Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: قرآن و اسماء متبرّكه و ادعيه

قرآن و اسماء متبرّكه و ادعيه

(س 1949) ما نويسندگان اين نامه گروهى از تحصيل كردگان فوق ليسانس مهندسى با مذهب شيعه اثنى عشرى، شاغل در يكى از ادارات هستيم. با مطالعه برخى از كتب اهل تسنن شبهاتى براى ما ايجاد گرديده است از جمله تحريف قرآن به عقيده برخى علماى معروف شيعه (از قبيل شيخ كلينى و علامه مجلسى و...) كه نظر حضرت عالى در اين زمينه راه گشاى ما خواهد بود.

ج ـ چگونه مى توان پذيرفت كه قرآن تحريف شده و حال آن كه محل استشهاد ائمّه(عليهم السلام) بوده و در غير واحدى از جاها ائمّه(عليه السلام) براى ردّ شبهات به آن استناد كرده اند و حال آن كه اگر تحريف شده بود اصلاً قابل استناد و استشهاد نمى بود و آيات تحدى و معجزه بودن قرآن خود بر عدم تحريف قرآن دلالت محكم و يقينى دارد چون اگر تحريف شده باشد نمى تواند معجزه باقيه باشد، بدان جهت كه معجزه بودن به خاطر عدم قدرت بر آوردن مثل آن مى باشد پس با فرض تحريف، اطمينان به اين معنا حاصل نمى شود چون شايد به مثل آن ها كه حذف شده مى توان آورد و نيز آن روايات دالّه بر تحريف مخالف با خود قرآن است كه حجت نمى باشد به علاوه ازهمه، آن روايات در كتب شيعه بحث شده ودلالت بر تحريف ندارد و حذف شده ها تأويل و تفسير قرآن بوده نه خود قرآن، پس هر آن چه دلالت بر تحريف قرآن عظيم نمايد، دليلى بى اساس و بى پايه است. 10/2/82

(س 1950) ما هو رأي سماحتكم في مسألة تحريف القرآن و هل ان هذا القرآن الذي بأيدي المسلمين سنه و شيعه والمطبوع في المدينة المنورة وسوريا ومصر وايران هو القرآن الذي نزل به جبرائيل على النبي محمد(صلى الله عليه وآله وسلم)بلا زياده او نقيصه؟ ولكم الاجر والثواب.

ج ـ عدم التحريف في القرآن ثابت بالعقل والنقل القطعي وفي نفس القرآن، آياتٌ دالّه على عدمه. منها آيات التحدّي مثل قوله تعالى (وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْب مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَة مِن مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ)(بقره:23) فانّ التحدّي غير حاصل مع التحريف حيث انّ من الممكن ادعاء الناس احتمال القدره على الاتيان بمثل ما نقص من الآيات او السّور و هو كما ترى. 29/10/81

(س 1951) آموزش و فراگيرى نغمات و آهنگ هاى قرآنى به منظور نيكو تلاوت نمودن آيات الهى، چه حكمى دارد؟

ج ـ مانعى ندارد.

(س 1952) تا چه اندازه استفاده از صوت حسن در قرائت قرآن و مواعظ و مراثى و مدايح ائمه اطهار(عليهم السلام) جايز است؟ و حدّ غِنا در اين موارد چيست؟

ج ـ جايز است و حدّ خاصى ندارد، و غناى محرّم نمى باشد. 1/11/73

(س 1953) گوش دادن به صداى زن نامحرم در مواردى از قبيل، قرائت قرآن، خواندن سرودهاى انقلابى يا محلّى، خواندن شعر در جلسات شب شعر... در صورتى كه موجب فساد و فتنه نباشد، چه حكمى دارد؟

ج ـ گوش دادن به صداى زن كه متضمّن تحريك شهوت و فساد و فتنه نباشد، مانعى ندارد. 5/7/71

