|
3ـ ديدگاه فقيهان
همانگونه که در دو بخش کتاب و سنّت آورديم، در اين جا هم مىگوييم که فقهاى بزرگ اسلام و بويژه فقهاى شيعه با تأسى به کتاب خدا و سنّت پيامبر(صلی الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت(عليهم السلام)، با تکيه به «قاعده عدالت و نفى ظلم» اقدام به محدود سازى احکام مطلق و يا عام کردهاند. مواردى از آن را در بحث فتاواى فقيهان بر اساس قاعده عدالت و نفى ظلم ذکر کرديم. در اين جا هم به نمونههايى اشاره مىکنيم: آية الله صانعى مىگويد: طبق آیات قرآن و ضرورت فقه شیعه، اسلام حکم ظالمانه ندارد (وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ)،[1] همچنین در اسلام امر به عدالت شده (إنَّ اللهَ يَاْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإيتَاء ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء)[2] (وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلاً)[3] همه احکام خداوند عادلانه است؛ اصلاً حکمی ظالمانه نداریم. به همین جهت، اگر ما رسیدیم بهاینکهاین حکم در جایی ظالمانه است و یا اطلاق دلیل یک حکم ظالمانه است، فقیه آن اطلاق را به حکم آن آیات [آیات نفی ظلم و امر به عدل] تقیید میکند یا محکوم آن آیات قرار میدهد... یا اگر یک جایی فقیهی برسد به اینکه این حکم را عرف ظالمانه میداند، باید در دلیل آن حکم تصرّف کند و آن روایت چون بر خلاف قرآن است، کنار بگذارد. خودشان فرمودند، روایت بر خلاف قرآن را کنار بگذارید.[4] -------------------------------------------------------------------------------- [1]ـ سوره فصّلت، آيه 46. [2]ـ سوره نحل، آيه 90. [3]ـ سوره انعام، آيه 115. [4]ـ قاعده عدالت در فقه اماميه، مصاحبه آية الله صانعى، ص 291.
|