|
نماز مسافر
(س 954) براى صدق مسافر، بايد دقيقاً چند كيلومتر از محلِ اقامت دور شد؟ اگر كيلومترشمار وسيله نقليه، مقدار مسافت را نشان دهد، آيا براى شكسته شدن نماز، كفايت مى كند يا خير؟ ج ـ اطمينان به طىّ مسافت، لازم است و با شكّ در اينكه مقدارى كه قصد پيمودن آن را دارد، مسافت است يا خير، نبايد نماز را شكسته بخواند (البته بعد از تحقيق و باقى ماندن در شك در مقدار مسافت كه در «رساله توضيح المسائل» اين جانب مسئله 1246 بيان گرديده است). 27/10/74 (س 955) با توجه به اين كه نقل و انتقالات و مسافرت ها، امروزه به طور تقريباً سريع انجام مى شود آيا مى بايست هنوز، نماز، شكسته خوانده شود، چرا؟ ج ـ سريع بودن مسافرت ها و كند بودن مسافرت ها در حد و اندازه، فرقى ايجاد نمى نمايد والاّ حدّ معين شده حد و اندازه نمى باشد و ناگفته نماند كه گرچه امروز مسافرت ها سريع تر انجام مى گيرد، امّا بايد به كمى فرصت ها و وقت ها توجه نمود و بايد دانست كه (ان الحكم الا لله يقصُّ الحق و هو خير الفاصلين)، «سوره انعام، آيه 57» يعنى قانونگذارى از آن خداوند است كه حق را از باطل جدا مى كند و بهترين جدا كننده است. 15/10/81 (س 956)1. چرا احكام مسافر از گذشته تا كنون عليرغم تغيير وسايل سفر تغيير و كم شدن رنج سفر تغيير نكرده است؟ 2. آيا يـك مسلمان مى تواند عليرغم خارج شدن از حدّ ترخص و عليرغم آن كه طبق احكام شرعى مسافر محسوب مى شود، نماز را كامل بخواند و روزه بگيرد؟ ج 1ـ نماز و روزه در حال سفر مثل حال حضر و وطن عبادت و بندگى است و كيفيت بندگى خداوند و ثناء او را ما نمى دانيم و اين خداوند است كه خصوصيات آن را بيان مى فرمايد، بناءً على هذا عدم تغيير روشن است به علاوه كه امروز گرچه سفرها آسان و سريع انجام مى گيرد امّا وقت ها هم ارزشى فوق العاده دارد و لذا قصر نماز با طى مسافت معينه موافق با اين اعتبار هم مى باشد. ج 2ـ بطلانش واضح است، چون خلاف مقرّر الهى است. 23/1/82 (س 957) از نظر شما مسافر چه كسى است؟ نظر شما در مورد تغيير وسايل مسافرت كه باعث كاهش زمان شده و اين كه در قرآن تنها مسافر ذكر شده و نه مسافت كه گفته مى شود چيست؟ ج ـ مسافر از نظر شرعى كه احكام مسافر مانند شكسته شدن نماز و افطار روزه را دارد كسى است كه قصد رفتن هشت فرسخ يا قصد رفت و برگشتى كه جمعاً هشت فرسخ باشد را دارد و چون مسافت حدّ است، لذا بايد در شرع به فرسخ و كيلومتر معين باشد و سنت و عترت كه در كنار قرآن قرار دارد براى بيان اين گونه حدودها و قوانين ديگر اسلام است هم چون قوانين عادى در مقابل قانون اساسى كه در قرآن اصول و كليات بيان شده و بيان احكام و جزئيات و حدود با سنت و عترت است و بايد توجه داشت كه قطع نظر از موازين فقهى كه مبين مسافت است و خود يك بحث تخصصى است، اصولاً كمتر بودن مسافت شرعى از سير يك روز و يا كمتر و يا زيادتر با كمى وقت و فرصت ها انسب است، يعنى كسى كه با هواپيما مسافرت مى نمايد وقتش بسيار كمتر از مسافرت با ماشين است پس مناسب با زمان آن است كه بگوييم نمازش با رفتن هشت فرسخ كه بسيار مدتش كمتر از يك روز و نصف روز است، شكسته شود. 22/9/80 (س 958) با توجه به اينكه علّت جواز شكسته شدن نماز، به نظر مى رسد كه مسافرت هاى سخت و مشكل در گذشته همچون سفر به وسيله چارپايان بوده است، ولى امروزه كه اين مشكلات، با وسايل نقليه پيشرفته مانند قطار و هواپيما برطرف شده است، آيا باز هم لزومى به شكسته بودن نماز مى بينيد؟ ج ـ معيار مسافت، همان هشت فرسخ است، و مسئله صعوبت مسافرت، يكى از صدها، بلكه هزارها، نكته اى است كه آفريننده جهان و خالق انسان در اين حكم ملحوظ داشته، نه علّت اصلى و فلسفه انحصارى؛ لذا بايد تعبّد به احكام خدا را مورد توجه قرار داد، كه هزار نكته باريك تر از مو اينجاست. 7/7/74 (س 959) اگر كسى كه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است، نماز را شكسته بخواند و بعداً بفهمد كه مسافت، هشت فرسخ نبوده است، چگونه بايد نماز را به جا آورد؟ ج ـ در فرض سؤال، نمازش صحيح است ليكن بنا بر احتياط مستحب است آن را چهار ركعتى به جا آورد و اگر وقت گذشته قضانمايد. 25/6/86 (س 960)مسافرى كه مى خواهد ده روز قصد كند، آيا بايد قصد داشته باشد كه ده روز تمام، از طلوع فجر بماند يا از طلوع آفتاب كفايت مى كند. مثلاً اگر ظهر رسيده، قصد كند تا ظهر روز يازدهم بماند و نمازش را تمام بخواند؟ ج ـ به نظر اين جانب، بين الطلوعين، جزو شب است و ده روز آفتابدار كفايت مى كند. ناگفته نماند كه آنچه در سؤال آمده، قطعاً كفايت مى كند و مسئله بين الطلوعين، در او اثرى ندارد. 11/8/78 (س 961)مسافر بعد از قصد ده روز، يك نماز چهار ركعتى خوانده است و از قصد اقامه، عدول كرده؛ ولى نمى داند كه آيا عدول، قبل از خواندن نماز چهار ركعتى بوده يا بعد از آن. وظيفه اين فرد نسبت به نمازهاى آينده چيست و در ضمن، اگر شك داشته باشد كه عدول، قبل يا بعد از خواندن نماز چهار ركعتى بوده، وظيفه اش چيست؟ ج ـ بايد نمازهاى بعد را شكسته بخواند، چون شرط در تمامْ خواندن نمازها بعد از رجوع از قصد، خواندن يك نماز چهار ركعتى كامل قبل از رجوع از قصد است و در مفروض سؤال، چون خواندن نماز قبل از رجوع، مشكوك است، شرط، محقّق نشده است. آرى، نماز چهار ركعتى را كه خوانده است، صحيح است و از نماز ظهر، كفايت مى كند، چون شكّ بعد از وقت است. 27/8/79 (س 962) فاصله وطن شخص تا اول شهرى كه قصد رفتن به آن را دارد، به اندازه سفر شرعى (5/22 كيلومتر) نيست، امّا وى قصد رفتن به محلِ خاصّى در داخل همان شهر را دارد كه مسافت آن نقطه تا وطن، بيش از سفر شرعى است. وظيفه اش نسبت به اداى نماز و روزه چيست؟ اگر قصد رفتن به شهر فوق را داشته باشد، امّا مكان خاصّى مورد نظرش نباشد و در عين حال، بيش از سفر شرعى را در داخل شهر طى كند، آيا حكمش نسبت به مسئله فوق، متفاوت است؟ ج ـ در فرض سؤال، مسافت طى شده، مسافت شرعى است و نماز، قصر مى شود؛ امّا در فرض دوم سؤال، نمازْ تمام است. 6/1/76 (س 963) براى كسى كه از شهرى به شهرى ديگر مسافرت مى كند، ابتداى سفر از كجاست؟ همچنين انتهاى سفر كه در صورت صدق مسافت شرعى، نمازش، شكسته مى شود، كجاست؟ ج ـ ابتداى مسافت، بيرون شهر است (يعنى جايى كه خارج شهر محسوب مى شود) و آخر مسافت، جاى معيّن شهر است، اگر مقصد همان جا باشد. مثلاً اگر در بيمارستان شهر كار داشته باشد، آخر مسافت، همان بيمارستان است، و اگر مى خواهد به شهرى (مثلاً به قم يا مشهد براى زيارت و سياحت) برود، آخر مسافت، اولِ شهر مقصد است. 13/2/75 (س 964) در جاده تهران كرج، كارخانه جات و پادگان هاى نظامى به طور تقريباً مداوم و پشت سر هم (كه كم تر از حدّ ترخّص است) قرار گرفته اند. آيا اين اماكن، جزو شهر تهران محسوب مى شوند و بايد نماز را تمام خواند؟ اين را نيز مى دانيم كه اگر اين اماكن نبودند، به حدّ ترخصّ مى رسيديم و همچنين اگر در اين مسير زنجير مانند، به شهر يا مكانى برسيم كه متعلّق به شهر كرج است باز هم نماز تمام و روزه به قوّت خود باقى است؟ و اگر نماز؛ جمع است، حكم روزه چيست؟ ج ـ جزو تهران محسوب نمى شوند؛ ليكن اگر با تهران كم تر از چهار فرسخ فاصله داشته باشند، نمازْ تمام است و آخرين خانه هاى شهر، ملاك اوّل و آخرِ شهر بودن است؛ يعنى در جايى كه انسان مسافر شد، نماز شكسته است و اگر مسافر محسوب نشد، نمازْ تمام و روزه هم صحيح است. 14/7/76 (س 965)انسان به جايى مسافرت مى كند كه نمى داند در آن جا به حدّ ترخصّ رسيده يا نه، آيا بايد نمازش را در آن جا شكسته بخواند يا كامل؟ ج ـ با شكّ در رسيدن به حدّ ترخصّ، نماز را بايد تمام خواند و تمام خواندن به وجوبى كه حالت سابقه است، باقى مى باشد. (س 966)اگر شخصى علم اجمالى و يا تفصيلى دارد كه سفر به اروپا، ملازم است با ارتكاب برخى از معاصى، آيا قصد اين سفر، مصداق عنوان سفر معصيت و ترتّب احكام آن، از جمله اتمام نماز مى شود؟ ج ـ در فرض سؤال، نماز شكسته است و معيار در تماميّت نماز در سفر معصيت، سفر براى گناه و معصيت است، مثل مسافرت براى خيانت كردن. 9/3/78 (س 967)نماز و روزه در شهرك هايى كه جزو تهران اند؛ ولى در خارج آن واقع شده اند و فاصله آن ها از تهران، كم تر از مسافت شرعى است، چگونه است؟ ج ـ چون به حدّ مسافت شرعى نيست، نمازْ تمام است. 24/12/77 (س 968)شخصى از وطنش حركت كرده و به مكانى در خارج شهر مى رود. بعد از آن جا به مكان ديگرى مى رود كه اين دو مسافت روى هم 24 كيلومتر يا چهار فرسخ مى شود؛ ولى مكان دوم از وطن اصلى كم تر از 24 كيلومتر فاصله دارد. در ضمن، در راه رسيدن به مكان دوم از حدود يك كيلومترى حومه شهر عبور كرده، ولى داخل شهر نيامده، آيا در مكان دوم روزه اش ساقط و نمازش قصر است؟ ج ـ شرط قصر در سفر، قصد طىّ مسافت است از اوّل امر. بنابراين، اگر كسى از اوّل قصد رفتن به دو مكان را دارد كه تا مكان دوم مسافت است، هر چند تا مكان اوّل مسافت نيست، نمازش با رسيدن به حدّ ترخّص، قصر است. 29/11/76 (س 969) در مأموريت ادارى به دستور فرمانده، چنانچه از حدّ ترخّص خارج شويم، نماز كامل است يا خير؟ ج ـ اگر از اوّل بدانيد كه بناست به مسافت شرعى، يعنى حدّاقل هشت فرسخ رفت و برگشت يا رفتن تنها برويد، نمازتان شكسته و روزه هم غير صحيح است. خلاصه در حكم سفر، انگيزه و دستور، سبب تغيير نيست. 24/11/76 (س 970)آيا زيارت حرم حضرت عبدالعظيم(عليه السلام) باعث شكسته شدن نماز و روزه افراد ساكن تهران مى شود يا خير؟ ج ـ چون جزو تهران است، نماز شكسته نمى شود. 12/10/78 (س 971)آيا رفتن به زيارت امام خمينى(قدس سره)، باعث شكسته شدن نماز و روزه افراد ساكن تهران مى شود يا خير؟ ج ـ چون از تهران تا حرم امام خمينى ـ سلام الله عليه ـ مسافت نيست، نماز تمام است. (س 972)در بعضى از شهرها، قبرستان در فاصله نسبتاً زيادى از شهر قرار دارد. با اين حال، آيا قبرستان جزو شهر محسوب مى شود؟ ج ـ اگر قبرستان متّصل به خانه هاى شهر باشد و يا بعداً متّصل شده كه به حسب عادت جزو شهر محسوب مى گردد، آثار جزو شهر بودن بر آن بار مى گردد؛ وگرنه حكم خارج شهر را دارد. 10/6/86 (س 973)مسافرى كه قصد اقامت كرده، اگر قبل از ده روز، مثلاً در روز هفتم منصرف شود، و بعد بخواهد روز نهم به وطن باز گردد، روزه روز هشتم را بگيرد يا نه؟ و نيز اگر مسافر بعد از قصد اقامت به حدّ مسافت به اطراف برود و قبل از ظهر برگردد، حكم روزه آن روزش چيست؟ ج ـ پس از تحقّق قصد ده روز و خواندن يك نماز چهار ركعتى با قصد ده روز اقامت، اگر انسان از قصد اقامه ده روز برگردد، تا زمانى كه در آن مكان است، بايد نماز را تمام بخواند و روزه را به جا آورد و برگشتن از قصد، بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى مضر نيست؛ كما اين كه رفتن و برگشتن به اطراف محلّ اقامت كه كم تر از مسافت شرعى است نيز مضر براى آن نيست، به شرط آن كه حدّاقل براى خوابيدن شب به آن محل برگردد؛ و امّا رفتن به حدّ مسافت، يعنى هشت فرسخ رفت و برگشت، مضر براى اقامت است و فرد بعد از مراجعه به محلّ اقامت، نمازش شكسته است، چون سفر به مسافت، قصد را به هم مى زند. 18/10/78 (س 974)اگر شخصى از محلّى كه در آن قصد ده روزه كرده است، بيش از مسافت شرعى خارج شود، آيا پس از برگشت به محلّ مذكور، بايد دوباره قصد ده روز كند؟ يعنى از زمان برگشت، بايد دوباره براى مدّت ده روز ديگر، قصد كند يا مى تواند در زمان باقى مانده به پايان ده روز، نمازش را كامل بخواند؟ ج ـ سفر به بيش ازحدّ مسافت، قاطع قصد اقامه است و با بازگشت از سفر شرعى به محلّ اقامه قبلى، نماز شكسته مى شود، مگر قصد اقامه، مجدداً تحقّق پيدا كند. 6/5/77 (س 975)مسافر در حالى كه نماز ظهر و عصر را نخوانده، وارد شهرى مى شود كه مى خواهد در آن محل، قصد اقامه نمايد. در صورتى كه از وقت نماز بيشتر از چهار ركعت نمانده باشد، آيا مى تواند قصد اقامه ده روز نمايد؟ و در صورتى كه اگر بخواهد چنين قصدى بنمايد، نماز ظهرش قضا مى شود، تكليفش چيست؟ ج ـ قصد اقامه، اختيارى نيست و همين كه مى داند ده روز يا بيشتر مى خواهد در محلّى بماند، خود، قصد اقامه است. بنابراين، مورد سؤال، وجهى ندارد و طبعاً بعد از ورود به شهرى كه مى داند ده روز يا بيشتر در آن مى ماند، بايد به وظيفه اش كه خواندن نماز تمام است، عمل كند و در مفروض سؤال، چون وقت مختص به عصر است، بايد نماز عصر را بخواند و نماز ظهر را قضا كند. آرى، اگر در وقت ورود، مرّدد است بين اين كه ده روز و بيشتر بماند يا خير، در اين صورت، اگر قصد اقامه برايش ضرورى نباشد، احتياط واجب اين است كه قصد اقامه ننمايد و نماز ظهر و عصر را ادا بخواند. 27/8/79
|