(س 1954) شخصى است كه براى از بين نرفتن كتب مذهبى مثل قرآن و مفاتيح الجنان، تبرّعاً اين نوع كتاب ها را صحافى مى كند، ولى چون شغل او صحافى نيست، وسيله پرس ندارد و به جاى آن براى مو زدن و محكم شدن كتاب يك موزائيك روى كتاب هاى مذكور مى گذارد و روى آن مى ايستد، آيا شرعاً اين عمل منعى دارد؟

ج ـ احتياط در تهيّه نمودن يك قيد ساده چوبى است كه صحافى هاى قديم داشته اند تا قرآن و مفاتيح (هر چند براى صحافى) زير پا قرار نگيرد؛ و به هر حال بايد از اين گونه اعمال كه شبهه توهين و هتك را دارد، اجتناب نمايند. 16/6/75

(س 1955) نوشتن قرآن به وسيله گچ و غير آن روى تابلو و پاك نمودن آن چه حكمى دارد؟

ج ـ نوشتن قرآن روى تابلو به شرط طهارت گچ و چيزى كه گچ را با آن پاك مى كنند، جايز است. 10/1/74

(س 1956) طرح سؤالات و پاسخ هاى غلط، در مسابقات قرآن كه به صورت تستى و چهار جوابى انجام مى گيرد، به منظور تشخيص صحيح آيات قرآن، چه حكمى دارد؟

ج ـ مانعى ندارد. 10/2/74

(س 1957) آيا نشستن بر روزنامه هايى كه احتمالاً آيات و احاديث روى آن ها نوشته باشد، با توجه به اينكه آن ها را در خيابان ها و زير پاى مردم مى اندازند، چه صورتى دارد؟

ج ـ در صورت احتمال و عدم يقين، حرام نيست و با يقين به اينكه روزنامه زير پا افتاده، آيات قرآنى دارد به خاطر هتك، نشستن روى آن حرام است. 24/4/75

(س 1958) با توجّه به چاپ تمبرهايى كه مزيّن به آيات قرآنى است و در مراسلات پستى با مهمور نمودن، آن ها را باطل مى كنند و در مراحل مختلف بارها افراد بىوضو آن را لمس مى كنند و بعضاً نيز زيردست و پا قرار مى گيرد. آيا شرعاً چاپ اين گونه تمبرها، جايز است؟

ج ـ نوشتن آيات قرآن و نام ائمه معصومين(عليهم السلام) بر روى تمبر مانعى ندارد، و بر استفاده كنندگان رعايت احترام و عدم هتك، لازم است؛ و ناگفته نماند كه نوشتن قرآن و اسماى ائمه معصومين(عليهم السلام) بر روى تمبر با توجّه به اقبال عمومى، نوعى ترويج است كه ممدوح مى باشد. 26/2/79

(س 1959) غلط خواندن بعضى از كلمات قرآن به طور عمدى براى توجه بيشتر دانش آموزان و در امر آموزش و داورى مسابقات قرآن، چه حكمى دارد؟

ج ـ مانعى ندارد. 10/2/74

(س 1960) شخصى قرآن مى خواند و اكثراً غلط مى خواند، به گونه اى كه معنى تغيير مى كند، وظيفه ما چيست؟ آيا بايد تذكّر داد يا نه؟

ج ـ غلط خواندن قرآن به طور عمدى، جايز نيست، امّا اگر براى ياد گرفتن باشد مانعى ندارد و تذكّر دادن به او لازم است. 18/8/74

(س 1961) در مدارس بعضاً مشاهده مى شود كه دانش آموزان در مراسم صبحگاهى و يا ظهرگاهى قرآن را به صورت غلط مى خوانند. لطفاً حكم شرعى در اين خصوص را بيان فرماييد.

