|
متفرقات
(س 2104) براى آن كه تمام كارهايمان به قصد قربت و فقط براى خدا باشد و از عُجب، ريا، تكبر و غرور دور باشيم و نظر مردم در نيّات ما تأثير نگذارد، بايد چگونه عمل كنيم؟ ج ـ اوّلاً بايد بدانيم اعمالى كه همراه اين صفات باشد، بى ارزش است و هر عاقلى از كار بيهوده پرهيز مى كند؛ ثانياً بايد به عظمت الهى فكر كنيم و بدانيم كه پاداش دهنده اصلى خداست و آنچه براى خدا انجام بگيرد، نابود نمى شود و باقى مى ماند؛ و متوجّه اين معنا باشيم كه اگر ما هميشه مشغول طاعت الهى باشيم، نمى تواند سپاس كوچك ترين نعمت خدا باشد و سعى كنيم هميشه خود را بدهكار خدا بدانيم و احتمال بدهيم اعمالى را كه انجام مى دهيم، ممكن است مورد قبول حق واقع نشود و ممكن است مورد قبول حق واقع شود و بدانيم كه ضعيف و نيازمند به خدا هستيم شايد بتوان با توجّه به اين مسائل، جلوى عجب و غرور و تكبر را گرفت و در عين حال براى رهايى از اين صفات زشت بايد از خداى متعال هم مدد گرفت. خودسازى و پرورش از ضرورى ترين امور است و سعادت دنيا و آخرت ما بستگى به اين امور دارد. خودسازى را بايد در دو مرحله انجام داد: اوّل، تهذيب نفس از صفات رذيله و اجتناب از گناه و تصفيه و تخليه نفس، لذا وقتى اميرالمؤمنين(عليه السلام) از پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) در مورد افضل اعمال سؤال كرد، حضرت فرمودند: ورع و دورى از محارم الهى؛ دوم، پرورش نفس با تحصيل علوم و معارف صحيح و كسب فضايل و مكارم اخلاقى و انجام دادن عمل صالح و تكرار آن اعمال است، زيرا باعث مى شود به تدريج اخلاق و خوبى ها در روان آدمى نفوذ كند و ملكه شود و اين امور در رشد و تعالى انسان مؤثر خواهد بود، و وقتى انسان بيمارى هاى نفسانى را كه ناشى از گناه است معالجه نمود، لذّت عبادت را درك مى كند و وقتى لذّت عبادت را چشيد، عاشق تر به عبادت خداى سبحان مى پردازد، در حديث قدسى وارد شده كه خداوند فرمود: «عبدى اطعنى حتّى اجعلك مثلى او مَثَلى»، بنده من اطاعتم كن، تا تو را مانند و نمونه خود قرار دهم. بنابراين، سعى كنيد در وقت انجام كارهاى خوب و طاعات و خداى نخواسته در وقت گناه، بياد خدا باشيد؛ اگر بياد خدا باشيد عمل خوب را سعى مى كنيد براى رضاى او انجام دهيد و در وقت معصيت ياد و خوف از او، شما را از معصيت باز مى دارد. على(عليه السلام) در يكى از وصاياى خود به امّام حسن(عليه السلام)فرمود: «كن لله ذاكراً على كل حال» در هر حال خدا را ياد كن، ياد خدا و باور داشتن او جلّ ذكره و اين كه خداوند ناظر بر اعمال است، موجب مى شود شخص مؤمن دنبال معاصى نگردد و همين امر دل او را نسبت به دنيا سرد مى كند و اعتنايى به زرق و برق و مقام دنيا پيدا نمى كند، علاوه بر اين كه، ياد خدا آرام بخش روان آدمى است. 16/5/79 (س 2105) انجام دادن كارهاى مكروه چه تأثيرى در زندگى انسان مى گذارد و حكمت وجود آن ها با عدل الهى چگونه است؟ ج ـ هيچ واجب و مستحبّى از طرف ذات بارى تعالى جعل نشده، مگر اين كه براى انسان در آن مصلحتّى است و هيچ چيزى نهى نشده، مگر اين كه در آن مفسده باشد، ليكن به حسب درجه مصلحت و مفسده از حيث الزام و عدم آن، حكم به واجب و مستحب و يا حرمت و كراهت نموده است. 17/8/79 (س 2106) با توجّه به اين كه در اسلام فقط اعياد مهمّى مانند عيد فطر، عيد غدير و عيد قربان داريم، آيا اسلام عيد نوروز را تأييد مى كند؟ آيا عيد دانستن نوروز، بدعت در دين محسوب نمى شود؟ ج ـ بعضى از اخبار به فضل نوروز به عنوان عيد دلالت دارد و اگر اخبار هم مورد قبول نباشد، صِرف شاد بودن مردم و ديد و بازديد آنان اگر مرتكب كارهاى خلاف شرع نگردند، به عنوان سنّت حسنه مورد تأييد اسلام مى باشد.[1] 6/12/78 (س 2107) آيا چيدن سفره هفت سين عيد نوروز، اشكال دارد، گذاشتن قرآن چه حكمى دارد؟ ج ـ مانعى ندارد، و سعى شود كه وهن به قرآن صورت نگيرد. 28/1/79 (س 2108) آيا روز سيزده فروردين كه به عنوان روز طبيعت مردم براى تفريح به بيرون از محيط شهر مى روند، اشكال دارد؟ براى افراد روحانى، چه حكمى دارد؟ ج ـ تفاوتى بين ايّام نمى باشد و همه آن ها زمان هايى هستند كه خداوند آفريده است، و تفريح مشروع براى هيچ كس منعى ندارد. 28/1/79 (س 2109) بعضى از راننده هاى كاميون در حين عبور در داخل محدوده شهرى از بوق هاى با صداى قوى استفاده مى كنند، كه بى اختيار و بعضاً با اختيار بر گذشتگان آنان لعنت خدا را نثار مى كنيم. آيا استفاده از اين نوع بوق ها توسط آنان و عكس العمل ما، شرعاً جايز است؟ ج ـ ايجاد زحمت براى ديگران و اذيّت كردن آن ها، شرعاً حرام است. بنابراين، مثل بوق زدن راننده كه براى اذيّت كردن مردم باشد، غير جايز است؛ و كار شما هم كه به گذشتگان آن ها لعن مى كنيد، صحيح نمى باشد، چرا كه لعن و دورى از رحمت بايد براى اذيّت كننده درخواست شود نه ديگران، زيرا «ولا تزر وازرة وزر اخرى»، يعنى هيچ كس بار گناه ديگرى را بر دوش نگيرد و هركس مسئول عمل خويش است. 14/2/79 (س 2110) در برخى از مساجد صداى بلندگوها را به حدّى بلند مى كنند كه تا چند محله دورتر صداى سخنرانى ها و عزادارى ها شنيده مى شود، در صورتى كه بعضى از اهالى ساكن در محل، معترض و ناراضى هستند، آيا اين كار صحيح است؟ آيا در مورد نماز يا ادعيه كه صبح زود برپا مى شود، صداى بلندگوها اشكال دارد؟ ج ـ صداى بلندگوى مساجد و تكايا در هنگام ايراد سخنرانى و مداحى و غير آن از امور مذهبى نبايد به بيرون مسجد و تكيه برسد، به علاوه كه انصاف نيز همين امر را اقتضا مى نمايد. آرى، رسيدن صداى اذان در وقت اداى فريضه، مانعى ندارد، بلكه به عنوان حفظ شعاير مذهبى در بعضى از مواقع، واجب است. 4/12/74 (س 2111) برخى از افراد خواب هايى را نقل مى كنند و به دنبال آن اهداف خاصّى را نيز تعقيب مى كنند. مستدعى است بفرماييد از نظر فقه نورانى اسلام خواب ديدن، نقل خواب و انجام يا ترك بعضى از كارها، بدليل آن كه در خواب چنين تكليفى شده، معتبر است؟ ج ـ خواب حجّت شرعى نمى باشد و مجوّز فعل حرام و ترك واجب نبوده و نيست، بلكه مجوّز ترك مستحب يا فعل مكروه يا انتخاب يكى از دو طرف اعمال مباح با استناد آن و اين كه چون مقتضاى خواب چنين بوده و الزاماً بايد به آن عمل نماييم، نمى باشد؛ و اگر به عنوان حكم فقهى و دينى باشد، حرام و بدعت و افترا به خداوند است و از معاصى كبيره «قل آ الله اذن لكم ام على الله تفترون»؛ و اگر بر حسب خواست و ميل خودش باشد، گرچه حرام نيست، امّا علاوه بر اين كه سبب ترك مستحب و يا فعل مكروه شده عادت كردن انسان به اين گونه استنادهاى واهى، عقلاً مذموم و ناپسند است و عاقل، مستحب و مكروه خدايى را بر خواب و خيال ترجيح مى دهد، مضافاً به اين كه اين گونه عمل كردن به خواب ها موجب عدم شكوفايى استعدادها و انديشه هاى خدادادى هم مى شود كه خود مذموم و كفران نعمت است. 6/6/78 (س 2112) آيا خواب حجّت شرعى است يا نه؟ و خواب هايى كه در باره ائمّه معصومين(عليهم السلام) ديده مى شود، آيا معتبر و مورد اعتماد است يا نه؟ ج ـ خواب، مورد اعتماد و اعتنا نيست؛ مخصوصاً اگر زياد خواب ببينند، آن هم خواب هاى مختلف و گوناگون. 6/11/74 (س 2113) عمل جرّاحى پلاستيكى بينى كه بعضى از آقايان يا خانم ها به منظور زيبايى انجام مى دهند، چه حكمى دارد؟ ج ـ اين گونه اعمال فى حدّ نفسه، مانعى ندارد. 3/5/75 (س 2114) در موارد تزاحم اهم و مهم، تشخيص اهم در حكم و موضوع به عهده كيست؟ ج ـ تشخيص مصداق در تزاحم اهم و مهم، به عهده خود مكلّف است؛ ليكن تشخيص اهم و مهم در عنوان كلّى با فقيه است. 29/3/75 (س 2115) حكم كسب علوم دينى براى جوانان با استعدادى كه به علوم دينى نيز علاقه مند هستند، چيست؟ ج ـ هر جوانى كه حوزه و روحانيت را شناخته و درك كرده باشد كه اساس در حوزه هاى علميه و شيوه سلف صالح، بر زهد و بى اعتنايى به دنيا و جهات مادّى است، و خود را براى تحمّل مشكلات فراوان مادّى كه متوجه خود و خانواده اش مى شود، آماده نموده، و مطمئن است كه بعد از ورود، از اوضاع خود و ديگران گله و شكايت نمى نمايد، ورود اين گونه افراد در حوزه ها بسيار مطلوب و براى حفظ و دائع قرآن و اهل بيت ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ لازم و نبايد ترك گردد، كه ترك آن پشت كردن به حفظ و احياى آثار اسلام و فقه جعفرى است؛ و ناگفته نماند كه اگر از جهات اقتصادى زمان حال و آينده اش تأمين شده و بقيّه مشكلات را هم مطلّع باشد، او مانند افراد قِسم اول بايد به حوزه هاى علميه كه پربارترين مركز علمى همراه با تقوا در جهان مى باشد خود را رسانده و از مظاهر رحمت الهى بهره وافى ببرد. 20/6/74 (س 2116) اگر طلبه اى بين دروس حوزه علميه و دانشگاه جمع نمود، آيا اين عمل تعرّب بعدالهجرة و فسق آور است يا خير؟ و اگر به طور كلّى دروس حوزه را كنار گذاشت و مشغول دروس دانشگاه شد، چطور؟ ج ـ رفتن به دانشگاه ها، براى همگان به عنوان تحصيل علم، عملى مطلوب و پسنديده است، و در اين جهت فرقى بين روحانيون والامقام و فرزندان عزيز ديگر نيست. آرى، اگر طلبه اى چندين سال در حوزه ها مشغول تحصيل بوده و داراى استعداد فوق العاده و براى زندگى هم مشكلات ندارد و آينده خود را هم روشن مى بيند و جاى او در دانشگاه خالى نيست، يعنى كار او را محصل ديگرى مى تواند انجام دهد و بعد هم مثل او مفيد باشد، براى چنين افرادى سزاوار، بلكه لازم است در حوزه هاى علميه بمانند و حافظ آثار اهل بيت ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ گردند. 