|
حرمت کودک آزاري در فتاواي حضرت آيت الله العظمي صانعي
سؤال: آيا مىتوان كودك را از سرپرستى پدر و مادر كودك آزار ـ كه در مراجع قانونى به اثبات رسيده است ـ خارج كرد؟ جواب: به عنوان دفع منكر و آزار و اذيت، نه تنها جايز است، بلكه واجب مىباشد؛ ليكن به هر حال بايد و به هر نحو ممكن آنها را وادار به عمل به تكليف واجب حضانت و تربيت نمود تا هم به تكليف و وظيفه واجب خود عمل نمايند و هم بار و زحمت فرزنددارى ـ كه آنها سبب آن بودهاند ـ به عهده ديگران نيفتد.[1] ( 20 / 11 /82 ) سؤال: حدّ شرعى تنبيه چيست و بيش از آن چه حكمى دارد؟ جواب: در راستاى ادب و تربيت كودكان توسط والدين، تنها زدن حداكثر پنج ضربه ويا شش ضربه نه زيادتر، آن هم با انحصار راه تربيت به آن و در مسير جلوگيرى از فساد اخلاقى و ارتكاب كارهاى ناشايست و به شرط اين كه ضربه به طور سخت و موجب زخم شدن و يا تغيير رنگ پوست نباشد، اجازه داده شده؛ وناگفته نماند با آن كه امروز تربيت اولاد و رشد استعدادهاى آنان خود داراى رشته بسيار با اهميت و داراى علما و متخصصين مىباشد، نياز به تنبيه بدنى ـ كه معمولاً مانع از تربيت و رشد استعدادهاست ـ بسيار نادر بوده و هست، و بر همة قدرتهاى تبليغى و فرهنگى است كه راههاى احسن تربيت و ادب و فرهنگ را تبليغ نموده تا طبعاً پدران و مادران مهربان و همة مربيان از آن استفاده كنند و راه كودك آزارى مسدود گردد، و بايد همگان را به سيرة رسول گرامى اسلام (ص) در جلوگيرى از تربيت و ادب هنگام غضب و خشم متوجه ساخته تا ادب و تربيت همراه با عاطفه و حاكميت عقل و علم و خرد انجام گيرد، چرا كه حالت خشم و غضب در هنگام ادب و تربيت، همة جهات عقلانى و علمى و انسانى تربيت را مستور نموده و پرده و حجاب سخت وآهنينى بر روى همة آنها قرار مىدهد كه نعوذ باللّه منه.[2] ( 20 / 11 / 82 ) سؤال: كودكآزاري در شرع به چه مواردى اطلاق ميشود؟ و حكم شرعی والدين كودك آزار چيست؟ جواب: تشخيص نسبت به محاكم، با قانون است و نسبت به خود افراد بين خود و خدا موارد آن معلوم و روشن است، گرچه دارى موارد مختلفه است و همة آنها حرام است؛ چون آزار به انسانها بدون تفاوت در آزاردهنده و آزارشونده و مراتب آن به حكم عقل و شرع حرام است.[3] ( 20 / 11 / 82 ) سؤال: همانطورى كه مستحضريد اين روزها پديدة مذموم « كودك آزارى » به شكل گستردهاى در جامعه رايج شده است، لذا به منظور كمك به شناسايى و كنترل اين آسيب اجتماعى، ديدگاهها و رهنمودهاى حضرتعالى مىتواند ما را يارى نمايد . ا لف. با عنايت به اين كه درصد زيادى از موارد كودك آزارى درمحيط امن خانه اتفاق مىافتد، آيا شرع مقدس، والدين را در انجام اين عمل ضد انسانى، مخير دانسته است؟ ب. كودك آزارى از سوى والدين، از نظر شرع مقدس جايز است يا حرام؟ با توجه به عنايت ويژه حضرت امام(ره) درخصوص اجتهاد به روز، آيا امروز كه مسأله كودك آزارى در حال تبديل شدن به يك بحران در جامعه است، مىتوان يك راهكار يا حكم شرعى را براى رفع اين مشكل به كار گرفت؟ ج. آيا تغيير قانون حمايت از كودكان و نوجوانان ( كه تا حدّى والدين را درتنبيه كودك مجاز دانسته است ) اشكال شرعى دارد؟ جواب: جواب سؤال علاوه بر روشن بودنش، از خود سؤال هم معلوم مىباشد؛ چون هيچ شرع و قانونى چه رسد به شرع مقدس اسلام كه دينى الهى است، آزار انسانها چه رسد به كودكان مظلوم و بىپناه آن هم درمحيط دربسته خانه را اجازه نداده و نمىدهد، و عقل و نقل و همه علما و فقها اجماعاً آن را حرام و معصيت و گناه و ظلم و ايذا مىدانند؛ و ناگفته نماند كه به حكم اطلاق ادلّه حرمت ظلم و اذيت، فرقى بين ايذاى جسمى و روحى نمىباشد و هر دوى آنها حرام است و مرتكبش به علاوه از ضمان و لزوم جبران خسارت و ضرر وارده به كودك، همانند ضرر به ديگران، مستحق تعزير هم ميباشد. پس آزار كودكان از طرف والدين، جايز نبوده و مخيّر در آن نبوده و نيستند و كودك آزارى از طرف آنها در شرع مقدس، حرام و معصيت ميباشد، بلكه عمده و غالب انواعش ـ اگر نگوييم همهاش ـ از معاصى كبيره است، اين بود بيان حكم كلّى مسئله؛ و امّا راجع به رفع معضل مفروض در سؤال، قبل از مطلب بلند و بالاى نقل شده از فقيهى همانند امام امت ( سلام اللّه عليه ) راهكار جلوگيرى از آن مانند راهكارهاى جلوگيرى از ظلم به ديگران در اسلام پيش بينى شده و بر همگان مخصوصاً دولت مردان قانونگذارى و اجرا، تشكيل محاكم، جلوگيرى از ايذا و به فرياد چنان مظلومان بى پناه رسيدن، واجب شرعى و عقلى است، بلكه بر آنها به علاوه از تكليف، يك حق هم مىباشد چون هر مظلومى بر حكومت، حقّ رفع ظلم از خودش را دارد و حكومت بايد جلوى هرگونه ايذا و اذيت را گرفته و عدالت را اجرا نمايد، و مسأله حمايت، قاعدتاً همان حضانت و سرپرستى و تربيت كودك و حفظ بدن و روح و جان او مىباشد كه بر پدر و مادر واجب شده است. آرى، در راستاى ادب و تربيت كودكان از طرف آنها، تنها زدن حدّاكثر تا پنج ضربه و يا شش ضربه نه زيادتر، آن هم با انحصار راه تربيت به آن و در مسير جلوگيرى از فساد اخلاقى و ارتكاب كارهاى ناشايست و به شرط اين كه ضربه به طور سخت و موجب زخم شدن و يا تغيير رنگ پوست نباشد، اجازه داده شده، و ناگفته نماند با آن كه امروز تربيت اولاد و رشد استعدادهاى آنان خود رشته بسيار با اهميت و داراى علما و متخصصين مىباشد، نياز به تنبيه بدنى ـ كه معمولاً مانع از تربيت و رشد استعدادها است ـ بسيار نادر بوده و هست و بر همة قدرتهاى تبليغى و فرهنگى است كه راههاى احسن تربيت و ادب و فرهنگ را تبليغ نموده تا طبعاً پدران و مادران مهربان و همة مربيان، از آن راهها استفاده كنند و راه كودك آزارى مسدود گردد، و بايد همگان را به سيرة رسول گرامى اسلام(ص) در جلوگيرى از تربيت و ادب هنگام غضب و خشم متوجّه ساخت تا ادب و تربيت همراه با عاطفه و حاكميت عقل و علم و خرد انجام گيرد؛ چرا كه حالت خشم وغضب در هنگام ادب و تربيت، همة جهات عقلانى و علمى و انسانى تربيت را مستور نموده و پرده و حجاب سخت و آهنينى بر روى همه آنها قرار مىدهد كه نعوذ باللّه منه.[4] ( 21 / 7 / 82 ) سؤال: والدين در تربيت فرزندان تا چه اندازه حقّ تأديب دارند، و آيا از ديه معاف هستند؟ جواب: تأديب بايد به غير از زدن انجام گيرد، و در صورت وارد آمدن ضربهاى به فرزند، ديه از آنان ساقط نمىشود.[5] ( 2 / 6 / 82 ) سؤال: معلمان و مربيان تعليم و تربيت، تا چه اندازه در تأديب مجاز و معاف از ديه هستند؟ جواب: نبايد كودك را مورد ضرب و اذيت قرار داد و تأديب و تعليم بايد به غير از چنين اعمالى انجام گيرد و به هر حال، ديه كه به عهدة انسان آمد، مانند بقية ديون است كه بايد پرداخت شود و عسر، سبب سقوط آن نمىگردد.[6] ( 2 / 6 / 82 ) -------------------------------------------------------------------------------- [1]. مجمع المسائل، ج 2، س 1178. [2]. همان، س 1182. [3]. همان، س 1183. [4]. همان، س 1185. [5]. همان، س 1187. [6]. همان، س 1188.
|