ج ـ تصحيح قرائت غلط قرآن، مطلقاً واجب است. 14/10/77

(س 1962) آيا تنظيم معنى قرآن كريم به صورت شعر ـ با توجه به تأثير شعر در جامعه ـ اشكال شرعى دارد؟

ج ـ مانعى ندارد. 17/8/74

(س 1963) همراه داشتن قرآن در جيب و رفتن به دستشويى، چه حكمى دارد؟

ج ـ در صورتى كه هتك و بى احترامى نباشد، جايز است. 30/6/75

(س 1964) آيا تماس شخص جُنب يا بدون وضو با جواهرات منقّش به تصوير كعبه يا آرم «الله»، جايز است؟

ج ـ تصوير كعبه موجب حرمت مس نمى باشد، امّا آرم «الله» بنا بر احتياط واجب، محكوم به حكم كلمه الله است كه مسّ آن بدون طهارت، حرام است. 9/10/77

(س 1965) فروش قرآن كريم به هندوها و ساير كفّار كه با انگيزه مطالعه قرآن خريدارى مى كنند و قرآن را لمس مى كنند، چه حكمى دارد؟

ج ـ مانعى ندارد. 17/1/77

(س 1966) آيا ذكر خدا و ائمه معصومين در دستشويى، جايز است؟

ج ـ ذكر خدا در هرحال مطلوب است. 25/11/75

(س 1967) در كلماتى مانند «بسمه تعالى»، «يا هُو»، «خدا» و...، و آيا اجتناب از لمس بدون وضوى آن ها، لازم است؟

ج ـ نام خداوند سبحان به هر زبانى كه نوشته شود مسح كردن آن ها، بدون طهارت جايز نيست و در هاء بسمه، احتياط در ترك است. 17/11/76

(س 1968) آيا سوزاندن نام خدا اشكال دارد؟

ج ـ جايز نيست، و اگر خواسته باشند از هتك جلوگيرى شود، بايد آن اوراق را دفن كنند و در آب انداختن هم مانعى ندارد، بلكه ممدوح است. 17/12/75

(س 1969) حكم خرد كردن كاغذهايى كه در آن ها آيه اى از قرآن يا اسماء حسنى نوشته شده باشد، با دستگاه كاغذ خرد كن چيست؟ درصورت مجاز بودن، آيا مى توان با كاغذهاى خرد شده مانند كاغذهاى معمولى رفتار كرد.

ج ـ چون ديگر نوشته اسماء حسنى يا قرآن بر آن كاغذها صدق نمى كند حكم كاغذهاى ديگر را دارد. 25/2/81

(س 1970) آيا مى توان كاغذهايى را كه درآن ها آيه اى از قرآن يا اسماء حسنى نوشته شده باشد، سوزاند؟

ج ـ حرام است. 25/2/81

(س 1971) آرم جمهورى اسلامى ايران كه جزو اسماى متبرّكه مى باشد. آيا مى توان آن را براى اجتناب از زير پا افتادن از وسط پاره نمود؟ (البته در صورتى كه از آن حالت اوليه خارج شود).

ج ـ لزومى ندارد، ليكن جايز است و خود، يك گونه از بين بردن زمينه هتك احتمالى است.

(س 1972) آيا مسئولين گورستان مى توانند از حكاكى آيات مبارك كلام الله جلوگيرى نموده و يا آن هايى را كه قبلاً حك شده، پاك كنند؟

ج ـ اگر مقرّرات چنين اختيارى را به آن ها داده است، به عنوان صاحب اختيار آن گورستان مى توانند چنين كارى كنند، ليكن مصلحت در اقدام به چنين امورى نيست و نبايد براى مردم مشكل آفريد و هيچ وظيفه واجبى كه چنين امرى را اقتضا كند، وجود ندارد؛ و در همه روزنامه ها و مجلات و اطلاعيه ها و اعلاميه ها آيات قرآن فراوان دارد و چاپ مى شود و نبايد از نشر آن جلوگيرى شود و جلوگيرى هم نمى شود. 4/12/75

(س 1973) در آزمايشگاه هاى تشخيص طبّى از آن جا كه نمونه گيرى خون، ادرار و... از بيماران به عمل مى آيد و براى مشخّص بودن آزمايشات ناچار از نوشتن نام و نام خانوادگى افراد روى ظرف هاى نمونه آزمايش هستيم. با توجّه به اين كه نام خانوادگى برخى از اشخاص مانند حسينى، محمّدى و... مى باشد. آيا نوشتن اين گونه اسامى هتك حرمت به ساحت ائمه(عليهم السلام) نخواهد شد؟

ج ـ اين گونه موارد عرفاً هتك و بى احترامى محسوب نمى شود و حرام نيست.

