|
مقدمه
از ابتدای پیدایش جوامع بشری تا کنون، همواره شاهد بودهایم که افراد یا گروههای انسانی، به علل مختلف؛ مانند درگیری خودخواسته یا بدون قصد قبلی و بهطور اتفاقی، به جان و مال یکدیگر آسیب رساندهاند و به دنبال آن، مسأله پرداخت غرامت و جبران خسارت جان یا عضو یا مال مطرح شده است و در این نوشتار تنها آسیب جان و عضو، موضوع بحث میباشد. مسأله پرداخت و جبران خسارت در قدیمیترین متون قانونی، قابل ردیابی است. بهطور مثال، «در قانون الواح دوازدهگانه که از مشهورترین قوانین رم باستان است، تصریح دارد بر امکان داشتن سازش و مسالحه که میان مجنی علیه و جانی بر پرداخت مبلغی از مال که جانی به مجنی علیه بپردازد» (عارف مسکونی، 1382، ص 38) و یا «در قوانین ابتدایی و قرون وسطایی، دیه غرامتی بوده است که تبهکار یا خانواده او برای جلوگیری از قصاص به مجنی علیه یا خانواده او میپرداخته است» (مصاحب، 1374، ج 1، ص 1526). جریان پرداخت غرامت که در جامعه جاهلی عرب پیش از اسلام تحت عنوان دیه وجود داشته است، در متن قرآن و به تبع آن در روایات معصومان (ع) و در فقه اسلام نیز مطرح شده است. تا کنون درباره دیه، در نوشتههای مستقل یا بهطور ضمنی، در کتابهای فقهی از جهات مختلف بحث شده است، اما شاید از این جهت که آیا حکمی ثابت است یا متغیر؟ کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد و در صورتی که اثبات شود حکمی سلطانی و متغیر است، حلاّل بسیاری از مشکلات خواهد بود. در این نوشتار تلاش کردهایم با رویکردی دروندینی و با استفاده از آیات و روایات، ثابتبودن دیه را مورد نقد قرار دهیم و لازم است اشاره کنیم، نقد هر نظریهای موجب توسعه علم خواهد شد. ازاینرو، امیدواریم صاحبنظران محترم؛ اعم از فقها و حقوقدانان با رویی گشاده به اصل بحث نظر کرده و آنچه در رد یا تأیید آن به نظرشان میرسد ارائه نمایند. اما پیش از ورود به بحث از دیدگاه نقلی لازم است مبنای ضمان، اسباب ضمان، روشهای ارزیابی خسارت و نهایتاً پرداخت غرامت از دیدگاه عقل مورد بحث قرار گیرد.
|