|
شعاع نفوذ خبر واحد در استنباط احکام
یک وقتی [اوایل انقلاب] کارمند سفیر غیر مسلمان از خارج به ایران آمده بود و با زن مسلمانی ـ نعوذ بالله ـ با هم خوش و بش کردند. فتوای بزرگان (قدّس الله أسرارهم) که متعرّض مسأله شدهاند ـ ظاهراً برادران اهل سنّت هم گفتهاند ـ این است که مردِ غیر مسلمانِ زانی کُشته میشود؛ چه محصن باشد و چه غیر محصن. آن زن مسلمان زانیه را هم باید ببینیم محصن است یا غیر محصن، اگر غیر محصن است، صد ضربه شلاق زده میشود و اگر محصن است، رجم میشود. حال مدرک این حکم چیست؟ یک روایت است که صحیحه است. سؤال از أبیعبدالله (ع) است: سألته عن یهودي فجر بمسلمة؟ فرمود: «یُقتل».[1] بنده یک وقتی در مسأله استناد قتل به خبر واحد حرفی را میخواستم بگویم، اما جرأت نمیکردم تا اینکه دیدم مرحوم آیتالله العظمی آقای خوانساری ـ از شاگردان مرحوم حاج شیخ که در تهران اقامت داشت ـ در کتاب جامع المدارک[2] این حرف را دارد و آن این است که خبر واحد با بنای عقلا حجّت است، اما آیا بنای عقلا میتواند یک خبر را برای کشتن افراد، ملاک و مجوّز بداند؟ ایشان میگوید عقلا با خبر ثقه، احکام بزرگ را ثابت نمیکنند؛ مثلاً یک فرد ثقه برای شما از یک مجلس قانون گذاری در دنیا خبری آورده که امروز در این مجلس، قانون تصویب کردهاند که یک نفر یا مثلاً چند نفر را باید بکُشید، با همین گفته یک نفر ـ اگر چه ثقه هم باشد ـ حجّت نیست. این یک بابی است در فقه. وقتی خبر واحد را به بنای عقلا حجّت میدانیم و صاحب کفایه[3] هم میفرماید تنها دلیل و زینش بنای عقلاست. حال با این یک خبر بخواهیم فردی را بکُشیم یا روابطمان را بهم بزنیم؟! چرا؟ چون خبر واحد داریم. و حال آنکه خبر واحد را خودِ عقلا در این گونه امور، حجّت نمیدانند. سیّدنا الأستاذ (س) در ذیل آیه نبأ ـ که شیخ اعظم در مورد این آیه شریفه میگوید: «تبلغ محاذیرها إلی نیّـفٍ وعشرین»؛[4] به بیست و چند محذور میرسد و صاحب کفایه[5] محذورات را جواب میدهد، ولی دو اشکالش قابل جواب نیست، ـ میفرمود اساساً آیه نبأ ربطی به خبر واحد ندارد. ـ اجتهاد سنّتی به این معنا است. در آیه قرآن آمده است: (إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ).[6] میگوید این آیه مربوط به جنگ است، به خصوص تعلیل (أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ) نشان میدهد که آیه در صدد بیان امور مهم است، نه عدم قبول قول فاسق یا قبول قول عادل و امثال اینها. مثلاً اگر کسی خبر داد که دشمن تا مرز شما آمده و قصد حمله به سرحداد ممالکتان را دارد، تفحّص و تفتیش کنید. ایشان میفرمود خبر جنگ که با یک نفر یا دو نفر قابل ثابت شدن نیست تا حکومتها به صرفِ یک خبر، لشگرکشی کنند. مثل یک امام جماعتِ زاهدِ نماز شب خوان که بین پنیر و صابون فرق نمیگذارد، خبر آورده که دشمنانِ مهاجم لب مرز آمدهاند، حال آیا با این خبر هیچ دولتی ارتش کشورش را برای جنگ گسیل میکند؟ بنابراین میگوید این آیه مربوط به جنگ است.[7] ---------- [1]. اصل روایت با سند آن به شرح ذیل است: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ يَهُودِيٍّ فَجَرَ بِمُسْلِمَةٍ؟ قَالَ «يُقْتَلُ» (حر عاملی، وسائل الشيعة، ج 28، ص 141). شبیه همین روایت، حدیث 2 همین باب است. [2]. سید احمد بن یوسف خوانساری، جامع المدارك في شرح مختصرالنافع، ج 6، ص 99. «أنّ التهجّم على الدّماء بخبر الواحد خطر لايبقى دليل في الجراح. و هذا إشكال قد استشكله الشهيد الثاني دامت برکاته في المسالك». بنگرید به: شهید ثانی، المسالک، ج 15، ص 190. [3]. آخوند خراسانی، کفایة الأصول، ص 303. [4]. شیخ انصاری، فرائد الأصول، ج 1، ص 256. [5]. آخوند خراسانی، کفایة الأصول، ص 298 – 297. [6]. حجرات (49): 6. [7]. امام خمینی، کتاب البیع، ج 2، ص 603.
|