1/4/77

(س 1974) لمس كردن پول منقّش به نام هاى معصومين(عليهم السلام) و يا اسامى جلاله براى شخص جُنب يا بدون وضو، چه حكمى دارد؟

ج ـ مسّ اسماى معصومين(عليهم السلام) بلكه مسّ اسماء الله براى كسى كه با وضو نمى باشد نسبت به آنچه از آن اسما احتراماً روى نقد رايج نوشته شده باشد، ظاهراً مانعى ندارد. 25/8/79

(س 1975) به چه علت خواندن سوره يوسف براى زنان، مكروه يا به نقلى حرام است؟

ج ـ نه مكروه است و نه حرام و روايتى هم كه در مسأله وارد شده قابل اعتماد نمى باشد. 28/11/79

(س 1976) آيا خواندن دعاى «يا محمد يا على، يا على يا محمد اكفيانى فانكما كافيان وانصرانى فانكما ناصران» در دعاى معروف فرج جايز است يا سند آن ضعيف است؟

ج ـ خواندن دعاى فرج جايز است و ضعف سند در ادعيه وارده در مثل مفاتيح و زادالمعاد از كتب معتبره، نه تنها موجب عدم استحباب نمى باشد چه رسد به عدم جواز، بلكه اخبار من بلغ براى استحباب خواندن آن ادعيه به اميد ثواب و رجاى آن كفايت مى كند و دليلى بر استحباب خصوص دعا، رجائاً مى باشد. 4/12/79

(س 1977) در بعضى از دعاها مانند فرج (اللهم كن لوليّك الحجة ابن الحسن) در آخر آن (برحمتك يا ارحم الراحمين) اضافه كردن، جايز است يا نه ؟ با چه شرايطى؟

ج ـ نبايد اضافه نمود چون زمينه ساز تحريف در ادعيه است و همان نحو كه وارد شده بايد بدون كم و زياد نمودن خوانده شود. 5/7/80

(س 1978) بهترين ذكر چيست؟

ج ـ افضل اذكار، ذكر «لااله الاالله» است كه در بعض روايات آمده. 30/1/81

(س 1979) نوشتن با خودكار و يا چاپ كردن اسماء ائمّه اطهار به وسيله مهر بر روى اسكناس هاى جديد و به مناسبت هاى مختلف و اعياد و جشن ها چه حكمى دارد؟

ج ـ اگر باعث لطمه به اسكناس و يا از رواج افتادن آن نشود؛ به عنوان تبرّك مانعى ندارد. 19/12/81

(س 1980) به نظر حضرت عالى آيا تكرار كردن بعضى از كلمات در دعاهاى گوناگون مثل (ظلمت نفسى، يا غياث المستغيثين، يا ربّ و .......در دعاى كميل ) و ذكر (يا وجيهاً عندالله اشفع لنا عندالله در دعاى توسل) از لحاظ شرعى اشكال دارد؟

ج ـ به قصد ورود، جايز نيست و به طور كلى بايد دعاهايى كه از ائمه معصومين(عليهم السلام)وارد شده به همان نحو كه به ما رسيده خوانده شود. 29/4/82

(س 1981) آيا خواندن ادعيه ذيل در زمان هاى ذكرشده، به قصد ورود يا رجا مستحب است؟

الف ـ دعاى كميل در شب جمعه و شب نيمه شعبان؛

ب ـ دعاى توسل در شب چهارشنبه؛

ج ـ دعاى ندبه در روز جمعه و در اعياد مبارك فطر، قربان و غدير خم؛

د ـ دعاى عرفات در عصر روز عرفه؛

هـ ـ دعاى سمات در عصر روز جمعه؛

و ـ دعاى جوشن كبير و صغير در شب 19و 21 و 23 ماه مبارك رمضان.

