|
نماز قضا
(س 1026) مقدارى نماز قضا دارم، ولى تعداد آن ها را نمى دانم و حتّى در مورد تعداد آن ها دچار وسواس مى شوم. چه وظيفه اى دارم؟ ج ـ مقدار يقينى و حدّاقل را قضا كنيد. 6/2/73 (س 1027) شخصى كه نسبت به خواندن نماز مقيّد نبوده و نماز را بدون ترتيب خوانده است (مثلاً يك روز نماز ظهر و عصر را نخوانده، و روز ديگر نماز صبح را). براى قضاى اين نمازها چگونه بايد عمل كند؟ ج ـ هر مقدار را كه يقين دارد قضا شده، بايد قضا كند و قضاى مشكوك ها را لازم نيست به جا آورد، هر چند مطابق با احتياط است و ترتيب هم ندارد؛ ليكن هرگاه خواست چندين نماز ظهر و عصر را قضا كند، بايد پشت سر هم قضا كند، يعنى يك نماز ظهر و عصر را با هم بخواند و نمى تواند چندين ظهر را جداگانه و بعد چندين عصر را جداگانه بخواند، و نماز مغرب و عشا هم همين حكم را دارد. 11/7/69 (س 1028)اگر كسى تعداد زيادى از نمازهاى يوميه اش قضا شده باشد و نداند تعداد آن ها چندتاست، چه بايد بكند؟ ج ـ به قضاى حدّاقل معيّن مى توان اكتفا نمود و قضاى زيادتر از آنچه يقينى است، لازم نيست؛ يعنى اگر نمى داند ده نماز از او قضا شده يا پانزده نماز، مى توان به قضاى همان ده نماز اكتفا كرد، چون نسبت به بقيّه، اصل، برائت ذمّه است. 10/1/78 (س 1029) طريقه خواندن نماز قضا چگونه است؟ آيا مى توان سوره آن را حذف كرد يا خير؟ ج ـ نمى توان، و همان طور كه خواندن سوره در نماز واجب ادا، شرط و لازم است و بدون آن باطل است، در قضا نيز لازم است و تفاوت ادا و قضا فقط در وقت و خارج از وقت است. «يقضى ما فاته كما فات». 11/12/77 (س 1030)نيّت نماز قضا، مثلاً نماز ظهر، چگونه است؟ ج ـ همان قدر كه بداند چه نمازى را قضا مى كند، كافى است؛ يعنى در هنگام قضا نمودن بايد متوجّه باشد كه قضاى ظهر است يا عصر يا مغرب. 17/3/78 (س 1031)آيا مى توان در نماز از نيّت قضا به قضا عدول كرد؟ ج ـ عدول، جايز نيست، مگر آن كه دو يا چند نماز قضا داشته باشد و شروع به خواندن دومى، قبل از اوّلى كند كه در اين صورت، عدول از دومى به اوّلى، اگر مترتّبتين باشد، مثل ظهر و عصر و مغرب و عشا، واجب است و اگر غير مترتّبتين باشد، مثل صبح و ظهر، احتياط واجب در عدول از ظهر به صبح است؛ بلكه لزوم در اين صورت، خالى از وجه نيست. 17/8/79 (س 1032)حمد و سوره را در نمازهاى قضاى صبح و مغرب و عشا با صداى بلند بايد بخوانيم يا با صداى آرام؟ ج ـ شرايط نماز قضا از حيث جَهر و اخفات، مانند نماز اداست. 14/12/77 (س 1033 )اگر كسى متوجّه شود كه مدّتى از بلوغ او گذشته و نماز و روزه اش را در اين مدّت به طور كامل انجام نداده، آيا بايد قضا كند؟ و آيا در روزه، كفّاره لازم است يا خير؟ ج ـ قضاى نماز و روزه هايى كه به جا نياورده، واجب است و كفّاره ندارد؛ چون افطار، عمدى نبوده؛ ليكن اگر تا ماه رمضان بعد قضاى آن را نگرفته ؛ براى هر روز، علاوه بر قضا، يك مدّ طعام هم بپردازد، و اگر در مقدار آن شك دارد، به اقل اكتفا كند. 17/8/79 (س 1034) آيا مى توان بر فرض، يك سال فقط قضاى نماز صبح خواندْ، سال بعد قضاى نماز ظهر و... تا پنج سال؟ آيا اين پنج سال به حساب يك سال نماز قضاست، گرچه ترتيب، رعايت نشده است؟ ج ـ قضاى يك سال نماز صبح، مانعى ندارد، امّا نسبت به نماز ظهر و عصر، و مغرب و عشا كه بايد به ترتيب خوانده شوند، رعايت ترتيب لازم است؛ يعنى يك سال ظهر و عصر بخواند و يك سال مغرب و عشا كه ترتيب لازم بين آن ها مراعات شده باشد. پس خواندن يك سال نماز ظهر و يك سال عصر و يك سال مغرب و يك سال عشا، درست نيست. 30/3/74 (س 1035) تعدادى نماز قضا داشتم كه موقع به جا آوردن، ترتيب آن ها را رعايت ننموده ام. بدين صورت كه مثلاً ده بار نماز ظهر خوانده ام و سپس ده بار نماز عشا را خوانده ام و همين طور ديگر نمازهايم را و هيچ ترتيبى را رعايت نكرده ام تا اين كه چندى قبل متوجّه شدم كه بايد ترتيب حاصل شود. در نمازهايى كه اين چنين خوانده ام، تكليف من چيست؟ ج ـ بايد دو مرتبه به تدريج، به نحوى كه در زحمت نباشيد، به جا آوريد، و آنچه از ترتيب لازم است، ترتيب بين ظهر و عصر و مغرب و عشاست؛ يعنى هميشه بايد اوّل نمازظهر وبعد، نماز عصر خوانده شود، مثل زمان ادا، و همين طور نمازمغرب و عشا، و غير از اين، ترتيب ديگرى شرط نيست؛ يعنى مى توان نماز قضاهاى صبح را يك جا خواند و بعد سراغ نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا رفت. 22/10/79 (س 1036)شخصى نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشا را مى خواند و بعد از اتمام هر دو نماز، متوجّه مى شود كه نماز اوّلى (ظهر يا مغرب) باطل بوده است. آيا لازم است هر دو نماز را اعاده يا قضا نمايد؟ ج ـ فقط نماز باطل را بايد اعاده و يا قضا نمايد و ترتيب بين ظهرين و عشائين، شرط ذكرى است نه واقعى. 5/8/78 (س 1037)يك نماز چهار ركعتى از من فوت شده. نمى دانم نماز ظهر يا عصر يا عشا بوده، آيا لازم است به نيّت هر يك، سه نماز چهار ركعتى را قضا كنم؟ يا فقط يك نماز چهار ركعتى به نيّت مافى الذمّه بخوانم؟ و در صورت اخير، بايد نماز را جهرى يا اخفاتى قضا كنم؟ ج ـ يك نماز به قصد مافى الذمّه در مثل ظهر و عصر كه هر دو واجب است آهسته خوانده شود، كافى است و يكى هم به قصد عشا، احتياطاً، چون بايد قضايش مثل ادايش بلند خوانده شود. (س 1038)اگر شخصى دو سال نماز بدهكار باشد و يك سال آن را بخواند و بعد از مدّتى بفهمد كه نماز سال اوّل او صحيح بوده و نياز به قضا نداشته، آيا مى تواند نماز قضايى را كه خوانده براى سال دوم منظور نمايد؟ ج ـ همان يك سال خوانده شده كفايت مى كند؛ چون به مقدار نمازهاى قضا شده است. 26/5/77 (س 1039)در مورد نمازهاى صبحى كه قضا مى شود، آيا مى توان همان روز قبل يا بعد از نمازهاى ظهر و عصر خواند، يا صبح روز بعد، قبل از نماز صبح بايد خواند؟ ج ـ قضاى نماز را هر موقعى كه انسان بخواند، صحيح است و منوط به وقت معيّنى نيست. 8/8/76 (س 1040) اگر كسى نماز قضاى صبح داشته باشد چه موقع آن را به جا آورد كه صحيح باشد؟ مى توان روز بعد به جا آورد؟ ج ـ كسى كه نماز قضا دارد بايد درخواندن آن كوتاهى نكند، ولى واجب نيست فوراً آن را به جا آورد. 22/1/82 (س 1041)اگر شخصى در ركعت سوم و چهارم نماز، عادت به گفتن تسبيحات داشت، ولى سوره حمد به زبانش آمد، در اين جا فتواى برخى علما اين است كه بايد حمد را رها كند و تسبيحات را بخواند. سؤال اين است اگر شخصى اين كار را نكرده و حمد را ادامه داده، نمازش چگونه است؟ آيا قضا دارد؟ ج ـ اگر از روى عمد و علم نباشد، نمازش قضا ندارد. 14/12/77 (س 1042) يكى از برادران اهل سنّت در زمانى كه سنّى بوده، يك سال نمازش را موافق مذهب شيعه خوانده و بعداً مجدّداً مدّتى به مذهب خود نماز خوانده. حال كه بعد از چند سال مُستبصر شده، آيا آن يك سال نماز موافق مذهب شيعه اش درست است، يا قضا دارد؟ ج ـ قضا ندارد، چگونه قضا داشته باشد، حال آن كه با استبصار، نمازهايى كه بر وفق مذهب اهل سنّت قبل از آن خوانده، قضا ندارد با اين كه خلاف مذهب شيعه بوده و خلاف واقع، چه رسد به آنچه كه در آن زمان، حسب مذهب شيعه و مطابق با واقع خوانده شده. 27/2/78 (س 1043) اين جانب در هشتاد و سه سالگى به علّت باد فتق و پروستات و پوسيدگى استخوان، نمازهاى يوميه را روى صندلى انجام مى دهم. تقريباً نيمى از سنين بلوغم را نماز و روزه عقب افتاده در گردن دارم نه خود توان انجامش را دارم و نه وجهى براى خريد آن بعد از فوتم، و نه روى آن را دارم كه براى وارثانم چنين تكليف شاقّى را بگذارم، تكليف بنده چيست؟ ج ـ با فرض اين كه نمازهاى ادا روى صندلى انجام مى گيرد و چاره اى هم جز آن نداريد، نمازهاى قضا شده را نيز به همان نحو، در حدّ قدرت و توان قضا نماييد، ليكن خود را به زحمت زياد نيندازيد و همين كه از عمل گذشته پشيمان هستيد و قضا هم مى نماييد، بقيّه را خداوند، ان شاءالله مى بخشد ودر عين حال، وصيّت كنيد كه اگر كسى خواست تبرّعاً براى من نماز قضا به جا بياورد، خدمتى به من نموده است. 25/1/77 (س 1044)اگر كسى حتماً نمازش را بايد روى صندلى بخواند، آيا مى تواند نمازهاى قضايش را به همان حالت بخواند؟ ج ـ اگر اطمينان دارد كه ديگر بهبود نمى يابد، مى تواند به همان حالت نماز قضا را هم بخواند. 17/1/78 (س 1045)پدرم پنج سال پيش سكته كرده است. به دليل بيمارى، ايشان گاهى اوقات قادر به كنترل خود نيست و احتمال مى دهيم كه پاكى و نجسى را كاملاً رعايت نكند. آيا نمازها و اعمالى كه در حال حاضر انجام مى دهد، قضا دارد يا خير؟ ج ـ قضا ندارد و خداوند، بيش از قدرت و توان افراد، تكليف نمى نمايد و تكليف او و شما و ديگران كه توجّه زيادترى داريد، متفاوت است. «لا يكلّف الله نفساً اِلاّ وُسْعَها». 18/8/78 (س 1046) شخصى دچار سكته مغزى شده و به كلّى اختلال حواس پيدا كرده، به طورى كه خوب و بد و كم و زياد را درست تشخيص نمى دهد. اين فرد، نمازهايش را كه مى خواند، گاهى در ركعت دوم سلام مى دهد و گاهى بعد از اتمام نماز، دوباره شروع به خواندن حمد و سوره مى كند و درست نمى تواند نمازهايش را بخواند، و بعد از چهار سال كه در اين وضع به سر مى بَرد، فوت مى كند. آيا نماز و روزه هايش را بايد براى او قضا كرد يا خير؟ ج ـ نماز و روزه، با اختلال حواس، واجب نيست و تكليف، ساقط است، چون شرط تكليف، سلامت حواس است، و چون بر خودش واجب نبوده است، قضايش هم بر ورثه واجب نيست. 4/11/71 (س 1047) شخصى در ده سالگى يا كم تر به رساله امام(قدس سره) عمل مى كرده و برداشت او در آن زمان از مسئله غسل، اشتباه بوده است؛ يعنى او اين گونه عمل مى كرده كه اوّل نصف سر و سمت راست بدن و بعد نيمه چپ و سر و سمت چپ بدن را مى شسته و تا سه الى چهار سال بعد از سنّ تكليف به اين نحو عمل مى كرده است، اينك او بايد در مورد نمازها، خصوصاً روزه هاى اين چند سال چه كند؟ ج ـ روزه ها قضا ندارد و نمازهايى كه يقين دارد به اين صورت خوانده، بايد قضا نمايد و اكتفا به حدّاقل كه يقينى است مانعى ندارد. 18/7/76 (س 1048)فردى كه اصلاً احكام محتلم شدن و جنابت را نمى دانسته و با حال جنابت، نماز و قرآن مى خوانده و وارد مساجد و حرم ائمه اطهار(عليهم السلام) هم مى شده است و اكنون آگاهى پيدا كرده، نمازهاى قبلى او چه حكمى دارند؟ ج ـ اعمال گذشته، چون از روى جهل بوده و تقصيرى در ياد گرفتن نداشته، گناه و معصيت نبوده، امّا نمازهايى كه با حال جنابت خوانده شده، بايد قضا شود. آرى، بايد توجّه داشت كه هر زمانى كه غسل جنابت انجام داده، نمازهاى بعد از آن تا احتلام و جنابت بعدى صحيح است، چون هر جنابتى با غسل جنابت بعد از آن مرتفع مى شود، گرچه غسل كننده متوجّه سبب آن نباشد. 