|
تهمت، هتك و دروغ
(س 173) آيا تهمت زدن و افترا بدون دليل و فحاشى به حضرات محترم روحانى و غير روحانى موجب فسق مى گردد؟ ج ـ تهمت زدن و افترا به هر انسانى موجب فسق و ساقط شدن از عدالت مى شود، خصوصاً كه مورد تهمت و افترا علما و روحانيون بزرگوار باشند. در روايت از امام صادق(عليه السلام) آمده است: «كسى كه چيزى را بر ضرر مؤمنى بگويد و هدفش ريختن آبروى او باشد و خواسته باشد او را از چشم مردم بيندازد و بى اعتبار كند، خدا او را از ولايت خود خارج و به ولايت شيطان وارد مى كند، و شيطان هم او را قبول نمى كند». 19/1/86 (س 174) تهمت زدن به چه اشخاصى حرام است (مميّز، غير مميّز، ديوانه و...)؟ ج ـ تهمت زدن به همه انسان هايى كه مال و جان و عِرضشان محترم است، حرام است و فرقى بين انسان هاى ذكر شده نيست و حدّاقل از گناه تهمت، دروغ بودن آن است. 1/8/77 (س 175) تهمت در چه صورتى حرام است؟ براى اين كه بنده از اين كار زشت رها شوم، چه كارى بايد انجام دهم؟ ج ـ تهمت زدن به هر انسانى حرام است؛ اگرچه در سلائق و افكار و انديشه، مخالف با تهمت زننده باشد. آرى، اگر كسى بدعتى در دين يا در سياست اسلامى بگذارد، نه تنها تهمت زدن بر او حرام نيست؛ بلكه واجب است تا شخصيتش از بين برود و بدعت در جامعه رواج پيدا نكند. 19/1/86 (س 176) كسى كه مسجدى را بنا كرده، ولى بعداً به عللى از كشور رفته، آيا لعنت و نفرين فرستادن براى او به وسيله كسى كه در همان مسجد نماز مى خواند، جايز است؟ ج ـ هيچ مسلمانى حق ندارد مسلمان ديگرى را مورد هتك و توهين و لعن قرار دهد و هتك احترام مسلمان، حرام است. آرى، كسى كه مظلوم واقع شده، حق دارد عليه ظالم، دعا كند و نفرين نمايد. 2/8/76 (س 177) آيا مديرى كه اخلاق اسلامى را مراعات نمى نمايد و خلاف قانون عمل مى كند و عفّت كلام ندارد و با اخلاق قبيح خود، اخلاق اسلامى را زير سؤال ببرد و در حضور جمع، هتك حرمت نمايد و دانش آموزان را مورد ضرب و شتم قرار دهد، مى تواند الگو باشد؟ و آيا از نظر شرعى كسى مى تواند به ديگرى توهين كند و در جواب تذكّر و اعتراض توهين شونده، او را مورد ضرب و شتم قرار دهد؟ ج ـ توهين و اذيّت كردن به افراد ـ چه كوچك و بزرگ، و چه در مراكز فرهنگى و غير آن ـ حرام و غير جايز است و در حرمت توهين، فرق نمى كند كه طرف، كوچك باشد يا بزرگ، همچنان كه تنبيه بدنى، علاوه بر آنكه حرام است، اگر موجب تغيير حالت در بدن گردد، باعث «ديه» هم مى شود و براى جلوگيرى از اين امور، بايد به مسئولين مربوط مراجعه نماييد. 9/11/74 (س 178) در باب جوك و لطيفه هايى كه امروزه در بين مردم رايج شده و صرفاً براى مزاح، بدون قصد سوء، بعضى صفات و القاب ناشايست را به بعضى از طوايف و اقوام نسبت مى دهند، با توجه به اينكه در بسيارى موارد منجر به اختلاف و تفرقه در بين اقشار مردم مسلمان مى گردد، اين كار چه حكمى دارد؟ ج ـ هر چه موجب تشتت و از بين رفتن وحدت كلمه بين ملّت مسلمان بزرگوارمان باشد، حرام است، و تشخيص آن با گوينده و شنونده است و به محض احتمال و گمان، نبايد حكم به حرمت نمود. 4/6/74 (س 179) آيا فحش و ناسزا گفتن به مرجع تقليدى، به اين دليل كه در باره انقلاب يا شخصى حرف هايى زده است، جايز است؟ ج ـ حرام است و حرمت آن شديده است. 24/12/77 (س 180) آيا صحبت كردن و خنديدن بدون غرض با پير مرد هفتاد ساله، در صورتى كه موقع خنده به او نگاه نكنيم، اشكال دارد؟ ج ـ ايذا و عيب جويى مردم حرام است، امّا مزاح و شوخى با آنان، اشكال ندارد. 