|
2. زمان و مکان
نقش زمان و مکان در اجتهاد، بر همه روشن است و مقصود از آن تحولات اجتماعی، سیاسی و محیطی است که بر موضوع تأثیرگذار هستند. آنگاه که مجتهد شرایط را درک نماید، در استنباط حکم، تأثیرگذار است. زمان و مکان از معقولات پویا و متغیرند و خود آنها نیز در تغییر نقش دارند. در روایت منسوب به امام صادق (ع) آمده است «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس» (مازندرانی، 1382 ق، ج 1، ص 418)؛ آن کس که زمان خویش را بشناسد، اشتباهات، او را مورد هجوم قرار نمیدهند. در حدیثی دیگر از امام علی (ع) منقول است: «حسب المرء، من عرفانه علمه بزمانه» (مجلسی، 1398ق، ج78، ص 80)؛ آگاهترین مردم به زمان کسی است که از رویدادهای زمان شگفتزده نمیشود. زمان و مکان مقتضیاتی را شکل میدهند که در تعیین موضوع حکم نقش ایفا میکنند و موضوع حکم، به مثابه علت حکم است. عوامل فراوانی در تشخیص، تشخص موضوع و تعیین حدود و ثغور آن توسط مجتهد دخالت دارند و مهمترین آن مقتضیات زمان و مکان است. قانونگذاری در فقه، دارای مکانیسمی درونی است که هماهنگی با تحولات زندگی، پویایی آن را تضمین میکند. قانونگذاری دینی، به تحولات زندگی آدمی توجه کرده است. این نکات را تعلیم میدهد که درنظرگرفتن شرایط زمانی و تحولات ناشی از آن امری بیگانه از دین نیست. به عبارت دیگر، منظورکردن پدیدههای نوظهور و سعی و تلاش در سازگای با آنها امری مذموم و ناپسند نیست (مهریزی، 1379، ص 96).
|