|
قدردانی از سخنران افتتاحیه نشست
خداوند بزرگ را سپاسگزارم که توانستم بار دیگر در اواخر عمر در این جلسات؛ چه در تهران و چه در اصفهان و اینک هم در اینجا (قم) از محضر بزرگان استفاده کنم و بالاخصّ سخنان حضرت آیتالله ابنالخیرتین محقّق داماد و باید هم، ایشان چنین باشد، من بارها به حضرت آیتالله بجنوردی عرض کردهام شما ابنالخیرتین هستید، امروز عرض میکنم در کنار ابنالخیرتین دیگری نشستهایم؛ چون همه میدانید که حضرت آقای دکتر محقّق داماد از طرف پدری به مرحوم آیتالله العظمی محقّق داماد میرسد که به نظر بنده بسیار هم روشنفکر بوده است، هر چند نشد زندگینامه ایشان را بنویسند. بنده معتقدم جناب آقای محقّق اگر بتوانند، نشستی برای زندگی و تاریخ ایشان برگزار کنند و در این رابطه صحبت بشود تا ابعاد زندگی ایشان برای دیگران روشن شود. یکی از چیزهایی که بنده از ایشان (مرحوم آیتالله العظمی محقّق داماد) دارم، اجمالاً از ایشان (آیتالله سید مصطفی محقق داماد) پرسیدهام، از حضرت آقای اخوی ایشان (آیتالله سید علی محقق داماد) هم پرسیدهام (البته تفصیلش را نمیدانم)؛ میگویند که ایشان میفرمود این روایات غیبت که با این همه شدّت وارد شده، احتمالش یا گمانش میرود که اینها جزء مجعولات بنیالامیه و بنیالعباس باشد که آن همه جنایت میکردند و وقتی مردم جنایتهای آنها را در بین خودشان نقل میکردند و میگفتند، اینها ناراحت میشدند و نتیجتاً این روایات را جعل کردند که پیغمبر درباره غیبت فرمود: «الغیبة أشدّ من الزنا؛ لأنّ الرجل یزنی و یتوب...»[1] و یا: «کذب من زعم أنّه ولد من حلال و هو یأکل لحوم الناس بالغیبة».[2] ایشان امثال این روایات را مجعوله میدانست. و بعد هم اینها آمدند باب غیبت را به خیلی از کارها توسعه دادند و فقهای بعدی مجبور شدند مدام به این روایات استثنا بزنند که خرج از آن... و خرج از آن... . به هر حال، هیچ یک از اینها غیبت نیست و غیبت ـ آن طور که محقّق ثانی[3] (قدّس سرّه الشّریف) و ظاهراً شهید ثانی[4] و سیّدنا الأستاذ[5] (س) فرمودهاند: ـ عبارت است از سخنی برای تنقیص عِرض غیر و ریشهاش هم حسادت است، ولی اگر بنده سخنی از ظالمی میگویم، سخنی برای جامعه میگویم و خودم هیچ منافعی ندارم، میگویم چرا این قدر چنین و چنان میشود، این غیبت نیست. فقها آمدهاند مدام استثنا کردهاند. بنده حدود شش ماه خدمت ایشان تلمّذ کردهام و از ایشان مطلبی به یادم دارم که میفرمود هر وقت میخواهید حرفی را بزنید و مطلبی دارید که تازگی دارد، تلاش کنید سخن یک شخص بزرگی را همراه خودتان کنید؛ یعنی بگویید او هم موافق است تا کمتر مورد ضربات دیگران قرار گیرید. اگر انسان نتوانست این کار را انجام دهد امروز راه این نشستها باز است که فضلا و اندیشمندان بیایند و آدم در نظریات خودش بتواند بهتر کار کند. بنده دنبال صحبتهای ایشان [آیتالله دکتر سید مصطفی محقق داماد] عرض میکنم با اینکه از خداوند متعال تشکر میکنم، از شما تشکر نمیکنم؛ چون بنده کسی نیستم که از شما تشکر کنم، تشکر از شما را باید متولیان اسلام و بزرگان فقاهت اسلامی داشته باشند، امروز باید مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حائری (قدس سره) باشد که از شما تشکر کند. مرحوم والدم نقل میکرد که وقتی به قم آمده بودم، ایشان (مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حائری) در فیضیه نماز میخواند. یک وقتی کنار ایشان و نزدیک به ایشان نشسته بودم که مردی آمد و گفت من یک مقدار زکات بدهکارم، به چه کسی بدهم؟ ـ شما فکر میکنید مرحوم حاج شیخ، آن مؤسّس بزرگ و با اخلاص حوزه علمیه قم که شاگردانی بزرگ تحویل جامعه داد، چه فرمود؟! ـ والدم برای بنده نقل میکرد که مرحوم حاج شیخ فرمود به خودم بده؛ ـ فقر در حوزهها حاکم بود ـ من خودم فقیرم؛ یعنی واقعاً یک مؤسّس حوزهای چون حاج شیخ آن طور فقیر است که مستحق زکات است؛ اما این همه آثار هم از او باقی میماند که برای امروز و بشریت میتواند مفید باشد. به دنبال فرمایشات حضرت آقای محقّق و دیگران؛ چه در نشست تهران و چه در اصفهان، چه در اینجا (قم)؛ بزرگانی از حوزه و غیر حوزه که صحبت کردند، عرض میکنم که پیشینیان ما خیلی زحمت کشیدهاند. سخنی از امام امت که ظاهراً باید ریشهاش از مؤسّس حوزه علمیه قم مرحوم آیتالله العظمی حاج شیخ باشد ـ چون هم نوه و سبطشان این مطلب را فرمودهاند و هم امام امت دارد ـ اینکه در فقه کنکاش کنید، دقت کنید، نوآوری کنید. ------------- [1]. حر عاملی، وسائل الشيعة، ج 12، ص 280. [2]. همان، ص 283. [3]. محقق کرکی، جامع المقاصد، ج 4، ص 27. [4]. شهید ثانی، رسائل الشهيدالثاني(طبع قديم)، ص284؛ همو، كشف الريبة عن أحكام الغيبة، ص 51. [5]. امام خمینی، المكاسب المحرّمة (للامام الخميني)، ج 1، ص 405.
|