|
1ـ کتاب خدا
در قرآن موارد متعدّدى با استناد به ظلم بودن حکمى در مصداقى معين حکم اوليه برداشته شده است. از باب نمونه: 1ـ اگر چه انسان، بر اساس حکم اوليه اسلام ( هم به لحاظ اخلاقى و هم به جهت تشريع )، از هرگونه سخن زشت و بدى نسبت به ديگران منع شده است و بالعکس، مانند اين آيه شريفه که از خداوند امر به زيبا گويى فرموده است: (وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً)؛[1] و با مردم به نيکى سخن بگوييد. و درمورد ويژگيهاى اهل بهشت چنين مىفرمايد: (وَهُدُوا إلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إلَى صِرَاطِ الْحَمِيدِ )؛[2] و به گفتار پاکيزه هدايت شدهاند و به پسنديدهترين راه هدايت گرديدهاند. و همچنين مىفرمايد: (يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَقُولُوا قَوْلاً سَدِيداً )؛[3] اى ايمان آورندگان! از خدا پروا کنيد و سخن صواب، محکم و مناسب بگوييد. ليکن در جايى که بر کسى ظلم روا داشته شده و او نمىتواند از خود دفاع و رفع ظلم کند، آن حکم اوليه برداشته شده است ( لاَ يُحِبُّ اللهُ الَجهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إلاّ مَن ظُلِمَ )؛[4] خداوند دوست نمىدارد سخن زشت بلند را، مگر در مورد فردى که بر او ظلم وارد شده باشد. بنابراين، مىبينيم بر اساس قاعده عدالت و نفى ظلم، حکم حرام بودن زشتگويى نسبت به ديگران، محدود مىشود به آنجايى که ظلم نباشد و در صورتىکه فرد مورد ظلم واقع شده باشد، مجاز به بدگويى با فرياد بلند است. اين تجويز خود دليلى بر مجوز رسواسازى ظلمِ ظالم و ستمگر است. اسلام با اين حکم مىخواهد هم براى مظلوم تشفّى قلبى و روحى و روانى بوجود آورد و هم مىخواهد ظالم را در جامعه رسوا کند. 2ـ مورد ديگرى که خداوند خود حکم اوليه را محدود مىکند در جنگ است، اصل جنگ و کشتار انسانها ( بدون علت و دليلى ) مذموم و مورد نهى الهى قرار گرفته است، اما اگر دشمن جنگ را آغاز کند و بر جامعه اسلامى تحميل سازد، چون اين عمل تجاوز و ظلم است، اجازه جهاد به مؤمنان داده شده است؛ زيرا مورد ظلم واقع شدهاند. لذا مىفرمايد: (اُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِاَنّهُمْ ظُلِمُوا وَإنَّ اللهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ)؛[5] به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل شده است، اجازه جهاد داده شده؛ چون که مورد ظلم قرار گرفتهاند و البته خداوند بر یاری ستمدیدگان توانا است. 3ـ در ماههاى حرام جنگ ممنوع و مجازات آن دو برابر تعيين شده است، اما اگر کسى حرمت ماه حرام را پاس نداشت و اقدام به قتال کرد، طرف مقابل هم مىتواند مقابله به مثل کند و بر اين شخص که مقابله به مثل مىکند حرجى نيست و حرمت براى او برداشته شده است. خداوند در قرآن فرموده است: (الشَّهْرُ الْحرَامُ بِالشَّهْرِ الْحرَامِ وَالْحرُمَاتُ قِصَاصٌ )؛[6] ماه حرام در برابر ماه حرام، وحرمت شکنی قصاص دارد. 4ـ تجاوز به حقوق و حريم ديگران امرى ناپسند و حرام است، لذا خداوند مکرر در قرآن نهى فرموده است: (وَلاَ تَعْتَدُواْ إنَّ اللّهَ لاَ يُحِبِّ المُعْتَدِينَ )؛[7] تعدّی و تجاوز به حقوق دیگران نکنید؛ زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمیدارد. اما در صورتى که ديگران با تعدى و تجاوزشان فردى يا جامعهاى را مورد ظلم و ستم قرار دهند، خداوند حکم اوليه را برداشته و به کسانى که مورد ستم و تجاوز قرار گرفتهاند، اجازه مقابله به مثل مىدهد؛ چون مورد ستم قرار گرفتهاند. بنابراين، مشاهده مىکنيم کهاين جواز بر اساس قاعده عدالت و نفى ظلم صادر شده و حکم اوليه را محدود مىکند. لذا مىفرمايد: (فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أنَّ اللّهَ مَعَ الْمتَّقِينَ)؛[8] پس هرکس به شما تعدّی و تجاوز کرد، با او مقابله به مثل کنید واز خدا پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است. از اين نمونه احکام در قرآن بسيار داريم که حکم اوليه محدود شده است و اين محدوديت و استثنا به خاطر «اصل عدالت و نفى ظلم» صورت گرفته است. -------------------------------------------------------------------------------- [1]ـ سوره بقره، آيه 83 . [2]ـ سوره حج، آيه 24. [3]ـ سوره احزاب، آيه 70. [4]ـ سوره نساء، آيه 148. [5]ـ سوره حج، آيه 39. [6]ـ سوره بقره، آيه 194. [7]ـ سوره بقره، آيه 190، سوره مائده، آيه 87؛ سوره اعراف، آيه 55؛ سوره يونس، آيه 74. [8]ـ سوره بقره، آيه 194.
|