|
يكم. عمل به وقف ـ مصرف موقوفه
(س 172) از عايدات زمين موقوفه اى، سالى 27 كيلوگرم گندم بين نُه نفر خادم حسينيه تقسيم مى كرده اند. اخيراً متولّى وقف اعلام نموده كه پول آن را به صندوق صدقات داده است. آيا پرداخت وجه مذكور به صندوق خيريه و صدقات، اشكال دارد يا خير؟ ج ـ چنانچه واقف، مصرف موقوفه را معيّن نموده و موقوف عليهم موجود هستند، متولّى وقف حقّ تغيير و تبديل ندارد و نظر واقف محترم است «الوقوف تكون على حسب ما يوقفها اهلها» و اگر متولّى وقف خيانت كند و عايدات آن را به مصرفى كه معيّن شده نرساند، توليتش ساقط است و بايد متولّى ديگرى منصوب شود. 24/9/77 (س 173) شخصى بيست سال قبل تعدادى نخل خرما را وقف نمود تا درآمد آن صرف عزادارى امام حسين(عليه السلام) شود. در حال حاضر درآمد حاصل از آن بيشتر از مخارج مراسم عزادارى در آن روستاست. آيا مى توان مبلغ باقى مانده را در ساخت حسينيه متروكه هزينه كرد؟ يا بايد در جاهاى ديگر خرج مراسم عزادارى نمود؟ ج ـ بايد در جاهاى مجاور آنجا خرج عزادارى شود؛ چون اقرب به غرض واقف است. 18/12/76 (س 174) ملكى متعلق به مرحوم پدر اين جانب بوده كه مدّت سى سال اجاره آن را وقف مراسم عزادارى امام حسين(عليه السلام) نموده است، كه پس از بيست و دو سال از اجاره آن، اين ملك توسط شهردارى تخريب گرديده است. آيا در خصوص هشت سال باقى مانده، با توجه به دريافت وجه ملك از شهردارى چيزى بر ذمّه ورّاث مى باشد يا خير؟ ج ـ بايد حداقل مال الاجاره فرضى آن ملك در مدت باقى مانده، هر سال به مصرف معيّن شده برسد؛ چون عمل به تحبيس در حدّ قدرت، واجب مى باشد و «مالايدرك كلّه لايترك كلّه»، و نمى توان با فرض اينكه پول مِلك خراب شده را كه نحوه اى از وجود اعتبارى ملك است و داراى منافع مى باشد ناديده گرفت و نمى توان چنين فرض نمود كه ملك محبوس به طور كلى از بين رفته باشد. 14/12/76 (س 175) بلندگويى وقف مسجد شده است، به علت تعمير مسجد، بلندگو را به خانه آوردم تا تعمير مسجد تمام شود. آيا مى توانم در خانه با آن بلندگو اذان بگويم؟ ج ـ جايز نيست؛ چون وقف بر اذان گفتن در مسجد است. 1/3/77 (س 176) روستايى داراى يك صد خانوار است، با كمك اهالى روستا، كتابخانه كوچكى تأسيس نمودم. تا مدتى قبل كه جمعيت روستا زياد بود و جوانان ساكن بودند، از كتب و قرآن ها استفاده مى كردند؛ ولى به علت مهاجرت روستاييان، مخصوصاً جوانان با سواد و اهل مطالعه، الآن كتاب ها بدون استفاده باقى مانده و كسى نيست تا از آنها استفاده كند. با توجه به اينكه كتب فوق وقف براى كتاب خانه مسجد مى باشد، آيا مى توان آنها را به مسجد روستا يا شهرى كه نياز به كتاب دارد، انتقال داد؟ آيا مى توانم براى استفاده به كتاب خانه شخصى خودم انتقال دهم؟ ج ـ انتقال به كتاب خانه مسجد ديگر نه تنها مانعى ندارد، بلكه به خاطر ضايع نشدن وقف، لازم است؛ اما انتقال به كتاب خانه شخصى ولو براى مطالعه باشد، جايز نيست؛ چون وقف براى كتاب خانه مسجد بوده است. 14/7/76 (س 177) آيا خارج نمودن مهرهايى كه در مساجد وجود دارد براى اقامه نماز جماعت در منزل، جايز است؟ ج ـ جايز نيست. 9/5/77 (س 178) شخصى درآمد باغ خود را وقف نموده تا در بيست و هشتم صفرالمظفر به اهالى روستا كه 150 خانوار هستند، ناهار داده شود. اكنون درآمد باغ از مخارج ناهار بيشتر است. بفرماييد درآمد مازاد را در چه راهى بايد مصرف نمود؟ ج ـ بايد كيفيت وقف معلوم شود كه آيا قصد و نيّت واقف اين بوده كه تمام درآمد به مصرف ناهار برسد، و يا فقط مخارج ناهار آن روز از درآمد باغ تأمين گردد؛ كه در صورت اول تمام درآمد بايد در ايام سوگوارى و ليالى بيست و هشتم ماه صفر و ايام بعد از آن صرف ناهار و شام گردد و در صورت دوم، مازاد بر مخارج معيّن شده مربوط به ورثه واقف است. 20/2/77 (س 179) آيا استفاده از وسايل هيئت عزادارى امام حسين(عليه السلام)، براى مصارف شخصى (مراسم ترحيم يا عروسى) جايز است يا خير؟ آيا براى اين عمل احتياج به گرفتن اجرت (كرايه) مى باشد يا خير؟ لازم به يادآورى است كه اشياى وقفى و اهدايى به هيئت، قابل تفكيك نيست. ج ـ جايز نيست. آرى، مى توان نسبت به آنچه در آينده تهيّه مى شود، تذكر داد كه براى اعم از عزادارى وقف شود، هر چند با شرط اجرت براى مجالس غير عزادارى باشد. 26/3/77 (س 180) آيا مى توان از ظروفى كه افراد خيّر براى مسجد و به منظور برگزارى مراسم عزادارى تهيه نموده اند، در منازل نزديك مسجد كه مجالس مختلفى دارند، مورد استفاده قرار داد؛ همچنين آيا جايز است از بلندگوى مسجد در مراسمى كه در خارج از مسجد برگزار مى گردد، استفاده نمود؟ ج ـ اگر براى عزادارى در مسجد باشد، جايز نيست، كما اينكه بلندگوى مسجد هم كه براى مسجد است، نمى توان در جاى ديگر از آن استفاده نمود. 9/5/77 (س 181) قرآن هايى كه مردم وقف مساجد مى كنند، آيا مى توان در مراسم احياى شب هاى قدر مورد استفاده قرار داد؟ ج ـ استفاده از قرآن هايى كه داخل مساجد است براى مراسم احيا در داخل مساجد، مانعى ندارد؛ هر چند واقف براى مجلس ترحيم وقف كرده باشد. 28/5/78 (س 182) اجناسى كه براى مسجد خريدارى و يا به صورت هديه و نذر و وقف داده مى شود، آيا مى توان در مناسبت هاى مختلف (نماز عيد فطر و نماز ظهر عاشورا و...) در خارج از مسجد و در محدوده مسجد مثل خيابان استفاده كرد؟ ج ـ آرى، مى توان، چون استفاده در محدوده وقف است. 28/3/78 (س 183) باغى با 40 اصله درخت خرما وقف امام حسين(عليه السلام) شده است. در جريان جنگ تحميلى، تمام اين نخل ها سوخته و از بين رفته است. لطفاً وظيفه متولّى را در قبال زمين مورد وقف بيان فرماييد. ج ـ اگر بتوان با احيا، غرض واقف را تأمين نمود، بايد احيا نمود؛ و گرنه با اجاره دادن و صرف مال الاجاره در غرض واقف، وظيفه شرعى انجام گرفته است. 1/3/77 (س 184) فرد خيّرى قطعه زمينى را براى حسينيّه وقف نموده است. اكنون با توجه به اينكه آن منطقه، على رغم جمعيت زياد، فاقد درمانگاه است، هيئت امناى اين حسينيه قصد دارند اين زمين را در سه طبقه بنا كنند و طبقه همكف را حسينيّه و زيرزمين را درمانگاه و طبقه فوقانى را كتابخانه نمايند. حكم شرعى آن چيست؟ ج ـ ساختن طبقات متعدد، براى استفاده هاى گوناگون در زمينى كه وقف براى حسينيه شده است، اگر به صورتى ساخته شود كه مزاحم عزادارى و جلسات روضه خوانى و بقيّه امور عزادارى نباشد، جايز است؛ ليكن بايد در اسناد، مدارك، و زبان ها، تابلو و...، عنوان حسينيّه بر همه طبقات اضافه شود؛ به اين نحو كه مثلاً به طبقه درمانگاه گفته شود: درمانگاهِ حسينيّه؛ ناگفته نماند اضافه شدن عنوان حسينيّه به عناوين طبقات براى آن است كه معلوم باشد همه چيز حقّ حسينيه است و در مسير وقف براى حسينيّه اين گونه امور انجام گرفت. 16/3/76 (س 185) بيش از يك صد سال قبل زمينى در محدوده شهرى به منظور مصارف خيريه مانند بيمارستان، مدرسه، زائر سرا و... وقف عام شده؛ ولى در حال حاضر از وضعيت كشاورزى به ساختمان هاى مسكونى تبديل شده است. اهالى مسجدى را در حدود سى سال قبل با خشت و گل و چوب ساخته اند كه در اثر برف و باران و متروك ماندن، تخريب شده و از صحن و حياط همان مسجد، جهت احتراز از تعريض خيابان، مسجد جديد و آبرومندانه اى تجديد بنا و تأسيس گرديده است. با توجه به اينكه مسجد قبلى فعلاً به صورت نامناسبى قرار گرفته و زمين آن نيز به منظور امور ديگرى وقف شده، آيا مى توان پس از عقب نشينى و تعريض خيابان، در قسمت باقى مانده زمين، براى امور خيريه همين مسجد، تأسيساتى ايجاد كرد يا خير؟ ج ـ آرى، چون همه تصرّفات حلال و جايز در مساجد، تا مزاحم نمازگزاران نباشد جايز است؛ ليكن زمين مسجد از مسجد بودن در فرض مذكور خارج نشده و احكام مسجد را دارد. 5/5/76 (س 186) قطعه زمينى وقف گرديده تا در آمد حاصل از آن، به مصرف سوخت بخارى حسينيه اختصاص يابد. بعد از گذشت سى سال از عمل به وقف، هيئت امناى مسجد متقاضى پرداخت هزينه برق مصرفى مسجد شده اند. آيا مى توان به جاى پرداخت پول براى خريد نفت، قبض برق حسينيه را پرداخت نمود؟ ج ـ چنانچه امروزه زمينه مصرف سوخت نفت وجود ندارد و روشنايى حسينيه به وسيله برق و گاز تأمين مى شود، پرداخت پول براى قبض برق و گاز مصرفى، مانعى ندارد. 24/9/77 (س 187) آيا از پولى كه براى امور خيريه وقف شده، مى توان در مسائل فرهنگى مثل كلاس هاى قرآن، اردوى زيارتى قم و مشهد و... استفاده كرد يا خير؟ ج ـ با فرض اينكه امور خيريه مى باشند، مصرف نمودن جايز است. 29/5/76 (س 188) در مدرسه علميه موقوفه واقع در طبقه فوقانى مسجدى، حدود هجده سال است فعاليت هايى از قبيل خياطى، گلدوزى، عكاسى، قالى بافى، تزريقات و... به عمل مى آيد. نظر به اينكه در وقف نامه مكان ذكر شده براى مدرسه علوم دينى وقف شده است، آيا چنين فعاليت هايى مشروع بوده است؟ همچنين استمرار فعاليت هاى ذكر شده چگونه است؟ ج ـ عمل بر خلاف وقف جايز نيست، و اگر جايى براى مدرسه علميه وقف شده، استفاده براى گلدوزى و غير آن، غير جايز است و مانند بقيّه مدارس بايد در اختيار طلاب علوم دينى قرار گيرد. 4/7/76 (س 189) آيا براى تأسيس و بناى مراكز تفريحى ـ ورزشى مورد نياز جامعه، از مال زكات، موقوفات عامّه و يا وجوهات شرعيّه مى توان هزينه كرد؟ ج ـ از زكات مانعى ندارد؛ چون يكى از مصارف آن مطلق امور خيريه و عام المنفعه است، اما از موقوفات، تابع وقف نامه و مستفاد از عبارات آن با توجه به قرائن و دخالت زمان و مكان در آن مى باشد؛ و اما از وجوهات، تابع اجازه از مجتهد جامع الشرائط است. 9/5/78 (س 190) آيا مى توان يك قسمت از شبستان واحد را براى مسجد و قسمت ديگر آن را براى حسينيّه در نظر گرفت؟ ج ـ مانعى ندارد و تابع كيفيّت وقف از سوى واقف در ابتداى كار است؛ «الوقوف تكون على حسب ما يوقفها اهلهاان شاء اللّه». 27/2/78 (س 191) سال ها قبل جدّ ما مقدارى از ملك خود را وقف نموده، ليكن وقف نامه اى وجود ندارد، در حال حاضر، ورّاث ضمن قبول وقف ملك مورد اشاره، قصد عمل به وقف را دارند. آيا مى توانند با نيّت واقف اوّليه، به تنظيم وقف نامه اقدام كنند؟ با توجّه به اينكه قصد واقف و نحوه عمل به آن مشخص نيست، آيا مى توانيم نحوه عمل به وقف را به دلخواه خود تعيين كنيم؟ (البته در طول اين مدّت، درآمد ملك وقفى را صَرف امور خيريه نموده ايم و ملك در تصرّف خودمان بوده). آيا با شرايط فوق تعيين يكى از ورّاث به عنوان متولّى با توافق همه، صحيح است؟ همچنين با توجّه به اينكه زمان وقف، قصد توليت واقف و عمل به وقف و تحقّق آن مشخص نيست، اين ملك وقف محسوب مى شود يا نه؟ ضمناً در صورتى كه وقف نامه تنظيمى با نيّت واقف مغاير باشد، آيا وقف محقّق مى شود؟ ج ـ هر ملكى كه وقف بودنش با اطمينان يا حجّت شرعى ثابت گردد، همه آثار وقف بر آن بار مى شود و محض گفتن افراد تا اطمينان نياورد، حجّت شرعى بر وقف بودن نيست؛ و اگر همه ورّاث وقفيّت چيزى را قبول كردند و هيچ گونه جهتى هم براى مصرف از طرف واقف، معيّن نشده باشد، اختيار با خود ورثه است، و هرگونه كه بخواهند مى توانند وقف نامه را تنظيم و متولّى براى ملك وقفى تعيين نمايند و درآمد ملك را در جهتى كه احتمال مى دهند به مقصود واقف نزديك تر است مصرف نمايند، و اگر چنين احتمالى نمى دهند در هر موردى كه خود صلاح بدانند، مصرف نمايند. 21/1/79 (س 192) زمينى خريدارى شده و وقف مسجد شده و به مسجد ضميمه شده است و چند سال نماز نيز در آن خوانده شده، عده اى به نام هيئت عزادارى، قسمتى از آن مكان را جدا كرده و به عنوان آبدارخانه قرار داده اند و با اين كار، در آن قسمت نمى توان نماز خواند. حكم اين كار را بيان فرماييد؟ ج ـ هرگونه استفاده غير عبادى و تغيير در ساختمان مسجد كه با نظر واقف و وقف مخالف باشد، جايز نيست «الوقوف تكون على حسب ما يوقفها اهلها». آرى، اگر واقف در نظرش در وقت وقف بوده است كه در قسمتى از زمين مسجد، آبدارخانه كه از شئون مسجد است ساخته شود و مزاحمتى هم براى نمازگزاران ندارد، ساختن آبدارخانه مانعى ندارد، ليكن احكام مسجد بر آن مترتّب است، چون در زمين مسجد ساخته شده است. 13/11/80 (س 193) شخصى املاكى را وقف نموده كه درآمد و عايدات آن به مصرف پرورشگاه دختران و پسران برسد. عين عبارت وقف نامه اين گونه است كه «عايدات آن به مصرف دو مؤسسه خيريّه مذكور برسد». و در مورد اذن متولّى، عبارت وقف نامه اين گونه است: «رأى صوابنماى متولّى وقف، نسبت به كيفيّت و كميّت ترتيب مخارج و مصارف از هر حيث مستقلاً دون دخالت غير، مطاع و متّبع و مجرى خواهد بود». با توجه به اينكه مطلق مصرف آمده و ظاهراً شامل مصرف فورى بلاواسطه و مصرف با واسطه، مثل خريد ملكى و وقف مجدّد و مصرف در همين مورد مى شود، بايد به مصرف دو محل برسد. متولّى موقوفه از عايدات، ملكى خريده و با شرايط همين وقف، وقف كرده است، آيا اين وقف صحيح است يا خير؟ ج ـ اگر همه مخارج لازمه مورد موقوفه داده شود و زايد بر آن براى خريد ملكى كه منافع آن صرف در همان موقوفه گردد، استفاده شود، مانعى ندارد، چون اين نحو از اعمال و خريدها نحوه اى از صرف در موقوفه مى باشد كه اطلاق توليت او را هم مانند بقيّه اعمال شامل مى شود. 10/12/72 (س 194) چند سال قبل شخصى باغ خود را وقف نموده تا آن را بفروشند و براى تعمير ساختمان امامزاده اى مصرف كنند، ولى به علت تعمير نشدن آن امامزاده، باغ، تحويل يكى از مؤمنين است. آيا درآمد باغ از مال الاجاره آن در چند سال گذشته، به امامزاده تعلّق دارد يا ورثه واقف؟ ج ـ ظاهراً اجرت و درآمد ملك تا فروش نرفته از ورثه است؛ چون وصيّت به فروش عين و صرف قيمت آن در تعمير مكان خاصّى (مانند امامزاده كه در سؤال آمده است) باعث خروج ملك و عين از ملكِ مالك، قبل از فروش نيست و نماء و درآمد هم تابع اصل است. 6/5/73 (س 195) به استحضار مى رساند كه در برخى از وقف نامه هاى بقاع متبرّكه، اصلاح كلّى مرمّت و يا عمارت بقعه آمده است. در شرايط فعلى با توسعه محدوده اماكن مذهبى، ساختمان ها بزرگتر شده است و روشنايى شمع به برق و بوريا به فرش تبديل شده است. با تغييرات انجام شده، آيا لفظ عمارت بقعه، شامل كليه مخارج آن آستان مقدس در شرايط فعلى مى شود يا شامل آن ساختمان كوچك هنگام تنظيم وقف نامه مى شود كه در بيشتر جاها از آن ساختمان هم خبرى نيست و تركيب فيزيكى آن عوض شده است؟ خواهشمند است اين اداره را ارشاد فرماييد. ج ـ اگر نگوييم كه عمارت و تعمير نمودن كه به طور مطلق باشد، اعمّ از تعمير بناى ساختمان است و شامل هر عملى است كه سبب كثرت زائرين و جلب آنان مى شود ـ كه آباد كردن معنوى است ـ و يا اگر نگوييم غرض واقف، هر دو را شامل مى شود و اغراض، بر ظواهر الفاظ، مقدم است، لااقل از اين جهت كه صرف وقف، در مورد وقف امكان ندارد و يا لزومى ندارد، حسب قاعده، صرف در موارد مذكور به خاطر اقربيّت به غرض واقف، مانعى ندارد و جايز است. 24/4/75
|