|
جمعبندی و نتیجهگیری
این نوشته گام کوچکی برای بررسی یکی از قواعد مهم فقه اجتماعی است. گفته شد که یکی از قواعد فقهی اصولی، قاعده تنفیر است. مراد از این قاعده هر عمل دینی است که ذات آن در اصل دارای مصلحت بوده، اما در شرایط خاص موجب نفرت، بیزاری و گریز انسانها از دین مبین اسلام شده باشد، که باید از انجام آن خودداری نمود، هرچند واجب باشد، یا ترک آن حرام باشد. در باره این قاعده، در کلمات فقها با تعبیرهای مختلفی مثل حرمت تنفیر، منافرت، وهن، و افضاض یاد شده است، بررسی کلی و مدلولی و قلمرو حکم آن در گذشته بحث نشده و گرایش به بحث آن در دوره اخیر نظامند کردن ادله فقهی است و همین عامل توجه فقیهان معاصر به تبیین قواعد اصولی و فقهی بوده است. مهمترین ادله فقها حکم عقلی بوده است، اما برخی از محققان به ادله نقلی چون آیات و روایات استناد کردهاند. از مبانی اصلی یعنی رعایت مصلحت و دفع مفسده در تشریع احکام، ضرورت مدارا اصلی برای ترویج دین، توجه به غایت گرایی در اجرای احکام و رعایت اولویت ها در اجرای احکام در صورت تزاحم نباید غفلت کرد. لذا ادله و شواهد قاعده مرحله دوم بود، که از آیات و روایات و دلیل عقلی برای اثبات قاعده به آن استناد شد. در مرحله سوم بود که آیا اجرای قاعده در چه محدودهای است، مبنایش اکثریت است، مؤمنین و یا مسلمانان و یا شامل همه کسانی است که اجرای آن موجب بدبینی و وهن به اسلام است، در این باره بحث قلمرو قاعده برای بیان آن بود و در نهایت نمونههایی از استناد فقها در اجرای حدود، امر به معروف و نهی از منکر و اجرای برخی از مراسم مذهبی نظرات آنان مطرح شد.
|