|
روش فقهی امام خمینی و مروری بر اندیشههای فقهی برخی فقها در گذر زمان
امام (س) در وصیتنامهاش دارد؛ تحقیق بر تحقیقات اضافه کنید، مواظب باشید از روش مشایخ عظام در فقه، تعدّی نکنید.[1] این جملهای است که امام در وصیتنامهاش نوشته، میگوید: تحقیق بر تحقیقات اضافه کنید. این مناسب با این نشست شما آقایان و فکر شما آقایان است. بعدش میفرماید اما از مشایخ عظام و روش مشایخ عظام، تعدّی نکنید و آن روش را حفظ کنید. به عبارت دیگر، امام در جای دیگر دارد که فقه شیخ انصاری و صاحب جواهری، فقه سنّتی، نه اینکه همین طور اجتهاد کنید و حرف بزنید بدون اینکه روش فقهی آنان را دنبال کنید.[2] ایشان فرمودند اگر ما این روش فقهی را کنار بزنیم، چنین و چنان هستیم.[3] این عرایضم برای این است که بگویم پیشنیان و فقهای ما، فوق العاده فقیه بودهاند و فقاهت از همه وجودشان آشکار بود. هر یک را با آثارشان نگاه کنید؛ شما کتاب جملالعقود شیخ طوسی را ببینید، شاید بیست صفحه از صفحات بیشتر نباشد، بعد کتاب مبسوطش را ببینید، بعد کتاب تهذیبش را ببینید؛ در تهذیب ببینید چطور بین روایات جمع میکند. بعد از ایشان، ابن ادریس را ببینید چه خدمتی انجام داده است. بعد برسید به علامه حلی، برسید به فاضلَین، برسید به محقّقَین، ببینید چه کردهاند. برسید به شهیدین ببینید چه کردهاند. تا برسید به صاحب جواهر. ـ متأسّفانه روزگاری هم که بنده در اینجا از خدمتتان استفاده میکنم، ضعفم رو به قوّت است و قوّتم رو به ضعف است. به هر حال از این فقیه شروع کنم. ببینید صاحب جواهر (قدس سره) در بحث مواسعه و مضایقه در قضای صلوات، چه کرده است. خیلی بحثهای قوی دارد. آقایانی که اهل اندیشه و مطالعه هستند و میخواهند با آن مبانی آشنا شوند، بهترین مباحث، بحث مواسعه و مضایقه صلات فائته کتاب جواهر است که خیلی حرف دارد. حدود 110 صفحه در طبعهای جدید راجع به مواسعه و مضایقه بحث کرده و از هر دری وارد شده تا به در سهوالنّبی هم رسیده است؛ یعنی بحث را به آنجا کشاند که آیا پیغمبر خوابش برد یا خوابش نبرد؟ ایشان پانزده دلیل از اطلاقات و عمومات و... برای مواسعه میآورد و بعد، روایات مضایقه را نقل میکند. روایات مواسعه زیاد است، روایات مضایقه هم زیاد است و روایات مضایقه را هم با همان فقاهتی که خودشان داشتند ذکر میکند؛ یعنی خبر واحد را در همه جا حجّت میدانستند. آنجا دوازده مرجّح برای قول به مواسعه میآورد. نه یک مرجّح و نه دو مرجّح، بلکه دوازده مرجّح برای آنها میآورد، آن طور که بنده مطالعه کردهام، تقریباً دوازده مرجّح برای اخبار مواسعه میآورد.[4] بیایید سراغ شیخ انصاری (قدس سره) که در مورد شیخ، حضرت آقای محقق فرمودند. بیایید سراغ مرحوم مقدّس اردبیلی، ببینید مقدّس اردبیلی در باب ارتدادی که آقایان الآن مدام بحث میکنند، چه حرفی میزند و در آنجا چه کرده است. 9 حکم برای مرتدّ فطری در کتاب الحدود، بیان میکند. ـ جناب آقای بجنوردی شما توجه بیشتری دارید، حضرت آقای محقّق که بیشتر توجه دارد، آقایانی که توجه دارند ـ میفرماید این احکام، 9 تاست و بعد میگوید: «و غیر ذلک». بماند که این «غیر ذلک» هم خودش چند وجه دارد. مرحوم حجّت الاسلام والمسلمین احمدآقا [خمینی] رفیق عزیز ما میفرمود اگر کسی بتواند دو صفحه از جواهر، این «غیر ذلکها» و «نحو ذلکها» یش را بگوید، مجتهد است؛ چون صاحب جواهر خیلی جاها میگوید: «و نحو ذلک»، «و غیر ذلک». به هر حال، مقدّس در مجمع الفائده دارد: «نعم، يدلّ علي بعض ذلك في بعض أقسامه بعض الروايات».[5] سه تا کلمه «بعض» درباره حکم مرتدّ فطری که از مسلّمات فقه است، به کار میبرد و بعد هم خودش در آخر بحث میکند. امروز این شماها هستید که باید این مسائل و موضوعات را با این روشها و متد جدید پیدا کنید و بحث کنید. یا خودِ حضرت آقای محقّق در رساله حقوق تطبیقیشان در مسأله دیه نوشتهاند؛ ایشان در ذیل صحیحه ابان بن تغلب میگوید این صحیحه مخالفٌ للقواعد المعقولۀ والمنقولۀ و بعد، در آخر میگوید روایات داریم باید چه کنیم؟! آخر میگوید فتأمّل؛ یعنی بعد از روایات باز هم در فقه دیه آنها امر به تأمّل میکند. به هر حال، این فقاهت مقدّس اردبیلی است. ------------ [1]. امام خمینی، صحيفه امام، ج 21، ص 426 - 425. [2]. همان، ج 18، ص 72. [3]. همان، ج 21، ص 273 - 381. [4]. محمد حسن نجفی، جواهر الكلام، ج 13، ص 56 - 174. [5]. مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ج 13، ص 319 – 320. نعم، يدلّ على بعض ذلك في بعض أقسامه بعض الروايات، مثل حسنة محمّد بن مسلم، قال: سألت أبا جعفر7؟ فقال: «من رغب عن الإسلام و كفر على ما أنزل على محمّد6 بعد إسلامه، فلا توبة له، و قد وجب قتله و بانت منه امرأته، و يقسّم ما ترك على ولده».
|