|
مسائل متفرّقه اموات
(س 537) چه زمانى احكام ميّت (مانند ارث، وصيّت، عده وفات براى زوجه و...) بر ميّت بار مى شود؟ از زمان مرگ مغزى يا از زمان جدا كردن دستگاه هاى تنفّسى و توقف ضربان قلب؟ ج ـ از زمانى كه عرفاً بگويند شخص، مرده است و ضربان قلب و جريان خون، به طور كلّى متوقّف شود، احكام ميّت بار مى شود، و زمان مرگ مغزى، زمان بار شدن احكام ميّت نيست، هر چند در مورد برداشتن عضو، مانند قلب، منشأ اثر باشد. 20/9/73 (س 538)آيا به محض موت، بدن ميّت نجس مى شود؟ و آيا در صورت لمس آن با دستِ تَر، دستْ، نجس مى شود؟ ج ـ آرى، نجس مى شود، چون در نجاست ميّت، تفاوتى بين سرد شدن و سرد نشدن بدن نيست و تفاوت، مربوط به غسل مسّ ميّت است. (س 539) اگر از پولى كه مشكوك هستيم كه حلال، شبهه ناك و يا مخلوط به حرام است، كفن يا قبر تهيّه شود، حكم آن چيست؟ ج ـ ظاهراً اشكالى ندارد، ولى بهتر است كه با مجتهد جامع الشرائط يا نماينده او مصالحه شود، و مراعات احتياط در اين دو مورد شايد مطلوب باشد؛ ولى در بقيّه زندگى نبايد به اين نحو، كار را بر خود مشكل نمود، و احتياط زياد، نه تنها غير مطلوب، بلكه مذموم است. 27/10/74 (س 540) در مورد شهيدانى كه اجساد آنان چند سال در منطقه جنگى بوده و بعداً آن ها را به شهرستان انتقال مى دهند و در آنجا دفن مى كنند، چه زمانى فشار قبر رخ مى دهد؟ ج ـ فشار قبر منحصر به زمين نيست، لذا اگر كسى بين هوا و زمين معلّق و يا در دريا غرق شده باشد، فشار قبر او به وسيله هوا و درياست؛ ليكن نسبت به شهيد روايت داريم كه از عذاب قبر ايمن است. 14/1/75 (س 541) زنى فوت كرده و شوهرش هم نقصان عقل دارد. آيا مخارج تشييع جنازه، اطعام و مخارج ديگر اين ميّت بر شوهر واجب است يا خير؟ ج ـ مخارج ناهار، شام و امثال آن ها بر هيچ كس واجب نيست؛ ليكن مخارج كفن و دفن و امور واجبه در تجهيز ميّت، به عهده شوهر است. 23/9/74 (س 542) زن و شوهرى در اثر تصادف فوت كرده اند. درضمن مراسم تدفين و ترحيم هزينه هايى را دربرداشته است، و شخص متوفّا نيز مقروض است. (با توجه به اينكه متوفّا داراى كودك نيز هست) تكليف چيست؟ ج ـ مخارج ترحيم به عهده صغار نيست، و ورثه كبير اگر بخواهند، مى توانند از سهم الارث خودشان حساب نمايند. آرى، مخارج اوليه(مانند كفنودفن) از مال خود ميّت برداشته مى شود، و ديون ميّت بايد قبل از تقسيم ارث، پرداخت شود. 7/10/71 (س 543)اگر شخصى از دنيا رفته باشد و اموالى هم نداشته باشد كه پس از مرگ او صرف مراسم وى گردد، وظيفه فرزندان يا بستگان او چيست؟ آيا جايز است براى اين گونه مراسم، قرض نمايند يا تكليفى نيست؟ ج ـ چيزى بر عهده آن ها نيست؛ ليكن اگر خودشان مايل باشند مى توانند مراسم بگيرند و مخارج هم به عهده خودشان است. (س 544) هئيت امناى قبرستانى تصميم دارند در مقدارى از زمين قبرستان ـ كه در مسير جاده اصلى روستا به شهر قرار دارد ـ تعدادى مغازه احداث نموده و درآمد حاصل از آن ها را صرف عمران و ساختمان سالن اجتماعات آن مكان نمايند. با توجه به اينكه با ايجاد مغازه ها هيچ گونه هتك حرمت و نبش قبرى صورت نمى گيرد، و قبورى كه در محلِ مغازه ها قرار دارد، داراى آثار و علايم نيست (به جز دو قبر كه بيش از بيست سال از بناى آن گذشته) مستدعى است حكم شرعى را بيان فرماييد؟ ج ـ تصرّف در اين گونه قبرستان ها كه در وقفيت آن ها شك و ترديد وجود دارد ـ بلكه ظاهر امر در مثل اين موارد از روستاها و قبرستان هاى قديمى، عدم وقفيّت است ـ ، مانعى ندارد و شرعاً جايز است؛ و مسئله نبش هم چون فرض بر عدم است، نيازى به پاسخ ندارد، ليكن آن هم با فرض پوسيده شدن ميّت و نماندنِ چيزى از او، جايز است، و اگر نبش حرامى هم در اين مورد محقّق شود، مانعى از جواز تصرّف نيست، و چه بهتر كه مسلمانان از اين گونه زمين ها براى امور خيريّه استفاده كنند، تا هم مردگان ثوابى ببرند، و هم بازماندگان محترم و مسلمانان نفعى به دست آورند. 17/7/70 (س 545) آيا مى توان جَنب ديوار قبرستانى كه قبرى در آن وجود ندارد و حدود پنج الى شش متر از قبر مؤمنين فاصله دارد، جهت رفاه اشخاصى كه براى قرائت فاتحه و غيره در قبرستان رفت و آمد مى نمايند، دستشويى و توالت احداث نمود يا خير؟ ضمناً چاه فاضلاب خارج از قبرستان است. ج ـ در صورتى كه وقفيّت زمين براى قبرستان معلوم نباشد و هتك محسوب نشود، مانعى ندارد. 12/6/75 (س 546) شهرى است كه به قبرستان احتياج دارد و به همين منظور زمينى انتخاب شده است كه بنا به نظر شهود محل، حداقل بيست و پنج سال و حداكثر سى سال است كه كشت نشده ولى عده اى ادعاى مالكيت آن را نموده اند. از بعضى افراد كه در دسترس بوده اند، اجازه گرفته شده، ولى عده اى ديگر فعلاً در دسترس نيستند، بفرماييد تصرّف نمودن در آن زمين و ساختن قبرستان، شرعاً چه حكمى دارد؟ ج ـ اگر مسئولين اجرايى شهر، قبرستان شدن زمين را لازم بدانند، قبرستان شدن آن مانعى ندارد؛ ليكن بايد هرگاه مالك حقيقى آن پيدا شد، قيمت عادلانه زمين، منهاى آنچه كه حكومت منشأ آن است (مثل آب، برق و غيره) را به او پرداخت؛ ناگفته نماند كه مالك، طلبكار قيمت قبل از قبرستان شدن است، لذا اگر مالك ده سال ديگر آمد و قيمت زمين بالا رفت، حقّى نسبت به قيمت افزوده ندارد، پس در حقيقت زمين در زمان قبرستان شدن، به حكومت منتقل شده است. (س 547) در پى دفن دسته جمعى اجساد قربانيان حادثه بم عكس بردارى نكردن از اجساد مجهول الهويه حادثه براى مأموران اجرايى - كه قصد دارند با دفن فورى اجساد، مشكل بهداشتى منطقه را حل نمايند - مشكلاتى را ايجاد مى كند و شناسايى بعدى ميّت را هم غير ممكن مى سازد. آيا در اين صورت عكس بردارى جايز است يا خير؟ ج ـ عكس بردارى از اجساد مردگان كه مجهول الهويه مى باشند في حدّ نفسه - با توجه به اين كه عكس از صورت آن ها و يا زيادتر از آن اگر ضرورى و لازم باشد كه در سؤال هم به آن اشاره شده - منع شرعى ندارد و جايز مى باشد، بلكه اگر عكس بردارى ننمودن موجب مشكلات بعد از دفن از حيث شناسايى قبر و يا امور ديگر گردد، عكس بردارى لازم مى باشد. 8/10/82 (س 548 ) در منطقه زابل قبرستانى وجود دارد كه در آن، علف هرزه هايى كه داراى ريشه بسيار قوى است و قابل كَندن نيست، وجود دارد كه بعضاً ارتفاع آن ها به يك متر مى رسد كه به زبان محلّى به آن ها «كوَتَه» مى گويند. اين بوته ها رفت و آمد به قبرستان و زيارت قبور مؤمنان را مشكل مى كند. لذا گاهى اقدام به سوزاندن اين گياه مى كنند. آيا اين عمل، هتك قبور مؤمنان محسوب مى شود؟ ج ـ سوزاندن و چيدن اين گونه بوته ها كه مجدداً سبز مى شوند، چون براى رفع مشكل زيارت قبور مؤمنان است، جايز مى باشد و هتك نيست و عمل به مستحب و فراهم نمودن مقدّمات خير و برّ است. 23/1/77 (س 549 )آيا راه رفتن بر روى قبرهايى كه نام ميّت، از اسامى چهارده معصوم(عليهم السلام)است، جايز است؟ ج ـ مانعى ندارد؛ زيرا به عنوان نام ائمه(عليهم السلام) نيست. 14/7/79 (س 550 )آيا مى شود از شخص ميّت خون گرفت و به شخص بيمارى كه نياز به خون دارد تزريق كرد؟ و بر فرض جواز آيا ديه هم دارد؟ ج ـ در مفروض سؤال اگر با اجازه اولياء ميّت باشد؛ مانعى ندارد و در هر صورت ديه ندارد ولى اولياء مى توانند در مقابل آن، پولى گرفته و صرف در امور خيريّه براى ميّت بنمايند. 26/5/80 (س 551) كسى در حال احتضار، خدا و پيامبر و قرآن را انكار كرده است. آيا حكم ارتداد براى او صدق مى كند و بايد بدون غسل و كفن او را در گورستان كفّار دفن كرد؟ ج ـ با احتمال عدم شعور و عدم درك و اختيار، محكوم به ارتداد نيست و محكوم به اسلام است و آثار اسلام هم قطعاً بايد بار شود؛ چون سابقه اسلام دارد و كفر و ارتدادش مشكوك است. 22/1/79 (س 552) در مورد اسباب و اثاث ميّت، مثل لباس ها و وسايل خواب، آيا مى توان آن ها را نگهدارى كرد يا نه؟ تكليف چيست؟ ج ـ منعى ندارد؛ ليكن بايد رضايت ورثه آن اثاثيه جلب شود، چون مثل بقيّه اموال از آنِ ورثه است. 7/6/79 (س 553) آيا افراد جوان هم مى توانند براى خودشان كفن تهيّه نمايند و بر روى آن، دعاهايى مثل معراج يا جوشن كبير و... را بنويسند؟ ج ـ نه تنها مى توانند، بلكه تهيّه كفن بر هر كس قبل از موت، مستحب است و همين طور تهيّه سدر و كافور، و در حديث وارد شده كسى كه كفن خودش را قبل از مرگ آماده كند، نامش جُزو غافلان ثبت نمى شود و نوشتن جوشن كبير و ادعيّه ديگر هم كه در باب مستحبّات كفن آمده نيز مستحب است، ليكن بهتر و اوفق به احتياط آن است كه به جاهايى از كفن كه مظنّه نجاست است، چيزى نوشته نشود؛ بلكه به جاهايى مانند آنچه مثل سينه و سر را مى گيرد، نوشته شود، و بهتر آن است كه بر قطعه اى جداگانه نوشته شود و روى سينه اش گذاشته شود. 5/7/79 (س 554) رفتن به سر قبر ميّت مؤمن، چه حكمى دارد؟ در چه شرايط و زمانى بهتر است؟ ج ـ رفتن بر سر قبر ميّت و زيارت اهل قبور، خود يكى از مستحبّات است و ميّت به زائر قبرش انس مى گيرد. علاّمه(قدس سره) در آخر قواعد به فرزندش زيارت قبرش، به قدر امكان و خواندن مقدارى از قرآن را وصيّت مى نمايد: «وَ زُر قبرى بقدر الإمكان و اقرء عليه شيئاً من القرآن».