|
سوّم: عموم روایات حُسن معاشرت و اخلاق
در کنار دلایل گذشته، میتوان اضافه کرد روایاتی را که درباره مدارا کردن با مردم، خوش اخلاقی و احسان و برخورد مناسب داشتن با مردم و تألیف قلوب و رفتار منصفانه داشتن با مردم، آمده است. و همچنین روایاتی که ما را امر میکنند به اینکه با مردم همان گونه رفتار کنیم که دوست داریم با خودمان رفتار شود. و همچنین روایاتی که در آن معصومین(ع) از پیروانشان خواستهاند که موجب زینت آنها باشند، نه باعث سرزنش آن بزرگوران. و نیز روایاتی که به ما امر میکنند که مردم را با رفتار و کردار نیک خود به مکتب و مذهب حق (اهل بیت) دعوت نماییم. جالب است بدانیم که بیشتر این روایات با لفظ «ناس»؛ یعنی «مردم» وارد شده است و هیچ اشارهای در آنها به امتیازات خاص؛ از جمله دین، مذهب و عقیده نشده است. به این ترتیب جواز غیبت غیر همکیشان و غیر هممذهبمان قطعاً با این روایات عام سازگار نخواهد بود؛ چون اینگونه اعمال؛ یعنی سخن گفتن در غیاب مردم و بازی با آبروی آنها با دستورات معصومین (سلام الله علیهم أجمعین) که درباره مدارا، خوشخلقی، انصاف، احسان و دعوت دیگران با رفتار مناسب و مایه عزت و زیبایی برای ائمه بودن، کاملاً منافات خواهد داشت. و در عوض، ترک غیبت از مصادیق بارز تمامی این دستورات؛ اعم از مدارا، خوشخلقی، انصاف، احسان و... خواهد بود. و نیز میتوان گفت: حرمت غیبت همه انسانها با کرامت ذاتی و تساوی حقوق و برابری انسانها که مورد اشاره صریح آیات و روایات است، سازگارتر است. گفته نشود: غیبت غیر شیعیان و کفار با تساوی حقوق انسانها منافات ندارد؛ چرا که تساوی حقوق، در امور غیر اختیاری است ولی اَعمال و امور اختیاری که هر کس به میل و اراده خود چیزی را اختیار کند، چه بسا که موجبات اختلاف در حقوق را فراهم سازد، و از آنجا که مخالفین ما و کفار به میل و اختیار خود عقیده فاسد و مذهب باطلی را انتخاب کردهاند، هیچ منعی در این اختلاف حقوق از جمله جواز غیبت نخواهد بود، چرا که «خود کرده را تدبیر نیست»، زیرا پاسخ این سخن بسیار روشن است: چون این اشکال در صورتی درست است که مخالفین ما و کفار، جاهلین مقصّر باشند و یا اینکه بعد از شناخت حق، اقدام به انکار و دشمنی کرده و لجاجت و عناد به خرج دهند؛ و حال آنکه اکثر مخالفین و کفار، واقعاً جاهلینی قاصر و غیر معاند با ما هستند. مضافاً به اینکه جواز غیبت و بردن آبروی افراد یک نوع کیفر به حساب میآید و از اصول اوّلیه اثبات جزا آن است که شخص، جرمی را مرتکب شده باشد که به دیگران؛ اعم از فرد و جامعه ضرری وارد کرده باشد و صرف عقیده مخالف داشتن، نمیتواند موجب اثبات حکم کیفری باشد. و شاید مجموعه این مناقشات است که فقیه بزرگی چون محقق اردبیلی را بر عدم جواز غیبت تمامی مسلمانان؛ اعم از شیعه و غیر آنها قانع مینماید. مرحوم محقق اردبیلی(ره) در مجمع الفائده قائل به حرمت غیبت همه مسلمانان شده و آن را مختص به شیعه دوازده امامی نمیداند. و البته غیبت کفار را جایز میداند.
|