|
مقدمه
بِسْمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحيم خداوند در باره کلمه مبارکه توحيد مي فرمايد: (أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَـشَـجَـرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا.)[1] کلمه طيّبه (باور به توحيد) به مانند شجره طيبه اي است که در عمق فطرت توحيدي انسان ها ريشه دوانده و استوار گرديده و شاخه هايش در آسمانِ جان انسان گسترده شده و به اذن و اراده خدا در همه ی زمان ها ميوه هاي ناب از باور پاک، اخلاق متعالي و اعمال صالح، بار مي آورد. شجره ی مبارکه ی نبوت و ولايت هم مصداقي ديگر از شجره ی طيّبه است که در هر حين و زماني عالماني دين پناه به عنوان ميراث داران پيامبر و ثمره ی اين شجره ی طيّبه ظهور کرده و به دفاع از مرزهاي ديني، اعتقادي و فقهي کمر همّت مي بندند. در روايت آمده است که وقتي بزرگان اصحاب رسول خدا همچون جعفر طيار، زيد بن حارثه و عبدالله بن رواحه در جنگ موته مي جنگيدند، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به اذن خدا در مسجد و بر منبر گزارش دفاع جانبازانه آنها را مي داد و خبر شهيد شدنشان را اعلام مي فرمود و اصحاب با شنيدن خبر فقدان اين بزرگ مردان، بر خود مي پيچيدند و آه حسرت از نهاد بر مي کشيدند و گويا يأس به آنها هجوم مي آورد که با شهات یاران بزرگ رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، جبهه دين از مدافعان جان برکف، خالي و خلوت مي گردد. رسول خدا که اين حالتِ حزن و درد را در ضمير اصحاب خود ديد، فرمود: «چرا بيتابي مي کنيد و گريه امانتان را بريده است؟» گفتند: چگونه نگرييم و حال آن که خوبان و بزرگان و فضيلت دارانمان مي کوچند و شهيد مي شوند! رسول خدا به آنان فرمود: لَا تَبْكُوا، فَإِنَّمَا مَثَلُ أُمَّتِي مَثَلُ حَدِيـقَـةٍ قَامَ عَلَيْهَا صَاحِبُهَا، فَأَصْلَحَ رَوَاكِبَهَا، وَ بَنَى مَسَاكِنَهَا، وَ حَلَقَ سَعَفَهَا، فَأَطْعَمَتْ عَاماً فَوْجاً، ثُمَّ عَاماً فَوْجاً، ثُمَّ عَاماً فَوْجاً، فَلَعَلَّ آخِرَهَا طَعْماً أَنْ يَكُونَ أَجْوَدَهَا قِنْوَاناً، وَ أَطْوَلَهَا شِمْرَاخاً ؛[2] بي تابي نکنيد؛ زيرا مَثَل امّت من، مَثَل باغي است که صاحبش به اصلاح زمينه ها، ساختن بنيان ها و حرس درختانش همّت کرده و اين باغ هر سال جماعتي را طعام مي دهد و چه بسا خوشه هاي بعديش نيکوتر، خوش طعم تر و چشمگيرتر باشد. بنا بر اين سنّت الهی، بلکه این فیض و رحمت خدایی در تمام برهه های حیات بشر ادامه داشته و پس از رسول نور و هدایت(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان عصمت و عظمت(صلوات الله علیهم اجمعین)، عالمان بزرگی پا به عرصه نهادند که مجاهدت های علمی آنان، صفحه های روشنی را در دفاع از حدود و ثغور دین و فقه اسلامی گشود. در دوران معاصر، رسالتِ دفاع از دين و اجراي آن به اراده ی خداوند بر دوش عالم کم نظير زمان حضرت امام خميني(س) قرار گرفت و ايشان با ارائه قرائت صحیح و متناسب با زمان و مکان بر اساس متون اسلامی و علوم نبوی(صلی الله علیه و آله و سلم) و علوی(علیهم السلام)، به ايجاد حکومت ديني و جمهوري اسلامي نایل گردید و به ياري آحاد ملّت ایران بنياد اولين حکومت اسلامی ـ شیعی را بعد از عصر نبوت(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامت(علیهم السلام) بنیان نهاد و در دوران رهبري خويش با ارائه راهکارها، نظريه ها و فتواهاي متناسب با مقتضیات زمانه، زمينه ی اجراي دين را در ابعاد سياسي، اقتصادي، اجتماعي و ... فراهم آورد. علميّت و شجاعت حضرت امام در او جرأت ابراز اندیشه های بلند را پدید آورد و هجوم مقدّس مآبان متحجّر را بي اثر کرد. در ادامه با رحلت حضرت امام خوف اين بود که اين رويّه و تفکّرات مبارکی که ایشان منادی اش بود، مورد دستخوش قرار گیرد و در آينده حقایق به نحوی دیگر تفسیر و توجیه گردد، ولی اراده و قدرت خداوند متعال در یاری رساندن به دین و اهلش، بر نگرانی ها غلبه یافته و با ظهور و بروز شاگردان و تربیت شدگان اندیشه های حضرت امام، راه و منش ایشان استمرار پیدا کرد. آیت الله العظمی صانعی نیز به عنوان یکی از شاگردان و تربیت یافته