ج ـ خواندن دعاها به اميد ثواب قربة الى اللّه قطعاً منعى ندارد و به قصد ورود نياز به مراجعه به اسناد آن ها دارد كه چون لزوم آن چنانى ندارد، الزام به مراجعه و اجتهاد در آن ديده نمى شود و همه ادعيه مفاتيح الجنان به قصد رجا درست است. 3/11/82

(س 1982)  مستدعى است نظر خود را در مورد جواز ساخت و مسائل شرعى ايجاد شهرك تفريحى ـ توريستى و استقرار آن بر روى نشان مقدس (اللّه) رهنمود فرماييد.

ج ـ بحث يك بحث موضوعى است و جواز و عدم جواز آن تابع حفظ احترام عرفى و عدم آن مى باشد و تشخيص آن هم با خود مكلّف و توده مردم است و به هر حال چه نيكو كه احترام به اسماء متبركه، لاسيما آرم ذات بارى تعالى را از امور شبهه ناك و امور مادى مبرّا داشته و سعى را در شناخت مردم نسبت به آن ها و معرفة اللّه و عمل به دستورهاى سعادت بخش اسلامى مبذول داشته و ايمان مردم را به هدايت هاى آسمانى بيش از پيش تقويت نماييم كه راه سعادت بشر قطعاً به جهاد با نفس كه جهاد اكبر است و با تمسك به قرآن و عترت كه دو امانت بزرگ پيامبر اكرم اسلام است محقق مى شود و از اعتصام به حبل الله نبايد غافل بود (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا) به اميد خدمت بيشتر به اسلام و مسلمين. 10/4/82

(س 1983) انگشترى عقيق داشتم كه چندى پيش مادرم در قسمت زير آن نوشت: (يس لله) ديروز آن انگشتر در چاه مستراح افتاد. مقدارى هم جستجو كردم و وقتى حالم بد شد آن را رها كردم. نظر به اين كه بر داشتن يا منتظر حل شدن آن بودن باعث سختى ما مى شود و تا رسيدن پاسخ جناب عالى سخت تر هم خواهد شدو ما بلا تكليفيم چه بايد بكنيم. در ضمن حكم اسامى مقدس را مبسوط بفرماييد. در چند سال پيش هم مقدارى گرد مهر كربلا از روى لباس به دليل آب كشيدن در چاه حمام رفت. از امام جماعت محل سؤال كردم، پاسخ دادند اشكالى ندارد.آن چه حكمى دارد؟

ج ـ چنان چه نوشته با حك كردن بوده، اگر مى توانيد با كشيدن آب چاه و لجن هاى آن انگشتر را بيرون بياوريد و اگر نمى توانيد بايد آن چاه را ببنديد و از چاه ديگرى استفاده نماييد، و امّا اگر نوشته عادى بوده كه بعد از چند روز از بين مى رود، بعد از چند روز مى توانيد از چاه استفاده كنيد. 30/4/82

(س 1984) 1. سمعت بوجوب أن يتعاهد الانسان ما حفظ من آيات القرآن و سوره، بحيث اذاء حفظ الانسان شيئاً من القرآن لا يجوز له نسيانه أو ترك تعاهده حتى النسيان، فهل هذا صحيح؟

2. اذا دار الامر بين المداومة على قراءة بعض الادعية كدعاء كميل أو زيارة عاشوراء أو تكرار بعض الأذكار و الصلوات على النبي وآله وبين المداومة على ختم القرآن الكريم فأيهما أفضل؟

ج 1 ـ ليس المراد من الحفظ الحفظ عن ظهر الصدر بل المراد منه حفظ القرآن بجميع مصاديقه من الاندارس و المهجورية و ترك العمل به و غيرها من أنواع الحفظ كما ان المراد من النسيان أيضاً ليس بمعنى الذهول عن الصدر والمعنى المتبادر منه بدواً بل المراد منه المقابل للحفظ بالمعنى المذكور ولا يخفى ان القراءة عن الكتاب اولى من الحفظ عن ظهر القلب بل الظاهر عدم الدليل على استحباب الحفظ بالمعنى المتعارف اليوم.

ج 2 ـ لما ان لكل من تلك الاعمال خصوصية و تكون مستحبة فلابدّ من الجمع فكل منها حسن فى موضعه. 22/7/81

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org