|
توجه به اوضاع و احوال
همچنین از ادله نقلی استفاده میشود که شارع مقدس اسلام در تعیین خسارت، اوضاع و احوال خسارتدیده را ملاحظه کرده است. مثلاً در امضای صد شتر به عنوان دیه انسان تلفشده تفاوت واقعی افراد خسارتدیده را لحاظ کرده و زن و مرد را متفاوت دیده است. در برخی روایات بهطور مطلق میگوید: «سن فی القتل ماتة من الابل...» (حر عاملی، 1389ق، ج 19، ص 146) و فرقی بین زن و مرد و کوچک و بزرگ و حر و عبد نگذاشته است، اما اگر جناب «عبدالمطلب» به عنوان کارشناس، این تعداد را برای قتل نفس در نظر گرفته باشد، میباید واقعیات را ملاحظه کرده باشد؛ چون یکی از ملاحظات کارشناس در تقویم و ارزیابی شیء تلفشده یا عیب آن، واقعیات آن شیء است و اگر به دید یک کارشناس نگاه نکرده باشد، اما امضای سنت او توسط شارع بدون این ملاحظه نیست؛ چراکه پیشتر گفته شد در جعلهای شرعی واقعیات ملاحظه شده است. در جامعه آن روز، مرد نانآور، مدافع و رکن خانواده بود و زن عائله و کسی که باید از او صیانت میشد و... و به این جهت قهراً در ارزشگذاری نقش مادی، موقعیتی همسان مرد نداشت، بهویژه آنکه عرب دید خوبی نسبت به جنس زن نداشت؛ چنانکه قرآن گزارش میکند: (وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَ هُوَ کَظِيمٌ) (نحل (16): 58)؛ هرگاه یکی از آنان را به دختر مژده آورند، چهرهاش سیاه میگردد؛ در حالی که خشم [و اندوه] خود را فرو میخورد. و یا دختران را زندهبهگور میکردند: (وَ إِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ) (تکویر، (81): 9 ـ 8)؛ و آنگاه که از آن دخترک زندهبهگور پرسند به کدامین گناه کشته شده است؟ در این فضا، اگر شارع عقاید و رفتارهای غلط جاهلی را بها ندهد، اما نتواند موقعیت و نقش واقعی زنان را در تولید ثروت و صیانت از جامعه در نظر بگیرد؛ چنانکه در روایت «هشام بن سالم» (مؤمن طاق) علت دو برابر بودن ارث مردان نسبت به زنان ذکر شده است. از او نقل شده است که گفت: «نزد امام صادق (ع) مطرح کردم، چرا سهم زن ضعیف یک است و سهم مرد قوی و دارا دو؟ و آن حضرت فرمود: چون بر زن، عاقله و نفقه و جهاد نیست - و چیزهای دیگری نیز ذکر کردند- ولی بر مرد اینها هست. به این جهت برای مرد دو سهم و برای زن یک سهم قرار داده شده»[1]. این در حالی است که آنها زن را از ارث محروم میدانستند؛ چنانکه «نیشابوری» در «اسباب النزول» میگوید: «در جاهلیت به زنان و نیز به کودکان؛ گرچه پسر باشد، ارث نمیدادند و تنها به مردان بزرگ ارث میدادند و نظرشان این بود که تنها به کسانی که میتوانند پشت اسب سوار شوند و غنیمت به دست آورند، ارث داده میشود».[2] در چنین فضایی که تنها برای مردان سهمی از ارث قائل بودند، دیه زنان نیز نمیتوانست همسان مردان باشد و در واقع اسلام با قراردادن نصف دیه برای زنان گام بزرگی برداشت و البته بر اساس واقعیات، نه صرفاً به جهت جلب رضایت زنان. در دید آنها زن هیچ نقشی در تولید ثروت و کسب آن نداشت. پس در بهرهگیری از ثروت نیز نمیتوانست سهمی داشته باشد. اما اسلام این دید غلط را اصلاح کرد و به آنان نشان داد که درست است که زن بر پشت اسب سوار نمیشود و غنیمت به دست نمیآورد، اما کار پشت جبهه و تولید و تربیت نیروی رزمی را که انجام میدهد، پس به سهم خودش نصیب میبرد و برای او در ارث و دیه نصف قرار داد؛ گرچه این پرسش مطرح است که چرا نصف و نه دوسوم؟ پس از این خواهیم گفت که خسارات وارده به یک زن ممکن است به لحاظ تواناییهای اکتسابی وی چند برابر خسارات وارده به چند مرد در موضوع واحد باشد. این مسأله را ذیل تنصیف دیه زنان مورد بحث قرار میدهیم. دلیل دیگر بر لحاظ واقعیت در جعل دیات این است که در اسلام به حسب روایات، برای جنین انسان دیه قرار داده شده است. حال آنکه از برخی روایات و گزارشات تاریخی بر میآید که در زمان جاهلیت برای جنین، دیهای قائل نبودند؛ چنانکه نقل شده است: «پیامبر (ص) برای جنین زنی که به قتل رسیده بود، به پرداخت یک عبد یا کنیز حکم نمود، ولی عاقله قاتل اعتراض کردند و گفتند: آیا برای موجودی که چیزی نخورده و نیاشامیده و سخنی نگفته و فریادی نزده است، دیه بدهیم؟ خون چنین موجودی هدر است. پیامبر (ص) در جواب فرمودند: این مرد مانند کاهنان سخن میگوید و با این جواب نظر او را رد کردند».