|
مواردى كه قضا و كفّاره يا فقط قضاى روزه واجب است
(س 1268) اگر فرد روزه دار قبل از اذان ظهر، با همسر خود جماع كند، تكليف او چيست؟ آيا چنين شخصى علاوه بر اينكه روزه اش باطل مى شود، بايد روزه را افطار كند، يا اينكه حقّ خوردن روزه را ندارد، اگر اين عمل بعد از اذان ظهر واقع شود، حكمش چيست؟ ج ـ روزه اش باطل است، ولو اينكه بعد از ظهر هم انجام بگيرد و موجب قضا و كفّاره است، وامساك واجب وخوردن وآشاميدن هم حرام و غير جايز است. 15/12/73 (س 1269) اگر شخص روزه دار در طول روز با همسرش ملاعبه كند و به تصوّر اينكه روزه اش باطل شده است آن را افطار كند، تكليفش چيست؟ آيا فقط بايد قضاى روزه اش را بگيرد، يا علاوه بر قضاى روزه، كفّاره نيز بر او واجب مى شود؟ آيا يك كفّاره كافى است، يا كفّاره جمع بايد بدهد؟ ج ـ قضا واجب است و يك كفّاره، كافى است. 15/12/73 (س 1270) نظر جناب عالى در باره كسى كه به سبب گرسنگى يا تشنگى، عمداً افطار نمايد، چيست؟ آيا بر او قضا واجب است؟ ج ـ در صورتى كه مضطر نباشد، قضا و كفّاره دارد؛ وگرنه قضا كافى است. 24/12/76 (س 1271) دخترى تا پانزده، شانزده سالگى در قيد نماز و روزه نبوده است. البته بعضى اوقات، نماز و روزه را به جاى آورده؛ امّا نه به طور دايم و كامل كه مى بايستى انجام مى داده است. اگر بخواهد كفّاره روزه هايش را بگيرد كه زياد است و چون بيمارى معده دارد، در توانش نيست. اگر هم بخواهد پولش را بدهد، وضع مالى چندان خوبى ندارند. حال تكليف نماز و روزه هاى قضا شده اش چيست؟ ج ـ آنچه از نماز و روزه كه يقين دارد از او فوت شده، ولو تدريجاً بايد قضا كند و كفّاره روزه ها بايد پرداخت شود و چنانچه برايش ممكن نباشد، بايد استغفار كند و هر وقت برايش ميسّر شد، كفّاره را بدهد. 27/1/77 (س 1272) شخص مسافرى كه قصد كرده ده روز در ماه مبارك رمضان در جايى روزه بگيرد، در شب چهارم يا پنجم، عمداً خود را جُنُب كرده و چون تا اذان صبح به آب دسترس نداشته و حكم تيمّم را نيز نمى دانسته، روزه آن روز را افطار كرده است. حكم قضا و كفّاره در مورد اين شخص، چگونه است؟ ج ـ افطار عمدى، موجب بطلان روزه و كفّاره است، مگر در جاهلِ قاصر كه عدم بطلان، خالى از قوّت نيست؛ اگرچه احوط، بطلان است و بر جاهل مقصّر غير ملتفت هم كفّاره واجب نيست. 20/11/78 (س 1273) إذا كانت فترة أيّام جهلها و أوّل سنّ بلوغها و تكليفها تاركة للصوم، فهل تجب عليها كفّارة الإفطار العمديّ مع القضاء أم يجب القضاء خاصّة من دون كفّارة؟ و أيضاً لو كانت تصوم، لكنّها كانت تتناول المفطر أحياناً، جهلاً بالكفّارة، فما هو حكمها الآن؟ ج ـ القضاء واجب، أمّا الكفّارة فمبنيّة على الاحتياط، بل على الأقوى في الجهل عن تقصير بالكفّارة مع العلم بالمفطريّة. 5/1/75 (س 1274) در زمان تحصيل در دبيرستان و دانشگاه، به علت ضعف، عدم آشنايى با مسائل و احكام و اينكه در صورت گرفتن روزه، درس خواندن و موفقيت در امتحانات برايم ميسّر نبود، از روزه گرفتن خوددارى كردم و قضاى آن را نيز به جا نياوردم. اينك بعد از حدود ده سال، در صدد جبران روزه هاى قضا شده (كه حدود پانزده سال مى شود) هستم. لطفاً بفرماييد (با توجه به عدم قدرت و توانايى مالى) چگونه بايد قضا و كفّاره روزه ها را بگيرم؟ ج ـ قضاى همه روزه ها قطعاً بر شما واجب است و بايد به تدريج در ايّام سال بگيريد، و براى اينكه تأخير درقضا شده، بايد براى هر روز 750 گرم گندم يا نان به فقير بدهيد، ودادن پول آن به فقير كفايت نمى كند، مگرآنكه وكيل در خريد باشد، واطمينان داشته باشيد كه باآن پول، نان مى خرد؛ ليكن، احتياط آن است كه درصورت توان، كفّاره افطار عمدى را هم بپردازيد(يعنى براى هرروز شصت فقير را غذا بدهيد)،امّا چون قدرت نداريد، ساقط است؛ ليكن هر گاه و بى گاه چند نفر فقير را نهار يا شام بدهيد يا به هر فقير 750گرم گندم بدهيد، ولى آنچه كه مسلّم است، همان دوامر قبلى است. 24/5/69 (س 1275) كسى كه در سال اول بلوغ، به سبب ندانستن يا عدم قدرت، روزه نگرفته است، حال وظيفه او چيست؟ آيا قضاى آن كافى است، يا كفّاره هم لازم است؟ در صورت علم و قدرت، حكم آن چيست؟ ج ـ درصورت داشتن علم وقدرت، بايد كفّاره بدهد؛ امّا درصورت ندانستن يا عدم قدرت، قضا واجب است. آرى، كفّاره تأخير قضا براى هر روز، يك مُدّ طعام واجب است. (س 1276) در سال اول تكليف، در ماه رمضان مسافرتى برايم پيش آمد. مى دانستم كه روزه مسافر صحيح نيست و بايد افطار كند ولى نمى دانستم كه بايد بعد از گذشتن از حدّ ترخّص باشد. لذا قبل از رسيدن به حدّ ترخص، روزه خود را باطل كردم. آيا قضا و كفّاره دارد يا فقط بايد قضا كنم؟ ج ـ فقط قضا دارد و احتياط در دادن كفّاره است. 22/9/69 (س 1277) فردى در اوايل سنّ تكليف، قبل از اذان صبح محتلم شده، ولى با تأخير عمدى، به علت خجالت از پدر و مادر، و جهل به مسئله و وجوب كفّاره، تا اذان صبح، غسل نمى كند و به خاطر جهالت تيمّم هم نكرده است. وظيفه او نسبت به روزه آن روز چيست؟ ج ـ در فرض سؤال، چون جاهل به مسئله بوده و جهلش هم به حساب اوايل تكليف بودن، جهل عن قصور محسوب مى شود، ظاهراً زيادتر از قضا بر او واجب نيست. 1/12/75 (س 1278) در يكى از ماه هاى رمضان سال گذشته، چند روز از روزه هاى خود را خورده ام و مطمئن نيستم كه در آن زمان به سنّ تكليف رسيده بوده ام يا نه. اگر هم بخواهم به سال قمرى حساب كنم، چون تاريخ تولّد ثبت شده در شناسنامه ام با تاريخ حقيقى تولّدم مطابقت ندارد، نمى توانم حساب كنم كه به سنّ تكليف رسيده بودم يا نه؛ تكليف من چيست؟ ج ـ قضاى مشكوك، لازم نيست، هر چند قضا نمودن آن ها مطابق با احتياط، مستحبّ است. 17/8/79 (س 1279) دخترى هستم كه در خانه پدرى به گفته خانواده، گاهى اوقات تا پايان پخش اذان از رسانه هاى خبرى، در سحرهاى ماه رمضان، سحرى مى خورده ام. آيا اين روزه هايم قضا دارد يا خير؟ و اگر دارد، آيا با توجّه به جهل، كفّاره بر ذمّه ام مى باشد؟ ج ـ چون يقين به طلوع فجر نداشته ايد و كشف خلاف هم نشده، روزه ها صحيح اند و قضا ندارند. 29/11/76 (س 1280) شخصى در اوايل و ابتداى بلوغ خود، روزه ماه مبارك رمضان مى گرفته است ولى عملى را با اين كه مى دانسته كار قبيحى است، انجام مى داده؛ امّا احتمال مُبطل بودن را هم نمى داده است. لطفاً تكليف وى را بفرماييد. ج ـ قضاى آن ها را علاوه بر كفّاره تأخير در قضا (يعنى 750 گرم گندم يا نان براى هر روز كه به فقير داده مى شود و عين جنس بايد باشد و پول آن كفايت نمى كند، مگر وكيل در خريد باشد و وثوق به اين داشته باشد كه همان جنس را مى خرد) بايد به جاى آورد. 25/10/78 (س 1281) شخصى در ماه رمضان، قبل از اذان صبح، يقين داشت كه وقت براى غسل دارد، ولى تا براى غسل آماده شد، اذان گفته شد، روزه او چه حكمى دارد؟ ج ـ روزه اش صحيح است و بايد قضاى آن را هم بگيرد و همان زمان كه اذان مى گويند، بايد يك تيمّم نمايد، چون شايد هنوز صبح، طالع نشده باشد. 1/3/77 (س 1282 ) فردى مدّتى خيال مى كرده كه فرو بردن اخلاط سر و سينه، ولو اين كه به فضاى دهان نرسيده باشد، روزه را باطل مى كند و چون وضع جسمانى او طورى بوده كه ترشّح اخلاط، بسيار بيش از حدّ عادى بوده و بعضاً بدون اختيار نيز بدون رسيدن به فضاى دهان از راه حلق فرو مى رفته است، روزه نمى گرفته؛ زيرا روزه گرفتن در اين فرض براى وى بسيار متعذّر و حتّى شايد ناممكن بوده است؛ زيرا عملا نمى توانسته جلوى فرو رفتن اخلاط را بگيرد. بعد از مدّتى به مسئله پى برده و قضاى روزه ها را گرفته است. آيا بايد كفّاره شصت روز، روزه براى هر روز را هم بگيرد؟ همچنين فردى در سال هاى اوّليه بلوغ به علّت كمى سن و تحت تأثير بعضى گروه هاى الحادى، دين و ايمان درستى نداشته و روزه نمى گرفته و بعداً قضاى تمام روزه ها را گرفته است، آيا كفّاره بر ذمّه وى است؟ ج ـ همان قضا كفايت مى كند؛ ليكن براى تأخير قضاها براى هر روز آن، به عدد ايّام قضا، يك مدّ، يعنى750 گرم گندم يا نان وامثال آن ها بايد به فقير، با فرض قدرت، داده شود. (س 1283) اگر دخترى تازه به سنّ بلوغ رسيده، ولى توانايى گرفتن همه روزه هاى ماه مبارك رمضان را ندارد و در اثر ضعف بيش از حدّ، پدر و مادر به او اجازه خوردن دادند، يا خودش در اثر مورد ذكر شده روزه اش را باز كرده، تكليف چيست؟ به جا آوردن قضاى آن كفايت مى نمايد يا كفّاره هم واجب است؟ ج ـ اگر مقلّد اين جانب است كه بلوغ دختران را از جهت سنّى سيزده سال مى دانم و در عين حال، احتمال ضرر مى دهد، اگر تا سال آينده، فرصتى براى قضاى روزه هايش پيدا كرد، يعنى احتمال ضرر نداد، بايد قضا نمايد؛ وگرنه فقط فديه نگرفتن روزه، يعنى براى هر روز 750 گرم نان يا مواد خوراكى ديگر را بايد به فقير بدهد. 13/4/78 (س 1284) اگر پسر يا دختر بالغ توان روزه گرفتن را نداشته باشد يا اگر روزه بگيرد مانع تحصيلات او مى شود، روزه از او ساقط مى گردد يا خير؟ ج ـ اگر توان روزه گرفتن را ندارد روزه ساقط مى شود. بعداً اگر توان پيدا كرد بايد قضا نمايد، امّا تحصيلات، مسقط روزه نيست. 20/3/82 (س 1285) فردى روز معيّنى را نذر كرده كه روزه بگيرد؛ امّا در آن روز، مسافرتى ضرورى برايش پيش آمده است با توجّه به اين كه از حدّ ترخص هم گذشته است، تكليفش چيست؟ ج ـ بايد قضايش را بگيرد. 6/9/78 (س 1286) اين جانب در دوران جنگ تحميلى به دليل حضور در جبهه روزه هاى ماه مبارك رمضان را نگرفته ام و بعد از پايان جنگ هم به دليل ناراحتى هاى دستگاه گوارشى و استفاده از دارو، موفّق به انجام دادن قضاى آن روزه ها نشده ام و فقط توانسته ام روزه هاى ماه مبارك رمضان را بگيرم كه البته عوارضى هم در پى داشته و مدّتى است دچار زخم معده و زخم اثنا عشر شده ام و الآن، پزشك معالج روزه گرفتن را برايم منع كرده است. وظيفه ام نسبت به روزه هاى خورده شده چيست؟ و كفّاره آن ها را چگونه و چه مقدار بايد پرداخت نمايم؟ ج ـ قضاى روزه هايى كه به دليل مسافرت و بودن در منطقه عملياتى خورده شده، واجب است و اگر توانستيد، خودتان بگيريد، و اگر نتوانستيد، وصيّت كنيد برايتان بگيرند و در صورت تأخير تا ماه رمضان ديگر، يك كفّاره تأخير هم بايد بپردازيد و كفّاره تأخير براى هر روز، يك مُدّ، يعنى 750 گرم گندم و يا جو و امثال آن است كه به فقير داده مى شود. آرى، كسى كه به خاطر بيمارى روزه را افطار نموده و بيمارى اش تا رمضان ديگر طول كشيده، قضا ندارد، ليكن براى هر روز بايد يك مُدّ طعام به فقير بدهد.[1] 20/10/76 (س 1287) اگر عمداً روزه نذرى معيّن را بخورم، آيا علاوه بر كفّاره، قضاى آن هم واجب است؟ ج ـ قضا واجب است. 30/11/74 -------------------------------------------------------------------------------- [1] ـ براى توضيح بيشتر به رساله توضيح المسائل مراجعه فرماييد.
|