|
1. احادیث متعارض
احادیث موجود در موضوعات گوناگون، چنان متعارض و متضارب هستند که زمینه برداشتهای متفاوت را فراهم میآورند و گرچه مبانی برای مواجهه با احادیث متعارض وجود دارد، اما علیرغم این ملاکهای علاجیه (ما خالف کتاب الله، فاضربوه علی الجدار) نتوانسته مسأله اختلافات فهمها و برداشتهها را حل نماید. «ابن ادریس» از «شیخ طوسی» نقل میکند: «من از میان احادیث متعارض و مختلفی که درباره مسائل فقه از امامان (ع) روایت کردهاند، بیش از پنج هزار حدیث را در دو کتاب روایی مشهور خود «استبصار» و «تهذیب الاحکام» آوردهام که علمای ما در اکثر آن روایات متعارض، با هم اختلاف دارند (و هر یک به روایتی استناد کرده و فتوا داده است) و این (اختلاف و تعارض روایات) مشهورتر از آن است که بر کسی پنهان بماند؛ تا جایی که وقتی درباره اختلاف ایشان (یعنی علمای شیعه) بیندیشی، خواهی دید که اختلاف آنان از اختلافات میان «ابوحنیفه» و «شافعی» و «مالک» بیشتر است معروف است. که «علامه حلی» در اغلب کتابهای فقهی خود به مأخذ حکم، باز مینگریست و فتوای جدیدی صادر میکرد که فتوای او در سایر کتابهای او همسویی نداشت (فیض، 1382، ص 20). بنابراین، مشکل اساسی در رویارویی با احادیث متعارض، ترس و وحشت از استناد به روایاتی است که مخالف نظر مشهور است؛ زیرا در ادوار مختلف، فتوایی رواج یافته، به روایاتی استناد شده و عده کثیری از فقها به آن میل پیدا کرده و به یقینیات در فقه تبدیل شده است. مخالفت با این دسته از فتاوا و انصراف از این دسته روایات، بسیار دشوار میباشد. برای رهایی و فرار از این دسته از احادیث، بیشتر آنها را حمل بر تقیه میکنند و حمل بر تقیه بهمعنای کنارگذاشتن و خارجکردن آنها از گردونه استناد و احتجاج منتهی میشود.
|