آیت الله العظمی صانعی : «اسلام دینی است که داعیه جهان شمول بودن دارد ، لذا باید آن را به گونه ای معرفی کنیم که انسان ها پذیرای آن باشند.»[1]
ایشان با اعتقاد به اینکه اسلام دارای ظرفیت تمام نشدنی برای بشر تا روز قیامت است، البته مشروط به بهره وری از ساختار مناسب در جهت کارآمد نمودن و به فعلیّت رساندن این ظرفیت، می فرمایند:
قوانين اسلام قابل انطباق در همه ی زمان هاست، البته به شرط بهره بردن از علم و دانش در تطبيق قالب ها.[2]
از جمله اندیشه هایی که مبنای برخی آرای فقهی متفاوت در حوزه ی روابط بین الملل اسلام گردیده است، نگرش مجموعی و فرا زمانی به دین و تصویر غایت واحدی برای این مجموعه است ؛ به این معنی که پیش و بیش از آنکه در باب روابط انسانیِ اسلام، با قواعد بخشی و جزیی سیر نماییم ، با ید آن را با نگاه مجموعی از دریچه ای فراخ بنگریم و جهان شمولي و فرا زماني بودن آن را باور کنیم. و این همه جز در سایه ی توجه به تحوّلات زندگي و پذيرش تأثير دو عنصر «زمان و مكان» میسّر نخواهد شد؛ چرا كه «تئوري اداره حيات بشر از گهواره تا گور» به معني پذيرش ظرفيت بالاي مديريتي فقه در عرصه اجتماع است. و در اين ميان، انديشه فقهی پيشرو انديشه اي است كه در دو نگاه، همواره زاويه جهد و اجتهاد فقهی خویش را بسنجد؛ يك نگاه به اصول و مباني جهان شناختی و معرفت دینی و منابع فقهی، و ديگري نگاه به مقاصد و اهداف شريعت.
بدیهی است در صورت فقدان چنین نگاه جامعی ، در گذار زمان، مركّب استنباط احکام فرعی از ادلّه به بيراهه خواهد رفت و در چاه عمیق جزئی نگری، ظاهربینی و سطح انگاری گرفتار خواهد شد. بی تردید در این فضا که «استنباط فقهی» از نگاه وسیع و جامع به دین و غایت آن فاصله گرفته است و راه فقه از شاه راه مستقیم دین جدا گردیده است، ظلمی فاحش به فقه اتفاق خواهد افتاد. امری که حوزه فقه و استنباط را مجزّا از سایر حوزه های معرفت دینی قرار می دهد. بنابراین، برای مصونیّت فقه از این خطر بزرگ، لازم است دو تدبیر در پیش گرفته شود:
-------------------
[1]. چکیده اندیشهها، 22.
[2]. ديدار دبير دوم سفارت كانادا و مدير و كاركنان سازمان دفاع در برابر خشونت، 19/8/84.