|
5. مکتب فقیه
دانش فقه چون علوم انسانی دارای مبانی عقلایی و تجربی خدشهناپذیر، مثل ریاضیات و علوم تجربی نیست که حاصل ضرب دو ضربدر دو شود، چهار، یا حاصل زوایای مثلث صد و هشتاد درجه در همه شرایط و حاصل عملیات همه یکسان باشد و بلکه تحت تأثیر عوامل و متغیرهایی چون سطح دانش شخص فقیه، مهارت وی بر مبانی و نیز جهانبینی و شخصیت فقیه در استنباطات وی بسیار مؤثر میباشد. در هر سده، یک عالمی بزرگ و فقیهی توانا و سترگ، جست و چالاک، سیطره و ابهت و جلالت او همه را شیفته و فریفته صاحب مکتب و دارای مرجعیت، ظهور میکند و همیمنه و سیطره و ابهت و جلالت او همه را شیفته و فریفته خود میگرداند تا جایی که حتی فقیهان زمان، مسحور و مجذوب او میشوند و روح اجتهادی خود را در کنار عظمت در قداست او فدا کرده، از دست میدهند و دیگر هرگز جرأت اظهار رأی و ابداء نظر و ارائه فتوا پیدا نمیکنند (فیض، 1382، ص 17). یک نمونه تاریخی محقق اردبیلی ازجمله فقهایی است که دارای جهانبینی و صاحب مکتب خاص است. آن فقیه بزرگوار از یک انسجام و همافزایی برخوردار میباشد. این وضعیت موجب شد که او در نوآوری، دمیدن روح تازه در فقه سرآمد باشد. رویکرد مقدس اردبیلی در زمینه تحقیق و افتا سبک و سیاق خاصی داشت که آوردهاند: محقق اردبیلی با اینکه در تجلیل و بزرگداشت فقهای پیشین هرگز کوتاهی نمیکرد، ولی در مقام اجتهاد و صراحت، نظر دقیق خود را بیان میداشت و هرگاه نظر او با فتوای پیشینیان همخوانی نداشت، در نقد و رد نظر مخالف، کوچکترین تردیدی به خود راه نمیداد و با کمال شهامت، این مهم را، اگرچه برخلاف مشهور فقها بود تا پایان راه دنبال میکرد. او در کنار ادله اصلی خود، از کتاب و سنت و عقل به دلیل دیگری نیز که اصل سادگی و سهولت در دین است، توجهی زاید الوصف داشت. از ویژگیهای فقه او، تأمل و تشکیک و سپس تحقیق و تدقیق در آراء و فتاوای فقهای پیشین و ادله آنان و نقد و تمحیض آن است و سرانجام، خود و فقه خود را از بن بستهایی رها ساخته و راههای گشودهای فراسوی آن قرار داده است (همان، ص 357).
|