|
بارورى، تَلقيح
(مسئله 611) باردار نمودن مصنوعى زن با نطفه شوهرش جايز است. البته بايد از مقدمات حرام پرهيز شود؛ مثل آنكه تَلقيح كننده نامحرم باشد...؛ و هر چند اين گونه اعمال، موجب حرام شدن نطفه و فرزند نيست، چون مربوط به مقدمات است و خود مقدمات، حرام است و فرزند، متعلّق به زن و مرد صاحب نطفه است و همه احكام فرزند را داراست. (مسئله 612) اگر نطفه منعقد شده زن و شوهرى را از رَحِم زن خارج كرده، به رَحِم زن ديگرى منتقل كنند (رَحِم عاريه اى يا اجاره اى) و بچه در رَحِم اين زن بزرگ شده، از او متولّد شود، آن بچه به زن اولى (كه صاحب تخمك و منشأ تحقّق نطفه امشاج است) تعلّق دارد و زن دوم، در صورتى كه با تحقّق شرايط رضاع او را شير دهد، مادر رضاعى فرزند خواهد بود، هر چند شير صاحب و فحل ندارد؛ يعنى شير مربوط به شوهر زن صاحب رَحِم عاريه اى نيست و آنچه در رضاع، مانع است «درّ اللبن من غير ولادة» است كه در اين مورد، ريزش شير از راه ولادت و مشمول اطلاقات و عمومات رضاع خواهد بود، و در صورتى كه نطفه را خارج كرده، در رَحِم مصنوعى و محيط آزمايشگاهى بزرگ كنند، در اين صورت نيز بچه به زن اول كه صاحب تخمك است، تعلّق دارد. (مسئله 613) اگر منى مردى را در رَحِم زن اجنبى قرار دادند و معلوم شد بچه از آن منى است، پس اگر عمل به طور شبهه بوده، مثل آنكه مرد گمان مى كرده كه زن خودش بوده و زن نيز گمان مى كرده كه منى شوهرش است و بعد از صورت گرفتن عمل، معلوم شده كه از شوهرش نيست، اشكالى نيست و بچه، شرعاً از اين مرد و زن است و تمام احكام فرزندى را دارد. (مسئله 614) هرگاه تخمدان زن، قدرت آزاد كردن و وارد كردن تخمك به داخل رَحِم را نداشته باشد، در اين صورت، جايز است كه با عمل جراحى، تخمك را از شكم او بيرون آورند و در خارج آن را با اسپرم شوهر مخلوط نموده، سپس به رَحِم زن وارد نمايند. (مسئله 615) گرفتن نطفه مرد و قرار دادن آن در رَحِم مصنوعى با تخمك مصنوعى به منظور توليد مثل، جايز است و اگر از اين راه، بچه اى متولّد شود (بچه آزمايشگاهى)، آن بچه به صاحب نطفه تعلّق دارد، ولى مادر نخواهد داشت و به طور كلّى، صاحب نطفه، پدر محسوب مى شود، مگر در مورد نطفه نامشروع، مثل زنا. (مسئله 616) تقويت اسپرم شوهر با استفاده از اسپرم مرد ديگر (شناخته شده باشد يا نباشد) و تلقيح اين اسپرم تقويت شده به رَحِم زن، كه مانند داروى تقويتى، فقط جنبه تقويت داشته باشد و در اسپرم شوهر، مستهلك شود، به نحوى كه منشأ پيدايش فرزند را همان اسپرم شوهر بدانند، مانعى ندارد. (مسئله 617) امتزاج اسپرم زوج با تخمك زن ديگرى در خارج و تلقيح آن به زوجه يا زن مذكور يا زن ثالث، ظاهراً مانعى ندارد، چون نه زناست و نه وارد نمودن منى در رَحِم زن اجنبيه، و اگر با اين روش بچه اى متولّد شود، به مرد ملحق مى شود و مادر بودن زنى كه تخمك به او تعلّق دارد، در صورتى كه اختلاط نطفه و تخمك، با خواست آن زن بوده و از تخمك اعراض ننموده (مانند قرار دادن در بانك اسپرم تا هر كس خواست، از آن استفاده كند)، ظاهراً ثابت است. (س 618) زنى به علّت وجود اشكال در تخمدانها، قادر به تخمك سازى و يا آزاد نمودن تخمك جهت لقاح نيست و در نتيجه نازاست، در حالى كه رَحِم او اشكالى ندارد و جنين مى تواند در آن رشد نمايد. اگر شوهر او زنى را صيغه كند، آيا مى توانند تخمك را از آن زن صيغه اى بگيرند و با اسپرم شوهرش ممزوج كنند و جنين حاصل، به رَحِم زن دايمى او منتقل گردد و پس از زايمان، بچه توسط زن و شوهر دايمى نگهدارى شود؟ ج ـ جايز است و صاحب تخمك، مادر اوست و زن صاحب رَحِم هم به جهت زن پدر بودن، محرم است. (س 619) پزشك متخصّص تشخيص داده است كه تخمك زنى ضعيف است و بايد با تخمك زن ديگرى تقويت شود تا بچه دار شود. آيا تلقيح تخمك زن اجنبيه به زن ديگرى براى تقويت، جايز است يا خير؟ و اگر بعد از تلقيح، زن بچه دار شود، بچه متولّد شده، به كدام يك از اين دو زن تعلّق دارد؟ ج ـ اين عمل را فى حدّ نفسه، نمى توان گفت حرام است و بچه، متعلّق به زنى است كه صاحب رَحِم و تخمك ضعيف بوده و نمى توان او را متعلّق به صاحب تخمك تقويت كننده دانست، چون تخمك او عرفاً در حكم داروى تقويتى است. (س 620) وارد نمودن اسپرم مرد اجنبى كه در «بانك اسپرم» نگهدارى مى شود، چه زن و شوهر او را بشناسند و چه نشناسند، از طريق تلقيح مصنوعى در رَحِم زن مسلمانى كه شوهرش عقيم است، با رضايت شوهرش، چه حكمى دارد؟ ج ـ وارد نمودن اسپرم مرد اجنبى به رحم زن فى حدّ نفسه حرام است و براى رفع مشكل نداشتن فرزند مى توان اسپرم مرد اجنبى و تخمك همسر را در خارج (شرائط آزمايشگاه) مخلوط كرد و سپس جنين حاصل را به رحم زن انتقال داد كه در اين صورت، همسر كه صاحب تخمك منشأ است مادر محسوب مى شود و صاحب اسپرم نيز در صورتى كه از نطفه خود اعراض نكرده باشد پدر محسوب مى شود. آرى، در صورتى كه مرد اجنبى از نطفه خود اعراض كرده باشد (مثلاً نطفه را در بانك اسپرم قرار داده تا هر كس خواست از آن استفاده كند) پدر محسوب نمى شود؛ امّا در صورتى كه صاحب اسپرم شناخته شود نسبت به امر ازدواج احتياط امرى لازم است بلكه خالى از وجه نيست. بهر حال شوهر پدر محسوب نمى شود چون صاحب اسپرم نيست اما همه آثار فرزند بودن آن بچه براى شوهر و اقوام، ولو صاحب نطفه نباشد بخاطر حرج و مشقتى كه در نداشتن فرزند و ترتيب آثار اجنبى بر فرزند خوانده در شرائط فعلى وجود دارد مترتب است بجز آثار ارث كه در اين جهت حكم اجنبى را دارد كه با هبه و تصرفات منجزه و يا وصيت به ثلث مى توان او را در حكم وارث قرارداد و علاوه بر حكم ذكر شده بچه بحكم ربيبه بودنش نيز به آن شوهر محرم است به شرط حصول آميزش شوهر با همسر خودش، كه در محرميت مرد يا ربيبه فقط صدق ربيبه و دختر زن بودن مناط است. بنابر اين تنها صورت تلقيح اسپرم مرد در خارج رحم و بعد وارد رحم نمودن راه درستى است ؛ ليكن ناگفته نماند، اگر پيمودن اين راه و راههاى ديگر داراى حرج و مشقت باشد وارد كردن نطفه اجنبى به رحم زن از طريق تلقيح مصنوعى بحكم لاحرج مانعى ندارد و همانگونه كه حرج نافى و رافع بعضى از حرامها است رافع اين گونه حرامها نيز خواهد بود. 24/4/80 (س 621) وارد نمودن نطفه لقاح يافته پدر و مادر مجهول الهويه در رَحِمِ زن مسلمان، با رضايت شوهرش، چه حكمى دارد؟ ج ـ با فرض صاحب فرزند نشدن و مشكل و حَرَج و مشقّتِ نداشتنِ فرزند، نمى توان گفت كه حرام است؛ امّا شوهرش پدر نيست، چون صاحب اسپرم نيست، كما اينكه مادر شدن زن هم محلِ كلام و تأمّل، بلكه منع است و در حقيقت، فرزند، نامشروع و زنازاده نيست و آثار زنازاده بودن بر او مترتّب نمى گردد و آثار فرزندى براى او از قبيل ارث بردن و قرابت و غيره هم بار نمى گردد؛ ليكن اگر زن بعد از وضعِ حملْ او را شير دهد، فرزند به دنيا آمده، فرزند رضاعى مادر محسوب مى گردد. ناگفته نماند كه حكم مَحرميت فرزند در (مسئله قبل) بيان شده است. 24/4/80
|