|
احكام وسواسى
(س 219) فرد وسواسى بيمار است يا گناه كار؟ آيا بين آن چه كه بيمارى وسواس در روان شناسى بالينى و روان پزشكى ناميده مى شود و وسوسه هاى شيطانى در سوره ناس از آيات الهى، تفاوتى وجود دارد؟ ج ـ فرد وسواسى بيمار است و فرق بين اين وسواس و وسواسى كه در قرآن آمده اين است كه اين وسواس ناشى از ضعف است و وسواسى كه در قرآن آمده است ناشى از غرور و طغيانگرى است. 16/7/81 (س 220) حالت وسواسى به لحاظ حرمت چه حكمى دارد؟ ج ـ چون بيمار است، معذور است. 16/7/81 (س 221) اين جانب مدّتى است كه به وسواس شديدى دچار شده ام، به طورى كه آرامش روحى خود را از دست داده ام و طورى شده ام كه همه چيز اطرافم را نجس احساس مى كنم و هر روز بايد كلّى از وقتم را صرف پاك كردن بدن و لباسم كنم. حال بالفرض اگر من در پاك بودن لباسم شك داشتم و براى درمان وسواس خود توجّهى نكردم، اگر با آن لباس نماز خواندم، چون سعادت اخروى انسان در خواندن نمازِ صحيح است و اين برايم باعث نگرانى شديدى شده است، آيا نماز من مورد قبول است يا خير؟ ج ـ به يقين بدانيد نمازى كه شما با روى گردانيدن از وسوسه هاى طهارت و نجاست بخوانيد، مقبول و مورد رضاى حق است، هر چند در واقع با بدن و لباس نجس نماز خوانده باشيد؛ چون به تكليف خود كه عمل به ظاهر است، عمل كرده ايد و بدانيد حتّى عمل به احتياط اگر از روى وسوسه و وسواس باشد، عمل گناه و موجب ضرر در دنيا و آخرت خواهد بود. 11/8/78 (س 222) اين جانب در يكى از كارگاه هاى صنعتى مشغول كار هستم. بعضى از افراد به طهارت محلّ كار اهمّيت نمى دهند كه باعث آلودگى قطعات و طبعاً افراد مى شود و وسايل اياب و ذهاب، آلوده مى گردد و مشكل خاصّى از نظر شرعى براى اين جانب به وجود آورده است. نظر حضرت عالى در اين زمينه چيست؟ ج ـ هر كجا كه عين نجاست در آن يافت شود، همان جا براى شما نجس است و جاهاى ديگر مطلقاً براى شما محكوم به طهارت است و به اين احتمال ها اعتنا نكنيد و خود را گرفتار وسوسه ننماييد كه امر براى شما مشكل مى شود و شيطان بر شما مسلّط خواهد شد. 24/11/76 (س 223) نظر حضرت عالى در باره وسواس اين است كه فرد وسواسى نبايد به اين حالت خود اعتنا كند. بول و خون براى فرد وسواسى نجس است يا خير؟ ج ـ وسواسى نبايد به يقين خود اعتماد نمايد، و حتّى اگر به خون بودن، يا بول بودن يقين پيدا كند، برايش پاك است؛ مگرآنكه ديگران بگويند كه بول ياخون است.28/12/72 (س 224) بنده مدت زيادى است كه به مسائل مربوط به نجاست و طهارت خيلى اهميت مى دهم و هميشه دچار شك و ترديد هستم، و در غسل و وضو زياد شك مى كنم، به صورتى كه مشكلاتى را برايم به وجود آورده است. لطفاً بفرماييد چگونه مى توانم بيمارى وسواس خود را درمان كنم. ج ـ شما نبايد به شك، بلكه به يقين خود به نجاست اعتنا كنيد، و بايد همه چيز و همه جا را پاك بدانيد. 11/3/74 (س 225) متأسفانه به دليل ابتلا به وسواس و ديدن اينكه مثلاً در فلان دستشويى عمومى در محلِ كار، در اطراف دستشويى و محلِ قرار گرفتن پاها، عين نجاست وجود داشته است، احساس مى كنم كه زمين آنجا و گاهى حتّى تمام آسفالت خيابان ها، و همچنين زمين محلِ كار نجس شده است، مدتهاست كه به همين دليل نتوانسته ام روى زمين بنشينم، و يا اگر وسايلم بر روى زمين افتاده، قبل از آب كشيدن مورد استفاده قرار دهم، تكليف چيست؟ ج ـ همه چيز و همه جا براى شما پاك است، و مثل عامّه مردم عمل كنيد تا ان شاءالله نجات پيدا كنيد، و به وسوسه هاى شيطان اعتنا ننماييد، و بنا را بر اين بگذاريد كه مى خواهم با لباس نجس و بدن نجس نماز بخوانم، تا شيطان شما را رها كند، تكليف شما همين است. 17/12/75 (س 226) گفتار شخص وسواسى در خصوص پاك يا نجس بودن اشيا (خصوصاً در مورد نجس بودن) چه حكمى دارد؟ ج ـ گفتار شخص وسواسى قابل اعتنا نيست، و نبايد به آن ترتيب اثر داده شود. 27/10/74 (س 227) مدت نه سال است كه به بيمارى مهلك وسواس دچار شده ام و بارها نمازم به دليل همين بيمارى قضا شده است و براى غسل، آب فراوانى مصرف مى كنم و گاهى به دليل طول دادن غسل، نمازم قضا مى شود. آيا بنده مصداق كثيرالشك هستم يا خير؟ چگونه مى توانم از اين گرفتارى نجات پيدا كنم. ج ـ شما نبايد به هيچ شكّى اعتنا نماييد، و هميشه طرف درست بودن را بگيريد، وبلكه به يقين به بطلان عمل هم، اعتنا ننماييد. وظيفه شرعى شما همان اعتنانكردن به شك و يقين است، به شيطان بگوييد كه مى خواهم عملم باطل باشد، و مى خواهم با همين عمل باطل به جهنّم بروم، تا شيطان از شما دور گردد. 7/7/72 (س 228) در موقع كندن جوش بدن كه معمولاً توأم با كمى چرك و خون است، چنان كه بعد از پاك كردن محلّ زخم، محلّ جوش را زير شير آب كُر آب بكشيم، مقدار آبى كه در اثر شستن به اطراف ترشّح مى كند، پاك است يا خير؟ و آيا در موقع آب كشيدن بدن يا چيز نجس با آب كُر همراه غُساله آن، ممكن است عين نجاست باشد يا نباشد، آيا اطراف محل كه آب به آن ترشّح نموده، پاك است يا خير؟ ج ـ قطراتى كه در هنگام شستن به وسيله آب هاى شير كه متّصل به كُر است به هر كجا كه برسد، پاك است؛ حتّى اگر به عين نجاست برسد و بعد هم به اطراف برسد نيز پاك است و قطع نظر از اين كه حكم قطرات، طهارت و پاكى است، سؤال هاى شما گوياى يك نحو گرفتارى وسوسه است كه بايد هر چه زودتر خود را از آن نجات دهيد و بر شيطان وسوسه با اعتنا ننمودن، مسلّط گرديد. 25/9/76 (س 229) 1. اين جانب خانمى هستم كه داراى روحيه اى مذهبى بوده و الگوى من در زندگى فاطمه زهرا(عليها السلام) است؛ امّا تكليف خود و حكم شرعى بسيارى از مسائل كه در روز براى من پيش مى آيد، نمى دانم. اين باعث مى شود دچار سردرگمى عجيبى شوم و سرانجام، احساس دورى از خداوند بزرگ به من دست مى دهد. اين بزرگ ترين غم من در زندگى است و باعث مى شود احساس كنم رابطه ام با او قطع شده و احساس گناه زيادى مى كنم. نمى دانم چگونه بايد خالص شوم و چگونه خود را از شرّ اين مسائل به ظاهر كوچك، نجات دهم. مثلاً همه مى گويند خداوند در زندگى راه ساده زيستى را به انسان نشان مى دهد. اين چيزى است كه از زندگى ائمه(عليهم السلام) و امام راحل(قدس سره)هم به راحتى مى توان تشخيص داد؛ امّا با توجّه به جوّ موجود در جامعه و آمدن وسايل پيشرفته كه بعضى هم مورد احتياج مى باشد، زندگى ساده كه بتوان به آن افتخار كرد چه نوع زندگى اى است؟ آيا در اين نوع زندگى، استفاده از فرش و تلويزيون رنگى، تجمّل محسوب مى شود؟ 2. مسئله ديگر، صحبت با نامحرم است. مثلاً بحث و گفتگو با شوهر خاله و شوهر عمّه كه گاهى با شوخى و خنده هم توأم باشد، آيا حرام است؟ يا صحبت با پسر خاله ها و پسر دايى ها، البته در حدّ معمول، چه طور، لطفاً اين جانب را راهنمايى فرماييد. ج 1ـ شما مثل بقيّه مسلمانان زندگى كنيد و استفاده از نعمت هاى الهى را كه خداوند سبحان حلال نموده، بر خود سخت نگيريد و اين ها نوعى وسوسه است كه شيطان از اين طريق براى انسان پيش مى آورد تا انسان، گرفتار آن ها باشد و از عبادات و كار و زندگى باز بماند و معناى ساده زيستن، دل بسته نبودن به مظاهر دنياست نه استفاده ننمودن از آن ها. حضرت سليمان(عليه السلام) كه از انبياى بزرگ الهى است، همه چيز داشته. امام صادق(عليه السلام)لباس قيمتى داشته كه روى لباس هايش مى پوشيده. به هر حال، استفاده از نعمت هاى خداوند، چه آنچه ديروز بوده، چه آنچه امروزه پيدا شده، مانند وسايل ذكر شده، شُكر آن هاست وقتى كه در راه حلال مصرف مى شود و غير از اين فكر، براى امثال شماها، همان طور كه مرقوم شده، وسوسه شيطان است. ج 2ـ سخن گفتن و شنيدن از اجنبى و اجنبيه براى همديگر حرام نيست؛ ليكن لازم است براى امثال شما به قدر ضرورت، آن هم در جايى كه افراد ديگرى هم باشند، گفتگو انجام گيرد. 6/5/76 (س 230) اگر بعد از ادرار كردن و بيرون آمدن از دستشويى احساس كنم كه يك يا دو قطره ادرار از من خارج شده. آيا بايد براى به جا آوردن نماز محل را تطهير كنم و لباسم را عوض كنم؟ ج ـ به شك و احساس اعتنا نكنيد و تحقيق هم ننماييد و بنا را بر پاكى و طهارت بگذاريد. 24/10/79 (س 231) اين جانب بعد از وضو گرفتن، نماز خواندن و غسل، معمولاً اين احساس را دارم كه بادى از من خارج شده؟ و وضو، نماز يا غسل را باطل نموده است. لذا بعد از هر غسلى كه نياز به وضو ندارد، وضو مى گيرم يا بعد از هر نمازى براى نماز بعدى وضو مى گيرم. به نظرم اين شك متمايل به يقين است. اين احساس فقط در زمان انجام دادن فرايض به من دست مى دهد. مستدعى است تعيين تكليف فرماييد. ج ـ قطعاً نبايد به اين گونه شك ها هر چند به مرحله علم هم برسد، اعتنا نمود و وظيفه شرعى خواندن نماز با همان غسل و وضو است. چون هم فتوا بر اين است و هم اين كار، وسواس و عمل شيطان است و به آن اعتنا نكنيد. وسواس، موجب تضعيف اراده است و اين عمل به كارهاى ديگر شما به تدريج سرايت مى كند و عدم اعتنا براى شما و ديگران، قطع نظر از لزوم شرعى، لزوم روانى هم دارد. 2/10/78 (س 232) پس از آن كه احتياج به رفتن به دستشويى پيدا مى كنم، در مخرج غائط، احساس خيسى به من دست مى دهد و نمى دانم خيسى از مخرج است يا اطراف آن. آيا بدن من و همين طور جايى كه بر آن نشسته ام پاك است؟ ج ـ اين ها القائات شيطان است و به احساس خيس شدن نبايد اعتنا نمود و جايى نجس نشده است و بدن و لباس شما اگر با رطوبت هم باشد، پاك است. 6/10/76 (س 233) براى رسيدن به آرامش روحى چه بايد بكنيم؟ وبراى اين كه ديگر دچار وسواس نشويم و از آن خلاص شويم، چه كارى بايد انجام دهيم كه در آخرت، به سعادت برسيم؟ ج ـ براى رسيدن به آرامش، بهترين راه، ياد خدا و ذكر او و توكّل بر اوست كه رحمان و رحيم و ودود و حبيب و حافظ و لطيف و كريم است و تخلّف و معصيت و وسواسى گرى در برابر او و احكامش كه بر مبناى آسانى و گذشت و جمال و جلال انسان و زندگى باشد، شرم آور است. پيامبران و ائمه: و علماى بزرگ «رضوان اللّه عليهم»، همه معصيت و وسواس را امرى زشت دانسته اند و از آن بيزار بوده اند. 11/8/78 (س 234) آيا فرد كثيرالشك، همان بيمار وسواسى است؟ ج ـ كثيرالشك گرفتار نوعى از وسواس است. 16/7/81 (س 235) جهت درمان اين بيمارى چه توصيه و يا حكمى مى فرماييد؟ ج ـ بهترين راه درمان آن است كه آن چه نفعش مى باشد را انجام دهد. 16/7/81
|