[3] همچنین از روایات وارده درباره جنین بر میآید که در تقدیر دیه او واقعیت وجودیش ملاحظه شده است. «در معتبره «ظریف» از امام علی (ع) آمده که دیه جنین را صد دینار قرار داد و منی مرد را تا زمانی که جنین شود، پنج بخش نمود. زمانی که نطفه منعقد شده است، دیه آن ۲۰ دینار است و پس از آنکه علقه شد، ۲۰ دینار دیگر به آن افزوده و چهل دینار میشود و پس از آنکه مضغه شد، ۲۰ دینار دیگر به آن افزوده و 60 دینار میشود و پس از آنکه استخوان در او پیدا شد، ۲۰ دینار دیگر افزوده و ۸۰ دینار میشود و پس از آنکه بر استخوانها گوشت پوشیده شد، ۲۰ دینار دیگر هم افزوده میشود و تا این مرحله دیه او ۱۰۰ دینار تمام است و پس از آنکه روح در او دمیده شد و به مرحله دیگری وارد شد، دیه او کامل و ۱۰۰۰ دینار میشود؛ چون او دیگر یک نفس انسانی است».[4] از این روایات نکاتی استفاده میشود: الف) اینکه برای جنین انسان در مراحل مختلف دیههای مختلف قرار داده شد تا به مقطع انسان کامل برسد که دیهاش کامل است. البته انسان از آنجا به بعد نیز مراحلی دارد تا به جوانی و بلوغ برسد و بعد به مرحله رشد و پس از آن رو به نزول دارد تا به مرحله شیخوخیت میرسد و... . از این نکته استفاده میشود که جعل تشریعی بر مراتب واقعی قرار گرفته است. حال آیا میتوان از همین شیوه الگو گرفت و در صورتی که بخواهیم سیستم دیگری طراحی یا خسارات را محاسبه کنیم، مبنا ایمان واقعیات تکوینی باشد و مثلاً دیه فردی با توانایی خاص بیش از کسی باشد که همجنس و همسن اوست، ولی آن توانایی را ندارد؟ ب) فهمیده میشود که سهم روح انسان نه دهم و سهم مراحل قبل، یک دهم دیه کامل است. پس کسب توانمندیهای نفسانی سهمی ۹ برابر وجود فاقد توانمندی دارد. ج) دیه کامل مربوط به کسی است که نفس انسانی او کامل میباشد؛ گرچه در رحم مادرش باشد. د) دیه مرد دو برابر قرار داده شده با اینکه در مرحله جنینی آثار نفسانی و اخلاقی و اقتصادی و اجتماعی او ظاهر نشده است و این صرف قرارداد و تشریع است، به لحاظ مایؤول، نه اینکه از همان ابتدا نصف قرار داده شده است؛ چون در عالم تکوین مؤنثبودن نصف مذکربودن باشد که قطعاً اینگونه نیست و ارزش انسانی، اخلاقی، علمی، اقتصادی و اجتماعی افراد به لحاظ اکتسابات آشکار شده بعدی آنان است و منشای تأثیرات آنان در جامعه بشری خواهد بود. ---------- [1]. ما بال المرأة الضعيفة لها سهم واحد و للرجال القوى الموسر سهمان؟ قال: فذكرت ذلك لابى عبدالله (ع) فقال: «أن ليس لها عاقلة و لا نفقة و لا جهاد و عدّ اشیا غیر هذا و هذا علی الرجال فلذلک جعل له سهمان و لها سهم» (ابو جعفر محمد بن علی (صدوق)، علل الشرائع، ج 2، ص 371؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 19، ص 146). [2]. «وكانوا فى الجاهلية لايورثون النساء و لا الصغير و ان كان ذكراً، انما يورثون الرجال الكبار و كانوا يقولون لايعطى الا من قاتل على ظهور الخیل و حاز الغنیمة؟» (ابوالحسن علی بن احمد الواحدی النیشابوری، اسباب النزول، ص 96 و به تفاسیر: ذیل (للرجال نصیب مما ترک الوالدان) (نساء (4): 7)، رجوع شود. [3]. «عن سعید بن المسیب ان رسول الله (ص) قضی فی الجنین یقتل فی بطن امه بغرة: عبد او ولیدة، فقال الذی قضی عليه، كيف اغرم ما لا شرب و لا اكل و لا استهل و مثل ذلك بطل؟ فقال رسول الله (ص): انما هذا من اخوان الكهان» (انس بن مالک، الموطأ، ص 570؛ مسلم، صحیح مسلم، ج 5، ص 110). [4]. معتبره ظريف عن اميرالمؤمنين (ع) قال: «جعل دية الجنين مأنة دينار و جعل منى الرجل الى أن يكون جنيناً خمسة اجزاء، فاذا كان جنيناً قبل ان تلجه الروح مائة دينار و ذلك ان الله - عز وجل - خلق الانسان من سلالة و هى النطفة فهذا جزء ثم علقة فهو جزآن، ثم مضغة فهو ثلاثه اجزاء، ثم عظماً فهو أربعة اجزاء، ثم يكسا لحماً فحينئذ تم جنينا فكملت لخمسة اجزا مائة دينار و المائة دينار خمسة اجزا فجعل للنطفة خمس المائة أربعين ديناراً و المضغة ثلاثة اخماس المائة ستين ديناراً و العظم أربعة الخماس الدالة ثمانين ديناراً، فاذا كسا اللحم كانت له مائة كاملة، فاذا نشا فيه خلق آخر و هوالروح فهو حنينذ نفس بالف دينار كاملة، ان كان ذكراً و ان كان انثى خمس مائة دينار و ان قتلت المرأة و هی متم فلم یسقط ولدها و لم یعلم اذکر هو او انثی...» (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۹، ص ۲۳۷).
|