|
علل گریز از بیمه در ایران
سؤالی که در اینجا مطرح میشود، این است که اگر بیمه امری عقلایی و نیاز مبرم انسانها است، چرا معمولاً در کشور ما افراد از بیمه فرار میکنند و حتی المقدور میخواهند بیمه نشوند یا در صورت اجبار، به ارزانترین بیمه راضی میشوند و کاری به تعهدات بیمه در مقابل خود ندارند و با این امور با بیاعتنایی برخورد میکنند؟ جوابی که اجمالاً به این سؤال میتوان داد، این است که اولاً: ساختار بیمه در ایران بهگونهای است که دریافتیهای آنها بیش از پرداختیهای آنها است. مردم احساس میکنند که بیمهگر پول را میگیرد، ولی در وقت خدماتدهی، به عناوین مختلف از زیر بار مسؤولیت شانه خالی میکند و تمام تلاشش این است که راه چارهای بیابد تا از مشترک خود حمایت نکند. بنابراین، مردم عموماً پولی را که به بیمه میدهند، هدررفته میدانند. نمونهها و مثالهای عینی، کارشکنی و اشکالتراشی بیمهگر در پرداخت، بسیار زیاد است و هر فرد شاید چندین نمونه آماده داشته باشد. ثانیاً: مردم ایران مردمی هستند که چون سالهای متمادی تحت سیطره حکومتهای غیر اسلامی بودهاند و رهبران مذهبی، کمک و همکاری با حکومتهای طاغوتی و غیر اسلامی را ممنوع میدانسته و در روایات حتی لیقهگذاشتن در دوات حکومتهای ظالم را منع کردهاند، ازاینرو، مردم عادت کردهاند، بهگونهای عمل کنند که کمترین نفع به حکومتها برسد و زمان زیادی طول میکشد که مردم برایشان مسجّل و حتمی شود که حکومت فعلی، ماهیتاً با حکومتهای گذشته تفاوت دارد. بنابراین، عملکرد بد بیمه در گذشته و حال، از یک سو و عِرق مذهبی مردم از سوی دیگر، باعث شده که مردم فکر کنند مشکلات خودشان را تنها و تنها باید خودشان حل کنند و به همین جهت، سرمایهداران از هر نوع باشند، پولها را در بانکهای داخل و خارج برای روز مبادا ذخیره میکنند و متوسطان نیز با خریدن اجناسی که به راحتی تبدیل به پول شود، برای روز مبادای خود فکر میکنند و فقرا هم فقط به فکر لقمهنانی برای گذران حال خود هستند. این است که بیمه در ایران پیوسته مهجور مانده و تنها با زور و جریمه و... افراد یا اداراتی بیمه میشوند. حال اگر شرکت بیمه بداند که حمایت از همه افراد تحت پوشش او وظیفه اوست و همینگونه نیز عمل کند و پیوسته در هنگام نوشتن قرارداد به فکر گشودن راه فراری برای خود نباشد و در هنگام حمایت از بیمهشده نیز نخواهد به انواع حیلهها از زیربار مسؤولیت فرار کند و حتی برای افرادی که پرونده بیمهای آنها مشکل دارد، راه حلی بیابد و همگان را به نحو شایسته و سریع حمایت کند، بیمه گسترش مییابد و سرانجام هر دو طرف نفع خوبی خواهند برد، ولی مشکل ما ایرانیان، آیندهنگرنبودن ما است که به فکر جذب اعتماد برای آینده خود نیستیم. به هر حال، امروزه بیمه ماشینهای شخصی تا حدودی رواج یافته است و قاعدتاً باید هر چه گستره بیمه افزوده میشود، حق بیمه کاهش یابد و امکانات حمایتی و بیمهشدگان نیز زیادتر گردند؛ همانگونه که در مثال توضیح داده شد، ولی باز متأسفانه در ایران چنین نیست و گستردگی بیمه، نرخ آن را کاهش نداده است. و آخرین نکته این که شرکتهای بیمه نباید با ساختن ساختمانهای مجلل و متعدد بیش از حد نیاز و استخدام افراد بیش از حد نیاز، بهگونهای عمل کنند که در مقابل گرفتن پول زیاد، خدمات کمی ارائه دهند، بلکه هر چه بر خدماتدهی خود بیفزایند و از تشریفات بکاهند، بر مقبولیت و گستره ایشان افزوده خواهد شد و حتی شاید مصلحت باشد در برخی از بیمهها که مردم از خود استقبال چندانی نشان نمیدهند، دولت حمایت بیشتری از بیمهشدگان بکند و مبالغی را به آن بیمه وام دهد تا بر اثر حمایتهای فراوان از بیمهگذاران و کمبودن هزینه بیمهگذاری، مردم به آن ترغیب شوند و خود را از ریسکهای موجود برهانند و حکومت و امام مسلمانان را نیز از جبران خسارتها برهانند؛ زیرا اگر فرد بیمه نشد و تصادف کرد، در صورت فقیربودنش حکومت اسلامی باید دیه مقتول را بپردازد؛ چون خون جبراننشدهای در اسلام وجود ندارد.
|