|
معناى اصطلاحى خُلع
خلع در اصطلاح فقه به معناى از هم گسستن نكاح به وسيله فديه اى است كه از طرف زوجه به زوج پرداخت مى شود; اين تعريف در كلام علامه در قواعد[1]نيز آمده و فقهاى[2] بعد از ايشان اين معنا را در كتاب هايشان ذكر كرده و آن را صحيح دانسته اند. در بعضى از عبارت ها[3] بر خلع، اطلاق افتدا نيز شده است; چنان كه صاحب التنقيح مى گويد: يقال لهذا الايقاع افتداء و خلع: اما الاول فلقوله تعالى (فلا جناح عليهما فيما افتدت به)[4] كانها لمكان كراهتها له مأسورة فافتدت منه بشىء. كراهت زن نسبت به شوهرش به منزله آن است كه زن اسير دست مرد شده است و فديه اى مى دهد و خويش را آزاد مى كند. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. و هو ازالة قيد النكاح بفدية.(قواعد الاحكام، ج 3، ص 156). [2]. التنقيح الرائع، ج 3، ص 359; كشف اللثام، ج 8، ص 181; جواهر الكلام، ج 33، ص 32. [3]. الايضاح الفوائد، ج 3، ص 375; التنقيح الرائع، ج 3، ص 359. [4]. سوره بقره، آيه 229.
|