[1] 29/9/76 (س 555) اين كه شب هاى جمعه براى اموات قرآن خوانده مى شود، آيا تأثيرى هم بر روح آن ها دارد؟ ج ـ تمام اعمال خير كه براى اموات انجام مى گيرد، به حال آن ها مفيد است، البتّه اگر كار خيرى در زمان بهتر، مثل شب جمعه و يا روز جمعه انجام گيرد، ثوابش زيادتر خواهد بود. 25/4/78 (س 556)آيا زن مى تواند بعد از مردن شوهر خود به سر قبر او برود و فاتحه بخواند؟ ج ـ نه تنها جايز است، بلكه به زيارت قبر همسرش رفتن براى او نسبت به ديگران اولويت دارد و درس صفا و وفا براى افراد است. 13/2/77 (س 557)آيا تلاوت قرآن بر سرِ قبر ميّت، از تلاوت قرآن در حرم ائمه(عليهم السلام) يا مسجد به نيّت ميّت، ثواب بيشترى دارد؟ و به طور كلّى، آيا استحباب انجام دادن كار خيرى براى ميّت در سر قبر او موضوعيت دارد؟ ج ـ زيارت قبر، موضوعيّت دارد. همچنين هر كار خيرى كه انسان بتواند در آن جا انجام دهد، مثل قرائت قرآن و...، موضوعيّت دارد؛ امّا هر چه مكان ثواب عمل را بيشتر كند، طبيعى است كه ثواب زيادترى براى ميّت دارد و در خاتمه، اعمال مستحب هر چند بعضى از آن ها نسبت به ديگرى برترى دارد؛ امّا نبايد انسان به برتر بسنده نمايد، چون هر مستحبّى داراى اثر خاصّ است كه انسان به آن آثار، نياز دارد و اين تذكّر را فقيه بزرگوار و محقّق و متتّبع عالى مقدار، مرحوم آقا شيخ محمد حسن نجفى(قدس سره) در جواهر بيان فرموده است. 29/9/76 (س 558) تلاوت كردن قرآن براى ميّت و يا اجير گرفتن براى خواندن قرآن، چگونه است و چه اهمّيتى دارد؟ ج ـ خواندن قرآن و اهداى ثواب آن به ميّت، از مستحبّات است؛ چه خودش بخواند و چه اجير بگيرد، و ثواب تلاوت قرآن، در نامه عملش ثبت مى شود. 7/6/79 (س 559) براى اهداى ثواب كار به اموات و شادى روح آنان چه كارهايى انجام شود، بهتر است؟ و آيا فاعل آن كار، خود هم ثواب مى برد؟ ج ـ همه امور خيريّه و برّيه مانند نماز و روزه و زيارت و حج و عمره و كمك به افراد براى رفع مشكل ها و نيازهاى آن ها و معالجه بيمار و تهيّه دارو و... كه براى زنده، مستحب و مطلوب است، مى توان به نيابت از ميّت هم انجام داد و يا براى خودش بياورد و ثواب آن را اهدا كند، و ناگفته نماند كه در هر دو صورت، به عامل هم به خاطر انجام دادن معروف و خدمت به ميّت مسلمان، ثواب داده مى شود، چون خود اهدا و يا نيابت، برّ است و معروف، «و كل معروف صدقه»، لاسيّما برّ به كسى كه دستش از چاره كوتاه است كه او همان مسلمانى است كه از دنيا رفته و انتخاب كار خير، بستگى به شرايط جامعه و زمان و مكان دارد، مانند اين كه گاهى تهيّه دارو، براى جامعه، انفع است و يا ساختن خوابگاه براى دانشجويان و گاهى امور ديگر؛ و بايد توجّه داشت كه قرض الحسنه دادن، فى حدّ نفسه ثوابش دو برابر صدقه است و اين كه در حديث آمده است كه «يك درهم صدقه، ده حسنه دارد و يك درهم قرض الحسنه، هيجده حسنه»، براى آن است كه خود يك درهم با يك حسنه برابرش به قرض دهنده بر مى گردد و الباقى هيجده حسنه مى ماند. 29/9/76 (س 560)انسانى كه مى خواهد براى ميّت پولى را هزينه كند، نيّت صدقه كند يا ردّ مظالم؟ كدام بهتر است؟ ج ـ اصولاً ردّ مظالم، به معناى ردّ حقوقى است كه از افراد به عهده انسان آمده و نه مبلغش معلوم و نه صاحبش معلوم است كه در اين صورت، حدّاقلّى كه يقين است، بايد با اجازه مجتهد عادل براى صاحبش صدقه داد و همين طور اگر مبلغش معلوم و صاحبش نامعلوم باشد. بنابراين، مقدارى كه انسان يقين دارد به عهده ميّت بوده، بايد به عنوان مظالم عباد (ردّ مظالم) براى صاحبانش صدقه بدهد؛ ليكن با اجازه مجتهد همان طور كه بيان شد؛ و امّا نسبت به مقدار مشكوك، بهتر است صدقه بدهد و ثوابش براى صاحبش از ميّت يا كسان ديگرى كه به عهده ميّت حق داشته اند؛ و ناگفته نماند كه حقّ الناس بر حقّ الله مقدّم است، چه يقينى از آن و چه مشكوكِ از آن. 29/9/76 (س 561) معمولاً رسم بر اين است كه پس از فوت كسى، بستگان دور و نزديك ميّت، دور هم جمع مى شوند و چند روزى جهت صرف غذا از اموال ميّت و يا پدر او خرج مى كنند و هر چند بعضى توان مالى ندارند، ليكن مجبورند كه زير بار قرض بروند و خرج كنند. آيا اين كار، جايز است؟ ج ـ خود و يا ديگران را به زحمت و مشقّت انداختن و گرفتار قرض نمودن كه در نتيجه، باعث ضرر رسيدن به آبرو و شخصيّت انسان و تضييع حقوق ديگران مى گردد، نه تنها ممدوح نيست؛ بلكه مذموم و ناپسند و بعضى از مراتبش حرام است؛ كما اين كه تصرّف در مال ديگران كه صاحبش از باب حيا و خجالت چيزى نمى گويد، حرام و غير جايز است «اَلْمأْخوذ حياءً كالمأخوذ غصباً». 8/7/76 (س 562) صرف غذا در خانه ميّت چه حكمى دارد؟ خصوصاً اگر ميّت طفل صغير داشته باشد. ج ـ اگر از اموال صغار نباشد، صرف غذا در خانه آن ها مانعى ندارد. 22/12/80 (س 563 )آيا شركت كردن در مراسم فاتحه خوانى كسانى كه خودكشى و خودسوزى مى كنند، جايز است؟ ج ـ شركت كردن در مراسم آن ها براى تسلّى دل بازماندگان، مانعى ندارد. 25/5/77 (س 564)امام صادق(عليه السلام) فرمودند «كل ما جعل على القبر من غير تراب القبر فهو ثقل على الميت» با توجه به اين فرمايش نورانى آيا مى توان گفت سنگ هاى گران قيمت با ارتفاع از زمين، مصداق اين ثقل است؟ ج ـ سنگ گذاشتن براى علامت ونشانه قبر از موارد استثناء شده است. 22/12/80 (س 565 ) استفاده از سنگ قبر گران قيمت چه حكمى دارد؟ ج ـ مانعى ندارد. 22/12/80 (س 566 ) سنگ فرش كردن قبر وديواره هاى آن چه حكمى دارد؟ ج ـ مانعى ندارد. 22/12/80 (س 567 ) آيا مى توان به جاى اطعام در مراسم وفات اشخاص، اين گونه مخارج را در حدّ توان و رضايت بازماندگان، صرف امور خيريه كرد يا خير؟ ج ـ مى توان صرف مخارج ديگرى جهت شادى روح متوفّا نمود؛ ولى تشخيص چگونگى مراسم و مسئوليت تجليل از متوفّا و بازماندگان او معمولاً با خودِ بازماندگان است. 27/7/78 (س 568 ) اگر خرج مراسم عزادارى توسط متمكنين، باعث چشم و هم چشمى ديگران گردد و ديگران خصوصاً فقراء را براى مراسم عزادارى اموات خود به زحمت و مخارج بيهوده بياندازد چه حكمى دارد؟ ج ـ خيرات كردن براى ميّت، مستحب و مطلوب است و منعى ندارد و هر كس مى تواند به اندازه قدرت مالى خودش خيرات نمايد ومردم نبايد با تحميل مخارج بر بازماندگان ميّت، فشار روحى و مصيبت آنان را افزايش دهند. 22/12/80 (س 569 ) ايستادن و نماز خواندن در خانه ميّت در هنگام برپايى عزادارى چه حكمى دارد؟ ج ـ اين گونه تصرف ها كه نه تنها ضررى براى صغير ندارد بلكه به نفع آن ها از جهت احترام و شخصيت اجتماعى صغار مى باشد، مانعى ندارد، گر چه با اجازه و رضايت قيم يا ولىّ فرزندان صغير باشد شايد اولويت دارد. 22/12/80 (س 570 ) در مراسم عزادارى براى اموات استفاده از دسته گل، دوربين فيلم بردارى، حجله و آلات موسيقى اجر اخروى دارد يا خير؟ ج ـ هر كار و عملي كه موجب تسلى صاحبان عزا گردد؛ مستحب و مطلوب است و ثواب تسلى دادن به صاحبان عزا را دارد. 22/12/80 (س 571 ) اگر برپايى مراسم هاى عزادارى سبب اذيت همسايگان باشد چه حكمى دارد؟ ج ـ ايجاد مزاحمت براى ديگران كه خارج ازمتعارف است جايزنمى باشد. 22/12/80 (س 572 ) با صداى بلند گريه كردن و جيغ زدن و كندن موهاى خود و پنجه به صورت خود كشيدن چه حكمى دارد؟ ج ـ بلند گريه كردن و جيغ زدن خارج از حد متعارف بنا بر احتياط واجب حرام و بقيه امور ذكر شده نيز حرام است و براى زن ها در كندن مو، كفاره افطار عمدى روزه ماه رمضان و در قيچى كردن مو، كفّاره قسم واجب است. 15/8/85 (س 573 ) پوشيدن پيراهن مشكى براى عزاى اموات وجه شرعى دارد يا خير؟ ج ـ پوشيدن لباس سياه در عزا، امرى عرفى است كه از طرف شرع منع نشده است و شايد كراهت پوشيدنش به خاطر اظهار مصيبت زده بودن صاحب عزا، مرتفع گردد. 2/12/80 (س 574 ) كيفيت و مقدار حضور ما در مجالس عزا براى اداى استحباب آن چگونه بايد باشد؟ ج ـ مرجع در مقدار حضور، عرف است و در ثواب حضور و اداى استحباب، ديدن صاحب عزا فردرا كفايت مى كند ولى اگر مدتى گذشته است كه بهواسطه سرسلامتى دادن، مصيبت يادشان مى آيد؛ عدم حضور و ترك آن بهتر است. 22/12/80 (س 575) نظر حضرت عالى در باره مجالس ختم، ايّام ثلاثه، تهيّه غذا و امثالهم براى ميّت چيست؟ ج ـ هر گونه كار خير و برّ و نيكى براى ميّت مفيد است، و مسئله سوم، هفتم، چهلم و سال، يادآورى ميّت و احترام به مسلمان و طلب مغفرت براى اوست، كه عملى مطلوب و مرسوم است؛ ليكن به زحمت انداختن صاحبان عزا و مقروض نمودن آن ها كارى بس نابجا و نادرست است، كه مسلمانان، مخصوصاً در شرايط فعلى، بايد از آن اجتناب كنند، و اعلام عزا و مصيبت هم به طريق معمول، در همه جا و به نحوى كه ديگران اذيت نشوند، جايز است. 27/8/70 (س 576) آيا در مجالس ترحيم و يادبود براى اموات، قرآن خواندن بهتر است يا موعظه كردن، منبر رفتن و مدّاحى نمودن كه اكنون رايج است؟ ج ـ خواندن قرآن و اهداى ثواب آن به ميّت مستحب است، كما اينكه منبر رفتن، موعظه كردن و مدّاحى اهل بيت ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ به صورت نظم و نثر هم مطلوب و مرغوب است، و اساساً رعايت همه امور مستحب و مطلوب، در حدّ ارزش هر يك، نيكوست. 16/11/71 (س 577)براى اقامه مجلس عزا براى متوفّا در هر عرف و محل، روش خاصّى دارند. در مازندران، عدّه اى به عنوان هيئت مديره محل، جهت گرفتن مراسم سوم براى ميّت، پول جمع آورى مى كنند، به اين صورت كه به خانه هاى مردم مراجعه مى كنند. عدّه اى راضى هستند و پول مى دهند و عدّه اى از ترس آبرو و تهديد، پول پرداخت مى كنند و عدّه اى اصلاً پول نمى دهند و اسامى افرادى را كه پول نمى دهند، در مراسم عمومى اعلام مى كنند، با توجّه به مطالب فوق: آيا عملكردِ اين هيئت مديره، مورد قبول شرع اسلام است و مراسم سوم گرفتن ميّت با جمع آورى اين پول ها درست است و آيا اين خيراتى كه براى ميّت مى دهند، سودى دارد؟ آيا از اين خيرات مى توان استفاده كرد و آيا اين كار، تصرّف در مال مردم نيست و آيا خرج كردن پولى كه عدهّ اى راضى اند و عدّه اى ناراضى اند و از ترس آبرو مى پردازند براى ميّت، سودى دارد؟ ج ـ هرگونه كار خير و برّ و نيكى براى ميّت، مفيد است و مسئله سوم و چهلم و سال گرفتن كه در عرف مرسوم است، يادآورى ميّت و احترام به مسلمان و طلب مغفرت براى اوست كه عملى مطلوب است و پرداخت و گرفتن هر پولى كه از ترس آبرويشان كمك مى كنند، كارى بس نا به جا و نادرست و هرگونه گرفتن و مصرف نمودن آن حرام است و بايد از آن اجتناب كرد؛ و آنچه مرقوم شد بيان حكم كلّى مسئله است و از قضاياى شخصيّه و موارد سؤال اطلاعى ندارم و هر كس بايد خودش احكام اسلام را با وضعش تطبيق بدهد و تشخيص موضوع و مورد با فتوا و حكم شرعى كلّى نيست. 27/11/78 (س 578) آيا جايز است در مراسم ترحيم هم زمان با تلاوت جزءهايى از قرآن كريم از طرف حضار مسجد يك نفر به نام مداح مانع خواندن قرآن آنان شود؟ آيا در موقع تلاوت قرآن در مجالس ترحيم سكوت جايز است؟ ج ـ سكوت در حال نماز كه امام حمد و سوره را قرائت مى كند واجب است و در غير نماز، مطلوب است و به آن در قرآن امر شده و برخى از امور ذكر شده كه ممكن است افراط در قضايا باشد، نامطلوب است. 22/12/80 (س 579) آيا هفتم و چهلم و سالگرد براى اموات وجه شرعى دارد؟ حكم آن كدام يك از احكام خمسه است؟ ج ـ مانعى ندارد و آن چه در شرع، مطلوب و مستحب است كار خير براى ميّت است و انتخاب نوعش به دست شخصى است كه مى خواهد از اموال خودش براى ميّت كار خير انجام دهد. 22/12/80 (س 580) ما حكم رش قبر الميت بالماء بعد مرور فترة زمنية طويلة كعام واحد مثلا وهل هناك فترة زمنية يستحب فيها رش الماء على قبر الميت؟ ج ـ لا يخفى ان الرش مطلقاً لايبعد حسنه ومطلوبيته في حد نفسه على الاطلاق من دون تقيد بزمان دون زمان لكن الموارد في النص والفتوى استحباب الرش أربعين يوماً بل أربعين شهراً. 7/11/81 -------------------------------------------------------------------------------- [1] . قواعد، علاّمه حلّى، ص347.
|