|
موضوعیتداشتن شتر
در باره قالب دیه یا همان شتر، پرسشهای دیگری مطرح میباشد از جمله اینکه آیا شتر موضوعیت داشته است و چرا صد شتر؟ بسیار بعید بهنظر میرسد قانونگذاری که میخواسته است برای همه زمانها و همه مکانها نظر بدهد،[1] در تعیین دیه انسان برای شتر موضوعیت قائل شده باشد؛ چون در برخی مناطق دنیا، در همان زمان نیز شتر موجودی شناخته شده نبود و در برخی مناطق که در آن زمان شتر فراوانی وجود داشت، مانند عربستان، در این زمان موقعیتش را از دست داده است، پس چرا شتر عنوان شده است؟ پاسخ اجمالی این است که شارع متعارف را امضا کرد و پرداخت دیه به شتر، معروف و از متعارف بود و از سوی دیگر میخواسته است دیه یک انسان را عینی کند و شتر را بهترین طریق دید. بنابراین، ظاهراً شتر در نظر شارع موضوعیت نداشته است؛ گرچه ظاهر روایات مختلف است؛ مثلاً در روایت جمیل بن دراج از امام صادق (ع) میگوید: «دیه صد شتر است» (حر عاملی، 1389 ق، ج 19، ص 143).[2] و نیز «محمد بن مسلم» و «زراره» و غیر آن دو از یکی از دو امام صادق یا باقر (ع) نقل کرده است که فرمود: «دیه صد شتر است و در آن دینار و درهم و غیر آن دو، چیز دیگری نیست» (همان).[3] ظاهر این دسته روایات این است که چیزی جز شتر اعتبار ندارد؛ یعنی پذیرفته نیست، حال آنکه در چند دسته دیگر از روایات، تعابیر بهگونهای است که شتر در کنار دینار و درهم قرار گرفته است؛ مثل روایت «یونس» از برخی اصحاب، از امام صادق (ع) که فرمود: «دیه ده هزار درهم[4] یا هزار دینار[5] یا صد شتر است» (همان)[6] و در خبر دیگری از ابی بصیر در کنار شتر و طلا و نقره، گاو و گوسفند نیز معتبر دانسته شده است؛ چنانکه میگوید: از امام صادق (ع) در باره دیه پرسیدم، فرمود: «دیه مسلمان ده هزار از نقره و هزار مثقال از طلا و هزار گوسفند بر دندانهایشان در سه سال و صد شتر بر دندانهایشان و دویست گاو است» (همان، ص 142).[7] و در روایتی دیگر، چهار عنوان ذکر شده است و معادل بعیر و ناب، از شتران را به درهم و دینار و گوسفند بیان کرده است؛ چنانکه عبدالله بن سنان میگوید: شنیدم که امام صادق (ع) میفرمود: «دیه صد شتر است و قیمت هر شتر از درهم ۱۲۰ درهم یا ده دینار است و قیمت هر ناب[8] از شتر ۲۰ گوسفند است» (همان).[9] در روایت دیگری عبدالله بن سنان میگوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: «دیه دوازده هزار درهم یا هزار دینار یا صد شتر است. اگر در سرزمینی بود که در آن دینار رواج دارد، هزار دینار و اگر در سرزمینی بود که در آن شتر است، صد شتر و اگر در سرزمینی است که در آن درهم است، به همان حساب دوازده هزار درهم است» (همان، ص 144).[10] در این روایت سه عنوان ذکر شده است: اول درهم، بعد دینار و سپس صد شتر، گویی که درهم اصلی است، ولی به روشنی پیدا است که هیچکدام اصلی نیستند و مالی رایج در هر منطقه مراد است، لکن به اندازه ارزش دیگر اموال در سایر مناطق. از روایت صحیحه «ابن عتیبه» برمیآید که شتر هیچ خصوصیتی نداشته است و زمانی که ورق (نقره)[11] رایج شد، امام علی (ع) دیه را برحسب آن محاسبه میکرد. لذا پس از آن شتر و گاو و گوسفند و طلا و حله در کنار نقره قرار گرفت و البته اعلام شد که هر کدام برای کسانی دیه باشد که آن را دارند. ابن عتیبه میگوید: «به امام باقر (ع) عرض کردم پیش از این دیه از شتر و گاو و گوسفند دریافت میشد؟ [و چرا اکنون به درهم نقرهای پرداخت میشود؟] امام (ع) فرمود: آن قضیه مربوط به بیابانگردان پیش از اسلام بود و زمانی که اسلام ظهور کرد و درهم در میان مردم فراوان شد، حضرت امیر (ع) آن را بر درهم توزیع کردند. حکم میگوید: عرض کردم، اگر امروز کسی بیابانگرد باشد، از او چه مالی دریافت شود، شتر یا درهم؟ حضرت فرمودند: شتر در این زمان [برای آنها] مثل درهم، بلکه بهتر از درهم است، [چون برای پرداخت آن راحتترند، اما] آنها در [گذشته] در دیه [قتل] خطایی، صد شتر (بعیر) دریافت میکردند که هر شتر صد درهم محاسبه میشد [ارزش داشت] که میشد ده هزار درهم. عرض کردم منظور از «اسنان المائـه بعیر» چیست؟ فرمود: شتران نری که بر همه آنان دو سال گذشته باشد» (همان، ص 148)؛[12] البته حله مستند قابل قبولی ندارد؛ گرچه در لسان فقیهان مشهور شده است؛[13] چنانکه «عبدالرحمن بن الحجاج» میگوید: از امام صادق (ع) در باره کلام «ابن ابی لیلی» پرسیدم که در باره دیه و مقدار آن میگفت: پیامبر (ص) بر اهل یمن دویست حله قرار داد (همان، ص 142).