18/2/79 (س 1049) فردى كه نمى دانسته با عمل استمنا، غسل جنابت بر او واجب مى شود، تكليف او در مورد نماز و روزه چگونه است؟ (مدت دو سال استمنا نموده و غسل هم نكرده، فقط در مواقعى كه محتلم شده، غسل كرده است). ج ـ اگر كسى به وسيله استمنا جُنُب شود (منى از او خارج شود)، غسل بر او واجب است، و چنانچه مدتى در حال جنابت باقى بوده، و مسئله را نمى دانسته، نمازهاى او قضا دارد، چون طهارت، شرط واقعى نماز است؛ ليكن روزه صحيح است، چون عمداً در حال جنابت باقى نمانده، در هر صورت از زمانى كه غسل جنابتى انجام داده، جنابت حاصل از استمنا مرتفع گشته، و از آن كفايت مى كند. 10/8/75 (س 1050) اگر كسى خواب بماند ونماز صبح او قضا شود، آيا كار حرامى انجام داده يا خير؟ ج ـ قضاى آن نماز را كه در اثر خواب به جا نياورده بخواند، و همين قدر كه به فكر بيدار شدن براى نماز صبح باشد، ان شاءالله مغفرت و آمرزش خداوند، شامل حالش مى شود و معصيت ننموده است. 13/4/78 (س 1051) مردى در حين سفر، نماز را با انگشتر طلا خوانده است. حكم نماز او چگونه است؟ اگر قرار است قضا كند، آيا به همان صورت شكسته بخواند (با توجه به اينكه حكم حرمت طلا بر مرد را مى دانسته، و عمداً با آن نماز خوانده است)؟ ج ـ نمازش باطل است و اگر تا آخر وقت نماز در سفر بوده و وقت نماز گذشته، قضاى آن قصر است، ليكن اگر در آخر وقت به وطن يا جايى رسيده كه نماز در آنجا تمام بوده و قضا شده است، قضاى آن تمام است. به هر حال، معيار در قضا، آخر وقت است و بايد طبق وظيفه در آن مكان، قضا كند. 2/9/75 (س 1052) كسى كه وظيفه اى داشته و انجام نداده يا درست انجام نداده است. آيا براى قضاى آن، بايد وظيفه قبلى را انجام دهد يا فعلى را؟ مثلاً وظيفه كسى تيمّم بوده، ولى آن را صحيح انجام نداده است، حال براى قضا، بايد نمازش را با وضو بخواند يا با تيمّم؟ معيار كلّى اين زمينه را بيان فرماييد؟ آيا مثل نماز قصر مسافر است كه اگر نخواند، در حضر، بايد قصر را قضا نمايد؟ ج ـ قضاى نماز در قصر و اتمام، تابع كيفيت اصل است. بدين معنا كه اگر وظيفه اش به عنوان ادا قصر بوده، قصراً قضا نمايد، ولو در وطن و اگر وظيفه اش تمام بوده تماماً قضا نمايد، ولو در سفر؛ و از نظر طهارت ميزان حال فعلى است. بنابراين، در هنگام به جا آوردن اگر عذر بر طرف شده بايد وضو بگيرد، هر چند در وقت قضا شدن وظيفه اش تيمّم بوده است. 5/9/69 (س 1053) در باب قضاى نمازهايى كه حكمش قصر بوده ولى تمام به جا آورده شده يا بالعكس، وظيفه چيست؟ ج ـ نمازهايى كه تمام بوده ولى فرد آن ها را قصراً به جا آورده است بايد قضا نمايد؛ ولى نمازهايى كه قصر بوده ولى آن ها را تماماً به جا آورده، در صورتى كه جاهل به اصل حكم بوده يعنى نمى دانسته كه درسفر نمازْ شكسته است، قضا ندارد؛ ولى اگر اصل حكم را مى دانسته ولى به جزئيات آن جاهل بوده است نمازهاى خوانده شده قضا دارد. (س 1054)آيا كسى كه مى خواهد طبق وصيّت ميّت براى او نماز بخواند يا روزه بگيرد، بايد خود نماز و روزه قضا نداشته باشد؟ ج ـ مانعى ندارد و با داشتن نماز و روزه قضا مى توان براى ديگرى نماز و روزه انجام داد. 13/9/79 (س 1055)اگر مادرى نماز و روزه قضا دارد و توانايى بدنى براى قضاى آن را ندارد و توانايى مالى براى اجير گرفتن نيز ندارد، حكم قضاى نماز و روزه او به چه صورت است؟ ج ـ نمازهاى قضا را به هر نحو كه مى تواند ولو نشسته بايد قضا نمايد و براى روزه هاى قضا اگر توان ندارد، استغفار نمايد و براى بعد از مرگ وصيّت نمايد كه از ماتَرَك او اجير بگيرند. 19/7/79
|