Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: باب سوم: پس گرفتن مال غصبى

باب سوم: پس گرفتن مال غصبى

(س 113) زمين هايى را كه قومى از قوم ديگر و ملّيتى از ملّيت ديگر، در اثر تحوّلات سياسى، غصب كرده و مصادره نموده، آيا قوم مغصوب مى تواند زمين هاى خويش را از قوم ديگر باز ستاند و در صورت عدم امكان، به هر نحو تقاص نمايد؟

ج ـ اگر پس گرفتن اموال مغصوبه از غاصب، ممكن نباشد، كسى كه اموالش غصب شده، مى تواند از اموال غاصب به مقدار اموال غصب شده، تقاصاً بردارد، نه از اموال كسى كه غصب نكرده، ولو با غاصب از يك فاميل يا طايفه باشد. 24/3/79

(س 114) ملكى متعلق به من و چند مالك مشاعى قهرى مى باشد كه شخصى به طور غاصبانه، ملك فوق الذكر را غصب كرده بود كه اين جانب امر را از طريق دادخواهى در مراجع قضايى مطرح كردم و خواستار خلع يد غاصبانه غاصب نسبت به سهم خودم از كل ملك مشاعى شده بودم كه مستند به ماده 43 از قانون اجراى احكام مدنى، به علت غاصب بودن خوانده پرونده يعنى محكوم عليه، از كل ملك، محكوم به خلع يد گرديد.

1. بعضى از قضات محاكم معتقدند كه محكوم عليه به قدر سهم من يعنى محكوم له از ملك، محكوم به خلع يد شده است و هنوز از كل ملك خلع يد نشده است، چون ديگر مالكين مشاعى، تقاضاى خلع يد غاصب را نكرده اند و من با غاصب در ملكى كه او به عنوان غاصب شناخته شده است شريك هستم. به نظر شما چطور مى شود من با غاصب ملك مغصوبى كه با عنايت به ماده 43 از قانون اجراى احكام از او خلع يد شده است، در ملك شريك باشم؟

2. چون غاصب در مدت غصب خود در ملك مشاعى ما مبادرت به كاشت درخت كرده است و بنده به استناد حكم بدوى كه محكوم عليه از كل ملك محكوم به، نسبت به سهم اين جانب خلع يد شده است، قلع و قمع اشجارى را كه توسط غاصب، غرس شده است خواستار شده ام، و چون حكم و قانونى در اين مورد موجود نيست و رأى وحدت رويه اى هم پيدا نكرديم، نظر و فتواى شما در مورد نحوه قلع و قمع اشجار غرس شده توسط غاصب در املاك مشاعى، به خواسته قلع و قمع احدى از مالكين مشاعى به چه صورت است؟

3. اين جانب به مدت غصب غاصب در املاك مشاعى كه من در آن سهم دارم، اجرت المثل مدت تصرّف غاصب را خواستار شده ام، و چون در اين خصوص قانون و يا رأى وحدت رويه اى وجود ندارد، نظر و فتواى شما را در خصوص محاسبه اجرت المثل زمان تصرّف غاصب خواهانم؛ چون بعضى از محاكم معتقدند كه بايد اجاره هر سال غصب را بر مبناى قيمت همان سال اجاره محاسبه كرده و بعد با هم جمع كنند؛ يعنى اجاره 20 سال پيش اگر براى اجاره يك سال ده هزار تومان بوده و بعد به تدريج تا به امروز به مبلغ يكصد هزار تومان رسيده را با هم جمع كنند و به عنوان اجرت المثل 20 سال محاسبه كنند؛ ولى چطور معقول و ممكن است كه مبلغ اجاره 20 سال قبل به عنوان بدهى امروز محاسبه بشود و اين در حالى است كه براى مثال 20 سال پيش با ده هزار تومان مى شد 50 مثقال طلا خريد ولى حالا حتى يك مثقال طلا هم نمى توان خريد.

ج 1 ـ با يقين به غصب، غاصب، مالك نمى باشد تا با شما شريك باشد و شريك شما، مالكان اصلى هستند.

ج 2 ـ بايد به شركا مراجعه نماييد، اگر آنها نسبت به احقاق حقّ خود از غاصب حركتى انجام ندهند و يا به شما وكالت براى خلع يد غاصب ندهند، بايد سهم خود را با آنها جدا كنيد و نسبت به سهم خود حق داريد غاصب را مجبور به قلع درخت ها نماييد يا اينكه از او اجاره بگيريد و درخت ها را باقى بگذاريد، و اگر شركا راضى به افراز سهم او نشدند، به محكمه صالحه مراجعه و تقاضاى افراز نماييد.

ج 3 ـ ذمّه غاصب به قدرت خريد پول اجرت المثل در سال هاى تصرّف عدوانى، مشغول مى باشد، مثلاً اگر 20 سال پيش اجرت المثل ده هزار تومان بود، قدرت خريد ده هزار تومان را الآن بدهكار مى باشد، نه خود ده هزار تومان را، چون ده هزار تومان امروز به خاطر تورّم، قدرت خريد گذشته را ندارد. 17/12/80

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org