[14] فرمود: امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمود: دیه هزار دینار است و قیمت هر دینار ده درهم است [پس] ده هزار درهم برای شهرنشینان و برای بیابانگردان ۱۰۰ شتر و برای اهل عراق صد گاو یا هزار گوسفند است (همان)[15] و از حله ذکری بهمیان نیاورد، حال یا به دلیل اینکه حله نیز خصوصیتی نداشت است یا به دلیل اینکه قیمت برابری آن بسیار کاهش یافته بود که میباید بفرماید اکنون چهارصد حله است و چون شبههانگیز میشده، سكوت کرده است. -------------- [1]. ادله بسیاری وجود دارد دال بر این که اسلام برای همه زمانها و همه مکانها آمده است از جمله آیه: (اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ) (مائدة، (5): 3 و آیه (وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ)، سبأ، (34): 28). [2]. «الدية مأئة من الابل». [3]. محمد بن مسلم و زراره و غیرهما، عن احدهما (ع) فی الدیة قال: «هی مائة من الابل و لیس فیها دنانیر و لا دراهم و لاغیر ذلک». [4]. «درهم یا درم مقیاسی برای وزن و مقیاسی برای پول، مأخوذ از دراخمه... واحد سیمین پول از طلوع اسلام ... درهمهای اولیه مسلمانان تقلیدی از سکههای یزدگرد سوم، هرمز چهارم و مخصوصاً خسرو پرویز بود... وزن درهم اسلامی به سبک ساسانی حدود ۳/۹۸ گرم بوده است. بعد از اصلاحات عبدالملک [بن مروان ۲۹-۸۹ ق] تا اواسط قرن سوم هجری، وزن درهم ۲/۹۷ گرم (هفت دهم مثقال) بوده است ... نرخ مبادله دینار و درهم برحسب زمان و مکان سخت متغیر بوده است؛ چنانکه در زمان [پیامبر اسلام حضرت] محمد (ص) هر ۱۰ (یا ۱2) درهم معادل یک دینار بوده، ولی بعدها به 15، ۲۰، ۳۰ و حتی 50 درهم به دینار تنزل یافته» (غلامحسین مصاحب، دایرة المعارف فارسی، ج ۱، ص 974). [5]. «دینار، واحد زرین پول در اوایل اسلام، مأخوذ از دناریوس (عربها پیش از اسلام با این کلمه و با سکههای طلای رومی آشنایی داشتهاند. نخستین نوع دینار اسلامی (بدون تاریخ) را از حدود سال ۷۲ هجری قمری داشتهاند... پس از اصلاحات پولی عبدالملک بن مروان، طراز دینار به کلی تغییر کرد و ... وزن آنکه پیشتر ظاهراً مطابق وزن سولیدوس روم شرقی (یعنی قریب 55/4 گرم) بود، به 25/4 گرم تقلیل یافت... عیار دینارهای دوره اموری بعد از اصلاحات عبدالملک [بن مروان 26-86 ق] با بین 96 درصد و ۹۸ درصد بود و این میزان در دوره عباسیان نیز کمابیش محفوظ ماند» (همان، ص ۱۰۲۸). [6]. يونس عن بعض أصحابنا عن ابى عبدالله (ع) فى حديث قال: «الدية عشرة الاف درهم، أو الف دينار، أو مائه من الابل». [7]. عن ابى بصير فى حديث قال: سألت ابا عبدالله (ع) عن الدية فقال: «دية المسلم عشرة آلاف من الفضة و الف مثقال من الذهب و الف من الشاة على أسنانها اثلاثاً و من الابل مائة على أسنانها و من البقر مائتان». [8]. ناب ماده شتر سالخورده را گویند. [9]. «ان الدية مائة من الابل و قيمة كل بعير من الورق مائة و عشرون درهما اوعشرة دنانير و من الغنم قيمة كل ناب من الابل عشرون شاة». [10]. عبدالله بن سنان قال: سمعت ابا عبدالله (ع) يقول: «فالدية اثنا عشر الفاً او الف دينار او مائة من الابل و ان كان فى ارض فيها الدنانير فألف دينار و ان كان فى ارض فيها الابل فمائة من الابل و ان كان فى ارض فيها الدراهم فدراهم بحساب ذلك اثنا عشر الفاً». [11]. ابن اثیر میگوید: «الورق بکسر الراء: الفضة» (ابن اثیر، النهایة، ج 5، ص ۱۷۵). [12]. عن ابى جعفر (ع) فى حديث قال: قلت له: ان الديات انما كانت تؤخذ قبل اليوم من الابل و البقر و الغنم، قال: فقال: «انما كان ذلك فى البوادى قبل الاسلام. فلما ظهر الاسلام و كثرت الورق فى الناس قسمها اميرالمؤمنين (ع) على الورق، [قال الحكم: قلت: أرأيت من كان الیوم اهل البوادی، ما الذی یؤخذ منه فی الدیة الیوم؟ ابل او ورق؟ فقال لی:] الابل الیوم مثل الورق بلهای افضل من الورق فی الدیة إنهم كانوا يأخذون منهم فى دية الخطأ مائة من الابل يحسب لكل بعير مائة درهم فذلك عشرة الآف، [قلت له: فما اسنان المائة بعير؟ فقال:] ما حال عليه الحول ذكران كلّها». [13]. شاید از آن رو که فقیهان استنباطشان این بوده است که مال رایج در هر منطقه، مورد نظر شارع بوده است. [14]. «و علی اهل الحلل مائتی الحلة». [15]. قال عبدالرحمن بن الحجاج: فسألت ابا عبدالله (ع) عما روى ابن ابى ليلى فقال: «كان على يقول: الدية ألف
|