|
جُستار دهم: زن و مرد در قصاص برابرند
درآمد يكى از اصول مسلم و اساسى در آيين اسلام، حرمت و كرامت انسان است؛ جانِ انسان، عرض و آبرو، مال و ثروت، عقيده و رأى، همه حرمت دارند، و بايد اين حريم و حرمت حفظ شود. اينكه اين حريم چگونه بايد پاس داشته شود، و در صورت شكسته شدن، چگونه بايد با آن برخورد شود، بخش وسيعى از معارف دينى را تشكيل مىدهد. مهمترين مسئله در اين ميان، جان آدمى است؛ چرا كه بقيه، تابع و وابسته بدان است. از همينروست كه قرآن كريم با تعبيرى نورانى و جاودانى بر حرمت جان آدميان، جدا از همه امتيازهاى عَرَضى، تأكيد میورزد؛ چنان حرمتى كه مانند آن در هيچ مكتب حقوقى يافت نمىشود: ﴿مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِى إِسْرائيلَ أَنَّهُو مَن قَتَلَ نَفْسَام بِغَيْرِ نَفْس أَوْ فَسَاد فِى الاَْرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَآ أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَآءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَـتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِكَ فِى الاَْرْضِ لَمُسْرِفُونَ﴾؛[1] از اين روى بر فرزندان اسراييل مقرر داشتيم كه هركس كسى را ـ جز به قصاص قتل، يا [به كيفر] فسادى در روى زمين ـ بكشد، چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد. و هركس كسى را زنده بدارد، چنان است كه گويى تمام مردم را زنده داشته است. و قطعاً پيامبران ما دلايل آشكار براى آنان آوردند، [با اينهمه] پس از آن بسيارى از ايشان در زمين زياده روى مىكنند. و همين مطلب در روايات پيشوايان دين نيز بازتاب يافته است كه به نمونههايى از آنها اشاره مىكنيم: عن رسول الله (ص) قال: من اعان على قتل مسلم ولو بشطر كلمة جاء يوم القيامة وهو آيس من رحمة الله؛[2] رسول خدا فرمود: هركس بر قتل مسلمانى، كمك كند، گرچه با يك حرف باشد، روز قيامت وارد شود در حالىكه از رحمت خداوند مأيوس باشد. عن الصادق (ع) قال: لا يدخل الجنة سافك للدم، ولا شارب الخمر، ولا مشاء بنميم؛[3] امام صادق (ع) فرمود: خونريز، ميگسار و سخن چين وارد بهشت نمىشود. قتل نفس در فقه اسلامى از بزرگترين گناهان كبيره شمرده شده، و تشريع قصاص و ديه نيز براى جلوگيرى از اين رفتار زشت و شنيع و كيفر و جبران پارهاى از خسارتهاى آن است. اختصاص بخشى از كتابهاى فقهى به مباحث قصاص و ديات، براى تشريح قوانين و مقررات مربوط به اين دو موضوع است. يكى از پرسشهاى اساسى در موضوع قصاص، برابرى قصاص زن و مرد و مسلمان و كافر است. ديدگاه مشهورِ فقيهان بر نابرابرى قصاص زن و مرد و نيز مسلمان و كافر استوار است؛ يعنى اگر مردى زنى را به قتل رساند، اولياى زن نمىتوانند مرد را بكشند، مگر آنكه به ورثه او نصف ديه انسان كامل را بپردازند. و اگر زنى مردى را بكشد، اولياى مرد مىتوانند از زن قصاص گيرند. همين حكم را نسبت به قتل مسلمان و كافر نيز مطرح مىكنند. به ديگر سخن، اينان براى ذكوريّت و اسلام، فضيلت و برترى قايلاند و لذا ميان زن و مرد و نيز مسلمان و كافر برابرى در قصاص را باور ندارند. سيد مرتضى در كتاب الانتصار عدم برابرى قصاص زن و مرد را از ديدگاههاى خاص شيعه بر مىشمرد.[4] فاضل هندى در كشف اللثام[5] در اين مسئله ادعاى اجماع دارد. همچنين صاحب جواهر نابرابرى قصاص مسلمان و كافر را مسئلهاى اجماعى مىداند و در ميان فقيهان شيعه، از ديدگاه شيخ صدوق در المقنع، به عنوان مخالف ياد مىكند.[6] به هرحال، يكى از مباحث مهمِ روياروى فقه اسلامى ـ كه آن را مخالف حقوق بشر و خلاف عدل و انصاف تلقى مىكند ـ همين نابرابرى قصاص در برخى اصناف انسانها است. بدين جهت، در اين نوشتار تلاش مىكنيم با مطالعه عميق و دوباره نصوص قرآنى و احاديث معصومان اين مسئله را بيشتر مورد دقت و تأمل قرار دهيم. رأى ما اين است كه قرآن كريم بر برابرى قصاص در تمامى اصناف انسانى تأكيد میورزد. و هيچگونه مزيتى را از جهت جنسيت و ديانت نمىپذيرد و هرچه با آن مخالف باشد، بايد توجيه گردد و يا مسكوت گذارده شود. براى تحليل و بررسى اين ديدگاه، مطالب را در دو بخش میآوريم: بخش يكم. برابری قصاص انسانها در قرآن كريم بخش دوم. نقد و بررسی نابرابری قصاص زن و مرد ---------- [1]. مائده، آيه 32. [2]. مستدرك الوسائل، ج 18، ص 211، ابواب القصاص فى النفس، ب 2، ح 5. [3]. وسائل الشيعـه، ج 29، ص 13، ابواب القصاص فى النفس، ب 1، ح 9. [4]. الانتصار، ص 539. [5]. كشف اللثام، ج 2، ص 446 (چاپ رحلى). [6]. جواهرالكلام، ج 42، ص 150.
|