|
مشکلات اجرای تغلیظ دیه
با توجه به اینکه مستند این حکم تنها این چند روایت صحیح و معتبر است، اما مشکلاتی که این حکم دارد، از چند جهت است: یکم: چون اصل این حکم در قرآن بیان نشده و مستند روشن روایی محکمی برای همه موارد هم ندارد و خبر کلیب اسدی که مهمترین دلیل این حکم است، برفرض قبول سند کلیب که این روایت نخست کلینی است، نمیتواند دلیل حکمی شود که قرآن از آن خبر نداده است. لذا اگر در جایی مانند قتل خطایی شک داشتیم، به اصل لفظی عدم زیادت دیه مراجعه میشود؛ زیرا در اثبات اطلاق آن به همه موارد تردید وجود دارد. دوم: صریح روایات، علتی برای جعل حکم بیان نکرده است. از ظاهر روایات مورد اشاره استفاده میشود که تغليظ ديه در ماههای حرام بهخاطر پیشگیری از هتك حرمت اين ماهها و نقض امنیت در شرایط اعلامشده بوده که تحفظ بر قداست آن دارای اهتمام مردم و عقلای آن بوده است. در نظر مردم باید این ماهها و یا خود مسجدالحرام و شهر مکه موجب آسودگی انجام اعمال و رفت و آمد و آسودگی خاطر باشد و در دوران قبل از اسلام؛ يعني جاهليت نيز اهتمام به ماههای حرام به این خاطر بوده و برای قبایل به این جهت مورد احترام مردم بودهاند. ازاینرو، حرمت اين ماهها اختصاص به اسلام نيز نداشته و نقض احترام اين ماهها قابل قبول نبوده است. لذا این سؤال مطرح است که آیا این روایات، اطلاق مکانی هم دارند و آیا کیفر افراد در این ماهها در مناطقی که ربطی به مکه و ایام حج ندارند، شامل میشود یا امام معصوم در مقام بیان آن در جاهای دیگر بودهاند؟ احراز اطلاق احوالی و ازمانی در صورتی است که ثابت شود که کلام امام (ع) در مقام بیان این موارد بوده است. سوم: بیمعنا بودن حکم در نظر عامه مردم مناطق دیگر است؛ زیرا این ماهها در منطقه جزیرهالعرب مفهوم شناختهشدهای داشته و کارکرد آن برای آنان روشن بوده، اما توسعه به مناطق دیگر از نظر مخاطب، یکی دیگر از مشکلات حکم است (شفیعی سروستانی، 1376، ص466). مردمی که زندگی آنان با قتل و غارت میگذشته و جنگهای طولانی داشته و کینههای عمیق میان قبایل و دستهبندیها بر اساس منافع و نژاد، با شروع ماه حرام به معنای خاتمه جنگ و بازگشت امنیت و صلح داشته و تغلیظ دیه برای تأکید بیشتر برای تضمین قانون و بازگشت آرامش بهحساب میآمده است، با مردمان مناطق دیگر که نه آن جنگها وجود داشته و نه در محیط شهرنشینی، حوادث و اتفاقات خطایی؛ مانند تصادفات و یا کارهای عملیاتی که احیاناً در ضمن کار خطایی رخ میداده، با شرایط و مقتضیات آنان سازگار نبوده است. چهارم: هرچند توقف جنگ در ماههای حرام معنایی طبیعی برای همه جوامع دارد، اما مشکل این است که افراد دیگر خصوصاً درباره قتلهای غیر عمدی که با حکمی ناشناخته روبرو میشوند که به نظر آنان غیر مقبول و نامناسب با منطقه زندگی و در نتیجه خارج از مدار مصلحت عقلایی میدانند، مسأله را دوچندان مشکل میکند (همان). لذا چارهای نیست که مناط و ملاک حکم بررسی شود.
|