22/12/69 (س 181) فاش كردن راز جنايت و اطّلاع دادن به نيروى انتظامى كه به واسطه آن، حيثيّت فاميل در معرض خطر باشد، آيا جايز است يا نه؟ ج ـ در حقّ الله جايز نيست؛ و در حقّ النّاس هم بايد به خود شخص مراجعه كنيد و ماجرا را به او بگوييد. 16/2/75 (س 182)به مردم سوء ظن دارم و هر كس را مى بينم، در ذهن خودم به او وصله اى مى چسبانم و مثلا مى گويم ريا كار است و اين، مشكل بزرگى براى من شده است. چه كنم و چه طور خودم را معالجه كنم؟ ج ـ علماى علم اخلاق، سوءظن به خدا و خلق خدا را از نتايج ترس و ضعف نفس دانسته اند. لذا بايد ضعف نفس را برطرف كرده و در همه كارها به خدا اعتماد نمود و غير از او از هيچ چيز نترسيد، چون هرچه هست از آنِ اوست و قرآن، هم از ضعف نفس نهى كرده و هم از سوء ظن. بنابراين، سعى كنيد نسبت به هر فردى كه سوءظن پيدا مى كنيد، او را از خود بهتر بدانيد و كارهاى او را حمل بر خوبى نماييد تا كم كم از شرّ اين خصلت زشت، رهايى يابيد. اميرالمؤمنين(عليه السلام)فرموده اند: «كارهاى برادر دينى ات را تا مى توانى، حمل بر خوبى كن و حمل بر بدى نكن تا يقين برايت حاصل گردد كه كارش خوب نيست»؛ يعنى به مجرّد وَهم و گمان، ترتيب اثر نده و كارش را حمل بر بدى نكن؛ چون كسى از دلِ ديگرى خبر ندارد و ظاهر را مى بيند، و از خداوند هم كمك بگيريد و به حرف افراد نسبت به ديگران، اطمينان حاصل نكنيد و ترتيب اثر ندهيد. ان شاءالله كه مفيد واقع شود. 16/5/79 (س 183) اگر به كسى تهمت زده شود، آيا لازم است از او عذرخواهى شود يا پشيمانى قلبى كافى است؟ ج ـ طلب رضايت و حلاليت و اعاده حيثيت از شخصى كه مورد اتّهام واقع شده، چنانچه مفسده اى نداشته باشد، لازم است و همين قدر كه از او طلب حلّيت شود، كافى است و ذكر مورد تهمت به او لازم نيست و با وجود مفسده هر چند ناچيز، طلب مغفرت نمودن براى او كافى است. 28/7/79 (س 184) آيا با كسانى كه در رفتارهاى اجتماعى، دروغ مى گويند، مى توان در جواب دادن و شوخى با آنها از روش خودشان استفاده كرد؟ ج ـ دروغ، در همه حال حرام است، چه شوخى و چه جدّى، مگر در مواردى خاص كه در روايات اشاره شده است. 14/2/77 (س 185) لطفاً تعريف دروغ مصلحتى را بفرماييد؟ ج ـ آن چه جايز است دروغ در مثل جنگ و حيله جنگى و يا براى اصلاح ذات البين و امثال آن ها است نه آن كه به طور كلى براى هر مصلحت جزيى جايز باشد. 9/3/82 (س 186) هرگاه انسان، كارى شخصى دارد و نمى خواهد كسى بفهمد، اگر فردى از او بپرسد كه كجا مى رود و چه كار دارد، آيا مى تواند دروغ بگويد يا خير؟ ج ـ دروغ گفتن حرام است. آرى، توريه در اين موارد، مانعى ندارد و دورغ در بعضى از جاها حرام نيست كه براى اطّلاع از آن، به كتب فقهى و اخلاقى مراجعه فرماييد. 23/5/77 (س 187) اگر فردى كه در گذشته براى دوستان خود ماجراهايى را به دروغ تعريف كرده است، حال توبه كند. اينك اگر از صحّت آن ماجراها سؤال كنند، چه جوابى بايد بدهد؟ ج ـ اگر عنوان كردن ماجراهاى كذب، راجع به افراد و كوبيدن شخصيت آنها بوده است، بايد كذب بودن ماجراها را مطرح كند و بگويد دروغ گفتم، تا اگر ذهنيتى در باره آن افراد حاصل شده، برطرف گردد. 2/2/76 (س 188) توريه چيست؟ ج ـ «توريه» آن است كه لفظى را در معناى خودش به گونه اى استفاده كنيم كه شنونده، معناى ديگرى از آن بفهمد. مثلا بر اساس مصالح موجود براى صلح بين دو برادر يا زن و شوهر، در بد گفتن فردى نزد انسان در مورد ديگرى، بگويى بدگويى نشده و اراده كنى ساعتى را كه در آن ساعت، بدگويى نشده است و گاهى اوقات، براى دفع يا رفع ضرر، توريه واجب است. 18/6/78 (س 189) حديثى داريم كه يكى از امامان فرموده است: «اگر كسى براى خنداندن ديگران، دروغ بگويد، واى بر او، واى بر او، واى بر او!». مى خواستم بدانم اگر طرف مقابل بداند دروغ مى گوييم، آيا باز هم اشكال دارد؟ ج ـ با دانستن طرف و مترتّب نشدن ضرر، نمى توان گفت كه مشمول حديث مذكور است. 5/11/77 (س 190) اگر وسيله اى داشته باشيم و فردى جهت استفاده از آن از ما درخواست مى كند و ما مى دانيم كه مى خواهد از آن وسيله استفاده نامشروع كند، مثلاً دفترچه تلفنى داريم كه آن فرد جهت پيدا كردن شماره تلفن كسى و ايجاد مزاحمت مى خواهد، اگر بگوييم نداريم، دروغ محسوب مى شود يا نه؟ ج ـ چون براى مصلحت و جلوگيرى از خلاف و گناه است، مانعى ندارد. 27/7/78 (س 191) بنده جوان با استعدادى هستم و قادر به تعمير لوازم خانگى مى باشم و بعضى از اقوام و همسايگان براى تعمير وسايلشان از من كمك مى طلبند كه برايم مشكلاتى ايجاد مى كند. براى مثال، افتادن در غرور، انجام ندادن به موقع واجبات، آگاهى از بعضى مسائل داخلى خانواده ها. آيا بنده مى توانم در مقابل آنها اظهار ناتوانى كنم و بگويم نمى توانم و اگر كسى را از خود ناراحت كنم، آيا توفيقى از من سلب شده؟ و چنانچه تصميم به تعمير وسيله اى (مثلاً ويدئو) بگيرم كه از آن استفاده غيرمشروع مى شود، آيا اجازه تعمير دارم؟ ج ـ كار براى ديگران خوب است تا جايى كه براى خود انسان، ضرر نداشته باشد و اگر به حال خود شما ضرر دارد، براى شما غير جايز است و اگر لوازمى را كه درست مى كنيد، بدانيد استفاده غير شرعى از آن مى كنند، درست كردن آن براى شما حرام است، و پولى هم كه مى گيريد، بعيد نيست حرام باشد؛ امّا اگر علم نداريد، مانعى ندارد كه معمولاً هم چنين است و گفتن «نمى توانم» براى امثال شما مانعى ندارد. 4/6/79 (س 192) دخترى دارم كه جهت تحصيل، ساكن خارج از كشور است و با جوانى كه مسيحى بوده و به تازگى به دين مبين اسلام مشرّف گرديده است، ازدواج نموده و سند ازدواج اسلامى و ايرانى توسّط عاقد ايرانى صادر و ثبت گرديده است در حالى كه مى خواهد زندگى مشترك را در آن كشور ادامه دهد، از دادن جواز اقامت به دخترم خوددارى مى نمايند و تنها راه اقامت او مشروط به مسيحى شدن دخترم است؛ وگرنه بايد از شوهرش جدا شود و به ايران برگردد، لذا مستدعى است كه نظر خود را در مورد مسيحى شدن صورى و غير واقعى او كه فقط براى گرفتن جواز اقامت و جلوگيرى از طلاق است، اعلام فرماييد؟ ج ـ اين گونه دروغ ها كه نه تنها مصلحت دارد و دروغ مصلحت آميز است، بلكه در تركش مفسده از هم پاشيدن كانون زندگى و يا محروم شدن از حقوق اجتماعى وجود دارد، مانعى ندارد و جايز است و اين كه در مورد اظهار شهادتين است نيز مضرّ به اسلام و ايمان نيست، چون تنها اقرارِ دروغى است كه براى چند لحظه است و قلب و زبان كما فى السابق به شهادتين باقى است و آثار اسلام بر آن مترتّب است. 9/6/78 (س 193) آيا خسارات معنوى، قابل جبران است؟ مثلاً كسى به ديگرى افتراى دزدى يا بى عفّتى مى بندد و مفترى در محكمه، به مجازات جرم افترا محكوم مى شود علاوه بر اين، آيا كسى كه مورد افترا قرار گرفته، مى تواند به خاطر اين كه اعتبارش در جامعه مورد خدشه واقع گرديده و به عفّت وى لكّه وارد شده، ادّعاى جبران آن را بنمايد؟ ج ـ هر ضررى چه به جان و چه به مال و چه به شخصيت و معنويت، موجب لزوم جبران و ضمان است. تنها كيفيّت جبران در بعضى از معنويات به جبران مالى است و در بعضى از آنها به نحو ديگر، و بايد ديد كه عقلا چه نظرى دارند و كسى كه ضرر ديده، به چه امرى حاضر است كه جبران شود.
|