3/8/69 (س 2117) اينكه در بين مردم معروف است كه مى گويند بازديد، مثل جواب سلام واجب است، آيا صحيح است؟ ج ـ بازديد كردن، بر همه كس واجب نيست، بلكه حكم، نسبت به افراد مختلف تغيير مى كند واحكام خمسه(واجب، حرام، مستحب، مكروه ومباح) بر آن جارى مى گردد. (س 2118) اگر كسى طلب قرائت فاتحه كند و كسانى كه مى شنوند، سوره حمد را نخوانند، آيا معصيت كرده اند؟ ج ـ اگر كسى طلب فاتحه كند و انسان خواندن سوره حمد را ترك كند، «ترك اولايى» كرده است، امّا اگر فقط مخصوص ايشان در مجلس، فاتحه طلبيده باشند و دعوت كننده مى خواسته فاتحه خوانده شود و تصرّفى در مال غير هم محقّق شود، در اين صورت براى اينكه مرتكب حرامى نشده باشد، لازم است فاتحه بخواند. (س 2119) سوراخ كردن گوش يا بينى براى به كار بردن گوشواره يا وسايل زينتى ديگر، چه حكمى دارد؟ ج ـ سوراخ كردن گوش و بينى براى موارد مرقوم در سؤال، در بدن طفل اگر مصلحت باشد، ضرر ندارد؛ و در بدن مكلّف بدون رضايت او، جايز نيست. 30/3/76 (س 2120) بعضى از افراد بر اثر ابتلاى به بيمارى هاى مسرى فوت مى نمايند، به طورى كه ميكروب و يا ويروس آن حتّى با سوزاندن البسه آلوده از بين نمى رود، حال با عنايت به اينكه نوع بيمارى متوفّا براى متصديان تغسيل و تكفين روشن نيست و استفاده از لباس اموات علاوه برمنع صريح قانونى ممكن است باعث شيوع بيمارى در جامعه و ابتلاى سايرين گردد، لطفاً نظر مبارك را در مورد استفاده از لباس اموات توسط افراد ديگر مرقوم فرماييد. ج ـ با توجه به منع قانونى لازم است در مورد لباس هاى ميّت همان گونه كه قانون گفته عمل نمايند و از آن استفاده ننمايند، و بر همگان واجب است جلوى سرايت بيمارى هاى مسرى به جامعه و افراد را، به هر نحو ممكن بگيرند، و وجوب آن از چنان اهميت بالايى برخوردار است كه احتمال سرايت هم متنجّز و قابل اعتناست. 12/7/75 (س 2121) در بيشتر مناطق مرسوم است كه كسى كه مى خواهد به مسافرت برود يا كارى انجام دهد، اگر كسى عطسه كند بايد از آن كار منصرف شود و آن كار را انجام ندهد، آيا اين واقعيت دارد؟ ج ـ هر چند عطسه، فى حدّ نفسه، خوب، مبارك و نعمت خداوندى است، ليكن چون زبان به بدى و شومى اش زده شده، موافقت يا مخالفت به اين تفأل به شرّ و بدى هر چند نادرست است، ليكن به تصميم و اراده و برنامه هاى زندگى و روحى انسان بستگى دارد. 7/9/75 (س 2122) براى رهايى از شيطان و توسل جستن به خداوند چه راه هايى وجود دارد كه مى تواند خيلى مؤثر باشد و در نتيجه انسان را به درگاه خداوند بزرگ، نزديك تر سازد؟ ج ـ ترك محرّمات و انجام واجبات، بهترين راه براى نزديك شدن به درگاه خداوند متعال است. 8/4/75 (س 2123) اگر شخص فاسدالاخلاقى، از روى هرزگى به انسان سلام كند، آيا جوابش واجب است؟ ج ـ جواب چنين شخصى واجب نمى باشد، چون تحيّت نيست. 3/4/73 (س 2124) آيا بوسيدن دست سادات به احترام اولاد رسول اكرم بودن مستحب است؟ ج ـ اگر به احترام رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) باشد مانعى ندارد، امّا نبوسيدن بهتر است. 10/6/83 (س 2125) آيا برداشتن خرده ريزه هاى نان كه در كوچه و بازار افتاده واجب است يا مستحب؟ ج ـ گرچه واجب نمى باشد، امّا بايد مواظبت نمود كفران نعمت تحقق پيدا نكند كه كفران نعمت ضرر دارد به هرحال برداشتن و احترام گذاشتن به آنان قطعاً امر مطلوب و پسنديده مى باشد. 24/12/82 (س 2126) جامعه اسلامى ما چگونه مى تواند ماهيت خود را حفظ كند؟ يك جامعه اسلامى بايد چه ويژگى هايى داشته باشد؟ ج ـ هر جامعه اى با ترك محرّمات و انجام واجبات و عدل و انصاف مى تواند هويت اسلامى خود را حفظ نمايد. 29/2/82 (س 2127) استدعا دارم نظر خود را در مورد حجامت در صورتى كه امنيت و كفايت خون مورد نياز هموطنان را به مخاطره انداخته و سبب ايجاد مشكل براى بيماران و نيازمندان به خون گردد اعلام فرماييد. ج ـ حجامت فى حدّ نفسه اگر از نظر مقرّرات نظام پزشكى و مقرّرات بهداشتى منعى نداشته باشد، جوازش معلوم است و در سؤال هم به آن اشاره شده، ليكن واضح است كه هر عمل حلالى اگر موجب اختلال در امنيت معالجه و طبابت و مشكل ساز براى بيماران گردد، حرام مى شود ليكن براى جلوگيرى و منع افراد بايد از راه بيان ضرر ذكر شده در سؤال و آن كه حكم شرعى با فرض ضرر، حرمت است استفاده نمود چون تشخيص وجود ضرر يا عدم آن با خود مردم است نه با ديگران. آرى، همه ما و ديگران در حدّ معلومات بايد جامعه را ارشاد نماييم. 18/2/82 (س 2128) حضرت عالى با توجه به موقعيت سياسى و اجتماعى كه در منطقه خاورميانه وجود دارد چه توصيه اى به دول و ملل اسلامى داريد؟ ج ـ مسلمانان اعم از شيعه وسنّى و بقيه فرقه هاى اسلامى بايد در كنار هم و با وحدت و همدلى هرچه بيشتر، صفوف خود را محكم تر نمايند و از هرگونه تفرقه و بدبينى و هرآنچه موجب اختلاف و تشّتت مى شود دورى گزينند، با توجه به اتفاق نظر خود در زمينه هاى توحيد و رسالت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)از هرگونه جدايى و دشمنى با هم ديگر خصوصاً در اين زمان پرهيز نمايند. 22/10/81 (س 2129) دلايل گريز برخى از جوانان از نماز چيست؟ ج ـ عامل عمده، عدم شناخت كافى از نماز و فوايد و آثار آن و نچشيدن لذت عبادت است و عدم شناخت عذابى كه در انتظار افراد بى نماز مى باشد و ديگر، محيط خانواده و افرادى كه با آن ها مرتبط مى باشد در جامعه و عوامل ديگر مثل تنبلى و غيره. 21/12/80 (س 2130) در ديدگاه قرآنى آن جا كه خداوند مى فرمايد: «يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا» تفاوت ها در طبيعت و خلقت انسان ها به دليل اعتلاى كمال و شعور آدمى است در مقابل اين ديدگاه، استدلال ديگرى نيز وجود دارد كه تفاوت در خلقت زن و مرد موجب تفاوت در حقوق و استعدادهاست. برداشت حضرت عالى در اين خصوص چيست؟ ج ـ ديدگاه وحى وقرآن كه با صراحت زن و مرد را مساوى دانسته، بر نظريه اعتبارى و غير اصولى و غير برهانى ديگران مقدم است، بلكه اصولاً قرآن و وحى آن قدر در حدّ بالا از تماميت و درست بودن و مطابق با واقع بودن است كه نبايد با نظريه هاى ديگر مقايسه شود و اصل مقايسه نادرست است چه رسد به موردش. 19/2/81 (س 2131) چرا در موارد متعددى در قرآن نماز و زكات در كنار يكديگر مطرح شده است؟ ج ـ نماز وسيله ارتباط محكم بين نمازگزاران و خدا است و اداى زكات براى همبستگى هاى اجتماعى است و براى پيروزى و تكامل انسان ها اسلام دو چيز را لازم دانسته: 1. رابطه انسان ها با خدا؛ 2. رابطه عاطفى و انسانى انسان ها با يكديگر و لذا قرآن به اين دو مورد در آيات اشاره كرده و آن ها را كنار هم قرار داده و براى تفصيل بيشتر مطالب مذكور مى توانيد به تفاسير مراجعه نماييد. 21/12/80 (س 2132) با اين كه هدف خلقت انسان، عبادت و رسيدن به كمال است چرا خداوند درخواست شيطان را مبنى بر مهلت دادن او قبول كرد تا شيطان بر انسان مسلط شود و از اين هدف باز بماند؟ ج ـ مهلتى كه خداوند به شيطان داده در مقابل، اختيار را از انسان سلب نكرده و هيچ تسلّطى از روى اجبار براى شيطان در جهت انحراف انسان ها قرار نداده، بلكه خداوند در كنار آن مهلت، راه راست و غير آن را بيان نموده و براى هدايت و تعالى و رشد انسان عقل و قوه تفكر و رسولان و انبيا را قرار داده تا در سايه اين هدايت، انسان با اختيار خود راه صحيح و صراط مستقيم را انتخاب نمايد و رسيدن به كمال با اختيار و با بودن مثل شيطان اغوا كننده ارزش دارد نه كمال جبرى و بدون اختيار كه آن كمال، روح را تقويت نمى نمايد و اثرى در كمال آن نداشته و ندارد. 17/11/80 (س 2133) شرايط يك رفيق خوب را بيان نماييد؟ ج ـ شرايط دوست خوب عبارت است از اين كه: 1. متدين و با تقوى باشد به جورى كه نگاه به او تو را به ياد خدا و قيامت بيندازد؛ 2. عاقل و بزرگوار و كريم و سخاوتمند باشد؛ 3. فردى متعهد و مورد اطمينان باشد و اهل خيانت و دغل بازى و دورو نباشد؛ 4. راستگو و امانتدار باشد؛ 5. خوبى هاى تو را خوبى خود و بدى هاى تو را بدى براى خود بداند و از آن ها جلوگيرى نمايد؛ 6. در سختى و مشكلات رهايت نكند. 28/11/79 (س 2134) قرن حاضر را قرن گفتگوى تمدن ها مى نامند كه ثمره آن صلح و سلام است. آيا تبليغ و ترويج اين نحو گفتمان جايز است؟ ج ـ قطع نظر از محبوبيت عقلى و فطرى صلح و سلام و قطع نظر از آن كه اسلام چون دين فطرت است؛ پس خواستار آن مى باشد و قطع نظر از اخبار و آياتى كه ترغيب به صلح و سلام و برخورد مسالمت آميز با همه انسان ها را دستور مى دهد و همگان را به آن دعوت مى نمايد؛ رحمةً للعالمين بودن نبى مكرم اسلام(صلى الله عليه وآله)حسب نص قرآن خود حجت و دليلى روشن بر ترغيب به آن گفتوگوها است. 13/11/79 -------------------------------------------------------------------------------- [1] ـ براى آگاهى بيشتر ر.ك: زاد المعاد علاّمه مجلسى؛ همچنين عروة كه غسل اين روز را جزو اغسال مستحبّى دانسته است.
|