گان مکتب حضرت امام خمینی(س) همواره بر ادامه ی راه و روش استادش در زمینه های علمی، فقهی، سیاسی، اجتماعی و ... پای می فشرد و بر انتشار اندیشه ها و حرکت حضرت امام(س) در زندگی مردم تأکید دارد. ایشان که به تعبیر حضرت امام(س) «مردی عالم، متعهّد و فعّال است.» [3] از حضور در عرصه های علم و سیاست باز نیایستاد و در همان بدو پیروزی انقلاب اسلامی بنا به ضرورت و دستور بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی(س) برخی پست های رسمی نظام را بر عهده گرفت که بعضی از آن مسئولیت ها ـ همان طور که در قانون اساسی بدان تصریح شده است ـ تنها به شرط دارا بودن اجتهاد در متصدّی، قابل تفویض است. در عین حال، آیت الله صانعی با گذشت چند سال از پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی از اشتغالات و مسئولیت های حکومتی کناره گرفت و حضرت امام پس از استعفای ایشان چنین فرمودند: «از رفتن آقای صانعی (دادستان پیشین کل کشور) متأسّف و متأثّرم».[4] شمّ ممتاز فقاهت در وجود ایشان که از ویژگی های برتر و مهم اوست، باعث شد تا در همان ایام تحصیل و تلمّذ از محضر حضرت امام، مورد لطف و عنایت معظّم له قرار گرفته تا جایی که سال ها پس از آن دوران، او را بستاید و در حق او چنین بیان دارد که : من آقاي صانعي را مثل يك فرزند بزرگ كرده ام. آقاي صانعي وقتي كه سال هاي طولاني در مباحثاتي كه ما داشتيم تشريف مي آوردند ايشان بالخصوص مي آمدند با من صحبت مي كردند و من حظّ مي بردم از معلومات ايشان و ايشان يك نفر آدم برجسته اي در بين روحانيون است و مرد عالمي است.[5] آیت الله صانعی اگرچه در دوره ی تصدّی مسئولیت ها با همه ی اشتغالات از تدریس در حوزه علمیه قم غافل نشد ولی پس از این دوره مجدّداً به حوزه علمیه قم برگشت و در تدريس و تحقيق فقه و اصول ممحّض گردید و بعد از رحلت بنيانگذار جمهوري اسلامي به درخواست دوستداران و علاقه مندان، رساله عملیه معظّم له در سال 1372ش، منتشر گردید و فصل جدیدی از حضور این عالم نواندیش در فضای مرجعیت گشوده شد. حوزه ی مرجعیتی که با اقبال گسترده عمومی مواجه است و میدان ایده و عمل مرجع تقلید در این حوزه تجلّی پیدا می کند. آیت الله صانعی با درک صحیح نسبت به نیازها، تقاضاها و خواسته های گوناگون داخلی و بین المللی گام های مثبت و مؤثّری در تبیین نقش دین و شریعت در عرصه ی زندگی برداشت و با معرفی اسلام به عنوان ضامن حیات طیّبه و روابط سالم آحاد بشری و زندگی توأم با مسالمتِ فرهنگ ها و تمدن های مختلف انسانی، جانی تازه به نفس های فقه و فقاهت بخشید. حقیقت این بیان با گذری به اندیشه های معظّم له که در آثار ایشان نمایان است و اقبال عامّه ی مردمی که از نقاط مختلف کشور و دنیا بر آن اطلاع یافته اند، به قدر کافی روشن و قابل اذعان است. مع الأسف، با همه تصدیق ها و ظهور و بروز حل مشکلات و معضلات اجتماعی، سیاسی و بین المللی به واسطه نظریه های این فقیه والامقام، هجمه هایی از صداهای ناپایدار بر این عالم بزرگوار همچنان به گوش می رسد، ولي رها بودن ايشان از همه ی قيد و بندهاي مادي و غير الهی از يک طرف و استحکام مباني و اتقان علمي آرا و فتاوای ایشان بر اساس متد فقه جواهري از طرف ديگر، باعث گردید تا این فقیه و اندیشه هایش پابرجا بماند و مسیر خود را در بین مردم طی نماید؛ زيرا که سنّت خداوند بر ماندگاري حق است: (فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِی الأَرْضِ).[6] در اين مختصر به ارائه تصويري هر چند اجمالي از زندگی، شخصيت، مباني و برخی دیدگاه ها و فتواهاي ايشان از قلم و بیان دیگران، مي پردازيم. اميد که اين دفتر در معرفي و شناساندن بيشتر اين فقيه خادم اهل بيت عصمت و طهارت (علیهم السلام) مؤثّر واقع شود و مورد رضاي حق قرار گیرد. لله الحمد مؤسسة فرهنگی فقه الثقلین ----------------------------------- [1]. سوره ابراهيم، آیات 24 ـ 25. [2]. امالي طوسي، ص141. [3]. از بيانات حضرت امام در وقت معرفي آیت الله موسوي خوئينيها به سمت دادستان كل كشور در تاريخ 16/ 4/ 1364. (صحيفه امام،ج 19، ص 309)[4]. همان.[5]. صحيفه امام، ج 17، ص 231.[6]. سوره رعد، آیه 17.
|