کلام و دیدگاه امام خمینی (قدس سره) در باره شمول کلمه شرط به ابتدایی و حقیقت در اعم از ابتدایی و ضمنی
درس خارج فقه حضرت آیت الله العظمی صانعی (رحمت الله علیه) بحث خیارات درس 67 تاریخ: 1397/11/10 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم «کلام و دیدگاه امام خمینی (قدس سره) در باره شمول کلمه شرط به ابتدایی و حقیقت در اعم از ابتدایی و ضمنی» سیدنا الاستاذ (سلام الله علیه) درباره روایات که آیا کلمه «شرط» شامل شرط ابتدایی می شود و حقیقت در اعم از ابتدایی و ضمنی است یا اختصاص به ضمنی دارد، می فرماید: «ثم على فرض إرادة المعنى الأول، [یعنی به معنای التزام بگیریم] فهل تشمل الالتزامات الابتدائية أو لا؟ الظاهرُ المتبادر من "الشرط" هو الضمنيّ، و لا يطلق على الابتدائي بنحو الحقيقة، فإذا التزم إتيان شئٍ، لا يقال: "شرط إتيانه" أو "شرط عليه ذلك" و لا أقلّ من الشك في الشمول، [نمی دانیم که شامل می شود یا نمی شود، و با شک در شمول، نمی شود از لفظ استظهار نمود و ظهور می شود مشکوک] و دعوى تبادر الأعمّ [که شیخ فرمود اعم، تبادر می گیرد] ضعيفةٌ، [و ما عرض کردیم العهدة علی مدّعیه و تمام و ثابت نیست] و استعماله في الروايات أو غيرها في الابتدائي أعمُّ من الحقيقة، [اگر می گویید در روایات و غیر روایات در شرط ابتدایی استعمال شده، می فرماید این فایده ای ندارد؛ چون اصل در استعمال حقیقت است و معنای مجازی را صرف این که استعمال شده، نمی توانیم در «المؤمنون عند شروطهم» هم بگوییم این اعم است یا هر جا شرط را دیدیم، استعمالش اعم از حقیقت است و نمی شود به استعمال و با آن، ظهور را ثابت کرد، بعلاوه از آن] مع إمكان التفصّي عن الجلّ أو الكلّ: [اصلاً می توانیم بگوییم اینها در ابتدایی هم استعمال نشده. سیدنا الاستاذ، اینها را یکی یکی بیان می فرماید:] أما مثل قوله (عليه السلام): "شرطُ الله قبلَ شرطكم" و "شرط الله آكد" فقرينةُ مجاز المشاكلة فيه موجودة [شرطُ الله قبلَ شرطِکم، از باب مشاکلت است، مثل (فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ)[1] این مجاز است] و أما مثل قوله (عليه السلام): "الشرط في الحيوان ثلاثة أيام" [که در روایات در خیار حیوان داریم،] فإطلاق "الشرط" فيه على الخيار لا يبعد أن يكون باعتبار أنّ جواز العقد و عدم لزومه معلّقٌ عليه و مشروطٌ به [چون شیخ یک معنای شرط را تعلیق گرفته که یلزم من عدمه العدم، اینجا ممکن است بگوییم «الشرط فی الحیوان ثلاثة ایام»؛ یعنی لزوم و جوازش معلّق بر سه روز است. تا سه روز، معلوم نیست که جایز است یا لازم است. اگر فسخ کرد، به هم می خورد و الا اگر سه روز گذشت، لازم می شود. «أما مثل قوله (عليه السلام): "الشرط في الحيوان ثلاثة أيام"» که در روایات داریم. «فإطلاق "الشرط" فيه على الخيار لا يبعد أن يكون باعتبار أنّ جواز العقد و عدم لزومه معلّقٌ عليه و مشروطٌ به»، جواز تا سه روز است، جواز معلق به سه روز است، پس شرط در اینجا به معنای تعلیق است. ما قبلاً به اشتباه عرض می کردیم که الزام به خیار است، در حالی که الزامی در کار نیست] و يؤيّده قوله (عليه السلام): "حتى ينقضي الشرط و يصير المبيع للمشتري" [شرط منقضی بشود؛ یعنی آن تعلیق منقضی بشود و مبیع برای مشتری بشود] و في بعض الروايات: "فإذا مضت ثلاثة أيامٍ فقد وجب الشراء"»[2] سه روز که گذشت، شراء واجب می شود. معلوم می شود که این شراء، شرط به معنای تعلیق و مفید تعلیق بوده است. بقیه روایاتش هم زیاد است. (ادامه درس، با سخنرانی حضرت استاد دنبال شده است که غیر مرتبط با درس بوده و بدین جهت از اینجا حذف شده است.) «و صلّی الله علی سیّدنا محمّدٍ و آله الطاهرین» -------------- [1]. بقره (2): 194. [2]. کتاب البیع 1: 136 و 137.
|