير المأثور. بيروت، دارالفكر
23. شعيرى سبزوارى، محمدبن محمد ( 1414 ق ) ، جامع الأخبار أو معارج اليقين فى اُصول الدين . تحقيق موسسة آل البيت (ع)، قم، موسسة آ لالبيت (ع)
24. صدوق، محمدبن علي بن حسين ( 1361 ق ) ، معانى الأخبار . تحقيق على اكبر غفّارى، قم، مؤسسةانتشارات اسلامي
25. صدوق، محمدبن علي بن حسين ( 1408 ق) ، علل الشرائع. بيروت، دار إحياء التراث
26. صدوق، محمدبن علي بن حسين ( 1414 ق) ، الخصال. قم، مؤسسة انتشارات اسلامي
27. صدوق، محمدبن علي بن حسين (بي تا). ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ، تحقيق عل ى اكبر غفارى. تهران، مكتبهْ الصدوق
28. صدوق، محمدبن علي بن حسين (بي تا). من لا يحضره الفقيه . تحقيق على اكبر غفّارى، قم، مؤسسة انتشارات اسلامي
29. كليني، محمد بن يعقوب ( 1401 ق) ، الكافى. تحقيق على اكبر غفّارى، بيروت، دار صعب و دارالتعارف
30. كيومرثي، محمدرضا ( 1390 ش) ، درآمدي بر پيشگيري از گرايش به اعتياد در منابع اسلامي. تهران، سازمان بهزيستي كشور
31. منذرى، عبدالعظيم بن عبدالقوى ( 1408 ق ) ، الترغيب و الترهيب من الحديث الشريف . تحقيق مصطفي محمد عماره، بيروت، دارالفكر
32. مهدي، ابراهيم پور، قاسم، حسيني جبلي، ميرصالح ( 1390 ش) ، درآمدي بر پيشگيري از همسرآزاري و طلاق در منابع اسلامي، تهران، سازمان بهزيستي كشور
33. نورعليزاده، مسعود ؛ زاهدي پور، حسينعلي ( 1390 ش) ، درآمدي بر پيشگيري از پديدة دختران و
زنان آسيب ديده و در معرض آسيب در منابع اسلامي. تهران، سازمان بهزيستي كشور
پانوشت ها:
1 . پسنديده، 1389.
2 . روم : 21.
3 . پسنديده، 1389.
4 . پسنديده، 1389.
5 . شيخ طوسي، 1414 ق، ص 519.
6 . کليني، 1401، ج5، ص323-322 ؛ صدوق، بي تا، ج3، ص386، ح4358.
7 . كليني، 1401 ق، ج 5، ص 332 ، ح 1 ؛ شيخ طوسي، 1401 ق، ج 7، ص 401، ح 1600.
8 . شعيري، 1414 ق، ص 79 ؛ ر.ك : ري شهري و همكار، 1387 ، ص 74.
9 . حرعاملي، 1409 ق، ج 20 ، ص 53 .
10 . سيوطي، 1414 ق، ج 1، ص 257 .
11 . ابن ماجه، 1395 ق، ج 1، ص 597.
12 . شيخ طوسي،1401 ق، ج 7، ص 400 ، ح 1592 .
13 . ابن ماجه، 1395 ق، ج 1، ص 597 .
14 . سيوطي، 1414 ق، ج 1، ص 257.
15 . شيخ طوسي، 1401 ق، ج 7، ص 399 ، ح 1592 ؛ كليني، 1401 ق، ج 5، ص 333 ، ح 3.
16 . كليني، 1401 ق، ج 5، ص 333 ، ح 3.
17 . سيوطي، 1414 ق، ج 1، ص 257.
18 . شيخ طوسي، 1401 ق، ج 7، ص 380 ، ح 1535 ؛ ابن اثير، 1415 ق، ج 5، ص 413 ، ح 5456.
19 . ابن حنبل، 1414 ق، ج 2، ص 414 ، ح 5724 ؛ كليني، 1401 ق، ج 5، ص 393 ، ح 4- 5.
20 . صدوق، بي تا، ج 3، ص 397 ، ح 4396.
21 . كليني، 1401 ق، ج 5، ص 398.
22 . شيخ طوسي، 1414 ق، ص 519 ، ح 1145.
23 . كليني، 1401 ق، ج 5، ص 5063 ؛ صدوق، بي تا، ج3، ص409 ، ح 4428.
24 . ضيايي، 1390.
25 . كليني، 1401 ق، ج 2، ص ، 136 ح 23 ؛ صدوق، بي تا، ج 4، ص380 ، ح 5814 .
26 . پسنديده، 1390.
27 . پسنديده، 1390.
28 . نساء : 19.
29 . ابن شعبه، 1404 ق، ص 262.
30 . حميري، 1413 ق، ص 120 ، ح 421 .
31 . حميري، 1413 ق، ص 92 ، ح 306 ؛ ابن عساكر،1415 ، ج 52 ، ص 234 ، ح 6176 .
32 . كليني، 1401 ق، ج 2، ص 57 ، ح 7 ؛ شيخ طوسي، 1401 ق، ج 7، ص 400 ، ح 1597.
33 . كليني، 1401 ق، ج 2، ص 105 ، ح 11 ؛ شيخ طوسي، 1414 ق، ص 245 ، ح 425 ؛ ابن شعبه، 1404 ق، ص 388.
34 . اربلي، 1404 ق، ج 1، ص 363 ؛ خوارزمي، 1414 ق، ص 353 ، ح 364.
35 . صدوق، 1414 ق، ص 588 ، ح 12.
36 . صدوق، بي تا، ج 4، ص 412 ، ح 5897 ، صدوق، 1361 ش، ص 253 ، ح1.
37 . كليني، 1401 ق، ج 2، ص 663 .
38 . حلواني، 1408 ق، ج 1 ص 90 .
39 . حلواني، 1408 ق، ج 1 ص 89 ؛ منذري، 1408 ق، ج 3، ص 405 ، ح 14 .
40 . پسنديده ، 1390.
41 . ميشل، 1354، ص176، به نقل از بستان، 1383.
42 . جعفري نژاد و اردشيرزاده، 1383.
43 . مظاهري و همکاران، 1387.
44 . عباسي و ابراهيم پور و حسيني، 1390.
45 . كيومرثي، 1390.
46 . خطيب، 1390.
47 . نورعليزاده و زاهدي پور، 1390.
48 . پسنديده و مهكام، 1390.
49 . پسنديده، 1386.
50 . ري شهري و همكار، 1385 ؛ پسنديده، 1386.
51 . پسنديده، 1388.
52 . پسنديده، 1388 ؛ ري شهري، 1378.
53 family life education

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org