|
ب: تعريف واژه عرف در اصطلاح مفسران
کلمه «عرف» در قرآن مجيد دو جا به کار رفته است. يکى در سوره مبارکه اعراف آيه 199، در همين معنا، و ديگرى در سوره مبارکه مرسلات آيه 1، که به معناى «پياپى و پشت سرهم» آمده است. مفسران قرآن کريم در تفسير آيه 199 سوره اعراف، به توضيح و تبيين معناى عرف پرداختهاند. مفسر بزرگ و معاصر مرحوم علامه طباطبايي(قدس سره) در تفسير وزين خود «الميزان في تفسير القرآن» در تعريف واژه عرف مىنويسد: و قوله: (وَاْمُرْ بِالْعُرْفِ)[1] و العرف هو ما یعرفه العقلاء المجتمع من السنن والسیر الجميلة الجارية بینهم، بخلاف ما ینکره المجتمع و ینکره العقل الاجتماعي من الأعمال النادرة الشاذة؛[2] و فرمایش خداوندکه میفرماید: «به نیکویی و پسندیدگی امر کن» عرف آن چیزی است که عقلای جامعه از قواعد و روشهای پسندیده در بین خودشان میشناسند، به خلاف آنچه را که جامعه و عقل جمعی از اعمال کمیاب و غیر مأنوس، خوش ندارند و نمیپسندند. مفسر عاليقدر شيعه مرحوم طبرسي(قدس سره) در تفسير «جوامع الجامع» مىگويد: و امر بالعرف: بالمعروف و الجمیل من الأفعال، و الحمید من الخصال؛[3] وفرمایش خداوند «به نیکی و پسندیدگی فرمان بده»، یعنی به معروف و افعال زیبا و خصایل پسندیده فرمان بده. ايشان در تفسير گرانسنگ ديگر خود «مجمع البيان»، در تعريف واژه عرف مىگويد: و العرف ضدّ النکر، و مثله المعروف والعارفة، و هو کلّ خصلة حمیدة تعرف صوابها العقول و تطمئنّ إلیها النفوس... (وَاْمُرْ بِالْعُرْفِ )؛[4] یعنی بالمعروف، و هو کلّ ما حسن في العقل فعله أو في الشرع، و لم یکن منکراً و لاقبیحاً عند العقلاء. و قیل بکلّ خصلة حمیدة؛[5] عرف ( پسندیدگی ) ضد نکر ( ناپسندیدگی ) است. و مانند او است معروف و عارفه و آن عبارت از هر چیزی است که عقل و یا شرع انجام آن را پسندیده بداند و نزد عقلا ناپسند و زشت نباشد؛ و گفته شده، هر خصلت پسندیدهای عرف است. مفسران اهل سنّت نيز در تعريف واژه عرف سخنى به مانند آنچه از مفسران شيعه آورديم گفتهاند. چند نمونه از سخنان آنها را مىآوريم: زمخشرى، صاحب تفسير«الکشّاف» مىنويسد: و العرف، المعروف والجمیل من الأفعال؛[6] عرف، عبارت از معروف و افعال زیبا و پسندیده است. قرطبى در تفسير خود «الجامع لأحکام القرآن» به تعريف واژه عرف پرداخته و چنين مىگويد: و العرف و المعروف و العارفة، کلّ خصلة حسنة ترتضیها العقول و تطمئنّ إلیها النفوس؛[7] عرف و معروف و عارفه عبارت از هر صفت پسندیدهای است که عقلها بدان رضایت دهند و جانها بدان آرامش یابند. فخررازى در «التفسير الکبير» خود در تعريف واژه عرف چنين آورده است: و العرف والعارفة و المعروف، هو کلّ أمر عرف أنّه لابدّ من الإتیان به، و أنّ وجوده خیر من عدمه؛[8] عرف و عارفه و معروف، عبارت از هر امری است که شخص بشناسد بر این که از انجام آن گریزی نیست و بودن آن کار از نبودش بهتر است. -------------------------------------------------------------------------------- [1]ـ سوره الأعراف، آيه 199. [2]ـ طباطبايى، محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، ج 8، ص 380. [3]ـ طبرسى، جوامع الجامع، ج 1، ص 491. [4]ـ سوره الأعراف، آيه 199. [5]ـ طبرسى، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 2، ص 512. [6]ـ زمخشرى، جارالله، الکشّاف، ج 2، ص 190. [7]ـ قرطبى، الجامع لأحکام القرآن، ج 7، ص 346. [8]ـ فخر رازى، التفسير الکبير، ج 5، ص 96.
|