|
تاریخچه دیه
در اینجا مناسب است اشارهای به تاریخچه دیه در پیش از اسلام و پس از آن داشته باشیم تا روشن شود در همه زمانها دیه بین اقوام و ملل متفاوت بوده است و شناخت این شرایط نقش اساسی در فهم روایات دارد. همانطور که به فرموده «مرحوم آیتالله العظمی بروجردی» دانستن فقه اهل سنت در فهم روایات شیعه نقشی جدی دارد. «جواد، علی» درباره دیه در دوران جاهلی چنین مینویسد: «یکی از دیدگاههای عرب این بود که حقوق افراد متفاوت است و بر اساس درجات انسانی و جایگاه افراد و قبیلهشان تعيين ميگرديد. بنابراین، دیه پادشاه بالاتر از دیه رئیس قبیله و دیه رئیس قبیله بالاتر از دیه دیگران بود. همینطور به حسب درجات آنان. دیه رئیس قبیلهای که قویتر بود، بیشتر از دیه رئیس قبیله ضعیف بود و همینطور دیه افراد قبیلهای از قبیله دیگر بیشتر بود. علت این تفاوت در حق دیه، این بود که حق در زمان جاهلیت بر اساس اعتبارات مذکور و جایگاه فرد تعیین میشد» (علی، 1978م، ج5، ص486ـ 485). عادت جاهلی این بود که روستایی از صحرانشین دیه قبول نمیکرد و همینطور صحرانشین از روستایی، بلکه هر طبقهای ملزم بود از طبقه خودش دیه را بپذیرد (همان، ص488). بر این اساس، اختلاف دیه از ده شتر تا هزار شتر، به اختلاف قبایل و شخصیتها بود (همان، ص592). اگر مقتول از افراد عادی قبیله، ولی از نژاد اصیل بود، دیه کامل و ده شتر بود و به آن «دیه صریح» میگفتند. اما اگر مقتول همپیمان (حلیف) یا دورگه و مادرش کنیز بود (هجین) دیه او نصف دیه صریح؛ یعنی پنج شتر بود و [در هر صورت] دیه زن نصف دیه مرد بود (همان). برخی از قبایل، دو دیه یا بیشتر میگرفتند، ولی به دیگران یک دیه میپرداختند؛ مانند قوم «حارث بن عبدالله بن بکر بن یشکر». در بین «بنی قریظه» و «بنی النضیر» چنین بود که اگر بنی النضیر کسی از بنی قریظه را میکشت، کشته میشد، ولی اگر از بنی قریظه کسی از بنی النضیر را میکشت، دیه آن شصت شتر بار از خرما بود. این بهخاطر منزلت و جایگاهشان بود (همان، ص539). در میان قریش، دیه ده شتر بود و جناب «عبدالمطلب» آن را تا صد شتر افزایش داد.[1] (حر عاملی، 1401ق، ج19، ص141 و 145). مسأله دیه افرادی که در درگیری قبایل کشته میشدند و به اسارت میرفتند آنقدر مهم بود که از جمله اولین مسائل مطرحشده در اولین پیماننامه میان پيامبر (ص) و قبايل مدینه بود که ظاهراً در همان ماههای اول ورود پیامبر (ص) به یثرب منعقد شد. متن نقلشده چنین است: «به نام خداوند بخشنده مهربان. این نوشتهای است از محمد پیامبر (ص) بین مؤمنان و مسلمانان از قریش و یثرب و هرکس که پیرو ایشان باشد و به آنان به پیوندد و با آنان جهاد کند. اینها یک امت هستند، جدا از دیگر مردمان، مهاجران از قریش به رسم و سنتی که در میان خود داشتند، دیه رد و بدل میکنند و فدیه اسیران خود را بهطور متعارف و عادلانه در میان مؤمنان میپردازند و بنی عوف نیز به رسم و سنت خود دیههای پیشین خود را رد و بدل میکنند (ابن هشام، 1363، ج2، ص147؛ بیهقی، 1360، ج8، ص184). اين پيمان با «بنوحارث»، «بنوساعده» و ده ها قبيله به همين شكل بسته شد. و در پیماننامهای که بین پیامبر (ص) و قبایل بسته شد، ديه هر جايي بر اساس همان مقداري كه در جاهليت و پيشينيان آنان گذاشته بودند، تعيين ميگرديد (علی، 1978م، ج5، ص595 ـ594؛ احمدی میانجی، 1419ق، ج3، ص17). «المهاجرون من قریش علی ربعتهم یتعاقلون بینهم... و بنو عوف علی ربعتهم یتعاقلون معاقلهم الاولی و بنو الحارث علی ربعتهم... و بنو ساعده علی ربعتهم...». (منتظری، 1409 ق، ج 5، ص 286). «ربعه» ناظر به استقلال در روابط اجتماعی، آداب، رسوم و سنتهای ویژه هر قبیله بوده است. در واقع، اجتماع عشایری، اساس روابط و تنظیمهای شهری در یثرب بود. افراد یک قبیله دارای روابط مستحکمی چون ارث، عاقله و خویشاوندی بودند (صالح، 1391، ص34). از تكرار جمله «علي ربعتهم يتعاقلون» در مورد هر قومي، استفاده ميشود كه وضعيت اخذ و اعطاي ديه در ميان قبايل يكسان نبوده است. در بندهای 24 تا 35 «عهدنامه پیامبر»، ضمن تصریح به نام قبیلههای یهود، استقلال داخلی یکایک آنان را همانند یهود بنی عوف تضمین کرده است (فیرحی، 1386، ص131). به عنوان مثال، بین اهل ذمه عاقله وجود نداشت. لذا در صورتی که خودشان مالی نداشته باشند، عاقله آنان امام مسلمین است. در صحیحه «أبی ولّاد» آمده است که امام صادق (ع) فرمودند: «لیس فیما بین أهل الذّمة معاقلة فیما یجنون من قتل أو جراحة إنّما یؤخذ ذلک من أموالهم، فان لم یکن لهم مال رجعت الجنایة علی إمام المسلمین لأنّهم یؤدّون إلیه الجزیة کما یؤدّی العبد الضّریبة إلی سیّده حرّ» (حر عاملی، 1401ق، ج29، ص391). عاقله در بین اهل ذمه نیست. آنگاه که کسی مرتکب قتل یا جراحت میشد، از اموال او دیه پرداخت میشد. اگر ذمی مالی نداشته باشد، از سوی امام مسلمین دیه او پرداخت میشود؛ زیرا اهل کتاب جزیه پرداخت میکنند. در مورد ديه نیز در آن دوران بين قبايل متفاوت بوده است و هر جايي به رسم خود اقدام ميكردهاند و همين شيوه مورد پذيرش پيامبر (ص) قرار گرفته است. ---------- [1]. «ان عبدالمطلب سنّ فی الجاهلیة خمس سنن اجراها الله له فی الاسلام... و سنّ فی القتل مائة من الابل فاجری الله ذلک فی الاسلام».
|